حسین روحانی صدر؛ کارشناس ارشد تاریخ در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده نوشته است؛
شناخت هر شیئی وابسته به نام آن است؛ پس هر موجودیتی برای شناختهشدنش محتاج اسم است. هر اسمی نیز دربر گیرنده معانی درخور آن شیء است. معرفت به اشیا به واسطه نامیده شدنشان امکانپذیر است. از این روی پیشینیان گفتهاند: الأسماء تنزل من السماء؛ یعنى اسم به مسمّاى خود زیبا و برازنده است.
در مباحث توحیدی و شناخت پروردگار و نامیدن آن، میان مذاهب و صاحبان فکر و نظر اتفاق نظری وجود ندارد. طبق رأی و نظر مشهور بهجا مانده از عالم آل محمد، اسم صفة لموصوف است، که آن را جناب شیخ صدوق در کتاب نفیس عیون اخبارالرضا آورده است.
این موضوع با بحثهای مربوط به شبیهسازی میان خالق و مخلوق که برخی به آن واقفاند و امام رضا(ع) آن را خلاف نگاه توحیدی قرآنی دانستهاند، برای شیعیان چالشبرانگیز شد و از ایشان پرسیده شد: آیا خداوند قبل از اینکه مخلوقات را بیافریند به نفس خود آگاه بود؟ فرمودند: بله. و در ادامه از ایشان پرسیده شد: نفس خود را مىدید و صداى خویش را مىشنید؟ فرمودند: احتیاجى به این کار نداشت زیرا از خود چیزى درخواست نمىکرد، او خود هستیاش و هستیاش خودش است. قدرتش نافذ است لذا نیازى ندارد که نامى براى خود برگزیند، بلکه نامهائى براى خود برگزیده تا دیگران او را به آن نامها بخوانند، زیرا اگر با نام خود خوانده نشود، شناخته نمىشود. اوّلین اسمى که براى خود انتخاب نمود، «الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ» بود زیرا از همه چیز برتر است، معنا و واقعیّت او، «اللَّه» است و نامش «الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ»، این اوّلین نام اوست زیرا او بر همه چیز برترى دارد.
حضرت با شفافیت و موشکافانه خداوند را لطیف و خبیر، شنوا و بینا، واحد و أحد و بىنیاز، نزائیده و زائیده نشده، و بیهمانند، معرفی میکند که اشیاء را ایجاد کرده، به اجسام جسمیّت داده و نقشها را صورت و شکل بخشیده است، و تاکید دارند که اگر آن طور بود که مىگویند، خالق و مخلوق از یکدیگر شناخته نمىشدند، ایجادکننده و ایجادشده از یکدیگر ممتاز نبودند و شناخته نمىشدند، لکن اوست ایجادکننده، فرق است بین خدا و بین آن چیزى که خدا به او صورت بخشیده و جسمیّت داده و ایجادش نموده است، چون هیچ چیز به خداوند شبیه نیست و خداوند نیز به هیچ چیز شبیه نمىباشد.
از حضرت پرسیدند طبق فرموده شما خدا احد و صمد (بىنیاز) است؛ و نیز فرمودید: به هیچ چیز شبیه نیست در حالى که خداوند یکى است، انسان هم یکى است پس در وحدانیّت و یکى بودن، به یک دیگر شبیهاند؟ حضرت فرمودند: (آن) تشبیه (که ما آن را نفى مىکنیم) در معانى است، امّا اسم در مورد همه یکى است و نشان دهنده مسمّى است، به این ترتیب که انسان را گرچه مىتوان «واحد» و «یکى» دانست، امّا منظور این است که یک شىء و یک جثّه است و دو تا نیست. امّا خود انسان «واحد» (حقیقى) نیست؛ زیرا داراى اعضاى گوناگون است، رنگهایش مختلف و زیاد است و یکى نیست، انسان عبارت است از مجموعه اجزائى که باهم فرق مىکنند، خونش با گوشتش تفاوت دارد، گوشتش با خونش فرق مىکند، رشتههاى اعصابش غیر از رگهایش است، مویش غیر از پوستش است، سیاهىاش غیر از سفیدىاش است و همین گونه مىباشند سایر مخلوقات.
پس انسان از نظر اسم «واحد» است؛ امّا در معنى «واحد» نیست؛ و خداوند تبارک و تعالى واحدى است که واحد دیگرى جز او نیست، اختلاف و تفاوتى در او نیست، زیاده و نقصان در او راه ندارد؛ اما انسان مخلوق مصنوع که از اجزاء مختلف و مواد گوناگون ساخته شده است، مختلف و متفاوت است و زیاده و نقصان دارد هرچند در کلّ یک چیز است.
از سوی دیگر، برای آنان ویژگیهایی همچون لطیف و خبیر نیز مبهم شد و حضرت در شرح این دو اسم و صفت فرمودند: به این جهت مىگوئیم لطیف که در خلق کردن، لطافت و ظرافت دارد و به اشیاء کوچک و ظریف آگاه است، آیا اثر صنع او را در گیاهان ظریف و غیر ظریف نمىبینى؟ آیا اثر خلق او را در خلقت ظریف و دقیق حیوانات کوچکى مثل پشه و کوچکتر از آن که چشم به سختى آن را مىبیند بلکه از فرط ریزى، نر و ماده و بچّه و بزرگ آنها از یکدیگر تشخیص داده نمىشود، ندیدهاى؟ وقتى کوچکى آنها را در عین ظرافتشان مىبینیم، وقتى آشنایى آنها را به نحوه آمیزش مخصوص به خود و فرار از مرگ و جمعآورى مایحتاجشان از دل دریاها و پوست درختان و پهنه دشتها و بیابانها مىنگریم، وقتى به سخن گفتن آنها و نحوه فهم سخنان یک دیگر، و فهمیدن کلام بزرگترها توسّط بچّهها و غذا آوردن والدین براى فرزندانشان را مىاندیشیم؛ و همینگونه به رنگآمیزى آنها، قرمز با زرد، سفید با سبز و نیز آنچه چشمانمان به سختى تمام پیکرهاش را مىبیند و آنچه نه چشم مىتواند ببیند و نه دست مىتواند لمس کند مىنگریم، مىفهمیم که خالق این مخلوقات، لطیف و دقیق است و خلق و آفرینش آنچه که شرحش گذشت را با دقت و ظرافت و بدون وسیله و ادات و آلاتى انجام داده است. چه هر خالقى، مخلوق خود را از چیز دیگرى مىآفریند؛ ولى خداوند، لطیف و دقیق و با جلالت، مخلوقات خود را آفریده، امّا نه از چیزى، بلکه از هیچ و عدم، موجودات را بوجود آورده است.