جایگاه معلمان در مهمترین سند مرتبط با آموزش و پرورش یعنی سند تحول این نهاد کجاست؟ برای دریافت پاسخ این سؤال مهم، خبرگزاری ایکنا میزبان مهدی نویدادهم، عضو شورای عالی آموزش و پرورش که مدیر طرح تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (طرح توسعه راهبردی آموزش و پرورش ایران در افق ۱۴۰۴) نیز بوده و رضا مددی، کارشناس این حوزه و رئیس سابق ستاد اجرایی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش شد.
در بخش نخست این گفتوگو مهدی نویدادهم در خصوص ویژگیهای شهید مطهری که میتواند و باید الگوی معلمان تحول آفرین باشد و جایگاه معلمان در سند تحول صحبت کرد. رضا مددی نیز در خصوص اهمیت تعلیم و تربیت و جایگاه آموزش و پرورش در توسعه کشورها سخن گفت. در بخش دوم این گفتوگو دو میهمان خبرگزاری ایکنا به تشریح روند اجرای سند تحول و تغییراتی که برای تحقق معلم تراز سند تحول باید صورت گیرد گفتوگو کردند که مشروح بخش دوم این گفتوگو را در ادامه با هم میخوانیم و میبینیم.
ایکناـ چگونه به کمک سند تحول میتوان جایگاه معلمان را ارتقا داد؟
مددی: نگرش به معلم در جامعه باید تغییر کند. سند میگوید معلم کارمند اداره نیست و یک شخصیت علمی، تربیتی و فرهنگی است. سند به درستی آنچه باید اتفاق بیفتد را تقریباً گفته و برای تصمیمگیری چیزی کم نگذاشته است و باید همین نگاه را در جامعه تقویت کنیم. مدیریت استخدامی کشور باید معلم را از نگاه کارمندی تفکیک کند و همانطور که در سند گفته شده باید قانون جبران خدمت مخصوص به معلمان تبیین شود. پس اقدام اول این است که دولت و مجلس رویکرد کارمندی را از معلم بردارند و معلم را به عنوان عنصر و شخصیت علمی در جامعه تبیین کنند.
این کار یک اقدام بسیار مهم است و روشهای اجرایی این نیز مشخص است. همینکه معلمان از طبقهبندی مشاغل خارج شوند و قانون جبران خدمت مخصوص خود داشته باشند یک قدم بزرگ است. حتی یادداشتهایی از دفتر مقام معظم رهبری داریم که به آموزش و پرورش دستور داده شده که به دنبال این کار بروید و این کار را پیگیری کنید تا قانون خدمات کشوری شامل حال معلمان نشود و قانون مخصوص به خودشان داشته باشند.
اگر برای معلمان قانون جبران خدمت مخصوص بنویسیم، آغازی است برای تقویت جایگاه معلمان و برای افرادی که به سند پایبند هستند انجام این اقدام یک راهکار است.
راهکار دیگر این است که منزلت اجتماعی معلمان تقویت شود. معیشت معلمان یک موضوع اساسی است. وقتی در جامعه شاخصها و ملاکهای ارزشیابی پول باشد و هر کسی پول بیشتری میگیرد، اعتیار و ارزش اجتماعی بیشتری داشته باشد، وقتی نیازهای مادی فرد تأمین نشود، به طور طبیعی در کار فرد تأثیر میگذارد بنابراین باید بر روی معیشت معلمان برنامهریزی ویژه شود.
از 30 سال پیش در آموزش و پرورش صندوق ذخیره فرهنگیان ایجاد شد. یعنی سازوکار خوبی از 30 سال پیش اندیشیده شد؛ اما این صندوق کمترین نقش را در بهبود روند زندگی معلمین دارد. پس باید به سازوکارهایی که وجود دارد بپردازیم و مردم در جامعه ببینند که معلم ارج و قرب دارد.
