کد خبر: 4219106
تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۵
خانواده مقاوم/ ۱۱

آثار ابرفردگرایی در ضدیت با ارزش‌های خانوادگی 

ابرفردگرایی در کنار سایر ارزش‌های مدرن مانند رفاه‌طلبی و مادی‌گرایی انسانی تربیت می‌کند که فقط برای نظام سرمایه‌داری کارکرد دارد. کانون سرمایه‌داری فرد مصرف‌گراست بدون ارزش‌هایی که او را به قناعت، لهوگریزی و معنویت‌گرایی دعوت کند.

***** ابر فرد گرایی و آثار آن در ضدیت با ارزش‌های خانوادگی به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم با تأکید بر معنویت و اخلاق به مثابه نیاز اصلی جامعه و جهت‌دهنده همه حرکت‌ها و فعالیت‌های فردی و اجتماعی و با توجه به تهاجم روزافزون دشمنان و کانون‌های ضداخلاق و معنویت به دل‌های پاک جوانان و نوجوانان و نونهالان مسئولیت خطیر نهاد‌های حاکمیتی، غیر حاکمیتی و اشخاص را برای ایفای نقش هوشمندانه و مسئولانه خود خاطرنشان کرده‌اند. در همین راستا پژوهشکده زن و خانواده، موضوع رویکرد مقاومتی به خانواده را به مثابه یک کلان‌پروژه، در برنامه راهبردی خود جای داد که برگزاری همایش بین‌المللی «خانواده مقاوم؛ چالش‌های اخلاقی در جهان متحول» یکی از آنهاست و چکیده مقالات پژوهشگران و اندیشمندان براساس محور‌های این همایش در قالب کتاب منتشر شده است.
 
خبرگزاری ایکنا بنابر رسالت خود در راستای تقویت ارزش‌های اخلاقی در نهاد خانواده اقدام به انتشار این مقالات به صورت روزانه کرده است. در ادامه چکیده مقاله فریبا علاسوند، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با عنوان «ابرفردگرایی و آثار آن در ضدیت با ارزش‌های خانوادگی» را با هم می‌خوانیم.
 
خانواده به مثابه نهاد طبیعت بنیاد که به وسیله ادیان الهی و قوانین بشری متأثر از آن دارای ارزش‌های مشترک و ثابتی در طول تاریخ بوده است. هسته سخت این ارز‌ش‌ها ناهمجنس خواهی، رابطه جنسی منحصرانه، دوام، مراقبت، دلسوزی و همیاری اعضا است که در مقیاس جهانی هنوز هم خانواده‌های زیادی در جهان به آن پایبند هستند. با وجود این پیشینه قدرتمند طبیعی و تاریخی، خانواده و ارزش‌های آن دچار تحول شده و این تحول از دهه هشتاد میلادی به این سو با سرعت و تکثر بیشتری رخ داده است.
 
در مرکز این تحولات یک پرونده باز از تغییرات مفهومی بر پایه فردگرایی وجود دارد که گزاره‌هایی گرداگرد آن را قرار گرفته‌اند. اگرچه تعیین مهمترین ارزش اثرگذار ضد خانواده در جهان مدرن چندان آسان نیست، شاید تعبیر ابرفردگرایی که برخی نویسندگان به کار برده‌ا‌ند گویا باشد؛ زیرا دسته‌ای از مفاهیم دیگر در ذیل آن قرار می‌گیرند. تبیین این مفهوم و ارز‌ش‌های وابسته به آن می‌تواند تضعیف خانواده در دوره سلطه ارزش‌های مدرن را تبیین کرده و راه‌های مقابله با آن در مسیر مقاوم سازی خانواده را نشان دهد.  
 
ابرفردگرایی پدیده‌ای جدید است؛ زیرا اگر روزی فردگرایی می‌خواست به اراده شهروندان در برابر دولت‌ها اهمیت بدهد، در دهه‌های پایانی قرن بیستم به فردیت هر شهروند در برابر هر دیگری تبدیل شد. در این سال‌ها به مرور مردم این انگاره که مانند دیگران باید بود را تغییر دادند و این تغییر در همه لایه‌های فرهنگی جامعه‌ها نفوذ کرد.  
 
