کد خبر: 4204853
تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۶
ایکنا در گفت‌وگو با کارشناسان بررسی کرد

اصول آموزش مؤثر مفاهیم دینی به کودکان

آموزش مفاهیم دینی اگر در دوران کودکی و نوجوانی از مسیر صحیح عبور نکند، با ابزارهای متنوع فرهنگی همراه نباشد و به مقتضیات روز توجه نداشته باشد از اثرگذاری کافی در بزرگسالی برخوردار نخواهد بود. درک تفاوت‌های آموزش دینی به کودک و بزرگسالان و آداب دعوت از فرزندان برای شناخت این مسیر از نکات مهمی است که والدین باید بدان توجه داشته باشند.

آموزش مفاهیم دینی از موضوعات مهم و مورد تأکید نظام جمهوری اسلامی ایران است. اگر این آموزش‌ها به صورت اصولی و استاندارد رخ داده باشد نتیجه آن گرایش بیش‌ازپیش افراد جامعه به دیانت و دین‌داری خواهد بود و اگر روش‌ها اشتباه و معیوب باشند منجر به دفع افراد جامعه خواهد شد. امروز کارنامه عملی سیاست‌گذاری‌ها قابل مشاهده است و می‌توان براساس این کارنامه و شرایط زمانی آن را نقد و بررسی کرد.  

ایکنا به منظور بررسی اصول و روش‌های مناسب آموزش مفاهیم دینی به دانش‌آموزان در مدارس به سراغ کارشناسان این حوزه رفته و در این‌ باره گفت‌وگو کرده است که در ادامه آن را می‌خوانیم.

حجت‌الاسلام علیرضا صادق‌زاده قمصری، عضو هیئت‌علمی دانشگاه تربیت مدرس و رئیس کمیته مبانی نظری سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با تأکید بر اینکه تربیت دینی را نباید به آموزش دین تقلیل دهیم، گفت: انتقال اطلاعات و مفاهیم دینی گام اول نیست، پیش از آن باید احساس نیاز به دین و جذب به مباحث دینی و معنوی در فرد اتفاق بیفتد. آنچه در سیره پیامبر(ص) و اولیای دین داریم این نیست که از مباحث دینی به عنوان یک دانش و اطلاعات شروع کنند، بلکه بیشتر رویکرد ایجاد جاذبه و علاقه به حقیقت دین را داشتند؛ یعنی ابتدا باید تجربه دینی اتفاق بیفتد و کودک و نوجوان احساس ذائقه وجودی دین را درک کند.

/////تربیت دینی و آموزش مفاهیم دینی از دیدگاه کارشناسان

وی ادامه داد: وقتی علاقه‌مندی ایجاد شود، فرد به سمت درک مفاهیم می‌رود. در این مرحله باید متناسب با نیاز هر فرد مباحث دینی را مطرح کرد. بنابراین برخلاف تصور رایج در قدم اول نباید از شناخت، درک و آموزش مفاهیم دینی شروع کرد بلکه باید دین‌داری را به صورت شیرین و جذاب برای فرد عرضه کنیم تا واقعیت و جذابیت دین‌داری را جذب کند و از آن لذت ببرد. مانند چشیدن غذای خوش‌طعمی است که هیچ‌کسی اول در رابطه با چیستی غذا و نحوه طبخ آن سؤال نمی‌کند، بلکه ابتدا غذا را می‌چشد اگر ذائقه او پسندید به دنبال این خواهد رفت که نحوه طبخ غذا چگونه است. ما گام‌های اول را خیلی خوب برنمی‌داریم و با مقدمه‌چینی نامطلوب به سوی آموزش دینی به کودکان و نوجوانان می‌رویم. زیرا درک مفاهیم دینی در این سن برای کودکان آسان نیست. عموماً مفاهیم انتزاعی دینی به روشی مطرح ‌می‌شود که مواجهه غیرجذابی را برای آنها ایجاد می‌کند. 