همچنین معلمان باید توانمند شوند، نگاه حرفهای به معلمان صورت بگیرد، جایگاه اداری معلمان باید تغییر پیدا کند و بر توانمندیهای علمی آنها سرمایهگذاری شود تا باعث تغییر نگاه جامعه به معلمان میشود و معلمان اثربخشی بیشتری پیدا کنند.
انجام هر کدام از این اقدامات قطعاً بر ارتقای جایگاه معلمان تأثیر خواهدداشت. وقتی بر روی دانشگاه فرهنگیان سرمایهگذاری کردیم و بهترین دانشآموزان را از کنکور برگزیدیم و بر روی آنها سرمایهگذاری کردم، قطعاً نیروی انسانی خوبی تربیت میشود. البته باید این تربیت را تداوم ببخشیم اما اگر از سرناچاری و با نگاه کاریابی به آموزش و پرورش نگاه کردیم و استدلال کردیم چون عدهای باید مشغول کار شوند پس وارد آموزش و پرورش شوند، این نگاه برای آموزش و پرورش نگاه مناسبی نیست. قطعاً آموزش و پرورش در اشتغال جامعه میتواند نقش داشته باشد، اما ملاکهایی باید گذاشته شود تا افراد صرفاً با رویکرد شغل وارد آموزش و پرورش نشوند.
ایکنا ـ روند اجرای سند تحول را چگونه ارزیابی میکنید؟
مددی: من از سال 1394 به طور مستقیم و از نزدیک در جریان روند اجرای سند تحول بودم. در مجموع با توجه به شناختی که از ظرفیت کشور و آموزش و پرورش دارم روند سیاستگذاری و برنامهریزی برای اجرای سند تحول را مثبت ارزیابی میکنم اما این بدان معنا نیست که ما خیلی موفق شدهایم.
به نظر من آموزش و پرورش سازمانی است که یک لحظه نمیتواند تعطیل شود. آموزش و پرورش سال 90 که سند تحول تصویب شد حدود 16 میلیون دانشآموز و نزدیک به 900 هزار معلم داشت و جامعه درگیر آموزش و پرورش بود و این وزارتخانه نمیتوانست یک لحظه متوقف شود و این تحول و تغییرات اساسی همزمان با این حرکت باید اتفاق بیفتد و این کار بسیار پیچیده و از جنس نرمافزاری است.
دلایل اینکه این روند را مثبت ارزیابی میکنم این است که کتابهای درسی ما نسبت به قبل از تصویب سند تحول به طور جدی تغییرات محسوس و قابل قبول داشته است و اکثریت معلمان وضعیت کتابهای درسی را نسبت به گذشته بهتر ارزیابی میکنند.
تغییر در کتابهای درسی بسیار پیچیده است ولی روند تغییر کتابهای درسی مثبت است و اثر مثبتی داشته است. اکنون کتابهای درسی عموماً شکل کاربردی پیدا کرده و در بیشتر کتابها در پایان هر درس بخشی به عنوان ارتباط این موضوع با زندگی اضافه شده است. یعنی درسها به سمت کاربردی شدن و پیوند با زندگی پیش رفته است. کتابها عموماً حامل تفکر انتقادی، اندیشه ورزی و خردورزی هستند. ساختار کتابها به خصوص در مقطع ابتدایی روشمندی علمی دارند و از دانشآموزان خواسته میشود بیندیشند، تفکر کنند، همفکری و کار گروهی کنند.
همچنین تقریباً همه کتابهای درسی دارای یک راهنمای معلم هستند ولی متأسفانه این مسئله خیلی مورد غفلت واقع شده و مورد توجه معلمان نیست؛ به جرئت میتوانم بگویم اگر معلمان با راهنمای معلم ارتباط برقرار کنند با مفهوم تحول و ضرورت و اهمیت تحول آشنا میشوند.
البته ناگفته نماند از سال گذشته آموزش و پرورش در استخدامهای جدید یکی از منابع آزمون را کتابهای درسی قرار داده و در کتابهای درسی به سراغ راهنمای معلم رفته که از این جهت باید از آموزش و پرورش برای اعمال این نگاه تشکر کرد.
