به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم با تأکید بر معنویت و اخلاق به مثابه نیاز اصلی جامعه و جهتدهنده همه حرکتها و فعالیتهای فردی و اجتماعی و با توجه به تهاجم روزافزون دشمنان و کانونهای ضداخلاق و معنویت به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و نونهالان مسئولیت خطیر نهادهای حاکمیتی، غیر حاکمیتی و اشخاص را برای ایفای نقش هوشمندانه و مسئولانه خود خاطرنشان کردهاند. در همین راستا پژوهشکده زن و خانواده، موضوع رویکرد مقاومتی به خانواده را به مثابه یک کلانپروژه، در برنامه راهبردی خود جای داد که برگزاری همایش بینالمللی «خانواده مقاوم؛ چالشهای اخلاقی در جهان متحول» یکی از آنهاست و چکیده مقالات پژوهشگران و اندیشمندان براساس محورهای این همایش در قالب کتاب منتشر شده است.
خبرگزاری ایکنا بنابر رسالت خود در راستای تقویت ارزشهای اخلاقی در نهاد خانواده اقدام به انتشار این مقالات به صورت روزانه کرده است. در ادامه چکیده مقاله زهرا داورپناه، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با عنوان «نسبت مقاومت اخلاقی و خانواده با نظریه جنسیت: با نگاهی به اندیشه انقلاب اسلامی» را با هم میخوانیم.
بسیاری از مهمترین محورهای بحث درباره خانواده و مقاومت اخلاقی، حول دو موضوع مرتبط با هم یعنی امر جنسی و جنسیت سامان مییابد. نظریهپردازان این مباحث، غالباً با ملاحظه تحولات جوامع غربی و با واکنش منفی نسبت به آن تغییرات و رخدادها، مباحث خود را سامان میدهند. در گذشته و در فرایند انقلاب جنسی در کشورهای غربی، هنجارهای جنسی در تعاملات میان زن و مرد مورد سؤال و تردید قرار گرفتند. در مقابل، تلاشهای اخلاقی خانوادهگرایان نیز متمرکز بر ارزشها و اخلاق جنسی بود. همچنین فمینیستها با طرح دغدغه برابری، برخی جایگاهها و نقشهایی که به طور سنتی مردانه تلقی میشد، به چالش کشیدند و مشترک یا حتی زنانه، اعلام کردند. این حرکتها منجر به رویارویی با خانواده شد و در برخی صور افراطی، مطرح شد که مردسالاری فراگیر، حاصل نیروهای فرهنگی است و هیچ نسبتی با واقعیتهای زیستشناختی ندارد؛ لذا باید با انقلاب به پایان برسد و یک نظم نوین جنسی و برابریجویانه جایگزین آن شود. این در حالی است که تا پیش از آن در غرب هم مانند غالب جوامع بشری نظریه جنسیتی «تکمیلکنندگی طبیعی» مبنی بر تفاوت، اما مکمل بودن زن و مرد، نگاهی معتدل به حساب میآمد.
ولی گام جدیدتر تحولات فرهنگی، اینک در جهت متلاشی کردن مفهوم «جنسیت» سامان یافته است. هدف قرار دادن این مفهوم مرکزی، منجر به تحولاتی دامنهدارتر از آسیبهای گذشته و تحتالشعاع قرار دادن بنیانهای هویتی مقدم و مقوم انضباط و اخلاق جنسی میشود. نکته محوری در این بحث همان است که جودیت باتلر در آشفتگی جنسیت به تصویر میکشد. او میگوید؛ اساساً در پی تجویز روش جنسیتی جدیدی برای زندگی نیست، بلکه میکوشد با نقد هر رژیم حقیقت که میان انواع بیانهای جنسی، تمایز خیر و شر برقرار میکند، زمینهای برای انواع امکانهای جنسیتی را بگشاید.
به نظر او و سایر قائلان نظریه کوئیر، زندگی جنسیتی در نظامهای مختلف محدود و مسدود شده و برخی از انواع را طرد و نفی میکند. پس باید دستهبندی مرد، زن یا دگر جنسگرا، همجنسگرا را به چالش کشید. به چالش کشیدن جنسیت، باعث افشای این نکته میشود که آنچه ما واقعیت میدانیم، به آن استواری و ثبات مفروض نیست. افشای تزلزل جنسیت منجر به مخالفت با خشونت برآمده از هنجارهای جنسیتی میشود. این اندیشه و تعمد پست مدرنیستی بر بههمریختن، ترکیب و جابهجایی، نه تنها در اوصاف و نقشهای جنسیتی بلکه در خود جنسیت، طبعاً به نفی همه هنجارها و ارزشهای اخلاقی در نظامهای جنسیتی، امر جنسی و مشخصاً خانواده منجر میشود.