ابرفردگرایی در کنار سایر ارزش‌های مدرن مانند رفاه‌طلبی و مادی‌گرایی انسانی تربیت می‌کند که فقط برای نظام سرمایه‌داری کارکرد دارد. کانون سرمایه‌داری فرد مصرف‌گراست بدون ارزش‌هایی که او را به قناعت، لهوگریزی و معنویت‌گرایی دعوت کنند. با مصرف جنون‌آمیز، لهو بی‌پایان و خودخواهی بی‌رحمانه هر فرد، صاحبان سرمایه قدرتمند‌تر می‌شوند. خانواده‌ای که ممکن است در آن یک نفر به عشق چندین نفر کار کند، اعضا برای برخورداری یکدیگر گذشت کنند، برای آینده پس‌انداز کنند و برای این پس‌انداز قناعت کنند، از لهو و سرگرمی‌های گنا‌ه‌آلود خودداری کنند برای این نظام کارایی ندارد.  
 
خودتمرکزی یکی از آثار ابرفردگرایی است که در چهار دهه اخیر نظام فرهنگی و تربیتی را احاطه کرده است. تا اواخر دهه هشتاد بیشتر افراد معتقد بودند کودکان باید اطاعت را بیاموزند و پس از آن به ویژه بعد از ۲۰۰۰ این باور تغییر کرد و افراد بر خود و علایق خود متمرکز شدند. از نظر توئبنگ این نسل به خود متمرکزتر از سایر نسل‌هاست. خودتمرکزی در واقع یک جهان بینی کامل با یک روش زندگی و ارزش‌های معین است. انسان خودمتمرکز خداشخص است، جهان از اطراف او گسترده می‌شود و همه نیرو‌های جهان در تصور او در خدمت او هستند تا با صرف کمترین انرژی به اهدافش برسد. شخصی شدن همه عرصه‌ها نیز از نتایج این خود مرکزی مفرط است که در همه جا مشاهده می‌شود. شخصی‌سازی اخلاق بخش مهم این نظام ارزشی است. نسلی که با این جهان‌بینی خود گرفته است هیچ تمایلی به پاسخ‌دادن به چرای دیگران درباره اخلاق و رفتار‌شان را نداشته و مفهوم درستی و نادرستی چیزی است که خود «من» آنها احساس می‌کنند؛ فهمی از درون «من» وارونگی ارزش‌هایی نظیر عزت نفس، استقلال، عشق از دیگر آثار ابرفردگرایی است. 
 
وارونگی ارز‌ش‌ها مفاهیم مهمی که می‌توانستند در خدمت خانواده باشند را به ابزار توسعه فردیت تبدیل کرده‌اند. بدن‌مندی در رابطه مرد و زن مورد دیگر و بخشی از سوژگی فرد است و دراین باره، هم ابرفردگرایی و هم خودتمرکزی نقش ویژه‌ای دارند. بدن در نظام فردگرا به ویژه با توجه به سرمایه‌داری در اقتصاد رگ حیات پیشرفت است. امروزه در بازار سرمایه غیر از انرژی، فلزات گران‌بها، رمزارز‌ها و مانند آن یک از ابزار مهم تولید بدن است. بدنی که از خوردن لذت می‌برد، از زیبایی و جوانی سرخوش می‌شود، به دنبال تنوع‌طلبی جنسی است و ... محور اقتصادی می‌شود که سود سرشاری در صنایع بزشکی، زیبایی، مد و فشن، پورنوگرافی از این بدن‌مند به دست می‌آورد. مادی‌گرایی و رفاه‌زدگی هم ارزش دیگری است که به تضعیف خانواده منجر می‌شوند.
 
