«حقالناس» مهمترین و پربسامدترین موضوع در دین اسلام است تا جایی که طولانیترین آیه قرآن(سوره بقره آیه ۲۸۲) نیز به همین موضوع اختصاص دارد و امیرالمؤمنین امام علی(ع) نیز میفرمایند «خدای متعال رعایت حقوق بندگانش را مقدمهای بر رعایت حقوق خودش قرار داده است.»
اوج تجلیگاه توجه به حقالناس در مکتب اسلام و اهلبیت(ع) را میتوان در شب عاشورا مشاهده کرد؛ هنگامی که امام حسین(ع) شرط پیکار با ظلم و همراهی با خود را بدهکار نبودن گذاشت و بیعت خود را از افرادی که حقی بر گردن دارند برداشت چراکه پرداخت حق مردم را مقدم بر حضور در جهاد با طاغوت میدانستند.
همین رویداد مهم و درسآموز از واقعه کربلا سبب شد تا ایکنا در ماه محرم امسال به موضوع مهم «حقالناس» بپردازد و بخشهایی از کتاب «حقالناس، ارتباط متقابل حقوق مردم و اخلاق اسلامی»، نوشته آیتاللهالعظمی مظاهری را به نظر مخاطبان خود برساند که در ادامه مشروح بخش هفدهم با موضوع «حق اسیر و زندانی» را میخوانید.
اسیران و زندانیان و کسانی که به هر دلیلی در بند هستند نیز از منظر تعالیم دینی حقوقی دارند که بر مراعات آن تأکید شده است. در روایتی از قول امام صادق(ع) میخوانیم که روش پیامبر اکرم(ص) چنین بود که متهم به قتل را تا شش روز در حبس نگاه میداشتند و چنانچه در این مدت اولیای مقتول، مدرک یا دلیلی برای اثبات اتهام وی اقامه نمیکردند او را آزاد میساختند.
امیرالمؤمنین(ع) در زمان حکومت خود فرمودهاند من کسی را به صرف اتهام بازداشت نمیکنم و نیز هیچکس را از روی ظن و گمان مجازات نخواهم کرد؛ «ِنِّي لَا أَخُذُ عَلَى الشُّهَمَةِ وَلَا عَاقِبُ عَلَى الظَّنِ» گذشته از این چنانچه کسی مورد اتهام واقع شد حق دارد از خودش دفاع و رد اتهام کند. برخورداری از فرصت دفاع و زمینه کافی برای بیان ادله و ارائه مستندات یکی از حقوق اساسی متهم است. در برخی اخبار آمده است که امیرالمؤمنین(ع) شخصی را به منصب قضاوت منصوب کرده پس از مدتی او را عزل کردند. او گفت من که خیانت و جنایتی مرتکب نشدم چرا برکنارم کردید؟ گفتند «برای آنکه دیدم بلندتر از متهم سخن میگویی یعنی تسلط صدا و بیان تو بر متهم، فرصت صحبت و دفاع را از او سلب کرده بود.»
به هر حال، اگر برحسب ضرورت یا مصلحتی مقرر شود که شخص مجرم با اسیر حبس شود در مدت حبس که به آن حبس تعزیری گفته میشود، لازم است حقوق او مراعات شود. در ادامه برخی از حقوق اسیر و زندانی به اختصار بیان میشود.
احتیاجهای اولیه اسیر یا زندانی نظیر آب و خوراک، دارو و هوای تازه برای تنفس باید تأمین شود. امام صادق(ع) میفرمایند اطعام اسیر، حقی است که او بر کسی که وی را به اسارت گرفته، دارد و حتی اگر اسیر کافری است که فردا اعدام میشود باید رفتار با وی همراه با رأفت باشد و آب و غذا را از او دریغ نکنند.
