آگاهی جاده یکطرفهای است که امکان دور زدن یا دنده عقب گرفتن و بازگشت به دوران ناآگاهی در آن وجود ندارد. انسان با آگاهی پیوندی دیرین دارد و هر فرد، خواه یا ناخواه به این حس، میل و کشش دارد؛ خاصه آنکه بخواهد فرزندی را به این دنیا بیاورد یا اکنون دارای فرزند یا فرزندانی باشد؛ چراکه در طلب آن است تا با افزایش آگاهی خود و انتقال آن به نسل بعد، آیندهای روشنتر و شکوفاتر بسازد.
جاده آگاهی انتها ندارد؛ هرچه بیشتر بیاموزیم و آگاهتر شویم به ناآگاهیهای خود بیشتر پیمیبریم؛ از همین روی در فرهنگ تاریخی و دینی ما بر «ز گهواره تا گور دانش بجوی» تأکید فراوانی شده است. پرورش فرزند نیز نیازمند دانش است و هرچه آگاهی ما والدین در این حوزه افزایش یابد قطعاً روزگار کمچالشتر و فرزندان بالندهتری خواهیم داشت.
خبرگزاری ایکنا در راستای رسالت خود مبنی بر آگاهیبخشی، مجموعه بستههای مشاورهای را منتشر خواهد کرد که درباره «چالشهای کودکی و نوجوانی» برای مخاطب والدین است و مژگان هوشیار، روانشناس حوزه کودک و نوجوان، در این مجموعه هر بار به موضوعی خاص میپردازد تا با راهکارهای کارشناسانه، مسیر والدگری را برای والدین تسهیل کند. در ادامه گفتار دوازدهم با عنوان «صبوری یا شکیبایی» را مطالعه میکنید.
صبوری به معنای حفظ آرامش در موقعیتهای دشوار در جهت بهبود شرایط است. حفظ آرامش بخش اول صبوری است؛ حفظ آرامش به ما کمک میکند تا ارزیابی واقع بینانهای نسبت به شرایط داشته باشیم. زمانی که با دید باز شرایط را واقعبینانه ارزیابی میکنیم پاسخی حساب شده در جهت بهبود شرایط میدهیم و رفتار واکنشی از ما سر نخواهد زد. پاسخهای ما الزاماً همیشه کاری انجام دادن نیست؛ گاهی باید تأمل کنیم و کاری انجام ندهیم تا بتوانیم راهحل مناسب را پیدا کنیم. شکیبایی این فرصت را به ما میدهد تا سنجیده عمل کنیم.
اندیشیدن به شرایط و به دنبال راهحل گشتن، کاهش اضطراب و استرس را در پی دارد. اضطراب و استرس در دل شرایط قرار دارند و اجتنابناپذیر هستند. شکیبایی کمک میکند تا اضطراب و استرس شدت پیدا نکند و تا مرز اضطراب ناکارآمد اوج نگیرد. اضطراب ناکارآمد، میزانی از اضطراب است که زندگی روزمره ما را دچار مشکل میکند؛ مثلاً در شرایطی که فرزند ما قرار است رأس ساعت مقرر در مدرسه حضور پیدا کند در دل این موقعیت، اندکی استرس هست و آن باعث میشود تا ما سر ساعت بیدار شویم؛ این مقدار استرس جلو برنده است.
حال اگر ما به این استرس پاسخی هیجانی دهیم؛ مثلاً نگران شویم یا بترسیم که نکند فرزندمان دیر برسد و منجر به این شود که بدون اینکه لزومی داشته باشد یک ساعت زودتر فرزندمان را با غر و لند بیدار کنیم، در این حالت استرس ما چون پاسخ اضطرابی دریافت کرده است دیگر به شرایط کمک نمیکند و خود مشکلآفرین میشود.
ارتباط صبوری و شکیبایی با چگونگی ارتباط بین افراد خانواده در مثال بالا کاملاً مشهود است که اگر صبوری نکنیم به استرسها پاسخهای هیجانی ناکارآمد میدهیم. زمانی که ما فرزندمان را با نگرانی، ترس و غر و لند بیدار میکنیم، پرواضح است که به رابطه ما با فرزندمان خدشه وارد میشود. اضطراب حاصل شده به فرزند ما انتقال پیدا میکند، در شرایطی که اضطرابها شدت بگیرند، گاهی منجر به شبادراری، کابوسهای شبانه، جویدن ناخن و... میشوند در این شرایط برای بهبود اضطراب خودمان باید اقدامی کنیم؛ زیرا مشکلات فرزندانمان در سایه بهبود ما کمرنگ میشوند.
پاسخ کارآمد به شرایط دشوار برای ما آرامشی را به ارمغان میآورد که به سلامت روان و سلامت جسمیمان کمک میکند. بسیاری از بیماریهای جسمی ما ناشی از اضطرابهایی است که در زندگی تجربه میکنیم؛ البته شرایط همیشه دشوار نیست اما اگر اضطراب داشته باشیم، موقعیتهای ساده را هم پیچیده و تهدید ارزیابی میکنیم. اینکه فرزند ما چند باری دیر به مدرسه برود آنقدر وحشتناک نیست که مضطرب میشویم. از طرف دیگر همین سختگیریها منجر میشود که کارها در فضای آشفته به درستی انجام نشود، وقت تلف شود و در نهایت فرزندمان دیر برسد. تمامی رفتارهای ما تحت تأثیر وقایع و رفتارهای قبل و بعد ماست.
