
به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست بررسی و رونمایی کتاب «فرانسه و اعلامیه بالفور؛ شکلگیری رژیم صهیونیستی به روایت اسناد وزارت امورخارجه فرانسه» از منظر حقوق و روابط بینالملل امروز، سهشنبه 19 دیماه از ساعت 13 تا 15 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی برگزار شد.
مطهره مرادیان؛ مترجم، جبار شجاعی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) و مدیر اندیشکده راهبردی مقاومت، احمدرضا توحیدی؛ دانشیار گروه حقوق بینالملل دانشگاه قم، مجتبی اصغریان؛ عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی، مشاور امور بینالملل و قراردادها، وکیل پایه یک دادگستری و محمد کمالیزاده، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاددانشگاهی از جمله میهمانان حاضر در این نشست بودند.
مجتبی اصغریان، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی، در این نشست، گفت: مسئله فلسطین، مسئله تاریخی است و کتابی که مبنای بررسی ما بوده، توسط «فلیپ پرهووست»، مورخ فرانسوی، نگاشته شده است که تحصیلات خود را در رشته حقوق در پاریس آغاز کرده و با مدرک لیسانس و فوق لیسانی در رشتههای حقوق روم و تاریخ حقوق فارغالتحصیل شده است. او سپس تحصیلات خود را در مقطع دکتری در سال 1982 در رشته تاریخ به اتمام رسانده است. این مورخ تکههای پازل را در دوره زمانی مشخص در کنار هم قرار میدهد تا ببیند وضعیت کنونی نتیجه چه اقدامات متناقضی است که به وضعیت امروزی انجامیده است.
وی با اشاره به سه سند منعقد شده درباره سرنوشت تعیینکننده سرزمینهای فلسطینی، افزود: پس از جنگ جهانی اول؛ انگلیس و فرانسه و روسیه از سویی و در طرف دیگر آلمان، اتریش و امپراتور عثمانی بودند. طرفداران انگلیس، فرانسه و روسیه به دنبال یارکشی بودند تا در مقابل آلمان بایستند. بنابراین به صورت ضمنی این ایده را مطرح کردند که اگر آلمان شکست بخورد، جبهه متفقین نیز شکست میخورد که یکی از آنها امپراتوری عثمانی است و سپس سرزمین امپراتوری عثمانی را بین خود تقسیم خواهیم کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی با اشاره به مکاتبات، معاهدات، اسناد و اعلامیههای یکجانبه صادر شده توسط دولتها در این میان، بیان کرد: یکی از این مکاتبات مشهور به حسین(امیر شهر مکه) ـ مکماهون (کمیسر عالی بریتانیا در مصر) در سال ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۶ بود. امیر شهر مکه در ذهنش ایده تشکیل دولت مستقل عرب را داشت و انگلیس از این موضوع استفاده کرد.
وی اضافه کرد: معاهده بعدی این بود که انگلیسیها با فرانسه و روسها، موافقت محرمانه با عنوان موافقتنامه «سایکس ـ پیکو» را در سال ۱۹۱۶ امضا کردند. این موافقتنامه با هدف تقسیم امپراتوری عثمانی برای بعد از جنگ جهانی اول بود. بر این اساس هر کشور قسمتهایی از امپراتوری عثمانی را به خود اختصاص میداد.
اصغریان با اشاره به اینکه بر این اساس، قسمتهای شمالی در اختیار روس و قسمت غربی امپراتوری عثمانی در اختیار فرانسه و جنوب آن امپراتوری در اختیار انگلیس قرار گرفت، اضافه کرد: اما این موافقتنامه بر خلاف توافق نامه حسین ـ مکماهون بود. به طوری که عربها فریب انگلیس را در این جریان احساس کردند و نمیتوانستند مجدد با امپرتوری عثمانی متحد شوند. در موافقتنامه سایکس ـ پیکو، بخشهایی برای یهود نیز در نظر گرفته شد.
وی به صدور سند سوم ظرف مدت کوتاه در سال ۱۹۱۷، اشاره کرد و ادامه داد: اعلامیه بالفور، سند سوم بود. اعلامیهای که دولت بریتانیا در سال ۱۹۱۷ میلادی و در خلال جنگ جهانی اول، برای اعلام حمایت از دولت بریتانیا مجوز ایجاد یک «خانه ملّی برای مردم یهود» در فلسطین را صادر کرد و توسط آرتور جیمز بالفور، وزیر خارجهٔ بریتانیا، خطاب به لرد روچیلد ارسال شد.
اصغریان با اشاره به مفاد و اهداف این اعلامیه، ابراز کرد: تشکیل یک وطن ملی برای یهود در فلسطین، رعایت حقوق مذهبی و مدنی غیر یهود، دو موردی بود که در این اعلامیه به آن اشاره شد. در این اعلامیه بدون ذکر نام از فلسطین و اعراب به حداقل حقوقشان بسنده میکند. این اعلامیه نتیجه لابیهای رهبران صهیونیسم در انگلیس بود.
