امروز سالروز آزادسازی خرمشهر است؛ حماسهای که از آن در تاریخ این سرزمین به عنوان یک نقطه درخشان یاد میشود و البته وقتی از آزادسازی خرمشهر حرف میزنیم نباید از مقاومت 34 روزه دلاورمردان ارتش و نیروهای مردمی غافل شویم.
«مقاومت 34 روزه خرمشهر یک پیروزی بود چون وقتی کشوری که با هدف اشغال سه روزه به ایران حمله کرده بود، 34 روز پشت درهای خرمشهر معطل ماند، فرصت به نیروی نظامی کشورمان داده شد تا با تقویت خود، اجازه پیشروی بیشتر را به بعثیها ندهند.»
در همین رابطه خبرگزاری ایکنا با ناخدا نوروزی؛ یکی از تکاوران نیروی دریایی و محمد عبدیزاده؛ کارگردان مستند سینمایی «غبار جنگ» میزگردی برگزار کرده که در ادامه با آن همراه میشویم.
ایکنا- در ابتدای بحث ناخدا، شما به عنوان یکی از تکاوران نیروی دریایی که در زمان مقاومت خرمشهر و همچنین فتح آن حضور داشتید، از مقاومت 34 روزه بگویید.
ناخدا نوروزی: قبل از شروع جنگ، تعدادی از تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر حضور داشتند. سال 58 نیز یک گروه برای کمک به تکاوران نیروی دریایی به خرمشهر اعزام شده بودند. تکاوران نیروی دریایی توسط ناخدا صمدی در خرمشهر در پاسگاههای مورد خدمتشان حضور داشتند و بارها تذکرات لازم را برای تحرکاتی که عراق قبل از شروع جنگ انجام میداد، داده بودند. در همین راستا، حسن سعدی فرمانده لشکر 21 حمزه در آغاز جنگ میگوید. با توجه به تحرکات عراق قبل از شروع جنگ هشدارهای لازم را با مقامات منتقل کردیم اما متاسفانه برخی مقامات همراهی لازم را انجام ندادند حتی جلوی تیپ 3 در تهران برای اعزام به جنوب گرفته شد. با تمام این توصیفات ارتش تمام تلاش خود را کرد. برای نمونه ناوچههایی که در خرمشهر وجود داشت پیش از جنگ به بوشهر فرستاده شد وگرنه دشمن در همان آغاز جنگ ناوچههای ما را نابود کرده بودند.
31 شهریور سال 59 آغاز شد. هجوم آنها به خرمشهر با 3 یا 4 لشکر زرهی و مجهز آغاز شد. تصورات بعثیها و صدام این بود که حمله باید به گونهای باشد که آنها طی سه روز بتوانند به تهران برسند! البته اندک نیروی تکاوری که در خرمشهر حضور داشتند به مقاومت برخاستند اما وقتی حمله زرهی است چه کاری از دست فرد یا افراد بر میآید. تکاوران آموزش نبرد خیابانی و موقعیت نفر به نفر را دیدهاند اما وقتی جنگ، شکل زرهی به خود میگیرد دیگر کاری از فرد یا افراد بر نمیآید. البته در آن زمان حمایتهای از طرف لشکر توپخانه 77 خراسان و همچنین بچههای نیروی هوایی دریافت میکردیم اما این کمکها در حدی نبود که بتواند جواب آتش صددرصدی دشمن را بدهد. شاید تصورش سخت باشد اما در مقابل آن حجم آتش ما تنها سلاح ژ3 در اختیارمان بود.
ایکنا – در آن مقطع که حمله عراق آغاز شد لشکر زرهی اهواز به کمک شما نیامد؟
ناخدا نوروزی: اولاً فاصله خرمشهر تا اهواز زیاد است. دوم اینکه عراق از یک جبهه حمله نکرد بلکه از چند جهت حملهاش را انجام داد. حمله عراق از شمال خوزستان (سوسنگرد) شروع و تا جنوب (شلمچه) ادامه پیدا کرد. برای همین تمرکز لشکر زرهی اهواز با توجه به مسافتی که با خرمشهر داشت در آغاز جنگ نمیتوانست متمرکز به خرمشهر باشد. نکته دیگر اینکه لشکر زرهی اهواز تمام تلاش خود را انجام داد تا دشمن نتواند آبادان را نیز به اشغال خود در آورد. با این وجود معتقدم مقاومت 34 روزه خرمشهر یک پیروزی بود چون مقاومت 34 روزه خرمشهر یک پیروزی بود چون وقتی کشوری که با هدف اشغال سه روزه به ایران حمله کرده بود، 34 روز پشت درهای خرمشهر معطل ماند، فرصت به نیروی نظامی کشورمان داده شد تا با تقویت خود، اجازه پیشروی بیشتر را به بعثیها ندهند. حال که اسم لشکر زرهی اهواز پیش آمد باید بگویم یکی از نبردهای حماسی این لشکر، نبرد کوی ذوالفقاریه است که توسط ناخدا صمدی و همرزمانش رخ داد و اجازه نداد عراقیها از آن بخش وارد آبادان شوند.
یکی از مسیرهایی که دشمن برای اشغال خرمشهر در روزهای اول پیش گرفت مسیر زمینی اهواز به خرمشهر بود. در آن زمان به ناخدا صمدی اطلاع دادند که نیروهای عراقی به پلیس راه خرمشهر-اهواز رسیدهاند. ناخدا صمدی به نیروی هوایی اطلاع داد اگر کاری انجام ندهد مقاومت خرمشهر دو یا سه روز خواهد بود. مطمئن باشید اگر خرمشهر در سه روز اول جنگ سقوط میکرد عراق در ایران بسیار بیشتر نفوذ میکرد ولیکن با این هشدار ناخدا صمدی جنگندههای ایرانی دشمن را بمباران کردند و آنها مجبور به عقبنشینی شدند.
اگر اشتباه نکنم در طول مقاومت خرمشهر، تکاوران نیروی دریایی حدود 110 شهید تقدیم کشور کردند. در این میان باید از مقاومت مردمی هم به نیکی یاد کنم. این افراد با وجود اینکه آموزش نظامی ندیده بوده با تکیه بر عرق وطنپرستی خود اسلحه به دست گرفتند و در مقابل دشمن به جنگ برخاستند. نکته دیگری که شاید بسیاری از آن مطلع نیستند این است که عراق نتوانست تمام خرمشهر را اشغال کند البته بخش اصلی و قدیمی شهر را اشغال کرد اما بخشی از شهر که آن طرف رودخانه کارون بود در اختیارمان باقی ماند. در این رابطه اضافه میکنم که ما به لحاظ نفر کمبود آنچنانی نداشتیم اما در سلاح و مهمات به شدت در تنگنا بودیم.
وقتی از کمبود مهمات حرف میزنم شاید تصورش برای شما ممکن نباشد. ما در مقابل دشمن با ژ3 و آر پی چی میایستادیم اما دشمن با تانک و توپ به ما حمله میکرد. به یاد دارم شهید مرادی را با گلوله توپ به شهادت رساندند. شهید مرادی برای آوردن مهمات به نقطهای از شهر میخواست برود اما گلوله توپ به سرش خورد. این شهید سرش منفجر شد و حتی چندین قدم بدون سر راه رفت تا اینکه ناخدا صمدی او را در آغوش گرفته و ایشان به شهادت میرسند. نیروهای ما چنین در مقابل دشمن مقاومت کردند؛ ایستادگیای که سالها میتوان درباره آن حرف زد.
مقاومت نیروهای ما به حدی بود که دشمن به هراس افتاد. به یاد دارم نیروهای عراقی در مقطعی از کرخه عبور کردند اما ترسیدند که ممکن است برایشان تله گذاشته باشند که به این راحتی از کرخه عبور کردند برای همین عقبنشینی کردند. همین امر باعث شد نیروهای ما بتوانند به موقعیت برسند و راه آنها را سد کنند. این هراس دشمن ناشی از همان مقاومتی است که در خرمشهر از طرف تکاوران ارتش و نیروهای مردمی رخ داده بود. پیشنهاد میکنم با تکاورانی که در آن مقطع در دفاع از خرمشهر حضور داشتند گفتوگوهایی انجام شود تا تجربههای هر یک از آنها به عنوان سند ثبت شود. در این میان جا دارد از اقداماتی که تیمسار سیاری برای ثبت خاطرات جنگ برداشتند به نیکویی یاد کنم چون وقتی وی به فرماندهی نیروی دریایی رسید، اجازه داد قهرمانانی نظیر ناخدا صمدی از خاطرات خود در زمان جنگ بگویند.
ایکنا – بعد از اشغال خرمشهر اقدامات نظامی شما چگونه بود؟ در ادامه به عملیات «فتح المبین» که به آزادسازی خرمشهر انجامید هم بپردازید.
ناخدا نوروزی: ما در آن مقطع دائما در حال تک زدن به نیروهای عراقی بودیم. البته در زمان اشغال، شهر از نیروهای غیر نظامی خالی شده بود اما نیروهای تکاور دائما در حال عملیات در داخل خرمشهر بودند. درباره آزادسازی خرمشهر هم باید بگویم عراق همیشه فکر میکرد اگر قرار باشد ایران عملیاتی انجام دهد از همان جهت که از شهر خارج شد (مسیر آبادان) این اتفاق رخ خواهد داد برای همین تمرکز خود را روی این منطقه معطوف کرده بود اما ایران با طی مسافت زیاد از شمال خرمشهر و کارون وارد خرمشهر شد. در این میان تکاوران نیروی دریایی نیز از کرخه وارد شدند و شرایطی فراهم آوردند تا سپاه و دیگر نیروهای کشورمان امکان پل زدن روی کارون را داشته باشند.
درباره آزادسازی خرمشهر میخواهم خاطرهای از خلبانان کشورمان بیان کنم که به میزان رشادت آنها بیشتر پی ببرید. عراق پلی را روی کارون درست کرده بود که متحرک بود یعنی در مقطعی روی آب و در زمانی دیگر زیر آب میرفت. اما خلبانان کشورمان در پایینترین حد ممکن از روی زمین پرواز کردند تا بتوانند آن پل را منجر کنند. این پل به شدت برای عراق اهمیت داشت چون تمام امکانات خود را از آن تامین میکرد. وقتی این پل فتح شد بسیاری از نیروهای عراقی که دسترسی خود را به عقب ممکن نمیدیدند تسلیم میشدند زیرا برای آن جنگیدن تا پای جان معنا نداشت. برخلاف رزمندگان ایرانی که تا تیر آخر با دشمن میجنگیدند. من در عملیات فتح المبین به عنوان یکی از نیروهای پشتیبانی حضور داشتم.
ایکنا – آقای عبدی زاده، شما در پرونده کاری خود نگاهی ویژه به هشت سال دفاع مقدس دارید. پیرامون دغدغهتان توضیح دهید و همچنین درباره فیلمتان با نام «غبار جنگ» که درباره مقاومت 34 روزه خرمشهر است، نظر دهید.
عبدیزاده: در ابتدا به روح شهدایی که جان خود را فدای مقاومت و آزادسازی آن کردند درود میفرستم افرادی که ممکن است حتی اسم آنها را هم ندانیم. این افراد قهرمانان واقعی این سرزمین هستند. همچنین جا دارد ادای احترامی به ناخدا صمدی قهرمان بزرگ این سرزمین و سرهنگ علی قمری و سرتیپ خلبان امیر آرام داشته باشم که در ابتدای جنگ رشادتهای فراوانی از خود نشان دادند. وقتی به تاریخ نگاه میکنیم روزهای تلخ بسیاری وجود دارد که گاهی تا مدتها در ذهنها باقی میماند. یکی از این نقاط سقوط خرمشهر است. اگر خرمشهر سقوط کرد دلیلش ترس نیروی نظامی یا ضعف ارتشیان نبود بلکه بیلیاقتی و خیانت افرادی نظیر بنی صدر بود که امکان جنگیدن را از رزمندگان ما گرفتند.
سرهنگ قمری در فیلم «غبار جنگ» تعریف میکند که به او گفتند بنیصدر آن زمان فرمانده کل قوا هم بود به منطقه آمده است. وی به سرعت خود را به رئیس جمهور رسانده و از او تقاضای مهمات و تجهیزات میکند در کمال تعجب بنیصدر به او میگوید مهمات مگر آبنبات است که در اختیارتان قرار دهم! این چنین تفکری نشان از بیلیاقتی بنی صدر است. ارتشیان و رزمندگان ما در ابتدای جنگ تقریبا با دستانی خالی مقابل دشمن ایستادند. تکاوران نیروی دریایی، پادگان دژ، دانشجویان دانشگاه افسری و نیروهای مردمی تمام آنچه بودند که در مقابل چند لشکر عراق ایستادند. «غبار جنگ» در پی بازگویی چنین رشادتهایی است.
ایکنا – مقاومت 34 روزه خوزستان یک شکست نبود چون رزمندگان ما تقریبا با دستان خالی در مقابل دشمن ایستادند. چون برخی مواقع این مقاومتها و گاهی شکستها، مقدماتی برای پیروزی و عملیات «فتح المبین» میشود.
عبدیزاده: قهرمانان این سرزمین که در هشت سال جنگ تحمیلی به شادت رسیدند به جایگاه والای خود دست یافتهاند و نامشان تا ابد در تاریخ این سرزمین باقی خواهد ماند همانگونه که مقاومت «آریوبرزن» در تاریخ این سرزمین باقی ماند اما سخن اینجاست اگر خیانت افرادی چون بنی صدر نبود شاید بسیاری از این شهدا زنده میماندند و برای آبادانی مملکت تلاش میکردند.
به هر حال برای ساخت «غبار جنگ» با مشکلاتی عدیدهای مواجه بودیم. از جمله اینکه از روزهای آغازین جنگ اطلاعات تصویری چندانی وجود ندارد برای همین کار من فیلمساز، برای تصویرسازی مشکل میشود. در چنین شرایطی، راه باقیمانده سخن قهرمانان جنگ است تا بدانیم در آن ایام چه گذشته است. این اطلاعات باید به صورت نوشتاری و تصویری مکتوب شود تا در قالب سند در تاریخ کشورمان باقی بماند.
مشکل دیگری که پیش روی فیلم قرار داشت عدم همراهی لازم از طرف برخی مسئولان بود چون اطلاعاتی وجود داشت که میتوانستند در اختیارمان قرار دهند اما به دلیل طبقهبندی بودن آنها، این اجازه از ما گرفته شد. به هر حال با تمام مشکلات موجود فیلمبرداری «غبار جنگ» آغاز شد و ساخت مجموعه نیز چهار سال به طول انجامید چون علاوه بر تحقیقات فراوان نیاز بود برخی از صحنهها بازسازی شود.
ایکنا – در پایان این سوال در ذهن پیش میآید چرا با گذشته سه دهه از پایان جنگ هنوز فیلمی درباره آزادسازی خرمشهر ساخته نشده است؟
متاسفانه برخی سانسورها و نبود همراهیها باعث چنین اتفاقی شده است درحالیکه این مشکلات میتواند با درایت وجود نداشته باشد. ما در مقابل تاریخ مسئول هستیم چون باید از رشادتهایی که در طول هشت سال دفاع مقدس رخ داده، حرف بزنیم. به هر حال فیلم بعدی من درباره عملیات کربلای 4 و غواصان شهید است. در انتها امیدوارم خداوند به ما قدرت دهد تا بتوانیم با آثارمان یاد قهرمانان این سرزمین را گرامی بداریم. نکته آخر اینکه فیلمهایی که درباره قهرمانان دفاعدمقدس است اسیر هیچ سیاستی نیست و همه مردم آن را دوست دارند.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام