«آخرین زنگی زمانه» داستان ایستادگی در برابر استبداد پهلوی است + فیلم و صوت
کد خبر: 4194675
تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۱
گفت‌وگوی ایکنا با کارگردان برگزیده جشنواره عمار:

«آخرین زنگی زمانه» داستان ایستادگی در برابر استبداد پهلوی است + فیلم و صوت

مهرداد خاکی گفت: «آخرین زنگی زمانه» داستان پهلوانی است که درخواست رضاشاه برای تعلیم نیروهای نظامی را قبول نمی‌کند و در برابر استبداد رضاخانی تا پای شهادت می‌ایستد.

«آخرین زنگی زمانه» داستان ایستادگی در برابر استبداد پهلوی است + فیلم و صوتمستند «آخرین زنگی زمانه» به کارگردانی مهرداد خاکی که از فیلم‌های برگزیده جشنواره عمار امسال است، درباره پهلوانی است که در برابر ظلم زمانه پهلوی سر خم نکرد و در طرف مردم ایستاد.

خبرگزاری بین‌المللی قرآن با توجه به اینکه این فیلم در جشنواره عمار امسال حضور داشته است با مهرداد خاکی، کارگردان آن گفت‌و‌گویی کرده که در ادامه آن را می‌خوانید.

ایکنا – مهم‌ترین ویژگی که سینمای مستند را با آن می‌شناسند حقیقت و مطالبه‌گری است که در این‌گونه سینمایی وجود دارد. پیرامون این خصیصه توضیح دهید.

اساس مستند بر پایه حقیقت و مطالبه‌گری شکل‌گرفته است و اگر بخواهیم این دو خصیصه را از مستند بگیرم با یک کار صرفاً خبری مواجه خواهیم بود. برای مثال به مستند خودم اشاره می‌کنم که در جشنواره فیلم عمار به نمایش درآمد. در مستند «آخرین زنگی زمانه» ما تنها نکته‌ای که برایمان اهمیت داشت مستند بودن حقیقتی بود که در پی روایت آن در کارمان بودیم. کتاب‌هایی که درباره پهلوان سیدحسن رزاز نوشته‌شده جملگی با اغراق همراه هستند. برای همین نمی‌توانستیم به این کتب اکتفا کنیم. با این وضعیت یک سال مراحل تحقیقی ما طول کشید تا بتوانیم حقیقت را آن‌گونه که هست در کارمان نشان دهیم.

در مراحل تحقیقی، گفت‌وگوهای مفصلی با خانواده سیدحسن رزاز داشتیم. با نوه وی که در کودکی پهلوان را دیده بودند و یا دیگر آشنایانی که باواسطه با او در ارتباط بودند. حال ممکن است این سؤال پیش آید جدا از حقیقت، مطالبه‌گری که در این کار رخ‌داده، چیست؟ من روی این موضوع تأکید داشتم چرا پهلوانانی که تا به این حد درست زندگی کرده و در جای درست تاریخ ایستاده‌اند تا به این اندازه گمنام هستند و توده مردم آنها را نمی‌شناسند؟ گمنامی این پهلوان را در ادامه به ورزش زورخانه‌ای نیز تعمیم دادم. این ورزش هویت ایرانی اسلامی دارد و در تاریخ این سرزمین ریشه دارد. چرا در زمان حال چنین ورزشی که می‌تواند برای جوانان، محلی برای خودسازی باشد، مهجور است.

ایکنا- آیا در مستند «آخرین زنگی زمانه» شما یک مستند ورزشی ساختید یا به اتفاقات جامعهای که آن پهلوان در آن زندگی میکرده هم نظر داشتهاید؟

اتفاقاً زندگی این پهلوان بهانه‌ای است تا گوشه‌ای از زندگی اتفاقات دهه 20 را در کشورمان مورد ارزیابی قرار دهیم. سیدحسن رزاز سال 1320 فوت کرد و در آن مقطع کشور در اشغال روس‌ها و انگلیس‌ها بود. در زمان فوت این پهلوان مردم نزد فرماندار نظامی روس که در آن مقطع عهده‌دار امورات پایتخت بود، می‌روند و از او برای برگزاری تشییع این پهلوان اجازه می‌خواهند. در ادامه تشییع این پهلوان به حرکتی در مقابل اشغالگران تبدیل می‌شود که عده‌ای بسیاری در آن حضور داشتند. این بخشی از حقیقتی است که در آن مقطع رخ‌داده و شاید عده بسیاری از آن بی‌اطلاع باشند. نکته بعد اینکه سید حسن رزاز یک مشروطه‌خواه بود به همین بهانه در مستندم تا حدودی به مشروطه نیز پرداخته می‌شود.