امیرالمؤمنين(ع) پس از ضربت خوردن و پیش از شهادت، راجع به ابن ملجم که قاتل ایشان بود به امام حسن(ع) فرمودند «أَطْعِمُوهُ وَاسْقُوهُ وَ أَحْسِنُوا إِسَارَهُ به او آب و غذا بدهید و در اسارت به وی احسان و نیکی کنید.» در سیره حکومتی امیرالمؤمنین(ع) میخوانیم هرگاه مقرر میشد کسی در حبس بماند، آن حضرت خوراک او را از بیتالمال تهیه میکردند.
همچنین از برخی روایات چنین فهمیده میشود که زندانی میتواند با نزدیکان خود ملاقات داشته باشد و مایحتاجی که برایش میآورند را دریافت کند مگر آنکه آن ملاقات مفسده داشته باشد. جواز ملاقات زندانی با همسر به خصوص در خلوت نیز از روایات برداشت میشود.
همچنین در روایات زمینهسازی برای شرکت زندانی در مراسم دینی، حق زندانی شمرده شده است. امام صادق(ع) میفرمایند «باید کسانی که به سبب بدهی زندانی هستند را برای شرکت در نماز جمعه و مراسم عید به بیرون از زندان بیاورند و پس از اتمام مراسم برگردانند.»
رفتار تند و همراه با خشونت با اسیر حتی اگر او قاتل امیرالمؤمنین(ع) باشد، نهی شده است. امیرالمؤمنین(ع) علاوه بر سفارش برای تأمین آب و غذای ابن ملجم، به امام حسن مجتبی(ع) دستور دادند با او مدارا کند و رفتاری توأم با رحمت، شفقت، مهربانی و نیکی با اسیر خویش داشته باشد«إِرْفُقُ يَا وَلَدِي بِأَسِيرِكَ وَارْحَمْهُ وَأَحْسِنُ إِلَيْهِ وَأَشْفِقُ عَلَيْهِ.»
در جنگ جمل گروهی در مقابل امیرالمؤمنین(ع) علیه حکومت اسلامی دست به شورش و آشوب زدند با این حال آن حضرت به سپاه خود فرمودند «شما شروع کننده جنگ نباشید؛ افراد فراری را دنبال نکنید؛ اسیران و زخمیها را نکشیده کسی را مثله نکنید؛ هرکس درب خانهاش را ببندد در امان است و شما بدون اجازه به خانهای وارد نشوید؛ افراد باقیمانده را شماتت نکنید؛ بچههای آنان را به اسارت نگیرید، زنان را نترسانید و آنها را نکشید اگرچه به ناموس شما یا به فرمان روایان شما دشنام دهند و اموال آنها را به یغما نبرید.»
پس از اتمام جنگ جمل که با پیروزی امیرالمؤمنین(ع) همراه بود، آن حضرت به عایشه که از بانیان جنگ بود پیام فرستادند که به مدینه برگردد. وقتی آماده شد. امام چهل زن را با عمامه و شمشیر و با ظاهری مردانه تجهیز کردند و دستور دادند. در طول مسیر همراه و محافظ عایشه باشند بدین ترتیب نه تنها او را سرزنش و مجازات نکردند، بلکه حرمت پیامبر اکرم(ص) را درباره او رعایت کردند.
حتی امیرالمؤمنین(ع) مروان و افراد باقیمانده از بنیامیه را که بر آتش جنگ جمل دمیده و بساط فتنه و آشوب را گسترانده بودند پس از اتمام جنگ آزاد ساختند. در منابع تاریخی نقل شده است که روزی مروان به امام سجاد(ع) گفت «من هرگز انسان پیروز و فاتحی را کریمتر و بخشندهتر از پدر شما ندیدم در جنگ جمل وقتی ما شکست خوردیم، شنیدم که منادی فریاد زد فراری کشته نشود و مجروح به قتل نرسد.»