صادق‌زاده قمصری افزود: اگر هدف اصلی این است که فرد مراتبی از دین‌داری را در وجود خود محقق کند باید یکسری مراتب که فطرت کودک و نوجوان اقتضای آن را برای دین‌داری دارد، تعریف و متناسب با آن مراتب عمل کنیم. باید از فطرت توحیدی بچه‌ها بدون اینکه آنها را درگیر مباحث انتزاعی و ذهنی کنیم آغاز کرد. باید روحیه تشکر و شکرگزاری را به عنوان یک امر فطری یا موضوع مواجهه با کار نیک و خیر و احساس مواجهه با لذت و فضیلت در کار خیر را زنده کنیم تا فرد درون خود احساس لذت کند. همچنین مواردی که در حوزه زیبایی‌شناسی است و درک زیبایی را ایجاد می‌کند از نمونه‌های مباحثی است که می‌تواند در گام‌های اول، بدون مقدمات علمی با تجربه زیسته کودک و نوجوان اتفاق بیفتد و برای کودک در مواجهه با والدین و معلم، مواجهه‌ای شیرین در برخورد با نمونه‌های فضیلت دریافت کند. در این صورت فرد لذتی را از طریق فطرت و ذات خود احساس می‌کند و با رشد این فطرت‌گرایی به صورت عادی با طی کردن مراحل رشد خود رفته‌رفته به سوی جذب اطلاعات در این حوزه سوق پیدا می‌کند که چگونه فطرت خیرخواهانه، اخلاقی، زیبایی‌طلبی خود را تداوم ببخشد.

تربیت دینی را به آموزش دین فرو کاستیم 

وی با تأکید بر اینکه باید اطلاعات مورد نیاز برای مراحل رشد فرد را متناسب با گام‌های اولیه فراهم کرد و بتوان از طریق ارتقای اطلاعات فرد به سمتی رفت که او به عزم دین‌داری برخیزد، گفت: بنابراین لازم است برای کودک و نوجوان قبل از اینکه به شکل آموزشی وارد عرصه تربیت دینی شود زمینه تجربه دین‌داری و زیست دینی را برای او فراهم کنیم. در نظام آموزش و پرورش نیازمند تحول هستیم؛ جریان تربیت دینی و اخلاقی را نباید به شکل آموزشی پیش برد. تاکنون این روش انجام شده و جواب نداده حتی بعضاً عکس‌العمل‌های منفی هم داشته است. باید زمینه تحول را فراهم کرد وگرنه با وضع موجود به جایی راه نخواهیم برد. مدارس تلاش می‌کنند تا با حافظه محوری با فرض اینکه این دانش‌ها بعداً به رفتار تبدیل می‌شوند آموزش دروس را پیش ببرند و این اشتباه است. مسائل دین و معنویت نباید مانند دروس علوم، ریاضی و... باشد. وضعیت موجود تربیت دینی را به آموزش دین فرو کاسته و پاسخگوی نیاز کودک و نوجوان نیست.

عضو هیئت‌علمی دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه منظور این نیست که مدرسه نباید به تربیت دینی توجه کند بلکه باید قالب‌ها و اهداف تغییر کند، تصریح کرد: ابتدا افراد باید لذت دین‌داری را در حوزه معنویت و دین‌ بچشند؛ یعنی باید فضا و جو مناسب اخلاقی و معنوی را در مدرسه ایجاد کرد تا بچه‌‌ها از تجربه کادر مدرسه و والدین خود تجربه جذاب و شیرینی از دین و دین‌داری را درک کنند تا ذائقه آنها با این تجربه آشنا شود، سپس به صورت بسیار ظریف وارد عرصه فهم دین شد. این تجربه باید قبل از بلوغ رخ دهد زیرا در سن بلوغ ذهن بچه‌ها آماده سؤالات دینی است و در این سن باید زمینه را برای پاسخ دادن به سؤالات دینی و عقیدتی فراهم کرد. مقدمات غیرشناختی را باید از دوره کودکی فراهم کرد تا ذائقه وجود آنها با طعم دین‌داری لطیف و ظریف شیرین و وجود آنها نسبت به حقیقت دین نزدیک شود. امکان این آشنایی در وضعیت موجود وجود ندارد و باید از طریق کارهای شناختی اقدام کرد. خانواده‌ها، معلمان و مدارس باید زمینه تجربه زیست دینی را برای کودکان فراهم کنند. مدرسه باید زمینه پاسخ به سؤالات انتقادی نوجوانان را فراهم و خود را آماده نقدپذیری از سوی آنها کند.