این وکیل پایه یک دادگستری اضافه کرد: در اعلامیه بالفور منفعت انگلیس دسترسی آسان بریتانیا به کانال سوئز با تسلط جمعیت یهود در فلسطین (منفعت تجاری) و دسترسی به دریای سرخ و جلب حمایت آمریکا بود.
وی ادامه داد: توافق اعلامیه بالفور بعد از جنگ جهانی در جامعه ملل مورد تأیید قرار گرفت که در سال 1947 موجب تشکیل دولت اسرائیل در سرزمینی که به آنها تعلق نداشت، شد. این سه سند مغایر در کتاب «فرانسه و اعلامیه بالفور» مورد توجه قرار گرفته است. در این کتاب اشاره میکند نه تنها اعراب بلکه فرانسه نیز قربانی منافع انگلیس شد و تمام اینها به دلیل لابی صهیونیستها در انگلیس بود که منجر به مشکلاتی شد که تا امروز نیز اثرات آن را شاهد هستیم.
در ادامه احمدرضا توحیدی، دانشیار گروه حقوق بینالملل دانشگاه قم، گفت: کتاب «فرانسه و اعلامیه بالفور» یک برش روایتگری از ماجرای اشغال کشور فلسطین است. مهمترین بحث این کتاب نگاه به از میان رفتن منفعت فرانسه در این موضوع دارد نه مظلومیت فلسطینیها.
وی ادامه داد: ارتباطات فرانسه با دولت عثمانی از سال ۱۷۵۷ میلادی و توافق ایجاد کاپیتولاسیون به عنوان حمایت از سرزمینهای مقدس از سلطنت عثمانی، باز میگردد. از سال ۱۷۵۷ منفعت فرانسه در این امپراتوری ایجاد شد. در این کتاب در فصلهایی در رگههایی به دوراهی فرانسه و بازندگی اصلی آن اشاره میکند و به گفته وایزمن، فرانسه مانعی برای دور زدن بود.
توحیدی با اشاره به اینکه در کتاب از اصطلاحات و برشهایی از تاریخ نام برده شده است که شاید برای عوام قابل درک نباشد، بیان کرد: چه خوب بود که در بخش مقدماتی مترجم، توضیحاتی را برای یادآوری برخی از اصطلاحات درج میکرد.
دانشیار گروه حقوق بینالملل دانشگاه قم به طرح ایده سرزمین یهود برای نقطه شروع حرکت به سمت دارا بودن سرزمینی مشخص برای یهود اشاره کرد و گفت: به دنبال این موضوع، یهودیان روسیه و اروپای مرکزی که امیدی به زندگی مشترک با مردم سرزمین خود نداشتند و علاقهمند به تفکر و طرح سرزمین یهود بودند، به این مهاجرت دست زدند.
وی به رسمیت شناختن ملت یهود و ایجاد حامی واحد از انگلستان در اعلامیه بالفور تأکید کرد و افزود: بنابراین در اعلامیه بالفور بر شش نکته تأکید میشود؛ به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان میهن یهودیان، وضعیت جمعیت یهودی در فلسطین(در حال و آینده توسط دولت حاکم دارای وضعیت ملی شناخته میشوند و از تمامی حقوق مدنی، سیاسی و ملی برخوردارند)، مهاجرت به فلسطین (دولت حاکم به یهودیان کشورهای دیگر حق میدهد بدون هیچ محدودیتی به فلسطین بازگردند)، ایجاد شرکت اساسنامهای برای ساخت شهرکسازی و توسعه فلسطین به یهودیت)، استقرار داخلی یهود، برخورداری جمعیت یهود از قوانین و مقررات محلی و خودمختاری، استفاده از زبان عبری به عنوان حق غیرقابل تعرض در جامعه یهود و...
توحیدی با تأکید بر مطالعه کتاب «فرانسه و اعلامیه بالفور» که نگرش جدید و عمیقتری را به مخاطب میدهد، بیان کرد: نویسنده این کتاب را از نگاه فرانسه نگاشته است اما در شناخت عملیات و اقدامات صهیونیستها میتواند مؤثر باشد. آنچه به صورت کلی از کتاب برداشت میتوان کرد این است که اعلامیه بالفور در آن زمان فارغ از اجماع بینالمللی با لحاظ منفعت صهیونیستها و تحریک و تهییج غلیان منفعت انگلیس، فرانسه و تزار روس صادر میشود و بر این مبنا و اینکه کدام طرف کدام قطعه این پیتزا را بردارد، منجر به این اتفاقات شد.
وی تصریح کرد: اعلامیه بالفور مبنای حقوقی به لسان بینالمللی نداشته و ندارد اما در عمل چون کشورهای ذینفع در سازمان و جامعه ملل ذینفع هستند به این سمت رفتند تا از منافع خود حفاظت کنند. ما در موضوعات علوم انسانی به ویژه روابط بینالملل، نیازمند تحلیل حقوق بینالمللی هستیم چرا که تحلیل حقوق بینالملل بدون توجه به مسائل و روابط بینالملل، کار ناقصی است.
