سراسر زندگی امیرالمومنین(ع) مملو از اتفاقاتی است که نشاندهنده فضیلت و برتری ایشان نزد خداوند متعال است. برخی از این اتفاقات بارها و بارها تکرار شده و عموم شیعیان با آنها آشنایی دارند ولی بسیاری از کرامتهای آن حضرت در منابع تاریخی نقل شده است ولی علاقهمندان آن حضرت نسبت به آن بیاطلاع هستند. یکی از این حوادث که به درستی برای مردم بیان نشده است ماجرای ولادت امیرالمومنین(ع) در خانه کعبه است.
محمد عترتدوست؛ عضو هیئت علمی دانشگاه شهید رجایی در گفتوگو با خبرنگار ایکنا به این سوال پاسخ داده است که چرا علیرغم ایجاد شبهات فراوان درباره برخی رویدادهای تاریخ اسلام، در منابع و متون تاریخی شبههای درباره زمان، مکان، چگونگی و کیفیت میلاد امیرالمومنین(ع) وجود ندارد و ما منابع متعددی با عنوان «مولد امیرالمومنین» در تاریخ داریم و روایتهای متعددی در این زمینه نقل شده است.
پاسخ عترتدوست را در ادامه میخوانید؛
این مسئله یک دلیل تاریخی دارد که متاسفانه خیلی از شیعیان نسبت به آن آگاهی ندارند و همین غفلت و همچنین فاصله گرفتن از تاریخ اسلام موجب شده دشمنان دین اسلام و شیعیان و حتی بسیاری از ناآگاهان در این زمینه ایجاد شک و شبهه کنند که چه کسی گفته امیرالمومنین(ع) در خانه کعبه به دنیا آمده است و چه سندی میتواند آن را اثبات کند.
در توضیح این دلیل تاریخی باید چند مقدمه بیان کنم؛ اولین مقدمه، مسئله وجود ماههای حرام در تاریخ عربستان است. جعل این ماههای حرام به اقدام پیامبران بنیاسماعیل برمیگردد، یعنی کسانی که از نسل حضرت اسماعیل بودند و در شبه جزیره عربستان حضور داشتند و آئین حج ابراهیمی را به جا میآوردند. متاسفانه در بسیاری از کتابهای تاریخی در توضیح ماههای حرام به ممنوعیت جنگ و خونریزی اشاره شده و از فلسفه اصلی این جریان که مسئله حج بوده غفلت شده است. پیامبرانی که از نسل حضرت اسماعیل بودند و ما به آنها پیامبران بنیاسماعیل میگوییم برای ترویج آئین حضرت ابراهیم و حج ابراهیمی زمانی مشخص کردند با عنوان ماه ذیالحجه. ذیالحجه زمانی بود که پیروان حضرت ابراهیم و حنفا میبایست در مکه حضور پیدا میکردند و حج به جا میآوردند.
به دلیل اینکه آن زمان مسافتها طولانی بود و افراد با اسب و شتر و بعضا پیاده این مسافت را طی میکردند تا خودشان را به مکه برسانند لذا یک ماه قبل از حج و یک ماه بعد از حج به عنوان ماههای حرام اعلام میشود تا افراد بتوانند در امنیت کامل و خیال آسوده این مسافت را طی کنند. لذا ما میبینیم که ماه ذیالقعده و ذیالحجه به عنوان ماه اصلی و ماه محرم به عنوان ماه پس از مراسم حج، سه ماه حرام برشمرده میشود. در میانه سال هم درست در مقابل ماه ذیالحجه ماه رجب را داریم و ماه رجب هم به عنوان ماه حرام اعلام شده است. سوال این است چرا این ماه باید به عنوان ماه حرام محسوب شود؟ اگر مسئله ترک جنگ و خصومت برای عبادت است چرا این زمان در ماه شعبان یا ماه رمضان قرار داده نشده است؟
نکته به همین برمیگردد که فلسفه اصلی تشریع ماههای حرام در تاریخ، مسئله حج بوده. در زمان حضرت ابراهیم، حج یک فریضه واجب و عینی بوده که همه افراد باید آن را به جا بیاورند. اگر کسی در ماه ذیالحجه بیمار بود و نمیتوانست حج اصلی خود را به جای آورد باید در ماه رجب حج قضای خودش را به جا میآورد. تفاوت مهم این دو در این بود که در ماه ذیالحجه لازم بود کل ماه را در مکه میماندند ولی در ماه رجب فقط لازم بود سه روز میانه ماه را در کنار کعبه میبودند و اعمال حج را به جا میآوردند. لذا روزهای چهاردهم و پانزدهم و شانزدهم ماه، روزهای میانه ماه رجب قرار داده میشد و عمل حج را به جا میآوردند.
در سال سیام عام الفیل در ماه رجب که بسیاری از اعراب از اقصی نقاط عربستان و بیرون عربستان طبق رسم هر ساله در نیمه ماه رجب کنار خانه کعبه حضور پیدا میکنند تا عمل حج خودشان را به جا بیاورند، در این سه روز یک دفعه فاطمه بنت اسد همسر ابوطالب که جزء بزرگان مکه بوده و مسئولیت کلیدداری خانه کعبه را بر عهده داشته، برای تسلی گرفتن از خدای کعبه و آرامش پیدا کردن کنار خانه کعبه میآید و دعا میکند و ناگهان همه مشاهده میکنند دیوار خانه کعبه شکاف برمیدارد و ایشان وارد کعبه میشود. خیلی تلاش میکنند در را باز کنند ولی در باز نمیشود، حتی پیشنهاد میکنند در را بشکنیم و فاطمه بنت اسد را نجات دهیم ولی خود ابوطالب مخالفت میکند و از شکسته شدن در خانه کعبه ممانعت میکند.
