کد خبر: 4230101
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۰:۵۴
حجت‌الاسلام علی راد:

تمثیل سجده بر آدم به سجده بر حضرت یوسف(ع) و کعبه درست نیست

استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران گفت: برخی می‌گویند ملائکه آنچه را ساجدین در یوسف دیدند و به او سجده کردند در آدم دیدند و سجده کردند و آن کمال صنع و جمال الهی است؛ پس وجه شبه، تجلی جمال است ولی این وجه شبه در کعبه صادق نیست؛ بنده این پیش فرض را قبول ندارم.

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین علی راد؛ استاد دانشگاه تهران، 14 مرداد ماه در نشست علمی «تحلیل انتقادی کاربست قاعده تنظیر معنایي در تفسیر آیات سجده بر آدم» با بیان اینکه تنظیر معنایی از جمله قواعد تفسیری مغفول است به گونه‌ای که در کتب قواعد تفسیری این عنوان را به صورت یک تیتر نمی‌بینیم، گفت: بیشترین کاربرد این قاعده در تفسیر قرآن به قرآن است و البته از جمله قواعد اختصاصی تفسیر محسوب نمی‌شود و در دانش‌های دیگر مانند فقه و اصول هم کاربرد دارد. وی با اشاره به شرایط صحت تنظیر که کمتر مورد بحث از سوی محققان بوده است، اظهار کرد: قرآن کریم در 5 سوره به داستان سجده فرشتگان بر آدم اشاره کرده است که عمدتا به شکل امر است؛ البته دسته دیگری از آیات امر نیست مانند فقعوا له ساجدین. در این آیه به حکمت سجده بر آدم اشاره شده است همچنین به زمان امر سجده یعنی بعد از اینکه ساختار وجودی آدمی از نفخ روح گذشته فرشتگان در برابر آدم به سجده افتادند. نظیر  این آیات در قرآن آیات سجده بر یوسف(ع) و سجده بر کعبه است. وی ادامه داد: مفسرانی مدعی شده‌اند که می‌توان از آیات سجده بر یوسف(ع) و سجده بر کعبه(فولوا وجهک ؛ انی رایت احد عشر ) جواز سجده بر غیرخدا را استنباط کنیم و اینها نظیر همدیگر هستند و مفسران با استناد به این آیات تلاش کرده‌اند تا آیات مرتبط با سجده ملائکه را هم از باب تنظیر توجیه کنند. مسئله اصلی بحث این است که آیا این نوع تنظیر و تماثل بین این چند دسته آیات درست و حقیقی است؟ اگر خیر ادله رد این تنظیر و نقد تفسیر مبتنی بر این نوع تنظیر چیست؟ راد اضافه کرد: براساس تحقیق بنده این نوع تنظیری که برخی از مفسران از آن استفاده کرده‌اند از اتقان کافی برخوردار نیست البته ممکن است پژوهشگر دیگری تنظیر در دانش تفسیر را طوری تعریف کند که نظایر ادعایی تایید شود.  استاد دانشگاه تهران با اشاره به ادله خود در مورد اینکه این نوع تنظیر دقیق و متقن نیست، تصریح کرد: ما  در تفسیر تنظیری بین نظایر باید این شرایط را داشته باشیم؛ اول اینکه نظایر ارائه شده باید دارای تجانس موضوعی باشند در حالی که این مسئله وجود ندارد؛ همچنین طرفین تنظیر باید درصدد اثبات و یا نفی یک حکم واحد باشند در حالی که در آیات مورد بحث این رابطه وجود ندارد. در ماجرای سجده بر آدم، داستان، داستان ابتلاء و آزمون است در حالی که در دو نظیر قبل این مسئله وجود ندارد؛ سجده بر کعبه امر تشریعی اعتباری و داستان یوسف(ع) هم امری تشریفاتی ناظر به یک سنت عرفی دوران آن حضرت است لذا وجه شبهی وجود ندارد. حضرت یوسف؛ جلوه جمال الهی  استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران با بیان اینکه برخی مدعی هستند که دلیل و علت و حکمتی که عامل وجوب سجده بر آدم است همان هم دلیل سجده بر کعبه و یوسف است و حتی برخی این دو را عین همدیگر می‌دانند در حالی که تشابه معنایی هم بین این دو نداریم و تشابه در حد مصداق است و ما بین تشابه معنایی با مصداقی فاصله جدی وجود دارد. علت سجده بر یوسف(ع) به تقریر خود مفسران، این است که یوسف آیه‌ای از آیات الهی بود؛ یوسف دارنده مقام جمیل بدیع در هستی است تا جایی که افراد وقتی یوسف(ع) را می‌دیدند حالتی به آنان دست می‌داد که تا حدودی سجده غیراختیاری بر او می‌کردند. یوسف(ع) اسطوره جمال الهی است و دوسوم جمال هستی برای یوسف و یک سوم مابقی برای سایر بشریت از ابتدا تا انتهاست.  راد بیان کرد: برخی می‌گویند ملائکه آنچه را ساجدین در یوسف دیدند و به او سجده کردند در آدم دیدند و سجده کردند و آن کمال صنع و جمال الهی است؛ پس وجه شبه، تجلی جمال است ولی این وجه شبه در کعبه صادق نیست؛ بنده این پیش فرض را قبول ندارم زیرا گویندگان آن دلیل متقنی در این عرصه ندارند و باید ثابت کنند  که آدم مانند یوسف زیبا بوده است.  استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران با بیان اینکه این پیش فرض قابل احراز نیست، گفت: در خود آیات هم ظهوری برای ادعای این تنظیر وجود ندارد.   همچنین حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی مهدوی راد؛ استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران هم در سخنانی به ذکر چند نکته مبنایی و تاییدی و تکمیلی و نقادانه به این بحث پرداخت و گفت: معضلی که ما در پژوهش در تمدن اسلامی داریم این است که علما مفاهیم به کار رفته در پژوهش را غالبا تعریف نکرده‌اند و آن را تعریف‌شده و روشن و واضح می‌دانستند لذا در همه کتب اصولی چند مورد اندک از تعاریف را شاهدیم و بعضا این تعاریف هم ناقص هستند.    مهدوی‌راد با بیان اینکه یکی از نویسندگان حنفی‌مذهب می‌گوید من بیش از 30 کتاب را بررسی کردم و کسی از اصول تعریفی ارائه نداده بود، گفت: بیشتر کتب قواعد تفسیری، علوم قرآنی است و نه قواعد تفسیری؛ در پژوهش‌های جدید اهل سنت چند مورد وجود دارد که بد نیست. بنابراین وقثی ما تعریفی از واژگان مانند قاعده نداریم نمی‌توانیم مچ‌گیری هم بکنیم؛ اینکه برخی مفسران در آیات سجده بر یوسف وکعبه به آیات آدم تنظیر کرده‌اند هم این بحث وجود دارد یعنی معلوم نیست مرادشان از قاعده و تنظیر به عنوان دو واژه چیست یعنی این تنظیر ادبی است یا علمی و ... .   وی ادامه داد: موضوع قابل تامل دیگر اینکه درون‌مایه اساسی امر به سجده در داستان آدم که آقای راد گفتند مورد تامل است؛ محمد قطب، برادر سیدقطب قرآن‌پژوه خوبی است، مفسران دوره تحلیل جز یک مورد غالبا گفته‌اند قصص قرآنی در سور مدنی است و در قصه آدم بنیاد اصلی، ماجرای استکبار است؛ محمد قطب در کتاب دراسات قرآنی معتقد است که خداوند در این ماجرا انسان‌شناسی کرده است و این نوع نگاه، اجتماعی سیاسی است.   مهدوی‌راد بیان کرد: در داستان آدم یک نکته اساسی وجود دارد؛ تحلیل زیباشناسانه زیبایی یوسف هم یک نکته است؛ ولی همانطور که مصطفی مسلم و همکارانش گفته‌اند گرانیگاه داستان یوسف(ع) حاکمیت و اراده مطلق خداوندی در متن حوادث است. مجموعه این مباحث بحث را تامل‌برانگیز می‌کند تا نتوانیم به سادگی تنظیر بین آیات را رد کنیم.    استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه در قاعده‌سازی در تفسیر به شدت دستمان خالی است، تاکید کرد:  در علوم قرآنی هم تقریبا اینطور است و دلیل اصلی آن ابهام در مفاهیم است؛ حتی یکبار در کتب تفسیری نمی‌بینیم که علوم قرآنی را تعریف کرده باشد؛ مطلقا چنین چیزی وجود ندارد لذا تفاوت زیادی در تعریف آن وجود دارد و همین سبب شده است تا سایر مباحث هم دچار مشکل شود. صبحی صالح آورده است چنین به نظر می‌رسد که مراد عالمان ما از علوم قرآنی مثلا فلان چیز است.   مهدوی راد بیان کرد: به نظر بنده تمام تعریف‌هایی که از وجوه و نظایر از قرون اولیه تا امروز نوشته شده است غلط است، البته عمدتا نظایر آن غلط است و عمدتا این دو را یکی گرفته‌اند؛ یک مورد فقط یک فرد عربستانی آن را درست تعریف کرده است؛ دفتر تبلیغات اسلامی هم کتاب بزرگ دوجلدی را نوشته ولی نویسنده باز این تعریف را درست ارائه نکرده است.    استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: قواعد تفسیری از مباحث بسیار مهم باقی مانده است که محققان جوان باید آن را روش و اسلوب متمایز کنند و تعاریف متقنی هم ارائه دهند.  در ادامه حسن نقی‌زاده در سخنانی گفت: به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین علی راد، استاد دانشگاه تهران، 14 مرداد ماه در نشست علمی «تحلیل انتقادی کاربست قاعده تنظیر معنایي در تفسیر آیات سجده بر آدم» با بیان اینکه تنظیر معنایی از جمله قواعد تفسیری مغفول است به گونه‌ای که در کتب قواعد تفسیری این عنوان را به صورت یک تیتر نمی‌بینیم، گفت: بیشترین کاربرد این قاعده در تفسیر قرآن به قرآن است و البته از جمله قواعد اختصاصی تفسیر محسوب نمی‌شود و در دانش‌های دیگر مانند فقه و اصول هم کاربرد دارد.