سپس مطهره مرادیان، مترجم این کتاب، با تأکید بر اینکه انتخاب ترجمه کتاب به دلیل بُعد چند وجهی آن است، گفت: این کتاب از سوی یکی از دوستان معرفی شد، پس از اولین خوانش و گفتوگو با اساتید علوم سیاسی که سالها سابقه پژوهش عرصه سیاسی و کار در عرصه بینالملل را دارند، همین موارد را بیان کردند که این کتاب نوری را به جریان تاریخ فلسطین و اشغال آن تابانده است که تا کنون با موضوع فرانسه و اشغال به اینگونه برنخوردهاند.
وی ادامه داد: این کتاب همچنین به جریان نقش تعامل دیپلماتها با یکدیگر در لابیگریها نیز نگاه شفافی داشته است و نشان میدهد که چطور چنین نامه و اعلامیهای به اتفاقی نامبارک در سرزمینهای اشغالی فلسطین انجامیده است.
پس از آن جبار شجاعی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) و مدیر اندیشکده راهبردی مقاومت، درباره فلسفه این کتاب به بیان دیدگاه خود پرداخت و با تأکید بر ضرورت ترجمه چنین کتابهایی گفت: تحولات غزه بسیار به این کتاب مرتبط است چرا که پاسخ بسیاری از پرسشهایی که بین نخبگان مطرح است در بازگشت و بازخوانی اعلامیه بالفور است.
شجاعی ادامه داد: اینکه چرا سران کشورهای غربی در عالیترین مرتبه مکرر به سرزمینهای اشغالی مراجعه کردند تا به رژیم صهیونیستی تنفس مصنوعی دهند، در بازگشت به اعلامیه بالفور است. پرسش دیگر درباره مقاومت مردم فلسطین اینکه از کجا شروع شد و به کجا ختم میشود، است که سرنخ آن در اعلامیه بالفور است چرا که مقاومت امری تاریخی، تدریجی و فرآیندی است.
وی با اشاره به تأسیس دولت یهود توسط صهیونیسم تأکید کرد و گفت: انگلیسها، اسرائیل را به تعبیری، دولتی برای انتفاع حداکثری تمدن غربی میدانند. اعلامیه بالفور، متن انگلیسی است و سپس آلمان، ایتالیا و آمریکا به آن پیوستند. اعلامیه بالفور منشور تقابل تمدنی برای استعمار است. کتاب فوق، منشور عدم منعفت فرانسه است.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) با بیان اینکه تشکیل ساختار اخوان المسلمین در ۸۲ کشور با محوریت پاسخ به چرایی حذف اندیشه دینی از زیست اجتماعی افراد بود، افزود: از سال ۱۹۳۰ به بعد شاهد رادیکالیسم در جهان اسلام هستیم.
وی ادامه داد: حقیقتا اعلامیه بالفور را یک اجماع حداکثری غربی به دور از لابیها میدانم. لابیها بهانه است و بالفور طرح غربی است و امروزه مهاجرت معکوس چالش داخلی برای فروپاشی و مرگ تدریجی رژیم صهیونیستی شده است. با این پشتوانه تاریخی صهیونیستها مجبور به احیا یا تنفس مصنوعی هستند. برگشت یهودیان به سرزمینهای خود آرژانتین، آمریکا، روسیه و آلمان فاجعه است چرا که آنها پس از بازگشت یا دچار تنش اجتماعی میشوند و یا مسائل امنیتی ایجاد خواهند کرد.
شجاعی اضافه کرد: معتقدم علت شکلگیری تحولات غزه به طرح معامله قرن و جنگ شناختی برای به حاشیه رفتن فلسطین و مسجد الاقصی و بدنه مقاومت است. بنابراین اهمیت اعلامیه بالفور برای فهم میزان تابآوری مردم فلسطین و مواجهه غربیها با غزه و رژیم صهیونیستی است و این فلسفه ترجمه این کتاب است.
در پایان نیز محمد کمالیزاده، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاددانشگاهی، با تأکید بر اینکه مبانی رژیم رادیکالیسم، مولد رادیکالیسم داعش است، بیان کرد: داعش هنگامی که 2014 وارد سوریه شد به اعلامیه بالفور اشاره میکند و در ذهن نخبگان و اندیشمندان جهان و غرب چه توجیهی بوده که داعش به این توافقنامه اشاره میکند.
وی در ادامه با تأکید بر اینکه برای تحلیل وضعیت موجود راهی جز مواجهه با این اسناد و بررسی آنها نداریم، بیان کرد: این کتاب نشان میدهد فرانسه از حقوق قیم بودن بر سرزمین فلسطین و عرب از حقوق سرزمین خود محروم شدند و اعلامیه بالفور نظم را به هم زد.
کمالیزاده در پایان بر ضرورت توجه به اینگونه کتابهایی که از اسناد دست اول ترجمه و روانه بازار نشر و چاپ میشوند تأکید کرد و گفت: کشورهای غربی و آمریکا به دنبال حل مسئله فلسطین نیستند بلکه به دنبال منافع خودشان هستند.
انتهای پیام