معمولاً اکثر افراد در مواجهه با کودکان انتظار دارند تا کودک ویژگیهای اجتماعی بودن، شیرینسخنی و با اندکی شیطنتهای کودکانه را داشته باشد و اگر کودکی فاقد چنین ویژگیهایی باشد یا حداقل آن را در جمع بروز ندهد، انواع و اقسام برچسبهای کمرویی، خجالتی و ... را به او نسبت میدهند که کار بسیار اشتباهی است.
اطلاق صفت کمرویی و خجالتی کار آسانی نیست و نمیتوان به کودکی که در جمع یا خلوت آرام است، برچسب خجالتی یا کمرو داد، اما کودکانی که دارای چنین صفاتی هستند، نیز اندک نیستند و احتمالاً با این کودکان برخورد داشتهایم.
ایکنا برای بررسی نوع برخورد و بایدها و نبایدهای تعامل با کودکانی که ویژگیهای کمرویی یا خجالتی دارند با اکرمسادات بابایی، مشاوره خانواده و یکی از مؤلفان کتاب «هنر پرسشگری در درمان فشرده راهحل محور»، گفتوگو کرده است که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
ایکنا- چگونه به کودک کمرو و وابسته به والدین برای اجتماعی شدن کمک کنیم؟
کمرویی اختلال نیست. دیدگاههای مختلفی در این موضوع درباره کودکان وجود دارد، اما موضوع تأثیرگذار در این مورد روابط خانوادگی سالم و سازنده است. باید دید که رابطه پدر و مادر، خواهران و برادران، والدین با فرزندان و فرزندان و با والدین چگونه است و همچنین بررسی کرد که گونه شخصیتی کودک درونگرا و خجالتی است یا خیر؛ بنابراین در وهله اول باید مشخص شود، کودک چگونه شخصیتی دارد.
سرزنش کردن، اجازه ابراز وجود و نظر ندادن به فرزندان، تحقیر، رابطه کم والدین با کودکان مخصوصاً پدر بسیار اثرگذار است. اگر شخصیت کودک درونگرا و خجالتی است، فرقی ندارد که کودک در چه سنی است؛ نباید او را وادار به اجتماعی بودن کرد. امنیت کودک در سن پایین تا سهسالگی باید تأمین شود و امنیت با حضور والدین بهویژه مادر قابل تأمین است.
اینگونه نیست که گفته میشود با حضور مادر، کودک به والد وابسته میشود، بلکه حضور مادر در سنین پایین بسیار مهم است. اگر از دو سال به بعد این حضور کمتر شود مانعی ندارد. والدین بهویژه مادر تا دوسالگی کودک باید هر لحظه در دسترس باشند تا به نیازهای کودک پاسخ دهند. حضور مادر در کنار کودک منجر به بالا رفتن حس امنیت کودک میشود و اجتماعی بودن کودک بیشتر شکل میگیرد.
اگر کودکی در جمع به دیگران سلام نمیکند، نباید او را به سلام کردن وادار کرد؛ همچنین اجبار کردن برخی کارها مانند بوسیدن خویشاوندان دور و نزدیک کار درستی نیست، زیرا اصولاً اجبار کردن اشتباه است. اگر کودکی این کارها را انجام نداد به این معنای نیست که خجالتی است؛ خجالت تعریف مخصوص به خود را دارد و اگر کودکی را به اینگونه رفتارها وادار کنیم، بیشتر به درون خود فرو میرود. باید کودک را آزاد بگذاریم تا انتخاب کند؛ وقتی او احساس آزادی کند خودش رابطهاش با دیگران را شکل میدهد.
کودک به روابط پدر و مادر با یکدیگر در درون خانواده و در بیرون با دیگران با دقت نگاه میکند و رابطهاش بر این اساس شکل میگیرد. هرچه خانواده سردتر باشد و گسستگی بیشتری داشته باشد، مسلماً ابرازگری در خانواده کم و سبب بیشتر فرو رفتن فرد به درون خود میشود.
خانوادههایی که رابطه صمیمانه و گرم دارند، درون آنها پیوستگی وجود دارد، اما اگر کودکی در این خانواده درونگرا باشد، دیرتر با دیگران ارتباط برقرار میکند و در این مواقع نباید اجبار وجود داشته باشد، بلکه باید بسیار غیر مستقیم و با بازیهای مختلف مثل پانتومیم با کودکان ارتباط برقرار کرد. برقراری روابط گرم و پرهیز از سرزنش کودکان بسیار تأثیرگذار است و باید از مقایسه کودکان با یکدیگر پرهیز کرد.
ایکنا- کمرویی و خجالتی بودن ویژگیای ذاتی است یا براساس نوع تربیت این خصلت شکل میگیرد؟
برخی افراد بهصورت ژنتیکی گونه شخصیتی درونگرا داشته باشند، ولی یادگیری کودک از والدین بیشترین تأثیر را دارد. ما نمیتوانیم کودک را به گونهای تربیت کنیم که اجتماعی باشد بلکه کودکان نوع عملکرد والدین و روابط آنها را میبینند و یاد میگیرند. شیوههای مستقیم تربیتی و آموزشی تأثیرگذار نیست.