وی با اشاره به شرایط صحت تنظیر که کمتر مورد بحث از سوی محققان بوده است، اظهار کرد: قرآن کریم در 5 سوره به داستان سجده فرشتگان بر آدم اشاره کرده است که عمدتاً به شکل امر است؛ البته دسته دیگری از آیات امر نیست مانند فقعوا له ساجدین. در این آیه به حکمت سجده بر آدم اشاره شده است همچنین به زمان امر سجده یعنی بعد از اینکه ساختار وجودی آدمی از نفخ روح گذشته فرشتگان در برابر آدم به سجده افتادند. نظیر این آیات در قرآن آیات سجده بر یوسف(ع) و سجده بر کعبه است.

وی ادامه داد: مفسرانی مدعی شده‌اند که می‌توان از آیات سجده بر یوسف(ع) و سجده بر کعبه(فولوا وجهک؛ انی رایت احد عشر) جواز سجده بر غیر خدا را استنباط کنیم و اینها نظیر همدیگر هستند و مفسران با استناد به این آیات تلاش کرده‌اند تا آیات مرتبط با سجده ملائکه را هم از باب تنظیر توجیه کنند. مسئله اصلی بحث این است که آیا این نوع تنظیر و تماثل بین این چند دسته آیات درست و حقیقی است؟ اگر خیر ادله رد این تنظیر و نقد تفسیر مبتنی بر این نوع تنظیر چیست؟

راد اضافه کرد: براساس تحقیق بنده این نوع تنظیری که برخی از مفسران از آن استفاده کرده‌اند از اتقان کافی برخوردار نیست، البته ممکن است پژوهشگر دیگری تنظیر در دانش تفسیر را طوری تعریف کند که نظایر ادعایی تأیید شود. 

