آگاهی تنها جاده یک طرفهای است که امکان دور زدن یا دنده عقب گرفتن و بازگشت به دوران ناآگاهی در آن وجود ندارد. انسان با آگاهی پیوندی دیرین دارد و هر فرد، خواه یا ناخواه به این حس، میل و کشش دارد؛ خاصه آنکه بخواهد فرزندی را به این دنیا بیاورد یا اکنون دارای فرزند یا فرزندانی باشد؛ چراکه در طلب آن است تا با افزایش آگاهی خود و انتقال آن به نسل بعد، آیندهای روشنتر و شکوفاتر بسازد.
اما جاده آگاهی انتها ندارد؛ هرچه بیشتر بیاموزیم و آگاهتر شویم به ناآگاهیهای خود بیشتر پیمیبریم؛ از همین روی در فرهنگ تاریخی و دینی ما بر «ز گهواره تا گور دانش بجوی» تأکید فراوانی شده است. پرورش فرزند نیز نیازمند دانش است و هرچه آگاهی ما والدین در این حوزه افزایش یابد قطعاً روزگار کم چالشتر و فرزندان بالندهتری را خواهیم داشت.
خبرگزاری ایکنا در راستای رسالت خود مبنی بر آگاهیبخشی، مجموعه بستههای مشاورهای را منتشر خواهد کرد که درباره «چالشهای کودکی و نوجوانی» برای مخاطب والدین است و مژگان هوشیار، روانشناس حوزه کودک و نوجوان در این مجموعه هر بار به موضوعی خاص میپردازد تا با راهکارهای کارشناسانه، مسیر والدگری را برای والدین تسهیل کند. در ادامه گفتار چهاردهم با عنوان «مهربانی، ویژگی والد باکیفیت» را مطالعه میکنید.
مهربانی دارای مؤلفههایی مثل انصاف، همدلی، انعطافپذیری، شکیبایی، قدردانی، بخشندگی، عدالت، وفاداری و... است. در رفتار فرد مهربان این شاخصهها بروز دارد. بنابراین نمیتوانیم بگوییم «چون نگرانش هستم و دیر کرده است، مجاز هستم سرش فریاد بکشم» فریاد، تهدید، تحقیر و... جزء مؤلفههای مهربانی نیستند. با دانستن این مؤلفهها دیگر نمیتوانیم زیر نقاب مهربانی، رفتار ناسالم و ناکارآمد داشته باشیم.
انصاف؛ کمک کننده به روابط
انصاف از فضایل اخلاقی است که بسیار به ما در روابط کمک میکند تا بتوانیم برد-برد بازی کنیم. ما اگر منصف باشیم قادر خواهیم بود تا عادلانه هرآنچه را که مناسب و دلخواه خود میدانیم، مناسب و دلخواه دیگران هم بدانیم. اگر مایل نیستیم کسی به ما بیاحترامی کند ما هم به دیگران بیاحترامی نمیکنیم.
اگر فرزند ما تکالیفش را به سختی انجام میدهد، منصف باشیم؛ در حال حاضر هم اگر ما کلاسی برای آموزش مهارتی ثبتنام کنیم از زیر انجام تکالیف شانه خالی میکنیم. چرا راه دور برویم در همین چند جلسه چقدر از دیدن کلمه تمرین ناراحت شدهایم؟ و چقدر آنها را انجام دادهایم؟ انصاف یعنی چیزی را انتظار نداشته باشیم که خودمان به آن پایبند نیستیم.
چاره چیست؟ باید فرزندمان را به یادگیری ترغیب کنیم، متوجهاش کنیم که این یادگیریها کجا در آینده به کارش میآید. اگر ساعت را یاد بگیرد خودش میتواند متوجه شود تا آمدن مادربزرگ چقدر فرصت دارد تا تکالیفش را انجام دهد. از همه مهمتر از مطرح کردن مطالبی از این دست که «معلمشان سختگیر است، بسیار زیاد مشق میدهد، اینها چییست که میخوانید، آنهایی که درس خواندند آخرش بهجایی نرسیدند و...» اجتناب کرد.
فرزندان ما باید بدانند و ما این آگاهی را به آنها بدهیم که مطالبی که در مقطع دیپلم آموخته میشود، حداقل چیزهایی است که هر فرد برای زندگی اجتماعی باید بداند. اگر بخشی مورد علاقه فرزند ما نیست، باید بداند زندگی سواکردنی نیست و بیاموزد که انعطافپذیری مهمترین مهارت ارتباطی است که برای ورود به روابط انسانی باید آموخته شود. انعطافپذیری یعنی آنچه را که ما دوست نداریم اما به نفع خودمان، دیگران و جهان هستی است را پذیرا باشیم و با آن همسو شویم. منافع در رفتار سالم با هم در تعارض نیستند؛ اگر خواسته ما به دیگری آسیب بزند رفتار ما سالم نیست.