اگر کودکی شخصیت درونگرا یا دیرآشنا داشته باشد با مقایسه کردن با کودکان دیگر، تحقیر، سرزنش و ... او را بیشتر به درون فرومیبرد، زیرا احساس شرم میکند و ابرازگری او کاهش مییابد، ولی اگر راهکار درستی را پیش بگیریم، حتی اگر ژنتیک و گونه شخصیتی فرد هم درونگرا باشد، میتوانیم نحوه ارتباط درست با دیگران را نشان دهیم.
والدین باید با کودک و سایر افرادی که در ارتباط هستند، ارتباط درستی داشته باشند تا کودکان نیز از آنها یاد بگیرند؛ اگر کودکی حالت حاد درونگرایی داشته باشند با حضور در کارگاههای آموزشی گروهی میتوان شدت آن را کاهش داد.
برچسب زدن ویژگیهایی مانند خجالتی به کودک کار بسیار بدی است، زیرا با این کار اگر کودکی خجالتی هم نباشد با برچسب زدن خجالتی میشود و قبول میکند که خجالتی است. باید توجه کرد که از برچسب زدن پرهیز کرد؛ مثلاً اگر جایی رفتیم و فردی گفت که کودک شما خجالتی است، باید گفت که اینطور نیست و صرفاً اکنون تمایلی به صحبت ندارد؛ کمی که بگذرد صحبت خواهد کرد.
آگاهی والدین نسبت به این موضوعات بسیار مهم است تا اگر در زمانی فردی خواسته یا ناخواسته به کودک برچسبی زد، چه بگوید؛ اگر والد پاسخ مناسب و درستی بدهد کودک، احساس عزتنفس و اعتمادبهنفس را درون خود شکل خواهد داد.
کودک باید احترام دریافت کند؛ او حریم دارد و این حریم باید با احترام حفظ شود. اگر حریم هر فرد در هر سن و سالی حفظ نشود، او در وهله اول به خود فرو میرود تا بیندیشد چهکار باید کند و این فرورفتگی برای کودکان بیشتر است و رفتهرفته برای آنها به یکرویه تبدیل میشود.
ایکنا- برای استقلال کودکانی که بیش از حد به والدینشان وابستهاند چه باید کرد؟
پاسخگو بودن والدین در دو سال اول زندگی فرزند بسیار مهم است؛ پاسخگو بودن یعنی اینکه هر لحظه که کودک نیازی داشت والد باید در کنار او باشد تا فرزند والد را ببیند و حس کند که دنیا امن است و او امنیت دارد. متأسفانه دیدگاهی رایج شده است که گفته میشود از همان ابتدا کودک را کمتر در آغوش بگیرید و در کنارش باشید تا وابسته نشود در صورتی که کاملاً اشتباه است و مادر باید تا دوسالگی هر لحظه در کنار کودک باشد تا هرگاه که کودک نیاز داشت به آغوش مادر بیاید.
مادر اصلاً نباید آغوش خود را از فرزند خود دریغ کند، حتی برخی این موضوع را تا سهسالگی هم مطرح میکنند. نتیجه چنین رفتاری این است که دلبستگی ایمن برای کودک شکل میگیرد و حس میکند که دنیا امن است، میتواند اعتماد کند و هرجا که باشد میداند که مادر در کنارش حضور دارد یا حمایتگری وجود دارد.
کودک با این رفتار اعتقاد به حامی را یاد میگیرد تا بعداً که بزرگتر شود و با حامیهای بزرگتری آشنا شود؛ حتی با این موضوع با حامی بزرگی مثل خداوند نیز آشنا خواهد شد. امنیت درون فرد از اینجا شکل میگیرد. شکل نگرفتن حس امنیت آسیبزننده است؛ اینکه کودک مستقل رشد کند و وابستگی نداشته باشد، موضوعی است که باید مثل حساسیتزدایی منظم، کمکم ایجاد کرد و با پرهیز از کارهایی مانند برچسب زدن، مواجهه ناگهانی با اجتماع بزرگ و... اندکاندک امنیت درون کودک شکل میگیرد.
ایکنا- در سخنانتان اشاره کردید که مادر باید تا دوسالگی در کنار فرزند خود باشد؛ با توجه به اینکه به مادران شاغل فقط ۹ ماه مرخصی زایمان داده میشود، چگونه باید رفتار کرد؟
اگر مادر بتواند دو سال شاغل نباشد، بسیار عالی است، اما میدانیم در شرایطی هستیم که نمیتوان چنین انتظاری را داشت؛ بنابر این باید در طول این مدت یک همراه مانند پدر یا مادربزرگ به عنوان سرپرست یا حمایتگر حضور داشته باشد، اما ابتدا باید خود مادر باشد. مهد گذاشتن آسیبزننده است و باید کوشید تا سن زیر دو سال، کودکان به مهد گذاشته نشوند. بهترین زمان مهد رفتن کودکان از سهسالگی به بعد است.
ایکنا- سخن پایانی.
باید تلاش کنیم تا برچسب نزنیم و از سرزنش، تحقیر و مقایسه پرهیز کنیم و بهدنبال کار درست و راهکارهای درست باشیم. روابط مناسب والدین با یکدیگر بسیار تأثیرگذار و مهم است بهویژه حمایت پدر از کودک و مادر تأثیر بسیار بزرگی دارد.
گفتوگو از سجاد محمدیان
انتهای پیام