کد خبر: 4224689
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۵
خانواده مقاوم/ ۲۹

پایداری خانواده در گرو تقویت نقش پدر

پایداری و مقاومت خانواده در سطح ملی و بین‌المللی، بدون توجه جدی به تقویت نقش مثبت و مؤثر پدر در خانواده امکان‌پذیر نیست. در حقیقت نقش مُقوم بودن مرد در زندگی، بدون فهم درست از آن و بدون برنامه‌ریزی حاکمیتی درباره آن، امکان‌پذیر نخواهد بود.

پایداری خانواده در گرو تقویت نقش پدربه گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم با تأکید بر معنویت و اخلاق به مثابه نیاز اصلی جامعه و جهت‌دهنده همه حرکت‌ها و فعالیت‌های فردی و اجتماعی و با توجه به تهاجم روزافزون دشمنان و کانون‌های ضداخلاق و معنویت به دل‌های پاک جوانان و نوجوانان و نونهالان مسئولیت خطیر نهاد‌های حاکمیتی، غیر حاکمیتی و اشخاص را برای ایفای نقش هوشمندانه و مسئولانه خود خاطرنشان کرده‌اند. در همین راستا پژوهشکده زن و خانواده، موضوع رویکرد مقاومتی به خانواده را به مثابه یک کلان‌پروژه، در برنامه راهبردی خود جای داد که برگزاری همایش بین‌المللی «خانواده مقاوم؛ چالش‌های اخلاقی در جهان متحول» یکی از آنهاست و چکیده مقالات پژوهشگران و اندیشمندان براساس محور‌های این همایش در قالب کتاب منتشر شده است.

خبرگزاری ایکنا بنابر رسالت خود در راستای تقویت ارزش‌های اخلاقی در نهاد خانواده اقدام به انتشار این مقالات به صورت روزانه کرده است. در ادامه چکیده مقاله علی‌اصغر احمدی، استادیار بازنشسته گروه روانشناسی دانشگاه تهران با عنوان «واکاوی خطوط تحولی نقش پدر در خانواده و برآورد آینده خانواده در هر یک از مدل‌های موجود» را با هم می‌خوانیم.

پدری جایگاهی انسانی اجتماعی و مرکب از دو جایگاه شوهری و والدی است. نقش‌هایی که یک مرد در این جایگاه باید ایفا کند، می‌تواند منجر به انسجام، استحکام، تحول، پویایی و بقای خانواده باشد و سنت‌های حسنه‌ای را در شخصیت و رفتار اعضای و اعقاب آنها ایجاد کند. نقص و نقصان در ایفای نقش کامل و کارآمد مرد در جایگاه پدری، به هر یک از کارکرد‌های مثبت خانواده، به درجه‌های گوناگون، آسیب وارد می‌کند. ایفای نقش موفق و مؤثر پدری، ترکیبی است از صلاحیت‌های فردی مرد، مهارت‌های مدیریت خانواده و چگونگی عبور‌ دادن خانواده از میان عوامل مزاحم و بحرانی.

صلاحیت‌های فردی مرد که می‌تواند ایفای کارآمد نقش پدری را تسهیل کند، شامل عقلانیت، استقلال، عزت نفس و عزت اجتماعی که متشکل از احترام خانوادگی و احترام فامیلی است. کارآمدی اقتصادی که ترکیبی از درآمد و مولدسازی، هزینه مناسب، رعایت اصول اخلاقی، دینی و مدنی در زمینه اقتصاد است.

مرد در جایگاه مدیریت خانواده باید از مهارت جلب نظر همسر و فرزندان و تأمین رضایت آنها بر مبنای تعامل شناختی و عاطفی، اجتناب از افراط در استفاده از مکانیزم‌های دفاعی و جبرانی برای حفظ تحمیلی و تصنعی جایگاه خود و نیز برخورداری از صلاحیت‌های اقتدار پدرانه، یعنی صداقت، تعهد، شجاعت، تدبیر و سعه صدر، برخوردار بوده و به موقع از آنها استفاده کند.

پدر در شرایط بحرانی می‌تواند با حفظ آرامش، شناخت درست موقعیت، راهبردی علمی و تخصصی شرایط، حضور به موقع و فعال، اجتناب از فرافکنی، نقش کارآمد خود را در حفاظت از خانواده نشان دهد.

برآیند صلاحیت‌ها و مهارت‌های مرد در جایگاه خود در خانواده، منجر به شکل‌گیری الگو‌های پدری؛ مقتدر یا کارآمد، مستبد، اجتنابی یا کناره‌گیر، منفعل و مطرود می‌شود. این الگو‌ها زمانی مطرح است که فرد توانسته باشد به شکل کامل و درازمدت در جایگاه پدری در خانواده، حضور و استقرار داشته باشد. بسیاری از مردان به دلایل گوناگونی که می‌تواند مثبت یا منفی ارزیابی شوند، از جایگاه پدری کنار رفته و فقط نامی از آنها در منظومه خانواده باقی می‌ماند. مرگ‌ها و شهادت‌ها، جدایی‌های قانونی و غیرقانونی، آوارگی و اعتیاد، زندان، اعدام، فرار درون مُلکی و برون مُلکی و ... از جمله مواردی هستند که مرد را از جایگاه پدری ساقط کرده و او در این موارد، فقط در حد یک نام، حال مثبت و یا منفی، باقی می‌گذارد. زنان و مادران در اینگونه خانواده‌ها بیشتر تحت عنوان زنان سرپرست خانواده شناخته می‌شوند. 

الگو‌های شناخته‌شده پدری، الگو‌هایی اکتسابی هستند؛ یعنی نه جنبه وراثتی به معنای انتقال ژنتیک دارند و نه حتی وجه غالب انتقال فرهنگی. این الگو‌ها در اثر شکل‌گیری تعامل‌های درون‌خانوادگی و درون‌فامیلی، اغلب به شکل ناهوشیار و نیمه‌هوشیار، به تدریج به وجود می‌آیند. مردان و زنان و حتی خانواده‌های زوجین، بدون آگاهی زیاد از پیامدهای رفتاری خود، مردان را به سمت یکی از الگو‌ها سوق می‌دهند.

در حال حاضر، این الگو‌ها بیشتر الگو‌هایی واکنشی و انفعالی هستند تا کنشی و انتخاب‌شده. کم‌اطلاعی و بی‌اطلاعی بسیار از مردم در مورد پیامدهای رفتاری خود، گاه حتی با نیتی خیرخواهانه، مردان را وادار به واکنش‌هایی می‌کنند که حاصل آن شکل‌گیری تدریجی هر یک از الگو‌های یادشده است. امروزه خانواده و در کانون آن مرد، با بی‌توجهی و کم‌توجهی نسبت به نقش ارتباطی، مدیریتی و تربیتی پدر، مسیری تدریجی و بیشتر تصادفی را در راستای شکل‌دهی هر یک از الگو‌های فوق، در پیش می‌گیرند. به جز الگوی مقتدر، سایر الگو‌ها به درجات گوناگون آسیب‌زننده به شخصیت و جایگاه مرد و در نهایت آسیب‌زننده به خانواده و جامعه هستند.

با توجه به اکتسابی بودن این الگو‌ها که در جریان رشد فردی، به وجود می‌آیند، نقش آموزش‌ها در پیشگیری از شکل‌گیری الگو‌های مخرب و توسعه الگوی مقتدر، بسیار حائز اهمیت است. نهاد‌ها و دستگاه‌های فرهنگی، تربیتی، اجتماعی و حتی سیاسی، می‌توانند نقش بسیار مهمی را در این زمینه بر عهده گرفته و آن را به انجام برسانند.

باوجود واقعیت یادشده، امروزه در زمینه تربیت مردان برای ایفای نقش پدری تقریباً هیچ‌گونه فعالیت منسجم و نظام‌داری در کشور، بلکه در جهان انجام نمی‌گیرد. نه مردان، خود و نه نهاد‌های حاکمیتی، نقص و نقصانی در این زمینه احساس نمی‌کنند. حمایت از زنان و مادران به شکلی گسترده در دستور کار نهاد‌های گوناگون قرار دارد؛ ولی حمایت و پرداختن به مردان برای ایفای نقش پدری، هیچ‌گونه اندیشه و برنامه‌ای را برنیانگیخته است. در حقیقت پدری جایگاه رها شده در فرهنگ انسانی شده است. پایداری و مقاومت خانواده در سطح ملی و بین‌المللی، بدون توجه جدی به تقویت نقش مثبت و مؤثر پدر در خانواده امکان‌پذیر نیست. در حقیقت نقش مُقوم بودن مرد در زندگی، بدون فهم درست از آن و بدون برنامه‌ریزی حاکمیتی درباره آن، امکان‌پذیر نخواهد بود.

این مقاله که با توجه به ماهیت علوم انسانی، براساس پارادایم تفسیری و تفهمی به این پدیده نگریسته است، هم در تبیین موضوع و هم در ترسیم خط تحولی هر یک از الگو‌ها از روش مشاهده‌ای و تحلیل محتوای کیفی، استفاده کرده است.

انتهای پیام
captcha