اگر اکثر صحبتهایمان از دشواری دروس و بیفایده بودن آنها باشد، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم فرزندانمان تکالیفشان را با علاقه و انگیزه انجام دهند. به جای آنکه تکالیف آنها را انجام دهیم و به صورت افراطی به دنبال نمره باشیم، بهتر است از کودکمان بپرسیم «چه عاملی باعث شده به درس بیعلاقه شوی؟ از چه چیز ریاضی خوشت نمیآید؟ و...»
نگاه کردن به مسائل از زاویهای دیگر
میتوانیم علت را پیگیری کنیم و آن مانع را برداریم؛ در موارد دیگر باید به فرزندمان کمک کنیم تا جور دیگر به مسئله نگاه کند شاید فرزندمان سوالش این باشد «ریاضی به چه درد من میخورد؟ اگر انتگرال بلد باشم در زندگی چه کمکی به من میکند؟» میتوانیم فرزندمان را متوجه این نکته کنیم که ممکن است در آینده به شغلی یا رشتهای علاقهمند شود که ریاضی در آن اهمیت دارد. از طرف دیگر ریاضی برای این در تمامی رشتهها گنجانده شده است، حتی علوم انسانی؛ چون ما هر شغلی که داشته باشیم برای زیستن و زنده ماندن نیاز به مهارت حل مسئله و تحلیل داریم، ریاضی به ما قدرت تحلیل میدهد. میتوانیم برایش توصیف کنیم «واقعاً چقدر خوشحال میشوی وقتی به جواب میرسی؟ چقدر لذت میبری از اینکه مسائلی را که بلد نبودی حل کنی را الان حل میکنی؟»
فرزندمان را متوجه احساسات خوشایندی میکنیم که در فرآیند یادگیری آنها را تجربه میکند، همان چیزی که در جلسات قبل به آن اشاره کردیم؛ وظیفه ما والدین این است که فرزندانمان را توانمند سازیم تا از لحظات زندگی به صورت سالم لذت ببرند. لذت خوردن غذا، آشامیدن، بوئیدن، لمس کردن، شنیدن، شعر، ادبیات، هنر، یادگیری و...
انصاف یعنی نمیتوانیم لذت سالم را به فرزندانمان نچشانده باشیم و بعد به تفریحات ناسالم معترض باشیم. باید بدانیم سهم بیشتر مشکلات فرزندانمان به ما مربوط میشود. فرزندپروری هنری است که پیش نیاز آن عشق است؛ مهم آن است که عشقورزی را آموخته باشیم و به نیازهای فرزندانمان خارج از حوزه ارزشها با دلایلی که ارائه میدهیم پاسخ ندهیم.
قدم نخست؛ رعایت اصول
متوجه باشیم اگر فرزند نوجوان ما با این آموزهها مشکل دارد و سرسازگاری ندارد به این جهت است که با این روشها آشنا نیست و زمان میبرد تا با ما همسو شود و صبوری میطلبد. اگر قصد فرزنددار شدن داریم و میخواهیم این مسیر برایمان هموارتر باشد، بهتر است از قدمهای نخست اصول را رعایت کنیم؛ مثل این میماند که وقتی ما دیوار سفید را رنگ میکنیم قطعا آسانتر است تا زمانی که بر روی رنگ تیره، رنگ سفید میزنیم، دیوار غیر سفید هم رنگ میشود اما زمان بیشتری میبرد.
برای تمرین این موضوع مسائل و موقعیتهایی را که در طول روز تجربه کردهایم، مشاهده کنیم و آنها را برای خود در جایگاه یک فرد بیطرف توصیف کنیم و سپس از خود بپرسیم آیا در آن موقعیتها منصف بودهایم؟ فرد منصف چه رفتاری دارد؟
مثلاً فرزندمان نمره ریاضی پایینی گرفته و من با دیدن نمره فرزندم عصبانی میشوم و میخواهم که جلوی چشمم نباشد. این اتفاق صبح افتاده و الان شب است. به این واقعه از منظر شخص سوم نگاه میکنم که یک پسر دوازده ساله مقابل مادرش ایستاده، ورقه امتحانی در دست مادرش هست و ظاهراً نمره راضی کننده نیست. مادر عصبانی است و کودک را به اتاقش میفرستد (توصیف شرایط).
وقتی شخص سوم هستیم هیجاناتمان کمتر برانگیخته میشود و به این نتیجه میرسیم که یک نمره شاید آنقدر اهمیت نداشته باشد که رابطه من با فرزندم را خراب کند. شاید بهتر باشد علت نمره کمش را بپرسم و کمک کنم تا نمرهاش بهتر شود و امیدوارش کنم که میتواند با تلاش نمرات بهتری بگیرد.
اگر مکرر تمرین کنیم، ذهن یاد میگیرد که در لحظه اینگونه عمل کند و ما را به عملکرد سالم برساند. قطعاً آسان نخواهد بود اما تجارب شیرینی به همراه خواهد داشت. دوستان تمرین میکنیم، ناکام، ناامید، دردمند و... میشویم اما ادامه میدهیم مثل تمامی اموری که در آنها موفق هستیم.
سجاد محمدیان
انتهای پیام