
رشید جعفرپور، قائممقام معاون فرهنگی ـ اجتماعی وزارت علوم، در یادداشتی که آن را در اختیار ایکنا قرار داده است، چالشهای
رژیم صهیونیستی بر اثر عملیات
طوفان الاقصی را مورد بررسی قرار داده که متن آن به شرح ذیل است:
عملیات غرورآفرین طوفان الاقصی که در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) توسط رزمندگان حماس در
فلسطین اشغالی صورت گرفت، تاثیرات زیادی بر تحولات منطقه غرب آسیا و جهان داشت. علاوه بر دستاوردهای متعددی که این عملیات داشت، رژیم صهیونیستی برای جبران خسارت هایی که بر آن وارد شده بود، امنیت این رژیم جعلی را ترمیمناپذیر ساخت. اکنون که بیش از ۴۵ روز از آغاز آن عملیات گذشته، رژیم اشغالگر علیرغم اعلام آتشبس توسط شورای امنیت، همچنان درحال حمله به غزه، به ویژه کشتار زنان و کودکان در مراکز درمانی و آموزشی میباشد. رژیم در این مرحله با چالش های متعددی رو به رو است. تحلیلگر صهیونیستی، یو آو لیمور ۶ چالش برای رژیم برشمرده است: چالش جبهه شمال، چالش اسرا، چالش اقتصادی، چالش رسانهای، چالش دیپلماتیک و چالش کرانه باختری.
در جبهه شمالی هر آن، حزبالله اراده نماید و شرایط اقتضا کند، وارد نبرد با رژیم شود و خاطرات شکست جنگهای ۳۳ روزه و ۸ روزه را برای صهیونیستها زنده مینماید.
در عملیات اخیر آمار غیررسمی اسرای صهیونیستی نزد نیروهای حماس بیش از ۶۰۰ نفر اعلام شده است. در طی این مدت هم موضوع تبادل اسرا همواره یکی از مهمترین موضوعات مطرح در مذاکرات غیررسمی، بیانیههای دو طرف و بیانیه شورای امنیت بوده است. تجمعات گسترده مردم رژیم در شهرهای مختلف برای آزادی اسرا یکی چالشهای اصلی دولت نتانیاهو است.
بخشی از سرمایهگذاری اقتصادی رژیم مبتنی بر توریسم است که با تحولات اخیر کاهش شدیدی پیدا کرده و همچنین شرکتهای دانشبنیان رژیم که مبتنی بر جذب نخبه اداره میشود با مهاجرت معکوس در روزهای اخیر تأثیر غیرقابل جبرانی را به رژیم در حوزه اقتصاد گذاشته است.
رسانههای مطرح و اثرگذار بینالمللی عمدتا زیر نفوذ صهیونیسم بوده و تصویر مثبتی از رژیم در دنیا منتشر میکنند اما پس از تحولات اخیر به ویژه پس از به شهادت رساندن بیش از ۵۰ خبرنگار توسط رژیم و نیز عمق فاجعه انسانی در غزه، فضای رسانهای دنیا علیه رژیم شده و نتوانستند واقعیتهای موجود را پوشش ندهند. راهپیماییهای پرتعداد جهانی به ویژه تظاهرات گسترده در کشورهای اروپایی و آمریکایی آنقدر پر طنین بود که رسانههای دنیا ناچار از انعکاس آن بودند. در هر صورت چالش رسانهای، چالش جدی آینده رژیم بوده و تصویر کودککشی، بیمارکشی و ... از رژیم را به افکار عمومی مخابره میکند.
در عملیات اخیر علاوه بر مردم غزه، ساکنان کرانه باختری به ویژه نسل جوان نیز همصدا با حماس شده و بدون توجه به جریانهای مختلف چپ، ملیگرا و بعضا وابسته به دولت خودگردان، با رویکردی اسلامی موضع ضد رژیم صهیونیستی اتخاذ کرده و کنشگری مناسبی در فضای عملیاتی و رسانهای داشتهاند. تقدیم شهدای زیادی در این چند روز نشان میدهد که کرانه باختری چالش جدی برای آینده رژیم خواهد بود، ضمن اینکه تسلیح کرانه باختری هم در دستور کار مقاومت قرار گرفته است.