صادق‌زاده قمصری افزود: نباید انتظار یک‌ سویه بودن ارتباط وجود داشته باشد که کودک و نوجوان صرفاً شنونده و بدون هیچ پرسشی پذیرای مسائل باشد و مفاهیم به او تلقین شود. نتیجه این تفکر چنین خواهد شد که پس از آشنایی با آراء و نظرات مختلف در آینده، ناپخته بودن مسائل مطرح شده مشخص می‌شود و فرد به طور کلی از این موضوعات دست خواهد کشید. باید زمینه آشنا شدن با مباحث فکری فراهم شود تا کودک و نوجوان بتواند تأمل، تفکر، نقد و بررسی را یاد بگیرد. این چنین می‌توان به طور طبیعی فرد را آماده کرد تا با مسائل دینی به صورت آگاهانه و انتقادی مواجه شود. در چنین وضعیتی زمینه تداوم دین‌داری فرد فراهم خواهد شد.»

تربیت دینی و آموزش مفاهیم دینی از دیدگاه کارشناسان

محسن ایمانی‌نائینی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه تربیت مدرس نیز به لزوم استفاده از ابزارهای متنوع فرهنگی در آموزش مفاهیم دینی» اشاره و بیان کرد: در موضوع آموزش حتماً باید به روانشناسی یادگیری، روانشناسی رشد و روان‌شناسی تربیتی توجه داشته باشیم. بدون توجه به این سه روانشناسی که ذکر شد نمی‌توان مفاهیم دینی را به افراد آموخت. باید دانست اگر مفهومی انتزاعی است اجازه دهیم تا فرد به تفکر انتزاعی دست پیدا کند سپس مفاهیم انتزاعی را آموزش دهیم. مفاهیم انتزاعی را باید از ۱۱-۱۲ سالگی به بعد به دانش‌آموزان بیاموزیم. مفاهیم دینی را باید با صمیمیت و مهربانی آموخت و به گونه‌ای باشد که دانش‌آموزان احساس کنند معلم تعلیمات دینی، معلم روان است. معلم باید در انتقال مفاهیم دینی تأثرات زیادی از پیامبر(ص) و ائمه(ع) گرفته باشد. باید دید که این بزرگان چگونه مفاهیم دینی را به دیگران آموزش می‌دادند؛ مثلاً با زبان خوش صحبت می‌کردند، در حد توان درک هر فرد پاسخ می‌دادند یعنی اگر یک سؤال مشخص را دو فرد متفاوت مطرح می‌کردند پاسخ‌های متفاوتی را درک می‌کردند، اگر فرد عامی بود پاسخ ساده و اگر فردی عمیق‌تر بود سؤال را عمقی پاسخ می‌دادند. به همین دلیل است که می‌گویند با کسی که در سنین کودکی است باید کودکی کرد یا به قولی «چون سروکارت با کودک فتاد/ پس زبانی کودکی باید گشاد».

وی ادامه داد: رعایت این موضوع دشوار است به همین دلیل است که بیان می‌شود که «اینچ می‌گویم به قدر فهم توست/ مردم اندر حسرت فهم درست» یعنی برای آموزش مفهومی به کودک نیازمند فداکاری و حوصله بیشتری است. بنابراین معلمان باید در این حوزه نیز مهارت داشته باشند. باید متناسب با حال و هوای کودکان، نوجوانان و جوانان با آنها صحبت کرد. قطعاً آنچه که می‌تواند مؤثر واقع شود سخنان نرم، توصیه‌‌های صمیمانه و گفت‌وگوهای خوب است که به متقاعد کردن فرد می‌انجامد. معلم باید در زیرمهارت‌های اجتماعی در بخش متقاعدسازی دیگران توانمند باشد تا بتواند افراد را با استدلال متقاعد کند یعنی «دلایل قوی باید و معنوی/ نه رگ‌های گردن به حجت قوی» و قرآن نیز به پیامبر(ص) می‌فرماید که «أُدْعُ إِلى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» یعنی برخی از مردم که اهل فضل و دانش هستند را  با حکمت به سوی راه خدا دعوت کن، گروهی را که اهل نصیحت هستند را با نصیحت دعوت کن تا هدایت شوند و با افرادی که اهل جدل هستند به گونه‌ای مجادله کن که نیکوتر است.»