کد

نکته‌ای درباره مطالبه‌گری تولیدات مستند دارم که حتماً باید موردنظر واقع شود. مستند اگر بخواهد حرف خود را در زیر لایه داستان بیان کند خواهد توانست مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد وگرنه اگر قرار باشد مطالبات تنها به صورت کلامی در کار مطرح شود یک اثر صرفاً شعاری خواهد شد که بارها نمونه آن را دیده‌ایم. در این مستند می‌بینیم رضاشاه از این پهلوان در‌خواست می‌کند به نیروهای نظامی آموزش کشتی دهد اما سیدحسن قبول نمی‌کند. در حقیقت با این کارش در برابر استبداد رضاخانی می‌ایستد و درنهایت نیز مسموم می‌شود.

 

مخالفت پهلوان با آموزش نظامیان به این دلیل نبوده که نمی‌خواسته نیروهای نظامی کشورش آموزش ورزشی ببینند بلکه با عدم اجابت درخواست رضاخان می‌خواسته در مقابل ظالم زمانه بایستد. من این اتفاق را گوشه‌ای از مطالبه‌گری این پهلوان از نظام حکومتی آن دوران می‌دانم.

ایکنا - شکلی از مستند وجود دارد که به آن آثار سفارشی یا خبری میگویند آیا این شکل از فیلمسازی بهخودیخود خالی از اعتبار است؟

شاید درگذشته اکثر تولیداتی که با محوریت سفارش ساخته می‌شدند تولیداتی صرفاً شعاری بودند اما امروز وضعیت فرق کرده است. من خود برای نهادهای مختلف کارهایی را تولید کرده‌ام اما در زمان ساخت با فشارهایی جهت دیکته کردن موضوعاتی در کارم رو‌به‌رو نبودم. برای همین امروز دیگر نباید هر مستندی که بر پایه سفارش شکل‌گرفته را کاری بدون پشتوانه علمی توصیف کرد.

ایکنا مستندی که میخواهد حقیقتجو و مطالبه‌گر باشد باید مخاطب نیز داشته باشد. یعنی در قدم اول باید شرایطی فراهم شود تا مردم اینگونه از فیلمسازی را جدی دنبال کنند. برای رسیدن به این خواسته چه اقداماتی میتوان انجام داد؟

متأسفانه هنوز هم وقتی درباره مستند حرف زده می‌شود برخی از مردم فکر می‌کنند تنها کارهایی که درباره طبیعت و حیوانات ساخته می‌شود مستند هستند و کمتر به کارهای مطالبه‌گر توجه می‌شود. برای رهایی از این وضعیت  دو راهکار وجود دارد. ابتدا برگزاری جشنواره‌هایی نظیر عمار، حقیقت، تهران و... است که قادرند به بیشتر دیده شدن تولیدات مستند کمک کند. راهکار دیگر با فضاسازی می‌شود مستند را در بین مردم جا انداخت. این اتفاق با امکان بیشتر نمایش فراهم می‌شود. تلویزیون، سینما و حتی فضای مجازی در این رابطه قادرند نقشی مهم ایفا کنند به شرطی که حمایت‌های لازم از آن صورت گیرد.

در انتهای سخنانم می‌خواهم درباره جشنواره عمار نکته‌ای را بیان کنم. در این رویداد سینمایی اگر تولیداتی که روی پرده می‌روند ویژگی حقیقت و مطالبه‌گری را مورد تأکید جدی دارد زیرا فلسفه برگزاری این رویداد سینمایی بر همین اساس است.

گفت‌و‌گو از داوود کنشلو

انتهای پیام
captcha