علاوه بر چالشهای برشمرده میتوان چند چالش دیگر را هم مطرح نمود از جمله؛ چالش مهاجرت معکوس، چالش هویتی، چالش امنیتی. مهاجرت معکوس در سرزمینهای اشغالی دوره های تناوبی و سینوسی داشته و متناسب با وضعیت ناامنی روند حرکت آن همواره روبه رشد بوده است. طبق آمارهای مرکز آمار رژیم صهیونیستی بعد از حوادث سال ۲۰۱۴ بیش از ۸۰۰ هزار نفر از مردم رژیم از آنجا مهاجرت کرده و هرگز برنگشتهاند. طبیعی است که به دلیل شدت و گستردگی عملیات طوفان الاقصی این روند مهاجرتی به طور روزافزونی افزایش پیدا میکند و اطلاعات موجود هم این موضوع را تأیید میکند.
هویت رژیم صهیونیستی با تصویری که رسانههای وابسته به صهیونیسم و آمریکا از آن ارائه میکردند معمولا با واقعیتهای موجود بسیار متفاوت بوده است. گرچه رسانههای آزاد دائما تلاش داشتند که هویت واقعی رژیم را به افکار عمومی مخابره کنند اما برساخته ذهنی برای افکار عمومی چیزی بوده که مطلوب رژیم بود اما اکنون با این حجم از جنایت توسط رژیم، بخش قابل توجهی از ماهیت و هویت رژیم غاصب برملا شد، بنابراین چالش هویتی جزو چالشهای جدی رژیم و دولت نتانیاهو خواهد بود.
مهمتر از این دو، چالش امنیتی است. رژیم صهیونیستی بر اساس دکترین صهیونیسم که توسط «بن گوریون» ارائه شده، امنیت در سرزمینهای اشغالی را جزو دستاوردهای چندین دهه خود محسوب نموده و طراحی گنبد آهنین با لایههای امنیتی متعدد و ایجاد سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی موساد و شاباک در این راستا انجام گرفته است. اشراف اطلاعاتی حماس در این عملیات و غلبه راهبردی بر سیستمهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، نشان داد که سیستمهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی آسیبپذیر بوده و توان مدیریت فضای اطلاعاتی و امنیتی خود را ندارد.
مجموعه موارد و چالش های ذکر شده رژیم صهیونیستی را در یک بن بست راهبردی قرار داده که انتخاب هر کدام از راههای برونرفت از بنبست، هزینههای دولت نتانیاهو را افزایش میدهد. اگر در این وضعیت، رژیم مسیر آتشبس دائمی را بپذیرد، افکار عمومی داخل رژیم مسائل و چالشهای متعددی را برای دولت نتانیاهو طرح میکنند و در تداوم شنبههای اعتراضی، باز هم به خیابانها آمده و روند اعتراض از حدت و شدت بیشتری برخوردار خواهد بود. لذا عدهای از تحلیلگران معتقدند این اعتراضات داخلی تا براندازی دولت نتانیاهو ادامه خواهد یافت، چرا که افکار عمومی داخل رژیم این سؤال را خواهند پرسید که این همه هزینه مادی و معنوی که عملکرد چند روزه دولت ایجاد کرده چه دستاوردی برای رژیم داشته است.
همچنین اگر دولت نتانیاهو روند تداوم کشتار در غزه را ادامه دهد، تا کی این مسیر و سیاست قابل تداوم است. افکار عمومی جهان و حتی نهادهای حقوق بشری وابسته به نظام سلطه هم بعضا از این روند نسلکشی خسته شده و دادشان درآمده و رژیم نیمه آبروی نداشته خود را هم در پیش افکار عمومی دنیا از دست میدهد. ضمن اینکه ادامه روند کشتار انسانهای بیگناه، انسجام نیروهای مقاومت را بیشتر کرده و نفرت جهانی علیه رژیم را به میزان قابل توجهی افزایش میدهد.
در هر دو سوی راهبردهای طرح شده، بازنده راهبردی رژیم صهیونیستی است، بنابراین «بنبست راهبردی» مفهومی است که رژیم دچار آن شده و این فرصتی برای مقاومت است تا با انسجام بیشتر و هوشمندانهتر، راهبردهای خود را برای تقویت گفتمان مقاومت عملیاتی نماید.
رشید جعفرپور، مدرس دانشگاه و تحلیلگر مسائل غرب آسیا
انتهای پیام