اخلاق مؤثر پشتوانه دینی دارد 

ایمانی‌نائینی به نکته‌ای از مرحوم آیت‌الله طباطبایی اشاره کرد که می‌فرماید؛ گفته‌اند که سه دایره را از راست به چپ بکشید و در دایره اول «اعتقادات»، دایره دوم «خُلق» و در دایره سوم «عمل» نوشته شود و گفت: ایشان به این واسطه می‌خواهد بگویند که عمل پشتوانه‌ای به نام خُلق و خُلق پشتوانه‌ای به نام اعتقادات دارد. اخلاق مؤثر، اخلاقی است که پشتوانه دینی داشته باشد. اخلاق سکولار یعنی اخلاق بدون پشتوانه دینی که در رشد اخلاقی افراد نمی‌تواند کار مؤثری انجام دهد. در اخلاق دینی به این دلیل فرد دروغ نمی‌گوید چون خداوند در قرآن می‌فرماید «إِنَّمَا يَفتَرِي ٱلكَذِبَ ٱلَّذِينَ لَا يُؤمِنُونَ بِايَتِ ٱللَّهِ» یعنی همانا کسانی دروغ می‌بافند که به آیات الهی ایمان ندارند. فردی که اعتقاد به دین دارد نمی‌تواند دروغ بگوید زیرا اعتقاداتش به او این اجازه را نمی‌دهد. بنابراین گفته می‌شود دین شامل اعتقادات، احکام و اخلاقیات است. هیچ دینی بدون اخلاقیات نیست و پیامبر(ص) بعثت خود را با اخلاقیات شروع می‌کنند و می‌فرمایند که «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ اَلْأَخْلاَقِ» یعنی همانا من برگزیده شدم تا مکارم اخلاقی را به اتمام برسانم. می‌توان از این حدیث نتیجه گرفت که دین و اخلاق از یکدیگر جدا نیستند و پیامبر(ص) می‌فرمایند فردی که اخلاق نیکوتری دارد ایمان بیشتری دارد.»

/////تربیت دینی و آموزش مفاهیم دینی از دیدگاه کارشناسان

مسعود صفایی‌مقدم، استاد فلسفه تعلیم و تربیت نیز با تأکید بر این نکته که آموزش مفاهیم دینی برای دانش‌آموزان نباید به مناسک محدود شود، اظهار کرد: صحبت از ارزش‌های دینی و اخلاقی در واقع صحبت از سلسله فضیلت‌هاست. ما می‌خواهیم دانش‌آموزان به موضوعاتی که فکر می‌کنیم خوب هستند گرایش پیدا کنند و نسبت به آنها عامل شوند در صورتی که این موضوع مستلزم این است که در مقام تبیین این ارزش‌ها بتوانیم موفق باشیم. بنابراین مهم‌ترین ارزش پایه‌ای این است که به طریقی در مقام تبیین و توضیح، بگوییم که چرا این ارزش‌های اخلاقی خوب هستند. فن‌بیان و نحوه استدلال در مقام تبیین، کمک می‌کند تا بتوانیم در این موضع موفق شویم. روش اصلی این است که از عهده توضیح چرایی خوب بودن این فضیلت‌ها برآییم که این موضوع دو شیوه دارد؛ یکی در مقام تبیین است که دلایل را بیان می‌کنیم و خوبی آن را شرح می‌دهیم و شیوه دوم که مهم‌تر است، تبیین در مقام عمل است. نباید تبیین فقط در مقام نظر و تئوری باشد بلکه باید در مقام عمل هم بتوانیم تبیین کنیم.

وی معتقد است اگر ده‌ها ساعت در رابطه با یک فضیلت اخلاقی صحبت کنیم اما عمل ما مؤید نباشد و دلایل نظری را تأیید نکند، کار را خراب می‌کند به همین دلیل است که بزرگان گفتند که معلمان و مربیان اگر می‌خواهند فضیلتی را آموزش دهند اول سعی کنند که نسبت به آن فضیلت عامل شوند و سپس در مقام معلم و تبلیغ آن فضیلت برآیند. توضیح دادن، نصیحت کردن و در مقام آموزش ارزش‌های دینی کار کردن چندان اثرگذار نیست بلکه باید فرد عامل باشد تا بچه‌ها یاد بگیرند؛ اگر رفتارهای پدر و مادر در خانواده مؤید فضیلت‌هایی که می‌‌خواهیم آموزش دهیم نباشد، هرچه توضیح دهیم و نصیحت کنیم کارایی نخواهد داشت.