خیلیها ورود فاطمه بنت اسد را به کعبه با چشم دیدند و خیلیها هم این صحنه را ندیدند لذا شک داشتند واقعا چنین چیزی اتفاق افتاده یا نه. به همین دلیل در آن سال بسیاری افراد کنار خانه کعبه ایستادند و منتظر فرارسیدن زمان خروج فاطمه از داخل خانه کعبه بودند تا اینکه پس از سه روز و در روز 15 ماه رجب دوباره دیوار شکاف برمیدارد و این خانم همراه با یک بچه پاکیزه و تمیز خارج میشود و خروج ایشان را همه میبینند.
نکته مهم این است که در منابع تاریخی به صراحت این مسئله ذکر شده است که ورود ایشان را برخی افراد دیدند ولی خروج را همه دیدند به همین دلیل در مسئله ولادت امیرالمومنین(ع) در نیمه ماه رجب سیام عام الفیل هیچ اختلافی نیست. در مورد ولادت پیامبر(ص) و برخی از ائمه(ع) و حتی شهادت و وفات آنها ابهامات بزرگی داریم ولی در مورد تاریخ ولادت امیرالمومنین(ع) هیچ ابهامی نداریم و نکته مهم اینجا است که همه تاکید کردند ورود به خانه کعبه سیزدهم بوده و خروج پانزدهم بوده لذا در برخی منابع تاریخی این سه روز را ایام جشن و ولادت میدانستند همانطور که مسئله غدیر در طول سه روز اتفاق افتاده و علمای ما سه روز برای غدیر جشن میگرفتند.
پس اینها نشان میدهد به دلیل شرایط زمانی و مکانی و حضور افراد متعدد و بسیار، این حادثه جلوی چشم افراد مختلف صورت گرفته و به همین دلیل گزارشهای متعددی در این خصوص ثبت شده و اختلاف نظری در این رابطه وجود ندارد.
من یک گزارش دیگری هم ضمیمه کنم که نشان میدهد چطور این مسئله بین اعراب شایع و رایج بوده و همه این مطلب را میدانستند. مستندی که میتواند خیلی خوب این مطلب را بیان کند علیرغم گزارشهای تاریخی زیاد و متعددی که ما داریم، این گزارش است که در زمان جنگ احزاب یا جنگ خندق یکی از دشمنان دین اسلام و یکی از بزرگان مشرکین به نام عمرو بن عبدود از خندق عبور میکند و درخواست میکند با یکی از مسلمانان مبارزه کند. به نام این فرد دقت کنید: «عمرو بن عبدود». «ود» نام یکی از بتهای مشرکان بوده. پدر ایشان خادم بت بوده و به همین دلیل نام او «عمرو بن عبدود» شده است. این نشان میدهد چه خانواده مشرک و بتپرستی بودند و عمرو در چنین خانوادهای زندگی کرده است.
وقتی عمرو با علی بن ابی طالب مبارزه میکند و ایشان عمرو را زمین میزند، دو حادثه اتفاق میافتد. یکی تف کردن عمرو به چهره امیرالمومنین(ع) است که حضرت از سینه عمرو بلند میشود و کمی قدم میزند و بعد او را میکشد. حادثه دوم اینکه رسم بوده وقتی دو نفر جنگ تن به تن میکردند، فرد پیروز شمشیر یا زره فرد شکستخورده را به عنوان غنیمت بردارد. گفته شده عمرو زره گرانقیمتی داشته و حتی در اشعار جاهلیت سرودههایی درباره زره محکم و فولادین او وجود دارد. وقتی امیرالمومنین(ع) عمرو را میکشد زره عمرو را برنمیدارد. مسلمانان اعتراض میکنند که چرا زره او را به رسم اعراب برنداشتی؟ حضرت در پاسخ میفرمایند که من برای رضای خدا با او جنگیدم نه کسب غنیمت.
این مقدمه را گفتم تا این قسمت را عرض کنم؛ وقتی خبر کشته شدن عمرو میپیچد و این خبر به خواهر او میرسد، خواهرش که زن جسوری بوده و حتی نقل شده با ده مرد جنگی برابری میکرده، اشعاری در فضایل برادر خودش میسراید و در ضمن ابیاتی این مطلب را میگوید که من زیاد در مرگ برادرم سوگواری نمیکنم و اگر هر کس دیگری او را کشته بود تا ابد سوگواری میکردم ولی چهکنم کسی او را کشته که مرد شجاع و نورانی این دیار است و او کسی است که در خانه کعبه متولد شده است. این عبارت خیلی جالب است. یک زمان شیعیان اهل بیت(ع) این فضیلت را مطرح میکنند ولی یک زمان خواهر یک انسان بهشدت مشرک و بتپرست در سوگ برادرش این مطلب را بیان میکند.
جالب اینجا است که خواهر عمرو و دیگر نزدیکان او پس از آگاهی از جزئیات نبرد برادرش از جمله اینکه امیرالمومنین(ع) از روی خشم او را نکشته، زره را به غنیمت برنداشته و سرش را نبریده مجذوب علی بن ابیطالب میشوند و مسلمان میشوند و نام خود را نیز تغییر میدهند.
انتهای پیام