به گزارش ایکنا، نخستین شماره از دوره هشتم فصلنامه مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی به صاحب امتیازی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی با همکاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شد.
عناوین مقالات بدین قرار است: «تحلیل رویدادهای هستهای داستان حضرت آدم(ع) از منظر توالی و علیت (مطالعه تطبیقی سه تفسیر کهن فارسی)»، «واکاوی معنای آیات «...أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ إِلاَّ رَمْزا...» و «..أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیًّا» در تفاسیر و ترجمههای فارسی و لاتین بر اساس مطالعه تاریخی تطبیقی»، «بازشناسی معنای «مخلّفون» در کاربست قرآنی با تأکید بر دو سوره فتح و توبه»، «بازکاوی مفهوم «قانتات» در آیه« فَالصّاَلِحَتُ، قَانِتَاتٌ ... » (نساء، 34) (از دیدگاه مفسران و زنان اندیشمند)»، «درآمدی تحلیلی بر نزول و تنزیل ادبی قرآن کریم»، «بازتفسیر اصطلاح قرآنی «ملأ» براساس یافتههای نوین زبانشناختی».
در چکیده مقاله «تحلیل رویدادهای هستهای داستان حضرت آدم(ع) از منظر توالی و علیت (مطالعه تطبیقی سه تفسیر کهن فارسی)» آمده است: «در دوران معاصر، علوم انسانی رویکردهای جدیدی به پدیدههای انسانی دارد که میتواند خوانشهایی نو از متون کهن به دست دهد. این پژوهش قصد دارد با دیدگاه ساختارگرایانه به بررسی و تحلیل ساختار روایتهای داستان آدم از منظر رویدادهای هستهای در سه تفسیر قرانی (ترجمۀ تفسیر طبری، کشفالاسرار و عدهالابرار و روضالجنان و روحالجَنان) بپردازد. با توجه به اینکه این تفاسیر داستان را از متن مقدس قرآن روایت کردهاند، رویدادهای هستهای هر یک از این داستانها در تفاسیر فوق یکسان است و از الگوی واحدی پیروی میکنند، اما هر تفسیر در جزییات تفاوتهایی با دیگر تفاسیر دارد. مسئلهی اصلی این است که به رغم منبع واحد این تفاسیر (قرآن)، چرا با یکدیگر اختلاف دارند و دیگر اینکه این اختلافات چه چیزهایی را به ما نشان میدهند. بررسیها نشان داد جزییات روایی هر تفسیر تفاوتهایی با دیگر متون دارد که ناشی از دیدگاه و دوره خاصی است که تفسیر در آن نوشته شده است.نکتهی مهم دیگر که از منظر روایتشناسی اهمیت دارد این است که این داستان در ده رویداد هستهای قابل تلخیص است و این رویدادهای دهگانه نیز در نهایت، به چهار واحد بنیادین قابل تقلیل هستند؛ این چهار واحد الگویی کلی را میسازد که بر طیف وسیعی از روایات مذهبی و تفاسیر آنها قابل انطباق است.»
در طلیعه مقاله «بازشناسی معنای «مخلّفون» در کاربست قرآنی با تأکید بر دو سوره فتح و توبه» آمده است: «واژه «مخلّفون» 4 بار در قرآن آمده؛ یک بار در سوره توبه و سه بار در سوره فتح. در پژوهش حاضر با توجه به همنشینی «مخلّفون» در سورههای «توبه» و «فتح» با واژگان «فرح»، «قعود»، «کراهت»، «قول»، «استیذان» و «اعراب» و بر محور جانشینی با «مُعذّرون» و بر محور تقابل معنایی با «مؤمنون»، مشخص شد «مخلّفون» جاگذاشتهشدگان از جهاد در راه خدا هستند که در اثر نفاق، ضعف ایمان یا نادانی از امر خداوند تمرّد مینمایند. مخلّفون سوره فتح افراد گمراهی هستند که با بهانههای واهی و عذرخواهی از همراهی رسولالله(ص) در جهاد تمرّد کرده و سعی در تغییر حکم الهی دارند. خداوند بعد از تنبیه آنان، با دعوت به شرکت در جهادی سختتر، فرصتی دیگر به آنان اعطاء مینماید که در صورت اجابت مستحق اجر الهی و در صورت تمرّد، سزاوار آتش سوزان جهنم میشوند. مخلّفون منافق در سوره توبه، از جاگذاشتهشدن در جهاد شاد شده و از جهاد همراه رسولالله(ص) کراهت دارند، در اموال بخل ورزیده و مردم را از جهاد منع میکنند و لذا سزاوار آتش سوزان جهنم میشوند.»
در طلیعه مقاله «درآمدی تحلیلی بر نزول و تنزیل ادبی قرآن کریم» آمده است: «نزول یا تنزّل قرآن کریم در وجوه مختلف زبانی، ادبی و روشی صورت گرفته است. در مقاله حاضر، با روشی توصیفی، تحلیلی و هرمنوتیکی کوشش شده که به ابعاد نظری و معانی مختلف نزول یا تنزیل ادبی قرآن پرداخته شود، و روشها، عوامل مختلف این امر بازنمایی و اختصاراً تحلیل شود. نسبتها، شباهتها و تفاوتهای زبان و ادبیات با زبان و ادبیات قرآن از مقدمات مقال است، و اهمّ اختلافات از حیث اهداف و انگیزههای هریک معرفی شده است. در بخش دوم، معانی و ابعاد متعدد نزول یا تنزیل ادبی قرآن، و برخی روشها و دسته بندیهای قابل ذکر در خصوص انواع و شیوههای تنزّل قرآن معرفی شده که در ساحت زبان و ادبیات قابل استنباط است. در نهایت با ذکر عوامل مختلف تنزیل ادبی قرآن، و با تأکید بر عوامل معطوف به خواننده، تأکید و تبیین شده است که چگونه توجه به مجموعه این نسبتها و تفاوتها، و معانی و ابعاد میتواند مخاطب را از قبول فرضیات اشتباه باز دارد و راه انتقاد بر آن فرضیات را بازگشایی کند.»
انتهای پیام