تفاوت آموزش دینی به کودک و بزرگسال 

وی یکی از تفاوت‌هایی که بین آموزش ارزش‌های دینی به کودکان و بزرگسالان وجود دارد را همین نکته دانست که کودکان و نوجوانان به عمل معلمان خود بیشتر نگاه می‌کنند و تفکر عملیاتی دارند؛ یعنی چشم آنها بیشتر از گوششان کار می‌کند بنابراین افرادی که با بچه‌ها سروکار دارند باید ابتدا رفتار خود را اصلاح کنند. اگر به هر نسبتی با ارزش‌های اخلاقی فاصله داریم اما در مقام معلم یا والدین هستیم باید نقش کمک کننده‌ داشته باشد و هنگام سؤالات بچه‌ها، نظرات خود را بیان کنیم و با آنها وارد گفت‌وگو شویم. بچه‌ها به دلیل تأثیراتی که از جامعه گرفتند عمدتاً موضع بی‌طرف ندارند و نسبت به موضوعات دینی و اخلاقی جبهه دارند. بنابراین ابتدا باید با روش‌هایی اجازه داد که این مواضع پالایش شود، گفت‌وگوهای مقدماتی صورت بگیرد و ذهن‌ها مقداری آراسته شود سپس اگر مشکلی نبود با کمک خود دانش‌آموزان می‌توان در مقام تبیین ارزش‌ها بهترین نتیجه را گرفت.  

صفایی‌مقدم ادامه داد:‌ بهترین نتیجه به این معنا نیست که همه افراد پذیرای ارزش‌ها باشند؛ گاهی ممکن است گفت‌وگوهایی که معلم یا والدین با بچه‌ها می‌کنند مثلاً در ۱۰ سال بعد در یک موقعیت جدید، آثار رفتارها و صحبت‌های درست خودش را نشان دهد. افرادی که شدت عمل در رفتار خود نشان می‌دهند افرادی هستند که مطالب را به خوبی متوجه نشدند یعنی نظام آموزش ارزش‌ها را یاد نگرفتند و با رسالت خود به عنوان معلم آشنا نیستند. ما در مقام آموزش ارزش‌های دینی الگویی بالاتر از پیامبر(ص) نداریم؛ ایشان طبق رسالتی که قرآن بر دوش ایشان گذشته است به ابلاغ و دعوت اشاره می‌کند. دعوت مفهومی است که به مخاطب و رأی او احترام می‌گذاریم و کاملاً او اختیار دارد که دعوت را بپذیرد یا نپذیرد.

آداب دعوت از کودکان

استاد فلسفه تعلیم و تربیت با بیان اینکه ممکن است ما از بچه‌ها دعوت کنیم اما آنها نپذیرند‌، گفت: ابتدا باید آداب دعوت کردن را رعایت کرد و به درستی انجام داد. باید دانست که بچه‌ها، انسان هستند و هر کدام نظر خود را دارند و ممکن است صحبت‌ها و نظرات ما را اکنون درست متوجه نشوند، دوست نداشته باشند یا در شرایط روحی خاصی باشند و نتوانند با صحبت‌هایی که می‌کنیم رابطه برقرار کنند؛ باید به آنها احترام گذاشت و فرصت داد چراکه ممکن است در زمانی دیگر با توجه به تأملاتی که دارند به نتیجه برسند. بنابراین اساساً جایی برای فشار و تندروی نیست و هر قدم تندروی به معنای ناآگاهی است.

انسان‌های آگاه اهل تندروی نیستند و پیامبر(ص) بهترین الگو است که هیچ‌وقت اهل تندروی نبود بلکه اهل دعوت با زیباترین شکل ممکن بود بدون اینکه کسی ناراحت شود. متأسفانه تعصب‌هایی که منشأ آگاهانه ندارند منجر به دور شدن بچه‌ها از اصل موضوع می‌شود و هرچه تندروی بیشتر شود عکس‌العمل منفی‌تر خواهد شد.

گفت‌وگوها باید دوستانه باشد و ابتدا برادری خود را به بچه‌ها ثابت کنیم. سپس می‌توان نشست و با آنها گفت‌وگو کرد و درصدی احتمال داد که صحبت‌های ما مؤثر واقع خواهد شد و دعوت‌ها پذیرفته شود. بنابراین باید عقل، احساس، عاطفه و همه وجوه شخصیتی معلم درگیر آموزش ارزش‌ها شود تا به تدریج بتوان موفق شد.»