لذا برنامه درسی با همه پیچیدگیهایی که دارد، مسیر خوبی را طی میکند، هر چند که نسبت به تغییر ساختار 6ـ 3ـ 3 انتقادهایی وجود دارد اما کتابهای درسی مسیر خوبی را طی کرده است.
در بخش فضا و تجهیزات سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس کشور که مسئولیت طراحی و ساخت فضاها را دارد نیز طی سالهای اخیر به شدت تلاش کرده با فهم سند تحول، در این زمینه تحول ایجاد کند.
باید خاطرنشان کنم که در بحث کتابهای درسی که زیرمجموعه برنامه درسی هستند، اسناد تحولی واسطه تولید شده است. برخی بیانصافی میکنند و میگویند در راستای اجرای سند تحول کاری صورت نگرفته است اما باید بدانیم چون خود سند مستقیماً توسط سیاستگذاران، برنامهریزان و مجریان قابل استفاده نیست و سند نقشه کلان است که برای پیادهسازی آن به نقشههای واسطهای نیاز است، به همین جهت حداقل شش نقشه واسطهای تولید شده است.
اما نقشه واسطهای چیست؟ زیرنظام برنامه درسی تولید و مشخص شده برنامه درسی چگونه باید تغییر کند. نقشه واسطه زیرنظام فضا و تجهیزات نیز تهیه شده است. در بحث فضا و تجهیزات،فضاهای ما دیگر بیهویت ساخته نمیشود. یا در بحث راهبری و مدیریت اسناد واسطهای تولید شده است که فهم تحول را آسانتر و عملیاتیتر میکند. در کنار این اسناد نیز اهداف دورههای تحصیلی بیان شده است.
یعنی ما اکنون دقیقاً میدانیم که دانشآموز در سه سال اول ابتدایی چه باید میآموخته و شاخصهایی که بتوانیم ارزیابی کنیم که این دانشآموز به آن حدی از مراتب حیات طیبه رسیده است یا خیر نیز مشخص و در دسترس است. برداشت من این است که روند اجراییسازی سند یعنی نقشه کلان به تدریج در قالب جنبههای سیاستگذاری و برنامهریزی وارد شده و سیستم را تغذیه فکری میکند.
از همه مهمتر صرف نظر از وزرای آموزش و پرورشی که آمده و رفتهاند، حسن دیگر سند این بوده که هر وزیری خواسته برنامه به مجلس ارائه کند و پشت میز وزارت بنشیند، نگفته من میخواهم چه برنامهای انجام دهم؛ یعنی نظر شخصی خود را اعمال نکرده است. هر وزیری چه به سند اعتقاد داشته و چه اعتقاد نداشته مجبور شده این سند را مطالعه کند و وقتی به مجلس رفته سعی کرده برنامه خود را مأخوذ از این سند ارائه دهد.
لذا روند اجرای سند را مثبت ارزیابی میکنم. از سوی دیگر طی 10 سال اخیر در کشور گفتمان تحول در جامعه ما به وفور در حال رخ دادن است و پرچمدار این گفتمان نیز مقام معظم رهبری است.
مقام معظم رهبری دو سال پیش فرمودند این سند باید ترمیم شود. به نظر من، آموزش و پرورش و مشخصاً شورای عالی آموزش و پرورش از این ترمیم تفسیر حداکثری کرده و ترمیم را بسیط دیدهاند و کاری که امروز در مورد سند تحول انجام دادهاند دیگر ترمیم نیست. اگر فرایند تصویب سند جدید که تهیه کردهاند در شورای عالی انقلاب فرهنگی طی شود، تمام زحماتی که کشیده شده باید دوباره صورت گیرد و اسناد واسطهای مجدداً بحث و کارشناسی شود.
در حال حاضر شواهد و آثار نشان میدهد درک و فهم مشترک از سند و پایبندی به سند اتفاق نیفتاده است و نگاهی که در اعمال ترمیم دیده شده و ترمیم را توسعه وسیع دادهاند نشان میدهد که اساساً به چنین سندی اعتقادی وجود ندارد. البته چون سند تحول یک قانون است و نظر صریح مقام معظم رهبری در این خصوص وجود دارد صریحاً با آن مخالفت نمیشود ولی پشت صحنه به چنین سندی اعتقادی ندارند.