استاد دانشگاه تهران با اشاره به ادله خود در مورد اینکه این نوع تنظیر دقیق و متقن نیست، تصریح کرد: ما در تفسیر تنظیری بین نظایر باید این شرایط را داشته باشیم؛ اول اینکه نظایر ارائه شده باید دارای تجانس موضوعی باشند در حالی که این مسئله وجود ندارد؛ همچنین طرفین تنظیر باید درصدد اثبات و یا نفی یک حکم واحد باشند در حالی که در آیات مورد بحث این رابطه وجود ندارد. در ماجرای سجده بر آدم، داستان، داستان ابتلاء و آزمون است در حالی که در دو نظیر قبل این مسئله وجود ندارد؛ سجده بر کعبه، امر تشریعی اعتباری و داستان یوسف(ع) هم امری تشریفاتی ناظر به یک سنت عرفی دوران آن حضرت است لذا وجه شبهی وجود ندارد.

حضرت یوسف؛ جلوه جمال الهی 

استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران با بیان اینکه برخی مدعی هستند که دلیل و حکمتی که عامل وجوب سجده بر آدم است، همان هم دلیل سجده بر کعبه و یوسف است و حتی برخی این دو را عین همدیگر می‌دانند در حالی که تشابه معنایی هم بین این دو نداریم و تشابه در حد مصداق است و ما بین تشابه معنایی با مصداقی فاصله جدی وجود دارد. علت سجده بر یوسف(ع) به تقریر خود مفسران، این است که یوسف آیه‌ای از آیات الهی بود؛ یوسف دارنده مقام جمیل بدیع در هستی است تا جایی که افراد وقتی یوسف(ع) را می‌دیدند حالتی به آنان دست می‌داد که تا حدودی سجده غیر اختیاری بر او می‌کردند. یوسف(ع) اسطوره جمال الهی است و دو سوم جمال هستی برای یوسف و یک سوم مابقی برای سایر بشریت از ابتدا تا انتهاست. 

راد بیان کرد: برخی می‌گویند ملائکه آنچه را ساجدین در یوسف دیدند و به او سجده کردند در آدم دیدند و سجده کردند و آن کمال صنع و جمال الهی است؛ پس وجه شبه، تجلی جمال است؛ بنده این پیش فرض را قبول ندارم زیرا گویندگان آن دلیل متقنی در این عرصه ندارند و باید ثابت کنند که آدم مانند یوسف زیبا بوده است. 

استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران با بیان اینکه این پیش فرض قابل احراز نیست، گفت: در خود آیات هم ظهوری برای ادعای این تنظیر وجود ندارد.

قواعد تفسیری مورد کم‌توجهی است

همچنین حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی مهدوی راد، استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران هم در سخنانی به ذکر چند نکته مبنایی و تأییدی و تکمیلی و نقادانه به این بحث پرداخت و گفت: معضلی که ما در پژوهش در تمدن اسلامی داریم این است که علما مفاهیم به کار رفته در پژوهش را غالباً تعریف نکرده‌اند و آن را تعریف‌شده و روشن و واضح می‌دانستند لذا در همه کتب اصولی چند مورد اندک از تعاریف را شاهدیم و بعضاً این تعاریف هم ناقص هستند. 