علی‌اصغر احمدی، کارشناس تعلیم و تربیت نیز از جای خالی شورای عالی تربیت در نظام آموزش و پرورش یاد کرد و با بیان اینکه مفهوم تربیت در نظام آموزشی و تربیتی کشور ما گنگ است؛ به‌همین دلیل تربیت به ساده‌ترین شکل آن‌ یعنی ارائه اطلاعات تقلیل یافته است، گفت:‌ تمایز نسبتاً آشکاری بین تربیت و آموزش مفاهیم وجود دارد؛ آموزش مقوله شناختی است که مربوط به دانسته‌ها و فهمیدن‌ها می‌شود و دریافت مفاهیم و معنای آن است و سطوح مختلفی دارد و می‌شود از سطح یادگیری در حد حافظه شروع کرد تا به مرحله قضاوت و تحلیل رسید. آموزش عمدتاً متمرکز به مسئله شناختی شخصیت انسان است اما تربیت ناظر بر شکل‌گیری شخصیت انسان است.

علی‌اصغر احمدی

وی ادامه داد: وقتی صحبت از تربیت می‌شود به دنبال شکل دادن شخصیت فرد هستیم که از جنبه‌های شناختی برخوردار است؛ از طرفی بخش عواطف و احساس هم در شخصیت دخیل است، یعنی دو فرایند درونی شناختی و عاطفی با هم جریان دارند. درگیر شدن بخش عاطفی انسان در تربیت اهمیت دارد و رفتارهای خاصی را ایجاد می‌کند. اگر ما در سطح شناخت باقی بمانیم ضرورتاً رفتاری را از فرد انتظار نداریم و همین که بداند آموزش داده شده است کفایت می‌کند ولی وقتی صحبت از شخصیت می‌شود رفتارهای انسانی هم در این مقوله قرار می‌گیرد.

احمدی با تأکید بر اینکه شناخت، عاطفه، انگیز‌ه‌ها ترکیبی است که شخصیت انسان را می‌سازد منتها یک ترکیب ساده نیست که بتوان با در کنار هم قرار دادن اجزا، تربیت شکل بگیرد بلکه یک ترکیب شیمیایی است یعنی ماهیت ماده تغییر می‌کند‌، گفت: حوزه تربیت مانند ترکیب‌‌های قابل تشبیه به تغییرات شیمیایی است که با حوزه آموزش بسیار متفاوت است. انسان به وسیله تربیت، سطوح هستی را پشت‌سر می‌گذارد و تغییر هستی‌شناسانه می‌یابد؛ بنابراین تفاوت بسیاری بین آموزش و تربیت وجود دارد. بنیادی‌ترین اشتباه این است که بخواهیم این مسئله را در نظام بوروکراتیک معیوب خود حل کنیم؛ یعنی موضوع تربیت را به هوش‌های زیر متوسط موجود بدهیم تا یک پدیده‌ اساسی انسانی را حل کنند. امام علی(ع) می‌فرماید «العلم نقطة کثرها الجاهلون» یعنی علم یکجا است و پراکنده نیست ولی جاهلان آن را پراکنده می‌کنند؛ یعنی شما اگر در مسیری که می‌خواهید بروید، به یک نقطه چشم بدوزید مستقیم می‌روید ولی اگر این نقطه‌ها بیشتر شوند فرد دور خود می‌چرخد.

این کارشناس تعلیم و تربیت ادامه داد:‌ مسئله تربیت نیز همین‌گونه است؛ مثلاً نحوه انتخاب وزیر آموزش‌وپرورش را در نظر بگیرید که نمایندگان چه کسی را انتخاب می‌کنند؟ نمایندگان مجلس بیشتر در رابطه با برنامه‌ها، سیاست‌ها و... صحبت می‌کنند و بیشتر سؤالاتشان برای انتخاب وزیر درباره امور اجرایی، مالی، مدیریتی، رتبه‌بندی معلمان و... آموزش و پرورش است و کمتر سؤالی درباره شناخت وزیر از تربیت پرسیده می‌شود. وزیر خوب از دید نمایندگان کسی است که بتواند امور مجموعه‌ای از آدم‌ها را در آموزش‌وپرورش رتق‌وفتق کند تا کارها بی‌صدا بگذرد؛ از کدام وزیر در این چهار دهه درباره کارهای انجام شده در حوزه تربیتی سؤال شده است؟ آیا عملکرد تربیتی فردی را تا به حال بررسی کرده‌اند؟ اگر هم وزیری استیضاح شده برای مسائل اداری و اقتصادی بوده ‌است که مثلاً چرا حقوق شب عید معلم‌ها واریز نشده است اما کسی سؤال نمی‌کند این دانش‌آموزانی که استعدادهای بسیاری دارند، که چه تعداد از آنها استعدادهایشان از قوه به فعل تبدیل شده‌ است؟ یعنی افراد به صورت کیفی سنجیده نمی‌شوند و این نکات ناپیداست.»

