نظریه «مابه‌ازا» چگونه فهم ما را از نیازهایمان متفاوت می‌کند؟
کد خبر: 4174021
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۱
سیدمجتبی حسینی بیان کرد:

نظریه «مابه‌ازا» چگونه فهم ما را از نیازهایمان متفاوت می‌کند؟

پژوهشگر دین ضمن اشاره به اینکه خداوند برای همه نیازهای انسان مابه‌ازا قرار داده است تصریح کرد: یکی از بهترین برهان‌های معاد هم برهان مابه‌ازا است و به عنوان مثال، انسان میل به جاودانگی دارد و خدا مابه‌ازای آن معاد را قرار داده است.

به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن سیدمجتبی حسینی؛ کارشناس دین با محوریت آیات 32 تا 34 سوره ابراهیم شب گذشته 16 مهر در فضای مجازی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

خداوند در این آیات می‌فرماید: «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ»

خداوند در این آیات همه حرف‌ها را زده است. من در ابتدا به محور آیات اشاره می‌کنم. یکی از چیزهایی که این روزها زیاد بحث می‌شود درباره آیاتی نظیر «سخر لکم الشمس و القمر» است. آیه می‌فرماید خدا خورشید و ماه را برای شما تسخیر کرد، نه اینکه تسخیر شما کرد. در واقع این تسخیر برای کیست؟ برای خدا است. پس اینطور نیست که خورشید و ماه مسخر ما باشد، چون اگر مسخر ما باشد باید بتوانیم حرکت آنها را تغییر دهیم، در حالی که چنین چیزی امکان ندارد. موقعی که آیات را ترجمه می‌کنیم باید ذهنمان از ذهنیت‌های قبلی خالی باشد تا معنای آیه را متوجه شویم.

امور عالم مسخر برای انسان است

اینکه این آیه می‌فرماید کشتی تسخیر شما است را هم باید اینطوری معنا کنیم یعنی زمانی شما می‌توانید از کشتی استفاده کنید که مسیری که خدا برای ما تسخیر کرده و قوانینی که برای این مسئله وضع کرده است را رعایت کنیم. پس هیچ کدام از امور عالم در تسخیر ما نیست بلکه برای ما تسخیر شده است و می‌توانیم از آنها استفاده کنیم. ما متوجه این «برای» نمی‌شویم و فکر می‌کنیم همه چیز مسخر ما است. خیلی مطلب در این مسئله است. این تسخیر الهی است که موجب می‌شود ما بتوانیم کشتی بسازیم و در آب حرکت بدهیم یا از دیگر قوانین طبیعت بهره ببریم.

ممکن است یک نفر سوال کند خطاب آیه به کیست؟ به مسلمانان است، به مردم است، به عالم است؟ ممکن است مخاطب ضمیر «کم» کسانی باشند که واقعا شمس و قمر تسخیر آنها باشد. ممکن است اشخاص خاصی باشند که خداوند قدرت تسخیر را به آنها اعطا کرده باشد. خدایی که ماه را تسخیر کرده است می‌تواند آن را در اختیار شخص دیگری نیز قرار دهد. اینطوری ضمیر «لکم» معنای خاص پیدا می‌کند. اینطوری دریافت انسان از معجزات و کرامات، هم درست می‌شود و هم با خرافات فرق می‌کند.  

اگر این «لکم» که مورد نظر خدا است اجرا نشود خنجر گلوی اسماعیل را نمی‌برد. اگر خنجر در تسخیر ابراهیم بود، خنجر می‌برید ولی نبرید. پس معلوم است تسخیر خنجر در اختیار ابراهیمی که بزرگترین انسان است، هم نیست. با این نکته‌ای که خدمت شما عرض کردم می‌توانید خیلی مسائل دیگر را تحلیل کنید و فریب افراد را نخورید.

خدایی که جانشین علل مجهوله است!

ما همیشه کارهایی که علتش را می‌فهمیم به خودمان نسبت می‌دهیم ولی کارهایی که علتش را نمی‌دانیم به خدا نسبت می‌دهیم. مثلا اگر به بیماری بدی مبتلا شویم و علتی برای آن پیدا نکنیم می‌گوییم خدا خواسته است. متاسفانه اعتقادات ما اینطوری است و همین است که پیشرفت نمی‌کنیم. خدا برای ما شده جانشین علل مجهوله. علت هر چیزی را نفهمیم می‌گوییم کار خدا است.  می‌خواهم عرض کنم همه دانش‌ها کشف تسخیر خدا است و همه دانشمندان دارند در همین مسیر حرکت می‌کنند. در واقع علم دارد همان مسیری را می‌رود که خدا برای انسان قرار داده است.

یک نکته دیگر این است که ما بخشی از آثار شمس و قمر را می‌شناسیم و از آن استفاده می‌کنیم از جمله نور خورشید و جزر و مد ماه. از شمس و قمر بیش از این می‌شود استفاده کرد. خاصیت این امور نجومی بیش از این است. به عنوان مثال افرادی رفتند سراغ علوم غریبه کیهانی و اتفاقا چیزهایی هم به دست آوردند. پس شمس و قمر می‌تواند بیش از این هم برای ما فایده داشته باشد؛ چه فردی و چه اجتماعی. لذا در روایات برای رویت هلال دعایی وجود دارد ولی ما نمی‌فهمیم فایده آن چیست یا اینکه برای نماز زمان مشخصی بر اساس حرکت خورشید بیان شده است یا برای کسوف و خسوف نماز قرار داده شده است. همه اینها برای این است که بتوانید از این «لکم» استفاده کنید و از آن بهره ببرید.

نکته بعد این است که آیه می‌فرماید شما هر چه از ما درخواست کردید به شما دادیم. واقعا اینطوری است؟ همه چیز به ما داده شده است؟ پس چرا فلانی آنقدر ثروت دارد ولی ما نداریم. اگر اینطوری نگاه کنید باختید. این بحث هم جنبه متافیزیکی دارد و هم جنبه تفسیری. متکلمان ما یک بحث بسیار خوبی دارند و آن اینکه خدا مابه‌ازای هر چیزی را داده است یعنی شما گرسنه می‌شوید مابه‌ازای گرسنگی غذا داده، تشنه می‌شوید مابازای تشنگی آب داده است. ببین نیاز واقعی‌ات چیست خداوند مابه‌ازای آن را به شما داده است. یکی از بهترین برهان‌های معاد برهان مابه‌ازا است. مثلا انسان میل به جاودانگی دارد مابه‌ازای آن معاد است.

اگر احساس کمبود کردی بدان مابه‌ازا داشته ولی تو دنبالش نرفتی. مثلا انسان نیاز به محبت دارد ولی این محبت مابه‌ازا دارد. پس یا نیاز را کشف می‌کنیم باید دنبال مابازایش باشیم، یا مابه‌ازا را پیدا می‌کنیم باید ببینیم برای کدام نیاز است. یکی از نیازهایی که خدا در انسان قرار داده است سوال است، مابه‌ازا هم اجرای آن است یعنی هم خودش نیاز است و هم خودش مابه‌ازا است. همین که انسان می‌تواند از خدا سوال کند نعمت بزرگی است.

جالب است که در برخی عرفان‌های الهیاتی سوال از خدا مجاز شمرده نمی‌شود و تصور می‌کنند این نشان رضایت به رضای الهی است در حالی که اینطوری نیست و خود ائمه و انبیا دعا و سوال داشتند. پس خود همین سوال پرسیدن هم نعمت است.

 

انتهای پیام
captcha