در تقابل با ابهامها و آشفتگیهای مطروحه درباره جنسیت، دغدغهمندان خانواده و اخلاق، علاقهمند به تأکید بر جنسیت و مرزهای زن و مرد هستند و این امر را راهبردی جهت مقاومت در برابر نابسامانیهای بعدی تلقی میکنند. تلاش برای حفظ مرز زن، مرد و تأکید بر ریشهدار بودن تفاوتهای جنسیتی و انحصار امر جنسی به رابطه میان زن و مرد، به ویژه در این نزاع معاصر، کاملاً صحیح و در راستای تقویت خانواده، مقاصد ادیان و اخلاق است. به بیان دیگر اینک سخن از تفاوت دو جنس، دیگر در مقابل گفتمان فمینیستی و داعیه برابر آن نیست که تنها چالش روبهرو، بحث به هم ریختگی نقشها باشد. بلکه انتقال نزاع به اصل وجود جنسیت طبیعی و گرایش بهنجار، ما را وامیدارد که به دفاع در همان مرتبه برخیزیم. تلاشهایی که برای تبیین تفاوتهای جنسیتی و بقا بر ذاتگرایی میشود، در همین راستاست. ولی آیا صرف اثبات و تحفظ بر ذاتگرایی، راهحل این مسئله است؟
به نظر میرسد یکی از نکات مغفول در بحث ذاتگرایی، ذومراتب بودن آن است. غفلت از این وجه تشکیکی و عدم صورتبندی طیفها و جریانهای مختلف ذاتگرایانه منجر به مشکلاتی در مبادی نظری میشود که خود را در اختلافات درونگروهی خانوادهگرایان، ابهام مباحث و لکنت طرفهای مباحثه آشکار میکند.
پژوهشگر در این مقاله تلاش کرده است؛ با روش تحلیل فلسفی به تدقیق محل نزاع و معرفی کلی دو سر طیف ذاتگرایی بپردازد. هر چند معتقد است باید در موقفی دیگر به بحث ذاتگرایی به طور مفصل پرداخت، ولی نظر به مسئله کنونی یعنی بنیانهای نظری مقاومت اخلاقی و خانواده مقاوم، بر این فرضیه متمرکز است که ذاتگرایی در طیفهای خفیفتر بیش از گونههای قویتر منجر به تقویت اخلاق و ارزشهای حول خانواده میشود و برای تبیین این موضوع، به مثالهایی از هر دو سر طیف اشاره کرده است.
به طور مشخص گفتمان انقلاب اسلامی و نگرش امام خمینی(ره) به مسئله جنسیت، یکی از مصادیق موفق ذاتگرایی حداقلی بوده است و توانسته مبنای نظری متناسبی برای گفتمان اخلاقگرایی و خانواده مقاوم فراهم کند. در نگاه امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب با نگاهی متعادل به انسانیت و جنسیت مواجه هستیم که منجر به تأیید فعالیتهای گذشته زنان در جریان نهضت و تشویق آنها به ادامه حضور در عرصههای مختلف میشود. این تشویقها البته شامل تأکید بر خانواده و حفظ حریم میان دو جنس نیز میشود. به طور کلی اگر نظریهای درباره جنسیت از آرا و سخنان رهبر انقلاب و اندیشمندان انقلابی استنباط شود، حاوی نکات ذیل خواهد بود:
۱- برجسته کردن تحول روحی و خروجی زنان از انفعال ناشی از کلیشههای جنسیتی منفی.
۲- تأکید بر ماهیت انسانی و ایمانی فعالیتهای زنان در جریان انقلاب و پس از آن.
۳- نفی همزمان کلیشههای جنسیتی «متحجرانه» و «غربی».
۴- حفظ حدود جنسیتی راستین.
جریان انقلاب اسلامی مستظهر به بینشهایی درباره جنسیت بود که همچنان در تحولات معاصر میتواند با کفایت ظاهر شود و از خانواده و افراد به طور همزمان در برابر تحولات اخلاقی حفاظت کند. البته تبیین علمی و بسط عملیاتی نظریه جنسیت نیازمند گامهای بعدی اندیشهورزان حوزه جنسیت است.
انتهای پیام