/////تربیت دینی و آموزش مفاهیم دینی از دیدگاه کارشناسان

علیرضا رحیمی، کارشناس تعلیم و تربیت نیز به تبیین «تربیت اسلامی با پرورش قوه‌های فهم، تشخیص و تصمیم» اشاره کرد و گفت: اگر آموزش ما مبتنی بر این سه مرحله باشد، بصیرت قرآنی که در کتاب آسمانی مسلمانان مطرح‌ شده و به آن رشد عقلانی می‌گوییم، اتفاق می‌افتد. وقتی از تربیت صحبت می‌شود یعنی درباره یادگیری نافع صحبت می‌کنیم که در رشد فرد اثرگذار است. بسیاری از یادگیری‌های ما غیرنافع هستند و در رشد ما تأثیری ندارند یا حتی ممکن است اثر منفی هم داشته باشند. اساساً تربیت را یادگیری نافع تلقی کنیم به‌همین دلیل تعبیری به‌نام تربیت ناسالم، نامناسب و آسیب‌زا تعابیر غلطی هستند. منظور از تربیت و یادگیری نافع، یادگیری‌های مورد تأیید و مورد نظر دین است؛ مثل آموزش ریاضیات، خواندن و نوشتن یا حتی بستن بند کفش یادگیری نافع است که برای فرد مفید و لازم است. تربیت اسلامی عبارت است از مصادیق یادگیری‌هایی که از نظر دین مورد نیاز و مفید است.

وی با بیان اینکه تربیت اسلامی عبارت است از تمام آنچه را که مبنای عمل تربیتی می‌تواند قرار بگیرد که می‌توان به تعبیری از مباحث فلسفی، برنامه‌ریزی درسی و اجرایی در کلاس درس و عمل والدین اشاره کرد، اظهار کرد: مبنای اندیشه‌ورزی برای تولید نظریه‌های تربیتی در حوزه فلسفه، تربیتی است که مبتنی بر فلسفه تربیت است. تا جایی‌که به انتخاب، گزینش، سازمان‌دهی محتوا و طراحی فعالیت‌های یادگیری که بخشی از آن به کتاب‌ها و برنامه‌های درسی مربوط می‌شود، همه می‌تواند تحت عنوان مبانی تربیت اسلامی مطرح شود اما به‌طور معمول وقتی از مبانی تربیت اسلامی نام برده می‌شود، معمولاً به جنبه‌های فلسفی و مبانی فلسفی نگاه می‌شود که می‌تواند گاهی خطاآمیز هم باشد. متأسفانه ما تئوری تربیتی مورد پسند و قبول همگانی نداریم و اساساً در حوزه تئوری‌پردازی چندان فعالیت نشده است. هیچ‌کدام از تئوری‌های مطرح‌شده در زمینه علم مورد بررسی قرار نگرفته است و نظام آموزش‌ و پرورش انتخابی بین آن‌ها انجام نداده است بلکه صرفاً سندهایی مانند سند تحول بنیادین نوشته شده و از داخل آن برنامه‌هایی استخراج کرده‌اند.