به طور معمول انسان‌ها با ازدواج کردن دارایی بیشتر وماندگار پیدا می‌کنند؛ ولی برای دستیابی به آن باید تلاش زیادی به خرج داده، با قناعت، برنامه‌ریزی وآینده نگری به یک آسایش نسبی می‌رسند. دارایی و رفاه در خانواده ممکن است یک وضعیت سینوسی هم تجربه کند؛ اما افراد به آرامش حاصل از گذشت و حمایت راضی هستند. امروزه مادیت گرایی و راحتی طلبی به طرز افراطی و بیمارگونه مورد توجه نسل جدید است. تاریخ بشر سرشار از مادی‌گرایی است؛ اما خصیصه مادی‌گرایی دوره مدرن ماهیت فردگرایانه آن است. نکته مهم در این باره این است که عدم وجود الهیات دینی که تأثیری در شکل دهی این ارزش‌ها داشته باشد باعث نادیده گرفتن بخش قابل توجهی از متدینان می‌شود که تبعات آن سبک زندگی آنان را مورد مخاطره قرار می‌دهد. تئوفوبیا در این عرصه از همه رسانه‌ها تبلیغ می‌وشد و دین را به عنوان یک آسیب معرفی می‌کند.
 
در کنار این تحولات، تغییر در رویکرد تربیتی قرار دارد که او نیز یک محور اصلی دارد که با ابر فردگرایی تبیین می‌شود. در به دنبال تغییرات تمدنی و تکنولوژیکی در کشور‌های غربی، تغییرات نسلی وابسته به این سیستم اکوسیستم فرهنگی در سراسر جهان به وجود آمده است. برخی از نویسندگان برای نشان دادن تحولات فرهنگی و تربیتی نسلی، آنها را به ساکت، برمر، x، هزاره و z یا زومر نامگذاری کردند. مهمترین مسئله این است که متغیر و معیار اصلی تغییرات نسلی، ارزش‌هان و تغییرات رفتاری است. میزان تسلیم والدین در برابر ارزش‌های جدید اجتماعی نقش برجسته‌ای در تغییرات نسلی داشته است. 
 
در مجموع، مؤثرترین عامل در تغییرات، همان ابرفردگرایی است که هم خانواده مسلمان در کشور‌های اسلامی و هم طرفداران خانواده مسیحی و یهودی نیز مشاهده می‌کنند که فرزندانشان به سرعت به سمت آن حرکت می‌کنند. تحت تاثیر ابرفردگرایی اکوسیستم فرهنگی مختص به آن از دهه ۸۰ میلادی با انسجام بیشتری شکل گرفته که همه آنها از عوامل سرکوبگر خانواده و ارزش‌های آن به حساب می‌آیند که عبارتند از؛ خودتمرکزی، وارونگی ارزش‌ها، شخصی شدن اخلاق، نادیده گرفتن ارزش‌های معنوی به ویژه ایمان به خدا، مادیت گرایی و رفاه‌زدگی، اهمیت افراطی به چند فرهنگی و تنوع که مقاومت برای حفظ داشته‌ها و مرز فرهنگی اخلاقی را بی اهمیت می‌داند و مفهوم درست و نادرست را از بین می‌برد، بدن‌مندی است. 
 
کاتالیزور این جریان در سرعت بخشیدن این عوامل در فروپاشی خانواده رویکرد‌های فمینیستی هستند. آن چه مهم است در این مقاله نشان دادن فهمی جهانی از این مسئله برای خانواده پژوهان و خانواده‌گرایان است. چنین گزارش و تحلیلی به ما کمک می‌کند خانواده مقاوم را به مثابه امری جهانی شناسایی کرده و بدانیم که مردم و نخبگان زیادی در سراسر جهان برای حفاظت از ارزش‌های آن کوشش می‌کنند. این مقاله با روش مطالعه کتابخانه‌ای و با هدف ارائه تحلیل مستند از این تحولات در متون خانواده‌گرایان غربی به تحلیل این موضوع پرداخته و ایده خود را درمقابله با این مسائل را بیان خواهد کرد.  
انتهای پیام
captcha