اگر به همین سند پایبند باشیم، نجاتبخش است. اگر این سند از روی میز آموزش و پرورش برداشته شود، سلیقههای شخصی، نظرات جناحی و سیاسی میتواند جایگزین آن شود. البته با اینکه بر شرایط دو سال اخیر انتقاداتی دارم باز هم روند را مثبت ارزیابی میکنم و معتقدم جریان گفتمان سازی در سطح کشور روبه رشد است.
خود سند میگوید یکی از دلایل ضرورت تحول این است که ما به تعلیم و تربیت در گذشته نگاه تک بعدی داشتیم یعنی قبل و بعد از انقلاب نگاه ما در آموزش و پرورش به تربیت تک بُعدی بوده است هنوز هم این اشکال وجود دارد و جامعه به تربیت تک بعدی نگاه میکند. مثلاً خردادماه همه امتحانات را برگزار میکنند و در پایان کاغذی به نام کارنامه به دست بچهها داده میشود.
در این برگه چند نمره نوشته شده است و فکر میکنیم نتیجه تعلیم و تربیت یعنی همین نمرهها. اما آیا نتیجه تعلیم و تربیت و یک سال عملکرد مدرسه همین است؟ این نیست. شما اگر به مدرسه رفتید از مدیر و معلمان مدرسه بخواهید که راجع به فرزند شما در همه زمینهها گزارش دهند و بگویند قانونپذیری کودک چطور است، درک او از هویت ملی چه قدر است، نگاهش به محیط زیست چیست، بهداشت و روابط او با دوستانش و عزت نفسش چگونه است.
اینها باید پرسیده شود و در کنار اینها میزان یادگیری ریاضی، علوم و ... را باید پرسید. یکی از جلوههای تحول همین است که درس ریاضی باید کودک را تربیت کند و معلمها باید آموزش ببینند چطور از مسیر ریاضی کودکان را تربیت کنند. علوم برای تربیت است؛ اگر از مسیر ریاضی، علوم، فارسی و ... بچهها را تربیت نکنید از چه مسیری میخواهید آنها را تربیت کنید؟
90 درصد وقت بچهها در کلاس درس است و با این دروس سرو کار دارند و اتفاقاً برنامه تحول ناظر بر این است که به درسها به عنوان وسیله و بستری برای تربیت نگاه شود. البته بالای 60 تا 70 درصد معلمان در سراسر ایران حداقل با یک ادبیات اساسی سند تحول به نام تربیت همه جانبه که معروف به تربیت تمام ساحتی است، آشنایی دارند.
این همان جهتگیری اصلی است. یعنی بچهها در مدرسه در همه زمینههای اجتماعی، سیاسی، اعتقادی، علمی و ... تربیت شوند. لذا روند را در باب فهم از تحول و تلاش برای ایجاد تغییرات اساسی در آموزش و پرورش مثبت ارزیابی میکنم. ضمناً تحول در دفتر وزیر آموزش و پرورش نیست، تحول در کف کلاس و مدرسه است و با توجه به ارتباط وسیعی که با معلمان دارم تلاش معلمان را در سراسر کشور برای اینکه اصلاحات و تغییرات جزئی را در کلاس درس انجام دهند تا کیفیت تعلیم و تربیت را بالا ببرند شاهد هستم.
ایکنا ـ تحلیل شما از روند اجرای سند تحول چیست؟
نوید ادهم: روند اجرای سند تحول را مثبت و رشد یابنده ارزیابی میکنم. امروز اهتمامی که بین مدیران و معلمان به خصوص برای عملیاتی و اجرایی شدن سند وجود دارد و شناختی که آنها از مفاهیم تحول آفرین سند دارند و مصمم هستند ایجاد کنند با پنج سال و 10 سال پیش قابل مقایسه نیست. در کلان قضیه نیز همینطور است و باید این مسئله را به فال نیک گرفت و مدعی هستم که اهتمام و پایبندی که وزارت آموزش و پرورش به اجرای سند تحول دارد در مقایسه با اسناد دیگر و دستگاههای دیگر که به سند خودشان باید وفادار باشند، بیشتر و قویتر است.