تئوری تربیتی؛ تسهیل‌گر عمل تربیتی 

وی ادامه داد: وقتی به این اسناد نگاه می‌کنیم می‌بینیم همه آن‌ها بسیار گنگ هستند یعنی حرف‌های زیبایی گفته‌ شده است که جنبه تئوریک ندارد و از آن‌ها چیزی استخراج نمی‌شود که تسهیل‌گر تعلیم‌ و تربیت باشد. مطالب این اسناد قابل تفسیر است و چیزی که قابل تفسیر باشد مبنای تئوریک ندارد. تئوری تربیتی باید کاملاً تسهیل‌گر عمل تربیتی باشد به‌همین جهت نه برنامه‌های درسی و نه عمل تربیتی نمی‌تواند خوب شکل بگیرد و حتی سندهای بالادستی خیلی دقیق هم نداریم. تلاش بسیاری در این رابطه انجام شده‌ است اما این تلاش‌ها در عمل صورت‌ گرفته و گاهی اقدامات متشتت تربیتی به اسم تربیت اسلامی در مقابل هم و کاملاً ضد و نقیض بوده‌ند؛ زیرا ابتدا و انتهای مشخص و مبانی درستی نداشته‌اند. وقتی صحبت از تربیت اسلامی می‌شود هرکس بر مبنای دیدگاه خود در این‌باره سخن می‌گوید و تعدد تربیت‌های اسلامی‌ بسیار است.

رحیمی تأکید کرد: نمی‌توانیم بگوییم تربیت اسلامی یعنی تربیتی که دقیقاً مورد نظر اسلام است؛ تربیت اسلامی برداشت‌های متخصصین از مبانی دینی در حوزه تعلیم‌ و تربیت است و می‌تواند متفاوت باشد. مکتب تربیتی اسلامی در سر جای خود اما اینکه ادعا شود آن‌چه که من می‌گویم همان تربیت اسلامی و تربیت موردنظر اسلام است، صحیح نیست بلکه هر کدام نظریات تربیتی است. نظام تربیتی براساس نظریات تربیتی متخصصان شکل می‌گیرد و کسی نمی‌تواند ادعا کند که آنچه می‌گوید دقیقاً همان نظر اسلام است. دیدگاه‌های مختلف در جهان اسلام وجود دارد که ضد و نقیض هستند؛ می‌توان نتیجه گرفت که این صحبت‌ها حرف اسلام نیست بلکه حرف افراد است که هیچ اشکالی هم ندارد و باید صحبت متخصصان این حوزه مطرح شود.

وی بر لزوم اینکه نظام آموزشی بتواند از بین نظریات، انتخاب و تلفیق کند تا به یک جمع‌بندی برسد، تاکید و تصریح کرد: با توجه به اینکه در تمام مراحل طراحی سند تحول بنیادین حضور داشته‌ام و مؤلف کتاب‌های درسی هدیه‌های آسمان بوده‌ام، وقتی نگاه می‌کنم می‌بینم هنوز این تشتت وجود دارد. ظاهراً هر وقت عده‌ای بر سر کاری می‌آیند و در قدرت قرار می‌گیرند، اعمال نظر می‌کنند و این بسیار خطرناک است. یک نظام علمی منسجم، درست و دقیق بر مبنای پالایش، پیرایش و ویرایش نظریات صورت می‌گیرد و نتیجه آن حاصل جمع تفکر و خرد جمعی است که متأسفانه این موضوع در کشور وجود ندارد و آموزش‌ و پرورش و دانشگاه‌های ما در عمل نشان داده‌اند که قدرت چنین کاری را ندارند. قاعدتاً انجام این کار وظیفه دانشگاه و مجموعه‌های آموزش‌ و پرورش است.

بنابر این گزارش؛ تربیت دینی و آموزش مفاهیم دینی مبحث گسترده‌ای است اما کارشناسان متخصص زیادی در اینحوزه وجود ندارند که با استفاده از روش و نگاه علمی به این موضوع بپردازند و بیشتر به صورت تجربی به این حوزه نگاه می‌کنند؛ قطعاً تجربه موضوع ارزشمند و گرانقدری است اما تا زمانی که این تجربه به صورت علمی و آکادمیک طرح‌ریزی نشود و مورد نقد و بررسی قرار نگیرد در حد یک تجربه باقی می‌ماند و نمی‌تواند به آن به صورت مستدل استناد کرد. حوزه تربیت دینی نیازمند منابع، مکتوبات و کارشناسان حرفه‌ای بیشتری است تا بتوان در این حوزه جریان‌سازی و نظریه‌پردازی کرد؛ زیرا از درون نظریه‌پردازی‌هاست که نقد علمی و پویایی در این عرصه رخ می‌دهد. امید که کارشناسان و دغدغه‌مندان این حوزه فعالانه‌تر در این عرصه گام بردارند.

گفت‌وگو از سجاد محمدیان

انتهای پیام
captcha