شیوه برخورد امیرالمؤمنین(ع) با اسیران، نظیر رفتار بزرگوارانه پیامبر اکرم(ص) پس از فتح مکه با مشرکین و نشئت گرفته از سلوک آن نبی گرامی(ص) است. وقتی پیامبر اکرم(ص) و سپاه اسلام، بدون خونریزی مکه را فتح کردند همه در اطراف کعبه جمع شدند. دشمنان آن حضرت یعنی همان کسانی که صدمات و لطمات فراوانی بر پیکر اسلام و مسلمین وارد ساخته بودند، پیامبر اکرم(ص) را بر خود مسلط یافتند.
پیامبر(ص) به آنها فرمودند «با شما چه کنم؟» همه آنان از زن و مرد و کوچک و بزرگ، فریاد زدند «هر عقوبتی درباره ما به کار بگیرید به جا است؛ برای اینکه ما از هیچ کاری درباره شما و علیه اسلام و مسلمانها فروگذار نکردیم.» آنها گمان میکردند که پیامبر اکرم(ص) همه را گردن میزنند اما آن حضرت فرمودند «من مانند برادرم یوسف به شما میگویم لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ؛ امروز هیچ سرزنشی بر شما نیست.» بعد هم فرمودند «بروید که شما آزاد شدگان هستید.» و بدین ترتیب عفو عمومی اعلام کردند و همه را آزاد ساختند.
این برخورد کریمانه و این شدت رأفت و مهربانی که از پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) با اسیران سر زد برای افرادی که در جنگها پیروز میشوند یا به نحوی بر اسیران و زندانیها مسلط هستند سرمشق مناسبی است تا با افراد تحت سیطره خود رئوف باشند و برخورد آنان با تندی و اهانت همراه نشود.
تأمین نیازهای عاطفی اسیران نیز لازم است. در صدر اسلام که اسیران را به بردگی میگرفتند، طبق دستور اسلام حق نداشتند اعضای یک خانواده را جدای از یکدیگر نگاه دارند. از امام صادق(ع) سؤال شد «آیا میتوانیم دو برادر یا مادر و فرزندش را از هم جدا سازیم؟» فرمودند «خیر حرام است مگر اینکه خودشان بخواهند.»
یکی از حقوق اسیر و زندانی خودداری از شکنجه و عذاب روحی و جسمی و نیز آزار و اذیت اوست. اساساً زندان طولانی مدت همراه با شکنجه از زمان حکومت بنیامیه و توسط آنان بین مسلمین رایج شده است. البته قبل از آن در زمان جاهلیت و همچنین در دورانهای پیش از آن حاکمان جائر، کفار و دشمنان انبیاء برای پیشبرد اهداف غیرانسانی به شکنجه و تعذیب انسانها متوسل شدهاند اما این مسئله در اسلام و در بین مسلمین قبل از حکومت بنیامیه مسبوق به سابقه نیست.
در برخی منابع اهلسنت نقل شده است که روزی در بلاد شام و در دوران حاکمیت بنیامیه، هشام بن حکیم بن حزام بر گروهی گذر کرد که بر سر آنها روغن ریخته و آنان را در آفتاب نگاه داشته بودند پرسید «آنها چه کردهاند که چنین شکنجه میشوند؟» پاسخ دادند «آنها به خاطر مالیات زندانی هستند.» هشام که عهد رسول خدا(ص) را درک کرده بود، گفت «من از پیامبر(ص) شنیدم که میفرمود خداوند کسی را که در دنیا مردم را شکنجه و اذیت میکند عذاب خواهد کرد.»
ابن ابی عمیر که از اجلاء و بزرگان راویان احادیث اهلبیت است، به دستور هارونالرشید زندانی شد و در زندان به جرم تشیع صدوبیست تازیانه به او زدند. سپس صدوبیست و یک هزار درهم پرداخت تا آزاد شد.
این قبیل رفتارهای غیرانسانی که نمونههای آن در تاریخ فراوان یافت میشود، مورد قبول و تأیید اسلام نیست و از مفاهیم دینی به دور است. چنان که از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که هر کس از روی ظلم یک تازیانه به دیگری بزند، خداوند تبارک و تعالی در قیامت، تازیانهای از آتش بر او خواهد زد؛ مَنْ ضَرَبَ رَجُلًا سَوْطاً ظُلْماً ضَرَبَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى بِسَوْطِ مِنْ نَارٍ.»
