وحیداله موسوی، پژوهشگر سینما و مدرس دانشگاه در رشته سینماست. از او کتابها و مقالات بسیاری در حوزه سینما ترجمه و منتشر شده است. وی همچنین داوری جشنوارههای هنری متعدد را برعهده داشته است. ایکنا درباره تولیدات تاریخی تلویزیون با او گفتوگویی کرده است که در ادامه با آن همراه میشویم.
ایکنا ـ در سالهای اخیر به واسطه بودجه دولتی که تلویزیون دارد این رسانه تنها محلی است که در آن فیلمها و سریالهای تاریخی تولید میشود. ارزیابی شما از کیفیت کارهای ساخته شده، چیست؟
همانگونه که اشاره کردید تلویزیون تنها محلی است که در آن آثار تاریخی را شاهدیم زیرا هزینههای بالای تولید در این ژانر به سینمای مریض و کمتوانمان اجازه ورود نمیدهد. البته سینما در ظاهر به سمت تولیدات کمخرج متمایل شده زیرا دستمزدهایی که در سینما پرداخت میشود برخی مواقع از هزینههای تولید نیز بیشتر است. نکته تأسفآور اینکه، این دستمزدها به افراد شایسته نیز داده نشده بلکه به افرادی تعلق میگیرد که در ظاهر عنوان بازیگر را یدک کشیده و نشانی از استعداد در خود ندارند!
از بحث دور نشویم، تلویزیون طی چهار دهه گذشته سریالهای بسیار خوبی در حوزه آثار تاریخی تولید کرده است. اوایل انقلاب، سریال «سربداران» تولید شد که تماشای آن هنوز لذتبخش است. آثار دیگری همچون «کوچک جنگلی» و «سلطان و شبان» نیز از دیگر تولیداتی هستند که توانستند به موفقیت چشمگیری دست پیدا کنند. تمام آثار تاریخی که تا به امروز در تلویزیون تولید شده در راستای اعتلای اخلاق و موضوعات دینی است. با این توضیحات در جواب به سؤال شما من به تلویزیون در پرداختن به موضوعات تاریخی نمره قبولی میدهم. البته در کنار تلویزیون نیز در دهه 60 کارهای خوبی چون «سفیر»، «در مسیر تندباد» و... تولید شد که کارهای بسیار خوب و باکیفیتی بودند.
ایکنا ـ در میان تولیدات موفقی که از آنها نام بردید، آثار ضعیفی هم وجود دارد که نگاه درستی به تاریخ نداشته باشد؟
پرواضح است هر رسانهای در کنار تولیدات قوی، آثار ضعیف هم دارد. برای مثال به دو سریال «کیف انگلیسی» یا «کلاه پهلوی» اشاره میکنم که در دام تکرار گرفتار آمده بودند.
ایکنا ـ چرا تلویزیون باید به تاریخ در قالب فیلم و سریال توجه داشته باشد؟
اولین دلیل برای پرداختن به موضوعات تاریخی در سیما، جذابیت بصری این دست تولیدات است. تولیدات تاریخی اگر ساختار خوبی داشته باشند به شدت در جذب مخاطب موفق هستند. این خصیصه تنها بالا رفتن تعداد تماشاگران را در پی ندارد چون وقتی بیننده آثار نمایشی بالا میرود، جریانسازی و انتقال پیام آن اثر هم افزایش پیدا مییابد. در همین رابطه سال گذشته سمیناری در یکی از دانشگاههای تهران با محوریت، کارکرد تلویزیون در استعمارستیزی برگزار شد که آنجا سخنرانی داشتم. در آن جلسه روی بازخورد تولیدات رسانه ملی در به تصویر کشیدن نقش استعمار در کشورمان صحبت شد. استعمار یک واقعیت تاریخی است که هیچگاه نمیتوان آن را کتمان کرد، هرچند ممکن است امروزه برخی آن را شعاری و کهنه بدانند اما وقتی همین موضوع به صورت دراماتیزه در فیلمها و سریالها مورد توجه قرار میگیرد مخاطب با آن ارتباط برقرار کرده و پیام آن را میپذیرد.
برای درک بیشتر، سریال «امام علی(ع)» را مثال میزنم. در این کار داوود میرباقری، کارگردان، به شکلی زیبا و دراماتیزه اتفاقاتی که در آن دوران رخ داد را به تصویر کشید. این سریال نیز به اندازهای خوب و حرفهای انجام شد که هنوز بعد از سالها، دیدن آن لطف و لذت خاص خود را دارد.
ایکنا ـ سؤال بعدی به موضوعاتی مربوط میشود که در تولیدات تاریخی مورد غفلت واقع شدهاند. پیرامون این موضوع توضیحات خود را بیان کنید؟
دوران قاجار در برخی از کارهای نمایشی تلویزیون به گونهای ترسیم شده که انگار در آن مقطع اشرافیگری باب بوده است، در صورتی که از نگاه من خائنترین حاکمان تاریخ این سرزمین، قاجار بودهاند. من این مسئله را کمکاری رسانه ملی میدانم چون تصویرگری و تحریف نادرست از تاریخ، خود بزرگترین کاهلی در تصویرگری از تاریخ است.
بیشتر بخوانید:
برهههای دیگری از تاریخ هم وجود دارند که از آنها کمتر حرف زده شده است. برای مثال در فیلم «یتیمخانه ایران» به مقطعی از تاریخ توجه شده که تا به حال درباره آن کاری ساخته نشده است. در آن دوره، دولتهای متخاصم کاری کردند که میلیونها انسان از بین برود. در زمینه تاریخ قبل از اسلام هم که کلاً کاری انجام ندادهایم، در حالی که در آن مقطع قیامهایی چون؛ قیام مزدک و مانی رخ داده که بازگویی آن علاوه بر جذابیت انتظار میرود کارکرد مفهومی هم داشته باشد.
ایکنا ـ نکته دیگری که در بحث تولیدات تاریخی مطرح است موضوع قهرمانپروری است. قهرمانپروری میتواند همشکل اسطورهای داشته باشد هم اینکه به صورت واقعی به آن نظر شود. پیرامون این موضوع توضیح دهید؟
در بحث پرداختن به اسطورههای تاریخی عموماً ویژگیهای بیرونی مدنظر قرار میگیرد، در حالی که در قهرمانان واقعی به درونیات آن نیز توجه میشود اما این موضوع چیزی نیست که اهمیت دارد بلکه نکته مهم این است که چگونه بتوانیم دراماتیزه به موضوع توجه کنیم که مخاطب با آن ارتباط برقرار کند. در ضمن تاریخ جز به جز روایت نشده تا بخواهیم در دراماتیزه کردن اثر نمایشی از آن بهره ببریم. پس نیاز است از تخیل هم در کارهای موردنظر استفاده کنیم.
نکته پایانی اینکه در زمان حال مخاطب دیگر همانند گذشته نیست که دادههای تاریخیاش اندک باشد زیرا با گسترش فضای مجازی و افزایش افراد دانشگاهی در کشور، مردم نسبت به تاریخ واقف شدهاند. بنابراین خیالپردازی نباید به گونهای باشد که مخاطب را پس زند بلکه این ویژگی حتماً باید در خدمت درام باشد.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام