به گزارش ایکنا، مرتضی کریمینیا، عضو هیئت علمی بنیاد دائرهالمعارف اسلامی، نسخهشناس و پژوهشگر مصاحف کهن، 5 خرداد ماه در نشست علمی «قرائات مختلف در نسخههای کهن قرآنی اهل سنت و شیعه» با بیان اینکه وجود اختلاف قرائت در سنت تعلیم قرائت قرآن از قرن اول اظهر من الشمس از جهت تاریخی است، گفت: این اختلاف قرائات در کتب قرائات و تفاسیر هم با جزئیات ثبت و ضبط شده است. البته بنده در این نشست تلاشی برای شناسایی طرق، روایات و قرائات مختلف در طی قرون ندارم و بالاتر از این سعی نمیکنم تبیین از علت و چگونگی پیدایش این قرائات و حتی شکلگیری برخی قرائات شاذ ارائه دهم بلکه فقط توصیفی از نحوه نقل و ثبت و ضبط قرائات در متون عرضه میکنم.
کریمینیا با بیان اینکه نتیجه این است که اختلاف قرائات در سنت مکتوب قرآن در همه جا وجود دارد و ربطی به شیعه و سنی و ایرانی و مصری و عثمانی و هندی بودن ندارد، اظهار کرد: از قرن اول تا قرون متمادی یعنی حداقل تا دو سه قرن اخیر قرائات در همه جهان اسلام حضور دارد و هماکنون هم در بخشهایی از جهان اسلام هست؛ این توصیف بیرونی تصویر اولیه دقیقی از آنچه در میدان میگذرد به ما میدهد؛ البته بنده خواهم کوشید که در تفسیر شیعه نمونههایی را ذکر کنم؛ البته در اهل سنت به فراوانی وجود دارد.
نسخهشناس و پژوهشگر مصاحف قدیمی بیان کرد: وقتی در مورد قرائات سخن میگوییم، برای ما که متن قرآن را با قرائت حفص از عاصم میشناسیم، اولین موضوع همین است یعنی روایت قرآنی او از استادش عاصم که به حفص از عاصم معروف است و با نسخه مشهور در شرق جهان اسلام عجین شده است و ما هم با این قرائت قرآن را تفسیر کرده و میشناسیم ولی اگر 400 سال به قبل برگردیم خواهیم دید که در سنت مکتوب قرائت قرآن، چنین چیزی وجود ندارد که قرائت حفص از عاصم مشهور باشد.
کریمینیا با تأکید بر اینکه دست کم سنت روایت حفص از عاصم در شش قرن اول ابداً دیده نشده است، افزود: حتی یک نسخه از آن را در جهان اسلام و در کتابخانهها نمیتوان یافت که از ابتدا تا انتهای قرآن طبق قرائت حفص از عاصم نوشته شده باشد.
وی ادامه داد: یک راه آزمودن برای اینکه بدانیم قرآنی براساس حفص نوشته شده یا خیر آن است که به منفردات آن توجه کنیم؛ یعنی حفص در مقایسه با 13 روایت و قرائت در مواضعی از قرآن قرائتی اختیار کرده است که 13 نفر بقیه آن را ندارند و فقط قرائت، مختص خود او هست. این کار را برای قرائت ابوعمرو و بقیه هم میتوان آزمود. مثلاً در سوره معارج فرموده است: نَزَّاعَةً لِلشَّوَىٰ؛ در اینجا فقط حفص، نَزَّاعَةً یعنی با تنوین فتحه خوانده است و بقیه با تنوین ضم خواندهاند.
کریمینیا تصریح کرد: برای اینکه بتوانیم ثابت کنیم نسخهای به روایت حفص است، راه عادی آن است که همه متن بر اساس حفص باشد ولی برای اثبات اینکه آن نسخه به حفص نیست تنها کافی است یک موضع یا آیه بررسی شود.
وی ادامه داد: نسخ قرن اول عموماً با دستخط حجازی نوشته شده است که خطی متفاوت از خط کوفی دارد؛ در قرون بعدی کوفی و بعد هم خط نسخ به سبک امروزی نوشته شده است.
این پژوهشگر با بیان اینکه در علوم قرآنی، بحثی با عنوان «اختلاف مصاحف الامثال» داریم، گفت: اگر بخواهیم ببینیم اختلاف نسخ در قرون مختلف چگونه است، خواهیم دید این موارد در قرن اول خیلی کم دیده میشود. اختلاف مصاحف الامثال درباره 5 مصحف امامی است که به شهرهای مختلف فرستاده شد؛ یعنی کسانی میان مصاحف بصره و مدینه مقایسه کرده و دیدهاند در حد الف و واو و ... اختلاف دارند و البته این اختلافات مهم نیست مثلا قل، قال خوانده شده است؛ یا «وَ وَصَّىٰ بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»؛ وَصَّىٰ، اوصی خوانده شده است.
کریمینیا گفت: بسیاری از اینها در اختلاف قرائات یک شهر تأثیرگذار بوده است یعنی قاری که در بصره زندگی کرده است قرائتش با متن مصحف بصره تطبیق دارد و سایر شهرها هم اینطور. البته روایات ثبت این اختلافات از همان قرن اول جمع شده است مثلاً بنده در تحقیقات خود نشان دادم که مصحف مشهد تبار مدنی دارد.
وی با بیان اینکه بنده به برخی مصاحف قرون اول اشاره میکنم، اضافه کرد: از جمله قرآن در آیه 184 آل عمران فرموده است: فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جَاءُوا بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْكِتَابِ الْمُنِيرِ؛ در مصحف شام آمده است و الزبر و بالکتاب المنیر یعنی یک «با» بر سر کتاب اضافه است و البته در نسخه قرن اول و بالزبر هم وجود دارد. یا در سوره نساء در آیه 66 همه قراء خواندهاند: وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ ۖ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا؛ یعنی قلیل را(با ضم قاف) قرائت کردهاند و فقط مصحف شام آن را به فتح قاف خوانده است. پس این مصحف مطابق با شام نوشته شده است.
وی افزود: از مصاحف قرن اول که بگذریم باید بین دو جغرافیای مغرب و مشرق اسلامی تفکیک کنیم؛ مغرب اسلامی به مصر و آفریقای سیاه(سنگال، موریتانی، غنا و ...) تا اندلس گفته میشود که عموماً در آن نسخهها براساس قرائت نافع است که او مدنی است و علت رواج این قرائت در هر دو راوی(ورش و نافع)، ارتباط نافع با مالک بن انس است یعنی چون فقه مالک در مدینه رایج شد قرائت نافع هم رواج یافت.
وی افزود: در بخشهایی از آفریقای قدیم یعنی مصر، روایت ابوعمرو که راوی بصره است رواج داشت و در ایران و شامات و یمن هم این نوع قرائت مهم بود و الان عربستان در قرآنهایی که به سودانیها میدهد براساس روایت ابوعمرو است.
کریمینیا بیان کرد: مالزی و هند و چین و ... تا حدود زیادی در بحث قرائت تابع ایران هستند، البته هند کاملاً تحت تأثیر ایران است؛ از قرن دوم تا ششم شاهد اختیار قرائی در ایران بودهایم و خیلی از مفسران شیعه بر این نوع اختیار اشاره دارند. 90 درصد قرآنهای قرن دوم تا ششم اختیاری هستند و حفص نیستند.
عضو هیئت علمی بنیاد دائرهالمعارف اسلامی افزود: بعد از مرحله اختیار قرائت ابوعمرو رواج زیادی پیدا کرد. قرون هفتم تا نهم این قرائات هستند ولی قرائات دیگری هم داریم و قرآنهایی هست که فقط به حفص یا شعبه نوشته شده است. از قرن دهم به بعد نسخ قرائت حفص از عاصم به تدریج بیشتر شد. مثلاً تفسیر ملافتح الله کاشانی(منهج الصادقین) براساس قرائت حفص نیست بلکه براساس قرائت شعبه است و مرحوم شعرانی و علامه حسنزاده آن را یادآوری کردهاند.
وی با بیان اینکه حتی کاتبانی چون نیریزی از کاتبان دوره صفوی به قرائت شعبه قرآن، نوشتهاند، اظهار کرد: در دوره معاصر با تثبیت این امر در دولت عثمانی شامل بالکان و جزیره العرب و مصر و شامات و ... بر روی حفص متمرکز شدند. مثلاً در آیاتی در سوره مؤمنون داریم که «قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَمَنْ فِيهَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ «سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» ؛ همه قراء «لِلَّهِ» خواندهاند در حالی که انتظار ما این است که جواب باید «الله» باشد و فقط ابوعمرو «الله» خوانده است.
استاد و پژوهشگر دانشگاه ادامه داد: در سوره مریم در آیه «قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا»؛ ابوعمرو لِأَهَبَ را لیهب خوانده است. مثال دیگر آیه آخر سوره منافقون است که فرموده است: وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ؛ ابوعمرو، فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ را فَأَصَّدَّقَ و اکون خواندهاند. اینها نمونههایی است که اختلاف قرائت واضح و روشن است.
وی ادامه داد: مواردی هم داریم که اختلافات با اعرابگذاری و نقطهگذاری معلوم میشود؛ مثلاً در «قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ» که برخی آن را «و اتباعک» خواندهاند که شکل نگارش با هم فرقی ندارند ولی در اعراب و نقطه گذاری در نسخ مختلف متمایز هستند. یا در آیه «انما انت منذر من یخشیها؛ در مصاحف با دو رنگ مشخص شده و نشان میدهد هر دو قرائت وجود دارد یعنی قرائت اول، بدون تنوین و قرائت دوم را با تنوین بر روی کلمه «منذر» اختیار کردهاند.
وی گفت: در آیه «أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ ...» در واژه وُجْدِكُمْ سه قرائت مختلف داریم که در مصاحف با رنگهای مختلف نشان داده شده و این اختلاف در ضمه، فتحه و کسره خواندن «ج» در این کلمه است؛ در آیه «الا عبادلله المخلصین» در آیه 40 صافات هم دو قرائت را شاهدیم که لام در المخلصین به کسره و فتحه خوانده شده است.
کریمینیا تأکید کرد: گاهی اوقات کاتبان اصرار دارند که قرائات شاذ را هم اعمال کنند که جزء قرائات سبعه و عشره نیست. در قرآنی که در سال 384 وقف امام رضا(ع) شده است و در ده جزء است که مقداری از آن بیشتر باقی نمانده است؛ در آیات انتهایی سوره زخرف فرموده است: وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَٰهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَٰهٌ ۚ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ؛ که قرائت شاذ آن «الله» به جای «اله» است.
انتهای پیام