برخی از امیران و حاکمان ظالم شکنجه و عذاب متهم را بر اساس دروغی که به پیامبر اکرم(ص) نسبت داده شده حلال شمردهاند اما امام باقر(ع) این نسبت را به شدت تکذیب کرده فرمودند به خاطر افتراء و دروغی که یکی از اصحاب بر رسول خدا بست و گفت «رسول خدا(ص) دست مردی را قطع کرد»، امراء و حکام، عذاب و شکنجه را حلال شمردند.
در روایتی از پیامبر اکرم(ص) مبغوضترین مردم در پیشگاه پروردگار متعال، کسی قلمداد شده است که مسلمانی را به ناحق برای زدن او برهنه کند. در واقع یکی از مرسومترین شیوههای شکنجه یعنی شلاق زدن بر پشت برهنه افراد در کلام نورانی آن حضرت نکوهش شده است.
جالب آنکه در روایاتی، به ویژه از قول امیرالمؤمنین(ع) تصریح شده است که «اقرار و اعترافی که ناشی از شکنجه باشد نافذ نیست و تأثیر ندارد.» آن حضرت میفرمایند «کسی که هنگام شکنجه و کتک خوردن یا در وقت ترساندن او یا در زندان یا با تهدید به جرمی اقرار کند بر او حدی نیست.»
اساساً شکنجه و تعذيب بدنی دیگران صرفنظر از اینکه برای افراد زندانی و اسیران باشد یا برای افراد آزاد، از نظر عقلی امری قبیح و مذموم است. از نظر شرعی نیز نوعی ظلم و تضییع حقالناس به شمار میآید. قرآن کریم، اذیت و به تعبیری شکنجه دیگران را نکوهش کرده، آن را گناهی بزرگ آشکار میداند؛ «وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بهتاناً وَإِثْماً مبيناً»
در روایات فراوانی علاوه بر نکوهش آزار و اذیت و کتک زدن به دیگران عقاب سخت این گناه زشت گوشزد شده است. راوی میگوید از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود «خداوند متعال میفرماید کسی که بنده مؤمنی را اذیت کند مرا به جنگ با خود طلبیده است؛ لِيَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّي مَنْ آذَى عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ»
پیامبر اکرم(ص) بر کسی که بیجهت به کشتن با کتک زدن کسی مبادرت ورزد لعنت فرستادهاند؛ «لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَ غَيْرَ قَاتِلِهِ أَوْ ضَرَبَ غَيْرَ صَارِبِهِ» در روایت دیگری امام صادق(ع) از قول رسول خدا(ص) میفرمایند «سرکشترین مردم نزد خداوند کسی است که بیجهت دیگران را بزند.»
آن کسانی که از نیروی بدنی برخوردارند و قدرت زدن دیگران را دارند، باید بدانند که اگر دست آنها از روی ستم و قلدری و به ناحق بر روی کسی بلند شود، رفتار آنها حقالناس است و نزد پروردگار متعال و اهلبیت منفورند و در قیامت، عقاب سختی در انتظارشان خواهد بود.
امام صادق(ع) در روایتی از قول پدر و اجداد خویش تا امیرالمؤمنین(ع) و ایشان از قول رسول خدا(ص) نقل میکنند؛ «مَنْ لَطَمَ خَدَّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَوْ وَجْهَهُ بَدَّدَ اللَّهُ عِظَامَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ حُشِرَ مَغْلُولًا حَتَّى يَدْخُلَ جَهَنَّمَ إِلَّا أَنْ يَتُوبَ» هر کس به صورت دیگران سیلی بزند خداوند سبحان در قیامت استخوانهای او را از هم جدا میسازد و با دستان بسته محشور میشود تا در جهنم بیفتد، مگر اینکه توبه کند.
انتهای پیام