کد خبر: 4225673
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۰
چالش‌های روانشناختی نوجوانان/ 4

تأثیر تربیت الهی‌ خانواده و جامعه بر کاهش چالش‌های نوجوانان

ابوالقاسم عیسی‌مراد معتقد است: اگر خانواده و نظام تعلیم و تربیت به ‌معنای واقعی کلمه تربیت الهی گونه داشته باشند به همان تناسب فرزندان، دانش‌آموزان و نوجوانان دچار چالش‌های کمتری خواهند شد. نوجوانان عموماً در دچار شدن به انواع چالش‌ها، نگرانی‌ها و معضلات  تقصیری ندارند بلکه خود قربانی شرایطی هستند که در آن قرار گرفته‌اند زیرا مسائل ژنتیکی، تربیتی و یادگیری بر آسیب‌ها و نابهنجاری‌های انسان‌ تأثیرگذار است.

نوجوانی را می‌توان پرچالش‌ترین دوره زندگی هر فرد در نظر گرفت و گذار سلامت از این دوران نیازمند شناخت است؛ هرچه والدین، نظام تعلیم و تربیت و جامعه شناخت خود را از دوره نوجوانی ارتقا دهد گذار از این دوران آسان‌تر خواهد بود و شاهد چالش‌ها، اختلالات و معضلات کمتری خواهیم بود. 

نوجوانی دوره‌ای از گذار زیست انسانی از کودکی به جوانی است، یعنی فرد هنوز هم کودک است و هم نیست و هم جوان است و هم نیست. این جمع نقیضین که در کلام هم گران می‌آید در زندگی بسی گران‌تر است و به همین علت این دوره پرچالش است. 

گذار سلامت از این دوران نیازمند شناخت است؛ هرچه والدین، نظام تعلیم و تربیت و جامعه شناخت خود را از دوره نوجوانی ارتقا دهد، گذار از این دوران به ترتیب ابتدا برای خود نوجوان سپس خانواده و جامعه آسان‌تر خواهد بود و شاهد چالش‌ها، اختلالات و معضلات کمتری خواهیم بود. 

ایکنا برای پرداختن به موضوع «شناخت چالش‌های روانشناختی نوجوانان» گفت‌وگویی با ابوالقاسم عیسی‌مراد، دانشیار گروه روانشناسی بالینی دانشگاه علامه طباطبایی، مؤلف کتاب «آسیب‌شناسی روانی، اجتماعی و فرهنگی کودک و نوجوان» و دبیر همایش علمی «پیشگیری از آسیب‌های روانی اجتماعی و فرهنگی با تمرکز بر سلامت معنوی» انجام داده است که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.

ایکنا - امروزه نوجوانان با چه چالش‌هایی بیشتر مواجه هستند؟

به طور کلی در هر موضوعی همیشه فرصت‌ها و تهدیدهایی وجود دارد و در رابطه با موضوع نوجوانی هم  باید به فرد نوجوان به‌عنوان یک فرصت نگاه کرد؛ اگر این‌طور باشد نوع بینش و نگرش و شناخت و باورهای ما متفاوت می‌شود. در یک تقسیم‌بندی کلی نگرانی‌هایی که مرتبط می‌شود با دنیای کودک و نوجوان به خصوص نوجوان، وابسته به بحث هویت است. هویت بحث شناخت باورها، استدلال، تفکر، فلسفه و… است.  

اینکه گاهی ایدئولوژی افراد دچار شک‌، تردید و نگرانی می‌شود یکی از آسیب‌های این حوزه است که برون‌داد آن در رفتار، منش‌ و کنش‌های اجتماعی، خانوادگی و فردی بروز و ظهور دارد و تحت عنوان آسیب‌ها و اختلالات و انواع و اقسام نابهنجاری‌ها خود را نشان می‌دهد.