کسانی که تصویر منفی از اجرای سند ارائه میکنند معمولاً شناخت دقیقی از وضع موجود آموزش و پرورش ندارند و براساس یافتهها و برداشتهای قبلی خودشان قضاوت میکنند.
ایکنا ـ مهمترین مانع تربیت معلم تراز سند تحول چیست؟
نویدادهم: موانع اجرای سند و موانع دستیابی به معلم در تراز سند را در مقالهای بیان کردهام. من یکی از اصلیترین موانع را بیثباتی مدیریت در آموزش و پرورش و ریشه بیثباتی مدیریت را کوچکانگاری آموزش و پرورش میدانم. بسیاری نقش آموزش و پرورش را در فرایند توسعه کشور کم رنگ میبینند. آموزش و پرورش در ذهن سیاستگذاران، تصمیم گیران و تخصیص دهندگان منابع مقام و مرتبت لازم را ندارد و این کوچک انگاری آموزش و پرورش یک تجلی آن بیثباتی مدیریت است.
در سطوح مختلف از وزیر و معاون وزیر گرفته تا مدیرکل و مدیر مدرسه تصور میکنند هر کسی میتواند وزیر آموزش و پرورش شود و اگر وزیری نتوانست وزیر بعدی میآید. عمر مدیریت وزرای آموزش و پرورش قبل و بعد از انقلاب به دو سال نرسیده است. اینها آسیبهای جدی و موانعی است که وجود دارد. مشکلات اقتصادی و حقوق معلمان آموزش و پرورش یکی از مشکلات است اما مشکل اصلی نیست؛ اگر نظام، آموزش و پرورش را در جایگاه خودش ببیند حقوق معلمش را هم تأمین میکند.
یکی از عناصر جدی موفقیت کشورهایی مثل سنگاپور، ژاپن و کره که در دهههای اخیر تحول جدی در کشورشان ایجاد کرده و از کشور فقیر و دارای رانت و فساد به یک کشور توسعه یافته در تراز جهانی رسیدهاند، سرمایهگذاری در آموزش و پرورش است.
این مسئله را خطاب به معلمان عزیز مطرح میکنم. ما گفتیم اصلیترین عنصر تحول آفرین از نظر سند معلم است؛ اما کدام معلم؟ هر معلمی تحول آفرین نیست. هر آموزش و پرورشی توسعه آفرین نیست. برخی مواقع آموزش و پرورشها مانع توسعه کشور میشوند؛ برخی مواقع معلمها مانع تحولآفرینی میشوند.
کدام معلم مانع توسعه است؟ معلمی که شایستگی و صلاحیت حرفهای لازم را کسب نکرده باشد. اما معلمان چه شایستگیهایی باید داشته باشند؟ معلمان عزیز ما امروز اگر میخواهند تحول آفرین باشند باید باور کنند دانشآموز امروز ما دانشآموز پنج سال و 10 سال و 20 سال پیش نیست. این دانشآموز به شدت با دانشآموزان سالهای گذشته متفاوت است. اگر معلم ما این تفاوت معنادار را بپذیرد و متناسب با آن تغییر نقش دهد میتواند تحولآفرین باشد.