مهدوی‌راد با بیان اینکه یکی از نویسندگان حنفی‌مذهب می‌گوید من بیش از 30 کتاب را بررسی کردم و کسی از اصول تعریفی ارائه نداده بود، گفت: بیشتر کتب قواعد تفسیری، علوم قرآنی است و نه قواعد تفسیری؛ در پژوهش‌های جدید اهل سنت چند مورد وجود دارد که بد نیست. بنابراین وقتی ما تعریفی از واژگان مانند قاعده نداریم نمی‌توانیم مچ‌گیری هم بکنیم؛ اینکه برخی مفسران در آیات سجده بر یوسف و کعبه به آیات آدم تنظیر کرده‌اند هم این بحث وجود دارد یعنی معلوم نیست مرادشان از قاعده و تنظیر به عنوان دو واژه چیست یعنی این تنظیر ادبی است یا علمی و ... .

وی ادامه داد: موضوع قابل تأمل دیگر اینکه درون‌مایه اساسی امر به سجده در داستان آدم که آقای راد گفتند مورد تأمل است؛ محمد قطب، برادر سیدقطب، قرآن‌پژوه خوبی است، مفسران دوره تحلیل جز یک مورد غالباً گفته‌اند قصص قرآنی در سور مدنی است و در قصه آدم بنیاد اصلی، ماجرای استکبار است؛ محمد قطب در کتاب دراسات قرآنی معتقد است که خداوند در این ماجرا انسان‌شناسی کرده و این نوع نگاه، اجتماعی، سیاسی است.

مهدوی‌راد بیان کرد: در داستان آدم یک نکته اساسی وجود دارد؛ تحلیل زیباشناسانه زیبایی یوسف هم یک نکته است؛ ولی همانطور که مصطفی مسلم و همکارانش گفته‌اند گرانیگاه داستان یوسف(ع) حاکمیت و اراده مطلق خداوندی در متن حوادث است. مجموعه این مباحث بحث را تأمل‌برانگیز می‌کند تا نتوانیم به سادگی تنظیر بین آیات را رد کنیم. 

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه در قاعده‌سازی در تفسیر به شدت دستمان خالی است، تأکید کرد: در علوم قرآنی هم تقریباً اینطور است و دلیل اصلی آن ابهام در مفاهیم است؛ حتی یکبار در کتب تفسیری نمی‌بینیم که علوم قرآنی را تعریف کرده باشد؛ مطلقاً چنین چیزی وجود ندارد لذا تفاوت زیادی در تعریف آن وجود دارد و همین سبب شده است تا سایر مباحث هم دچار مشکل شود. صبحی صالح آورده است چنین به نظر می‌رسد که مراد عالمان ما از علوم قرآنی مثلاً فلان چیز است.

مهدوی راد بیان کرد: به نظر بنده تمام تعریف‌هایی که از وجوه و نظایر از قرون اولیه تا امروز نوشته شده، غلط است، البته عمدتاً نظایر آن غلط است و این دو را یکی گرفته‌اند؛ یک مورد فقط یک فرد عربستانی آن را درست تعریف کرده است؛ دفتر تبلیغات اسلامی هم کتاب بزرگ دوجلدی را نوشته ولی نویسنده باز این تعریف را درست ارائه نکرده است.  

استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: قواعد تفسیری از مباحث بسیار مهم باقی مانده است که محققان جوان باید آن را از روش و اسلوب متمایز کنند و تعاریف متقنی هم ارائه دهند.

هویت سجده بر آدم جای بحث دارد

در ادامه حسن نقی‌زاده در سخنانی گفت: این بحث از دو جهت سلبی و ایجابی قابل بیان است؛ در بعد سلبی، آنچه از سوی مفسران در مورد سجده بر آدم بیان شده، عمدتاً واجد یکسری چالش است؛ از جهت ایجابی هم آقای راد معتقد است که این سجده، سجده حقیقی است. ایشان خیلی از جنبه اثباتی وارد بحث نشده‌اند در حالی که مهم همین قسمت است و باید هویت این سجده مورد بحث قرار بگیرد. 

انتهای پیام
captcha