گاهی اوقات افراد ممکن است دچار برخی ناهنجاری‌های رفتاری شوند؛ اگر ایدئولوژی، تفکر و هویت‌یابی تنظیم نشود افراد دچار نابهنجاری‌های رفتاری، اجتماعی، فکری، خانوادگی، ارتباطی و… می‌شوند. برون‌داد اختلالات دوران نوجوانی در انواع و اقسام پرخاشگری‌ها و فاصله گرفتن از اعضای خانواده یا رفتارهای پرخطر و فضای مجازی می‌شود.

دلیل چالش‌های روانشناختی نوجوانان چیست؟

می‌توان به فضای مجازی به عنوان یکی از اولویت‌های اصلی و چالش جدی در کشور تمرکز کرد و توجه داشت. بنابراین اگر بخواهیم در این فضا حرکت کنیم ابتدا باید بشناسیم که مخاطبمان کیست. گاهی مخاطب خود را نمی‌شناسیم و نمی‌دانیم که نوجوانان ما تازه از دنیای کودکی فاصله پیدا کرده و به یکباره در بحثی به‌ نام جامعه، اجتماع و تعاملات اجتماعی وارد شده است. وقتی نوجوان در این فضا قرار می‌گیرد چالش‌ جدی هویتی برای او پیش می‌آید.

بنابراین اگر مخاطب خود را نشناسیم که متأسفانه در کشور ما بیشتر آنها را نمی‌شناسیم، دچار انواع نگرانی‌ها و چالش‌ها می‌شویم و شاهد اقسام بی‌انضباطی‌ها، رفتارهای پرخطر، لجبازی، حرکات و رفتارهایی که برای جامعه مخرب است را شاهد خواهیم بود. با توجه به این وضعیت باید ابتدا مخاطب خود را به‌خوبی بشناسیم، یعنی دنیای کودکی و نوجوانی آن‌ها را بشناسیم، ماهیت، هویت و خواسته‌ها و نیازهای کودکان و نوجوانان را بدانیم که چیست، توانمندی‌ها و ناتوانی‌ها و مهارت‌های آن‌ها را بدانیم که چیست.

تا زمانی‌ که به این موضوعات اشراف پیدا نکنیم فایده‌ای ندارد و مصداق آب در هاون کوبیدن است. باید به نوجوانان به‌عنوان یک فرصت نگاه کنیم و هویت‌یابی آنها را تکمیل کنیم تا آنها در بخش هویت‌یابی به متقاعدسازی درونی دست یابند و هویت‌یابی‌های مختلف مانند هویت شخصی، ملی، دینی، سیاسی و… شکل بگیرد و چالش‌ها به حداقل برسد. 

چون ما مخاطب خود را زیاد نمی‌شناسیم و یا باور نداریم، بسیار سطحی و گاه معلول نگرانه به آنها نگاه می‌کنیم، در حالی‌ که باید علّی‌گرایانه و علت‌نگرانه به آنها نگاه کرد. این موضوع یک چالش جدی است؛ وقتی کودک و نوجوان را نمی‌شناسیم، نیازها، حقوق و خواسته‌های آنها را نمی‌دانیم. بنابراین نوع تعامل ما دوقطبی خواهد شد و نگرانی‌ها شکل می‌گیرد. خانواده‌ها و اولیای مدرسه نگرانند و متأسفانه این نگرانی‌ها به‌جهت زیرساخت‌هایی است که کمتر به آنها توجه می‌کنیم. 

ایکنا - وقتی صحبت از نوجوانان می‌کنیم سه قشر خانواده، آموزش‌ و پرورش، جامعه و نهادهای اجتماعی مخاطب ما هستند؛ بحث شناخت چالش‌ها و دغدغه‌های نوجوانان به کدام یک از این سه قشر بازمی‌گردد و هر کدام از این اقشار چه میزان به این چالش‌ها و دغدغه‌ها اشراف دارند؟ 

به‌ طور کلی همان‌طورکه اشاره شد خانواده، مدرسه نظام تعلیم‌ و تربیت و اجتماع در سطح کلان هر کدام از آنها سهمی دارند اما پایه و اساس آن در خانواده شکل می‌گیرد. وقتی تعارضات والدینی بالا باشد که متأسفانه در کشور ما بالاست یعنی عدم هماهنگی زن و شوهر به عنوان پدر و مادر که هماهنگی آنها اندک و تعارضاتشان بالاست، انتظاری غیر از این نباید داشته باشیم که آسیب‌ها افزایش پیدا کند. 

پایه و اساس اینکه کودک و نوجوان دچار ترس، اضطراب، استرس، افسردگی و انواع و اقسام نگرانی‌های ارتباطی و تعاملی می‌شود در نوع رفتار و منش والدین است؛ زیرا تربیت اولیه در خانواده شکل می‌گیرد. در برخی موارد وقتی افراد بعد از خانواده وارد نظام تعلیم‌ و تربیت می‌شوند، دچار تناقض می‌شوند زیرا والدین به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند و مدرسه براساس منش و نوع رفتار تعلیم‌ و تربیت اسلامی، نوعی دیگر رفتار می‌کند؛ یعنی در سطوح بالایی مسائل اعتقادی، دینی و فرهنگی پررنگ است اما در خانواده به این میزان پررنگ نیست و این یعنی تناقضاتی وجود دارد.

دلیل چالش‌های روانشناختی نوجوانان چیست؟

همچنین در اجتماع نیز تناقضات زیادی وجود دارد که سبب بیشتر شدن چالش‌ها می‌شود. چالش اصلی را باید متوجه مربیان و متولیان نظام تعلیم‌ و تربیت و خانواده‌ها بدانیم یعنی اگر این افراد در حوزه تعلیم‌ و تربیت، شرایط خود را نتوانند تنظیم کنند این چالش‌ها برطرف نخواهد شد. 

مشاوره قبل از ازدواج مهم است که چه افرادی با چه افرادی ازدواج کنند. مولانا می‌گوید «ناریان مر ناریان را جاذبند/ نوریان مر نوریان را طالبند» وقتی تعارضات بین زن و مرد وجود داشته باشد در ازدواج خود نیز دچار مشکل می‌شوند که بعداً منجر به طلاق می‌شود و این طلاق افرادی را در جامعه تولید می‌کند که فرزندان طلاق هستند که این موضوع خود یکی از عمده‌ترین چالش‌های اجتماعی است. باید مقداری عمیق‌تر و اساسی‌تر به این موضوع نگاه کنیم.

وضعیت اجتماع از شرایط خانواده و نظام تعلیم‌ و تربیت منشعب می‌شود زیرا این افراد تشکیل ‌دهنده اجتماع هستند. وقتی ساختار دچار ایراد می‌شود همه این موضوعات تأثیرگذار است؛ بنابراین هم خانواده و هم نظام تعلیم‌ و تربیت و هم محیط کلان‌تر مثل جامعه، دچار  فرهنگ معیوب می‌شود. اگر یک دین سطحی به آن‌ها انتقال دهیم آن‌ها با این دین سطحی جلو می‌آیند اما اگر دین عمقی، اخلاق‌محور، انسان‌دوست و عدالت‌محور باشد افراد نیز به همان تناسب جلو می‌آیند و رشد پیدا می‌کنند.

باید علت‌ها و ریشه‌ها را بنگریم، صداقت را نشان دهیم، دروغ نگوییم، عدالت‌محور باشیم و رفتار انسانی و اخلاقی داشته باشیم. گاهی در عمل می‌بینیم که توجه به این موضوعات وجود ندارد مثلاً در مناظرات تلویزیونی می‌بینیم که افراد به چه میزان داد و فریاد می‌کنند و بالا و پایین می‌پرند و اخلاق را زیر سؤال می‌برند؛ این نمونه‌ای از اجتماع است. به نظر من چالش اصلی بیماری فرهنگی است که گریبان ما را گرفته است زیرا براساس فرهنگ دینی پیش نمی‌رویم. 

دلیل چالش‌های روانشناختی نوجوانان چیست؟

ایکنا - خانواده در شناخت چالش‌های روان‌شناختی نوجوانان و برطرف کردن آنها چه وظایفی دارد؟ 

همیشه جمله‌ای را می‌گویم مبنی بر اینکه «مربی تا مربا نشود، مربی نشود» یعنی اول باید خودمان مؤدب شویم و آداب را بدانیم. والدین اول باید بدانند که چه کسی هستند، کجا هستند، چقدر شناخت و معرفت دارند و می‌توانند موقعیت‌های خود را رصد کنند؛ بعد از این گام باید بفهمیم که فرزندانمان کجا هستند، شأنشان چیست، جایگاهشان کجاست و رفتارشان چگونه است. 

اگر پدر و مادری رفتار دیکتاتوری و خودرأی گونه داشته باشند و مشورت، همدلی و همراهی نداشته باشند دچار چالش خواهند شد؛ بنابراین والدین اول باید خود و سپس مخاطبان خود را بشناسند تا وارد عرصه‌ای شوند که بفهمند اشکال از کجاست. گاهی اشکال از خود پدر و مادر است. به جرئت می‌توانم بگویم که این خانواده است که دچار انحراف می‌شود و نگرانی‌هایی را در اجتماع و فرزندان خود ایجاد می‌کند. بعد از خانواده باید به جامعه رجوع کرد و دید که آیا مدیران و سیاست‌مداران اصناف و کنشگران جامعه ما افراد مناسبی هستند یا خیر؟ «از کوزه برون همان تراود که در اوست».

دلیل چالش‌های روانشناختی نوجوانان چیست؟

شاهد التقاط در اعتقادات هستیم یعنی آنکه ما حرف خدا را می‌زنیم و عمل غیردینی انجام می‌دهیم. این اتفاق تعارض ایجاد می‌کند وقتی‌که تعارض ایجاد شود تا ثریا دیوار کج می‌رود. اگر خانواده و نظام تعلیم و تربیت به ‌معنای واقعی کلمه تربیت الهی گونه داشته باشند به همان تناسب فرزندان، دانش‌آموزان و نوجوانان دچار چالش‌های کمتری خواهند شد. نوجوانان عموماً در دچار شدن به انواع چالش‌ها، نگرانی‌ها و معضلات  تقصیری ندارند بلکه خود قربانی شرایطی هستند که در آن قرار گرفته‌اند زیرا مسائل ژنتیکی، تربیتی و یادگیری بر آسیب‌ها و نابهنجاری‌های انسان‌ تأثیرگذار است. ریشه همه این موضوعات ابتدا در خانواده و سپس در مدرسه و جامعه است.  

خلأهای خانواده باید در مدرسه توسط عالمان و معلمان پر شود اما آیا این اتفاق می‌افتد؟ گاهی ما شاهد عالمانی هستیم که بیشتر به انواع و اقسام مباحث افراطی و کمّی توجه دارند یعنی به حافظه محوری نوجوانان متمرکز هستند؛ بنابراین نوجوانان آنچه را که باید بیاموزند نمی‌آموزند و شاهد چالش‌های بعدی خواهیم بود؛ همین افراد در آینده مدیر، وزیر، وکیل، نماینده مجلس، معلم و… خواهند شد و چالش‌ها به صورت اجتماعی و کلان گریبانگیر می‌شود.

این وضعیت را خودمان ساخته‌ایم؛ بنابراین بین آنچه را که در خانواده، نظام تعلیم‌ و تربیت و اجتماع است هر اندازه همسوتر شویم کمک بیشتری به فرهنگ کرده‌ایم و اگر این تعارض‌ها را کاهش دهیم، افراد خودشان به مسیر باز خواهند گشت و بهنجار خواهند شد. خودمان تعارض‌هایی وحشتناک داریم که افراد دچار ناکامی‌ها می‌شوند و تصمیم‌گیری‌های غلط می‌گیرند. در مباحث عمیق نمی‌شویم و به‌ صورت مقطعی به قسمت‌های مختلف می‌پردازیم؛ باید ریشه حوادث و چالش‌ها را بیابیم. 

گفت‌وگو از سجاد محمدیان

انتهای پیام
captcha