اگر معلمی با دانش 10 سال پیش و با نگاه 10 سال پیش به سر کلاس برود، نمیتواند تحول ایجاد کند چون دانشآموزان کنونی با دانشآموزان دورانهای قبل تفاوت دارند. برای مثال یکی از ویژگیهای دانشآموزان امروزی عجول و کم صبر بودن است. چون در دنیایی زندگی میکنند که تکنولوژی جدید، صبوری را از آدمها گرفته است. کتابی به نام «کم عمقها» نوشته نیکولاس کار را مطالعه میکردم در این کتاب مطرح میشود که اینترنت با مغز ما چه کرده است. نیکولاس کار، بررسی میکند که اینترنت که اکنون به عنوان یک فرصت در زندگی ما وجود دارد و ما نیز گریزی از آن نداریم به ما آسیب زده و سبب شده ما عجول و کم صبر شویم و صبوری خواندن یک متن طولانی را نداشته باشیم. در گذشته مردم هزار و یک شب، کلیله و دمنه و بوستان میخواندند اما بیشتر کتابهایی که امروز عرضه میشود، بسیار کوچک هستند. این چه پیامدی دارد؟ بچهای که سر کلاس یک معلم نشسته است آمادگی این را ندارد که معلم یک ساعت و نیم سخنرانی کند.
دانشآموز خودش میخواهد اظهارنظر کند چون خودش را صاحب نظر میداند. همین بازیهای کامپیوتری که بچهها انجام میدهند در تمام آنها انتخابگر اصلی «گیمر» است و از میان گزینههای مختلف یکی را انتخاب میکند و همین مسئله موجب میشود کودکان به مرور به این احساس دست یابند که خود آنها باید همه امور را مدیریت کنند.
لذا دانشآموز کنونی نمیتواند منفعل باشد بلکه باید در کلاس فعال باشد. معلم از نقش یاددهنده در گذشته، باید به فراهم آورنده زمینه یادگیری تغییر نقش دهد. معلم باید شوق یادگیری ایجاد کند و بلد باشد بچهها را سر ذوق بیاورد. اگر روزگاری تصور بر این بود که معلم به مثابه یک صحنه تئاتر باید روی صحنه بازی کند و بچهها رفتار و حرف او را ببینند و یاد بگیرند، اکنون این نقش تغییر کرده است و معلم دیگر بازیگر صحنه تئاتر نیست و این بچهها هستند که باید روی صحنه بروند و معلم کارگردان صحنه است و باید نقشها را تعیین و آموزشهای لازم را ارائه کند. ما در جای جای سند با این تعابیر آشنا میشویم.
دانشآموز با انتخاب آگاهانه و آزادانه باید وارد بازی تربیت شود و اصلاً تربیت به خصوص اگر از منظر دینی سخن بگوییم اجبارپذیر و از بالا به پایین نیست و نمیتوانیم بچهها را مجبور کنیم. ما باید تشنگی در بچهها ایجاد کنیم. اگر توانستیم این تحولات را ایجادکنیم و بلد باشیم بچهای را که 10 دقیقه به درس گوش میدهد خسته میشود را مدیریت کنیم، خستگی بچه را کاهش دهیم و او را همراه خودمان در کلاس نگه داریم، تحول آفرین میشویم والا معلمی که میگوید بچهها ساکت باشید من میخواهم یک ساعت درس بدهم، کلاس تحول آفرین نخواهد داشت.
در زمانهای زندگی میکنیم که تحولات عمیق و گستردهای در ابعاد مختلف زندگی ما رقم میخورد و همه دستگاهها از جمله آموزش و پرورش باید خود را به روز کنند. همانطور که تلفنهای همراه هر چند وقت یکبار باید به روز شوند ما نیز همینطور باید به روز شویم. اگر معلم بلد بود خودش را به روز کند و کتابهای جدید بخواند میتواند تحول آفرین باشد.
سند گفته معلم تحول آفرین است اما کدام معلم؟ معلمی که در حال یادگیری است. تعبیری به عنوان «سازمان یادگیرنده و مدرسه یادگیرنده» در سند آمده است. هر لحظه که مدیر و معلم در دفتر هستند باید یادگیری و تبادل تجربه صورت گیرد. اگر این اتفاق بیفتد درس تحول آفرین میشود و الا اگر بخواهیم به سبک قبلی کلاس را اداره کنیم تحولی اتفاق نخواهد افتاد.
گزارش از زهرا ایرجی
انتهای پیام