عادات ناکارآمد از آن جهت مشکل دارند که ما را به سمت بهبود شرایط هدایت نمیکنند. رفتارهای عادتی، پاسخهایی هستند که ما به صورت خودکار و بدون آگاهی به شرایط و موقعیتها میدهیم. عادتها در اثر تکرار و از راه مشاهده آموخته میشوند؛ بنابراین چون ریشهدار و پرتکرار هستند مسلم است که برای جایگزین کردن عادات ناسالم با عادات سالم باید صبور بود و زمان گذاشت. شکیبایی به ما کمک میکند تا فاصله بین انجام کار و نتیجه را دوام بیاوریم و ناامید نشویم.
صبوری دامنه گستردهای دارد؛ گاهی سادهاند مثل صبر کردن فرزندمان برای آماده شدن غذا و گاهی دشوارند مثل مدرک تحصیلی گرفتن که نیاز به تلاش مستمر و صبوری چهار ساله دارد. نکته بسیار مهم این است که یادگیری صبوری از موارد ساده شروع میشود و منجر به صبوری در موقعیتهای دشوار میشود. اگر فرزند ما صبر کردن برای آماده شدن غذا را نیاموخته باشد نمیتواند از پس دشواریهای زندگی بالنده بربیاید؛ بنابراین اگر فرزندمان گرسنه است و شکایت میکند بهتر است کمکش کنیم تا شرایط را دوام بیاورد به جای اینکه برایش غذای آماده بگیریم و یا سریع حس گرسنگیاش را خاموش کنیم.
میتوانیم شرایط را به گونهای دیگر برایش خوشایند و قابل تحمل کنیم. گفتن جملاتی نظایر اینکه «این گرسنگی باعث میشود تا از خوردن غذا بیشتر لذت ببری یا چه چیزی دوست داری کنارش بخوری؟ بیا سالاد درست کنیم تا غذا آماده شود، بیا با هم درست کنیم» در موقعیتی که تابآوری فرزندمان به خاطر گرسنگی پایین است، بهتر است وظیفهای را به صورت مطلق به او واگذار نکنیم. اگر این اصول از کودکی رعایت شده باشند ما سالها از این دست مشکلات نخواهیم داشت؛ زیرا نوجوان و جوانمان این مهارتها را آموخته است و اگر در کودکی نیاموختهاند، مسیر دشوار است اما همیشه مسیری برای انسانهای با انگیزه و باپشتکار وجود دارد.
بخش دوم تعریف صبوری مربوط به بهبود شرایط است که بسیار اهمیت دارد؛ اگر ما با تکیه بر مثبتاندیشی ناکارآمد، آرامشمان را حفظ کنیم، صبوری نکردهایم، در حقیقت از مواجهه با شرایط دشوار اجتناب کردهایم. آنجایی که صحبت از «سوختن و ساختن» است پای اجتناب در میان است و باید خردمندانه «صبوری» و «اجتناب» را از یکدیگر تمیز دهیم.
زمانی که فرزند ما مکرراً دیر به مدرسه میرسد، یعنی تبدیل به یک مشکل شده است که اگر با حفظ آرامش آن را نادیده بگیریم به این امید که «بالاخره یاد میگیرد و خودش باید مسئولیتپذیر باشد» صبوری نکردهایم و در دام اجتناب افتادهایم. صبوری کردن به این معناست که در کنار فرزندمان با اصول مبتنی بر گفتوگوی مؤثر که در بخش قبل گفته شده است به دنبال راهحلی میگردیم که شرایط را بهتر کند و در کنار فرزندمان با هدف حمایت میایستیم.
اگر قرار است شب زود بخوابد ما هم محیط را فراهم میکنیم و با صدای کم تلویزیون میبینیم، از طرفی خودمان را آماده کردهایم که در ابتدای راه قرار است از تعداد دفعات دیر رسیدن کم شود و رفتهرفته (که سر زمانش و سرعتش با فرزندمان توافق میکنیم) نزدیک به صفر شود. حواسمان باشد احتمال صفر و صد ناممکن است؛ احتمال اینکه هر فردی سر زمان مقرر نرسد وجود دارد و برای فرزند ما هم این احتمال وجود دارد.
برای توافق بر سر زمان یعنی اینکه چقدر زمان میبرد تا بتواند خوابش را تنظیم کند در این ماه احتمال میدهد چند بار دیر برسد؛ صحبتهای فرزندمان را میشنویم و پیشنهادهایمان را میدهیم و از میان آنها و گاهی از ترکیب آنها به یک نتیجه عملی میرسیم. توجه داریم مهم نیست زمان و سرعت توافق شده از آن کیست؛ اگر پیشنهاد ما پذیرفته شد سهم من و فرزندم در حل مشکل یکسان است؛ چون این امکان وجود دارد که یک ایده خوب باشد ولی طرف مقابل نپذیرد. قدردان پذیرش فرزندمان برای راهحل خوب باشیم.
این مطالب را به خاطر بسپاریم و با خود تکرار کنیم و با تکیه بر این آگاهیها، صبوری را تمرین کنیم. قرار نیست در تمام موارد موفق باشیم؛ شکست، ناامیدی، ناکامی، ترس، نگرانی و... لازمه رشد است و ادامه میدهیم. موفقیتها و عدم موفقیتهایمان را در دفتریاداشتمان مینویسیم و علت موفقیت و عدم موفقیتمان را بررسی میکنیم.
سجاد محمدیان
انتهای پیام