«حقالناس» مهمترین و پربسامدترین موضوع در دین اسلام است تا جایی که طولانیترین آیه قرآن(سوره بقره آیه ۲۸۲) نیز به همین موضوع اختصاص دارد و امیرالمؤمنین امام علی(ع) نیز میفرمایند «خدای متعال رعایت حقوق بندگانش را مقدمهای بر رعایت حقوق خودش قرار داده است.»
اوج تجلیگاه توجه به حقالناس در مکتب اسلام و اهلبیت(ع) را میتوان در شب عاشورا مشاهده کرد؛ هنگامی که امام حسین(ع) شرط پیکار با ظلم و همراهی با خود را بدهکار نبودن گذاشت و بیعت خود را از افرادی که حقی بر گردن دارند برداشت چراکه پرداخت حق مردم را مقدم بر حضور در جهاد با طاغوت میدانستند.
همین رویداد مهم و درسآموز از واقعه کربلا سبب شد تا ایکنا در ماه محرم و صفر امسال به موضوع مهم «حقالناس» بپردازد و بخشهایی از کتاب «حقالناس، ارتباط متقابل حقوق مردم و اخلاق اسلامی»، نوشته آیتاللهالعظمی مظاهری را به نظر مخاطبان خود برساند که در ادامه مشروح بخش بیستونهم با عنوان «مرتبه دوم؛ حق خدمت و یاری» را میخوانید.
مرتبه بعدی حق مردم، حق خدمت، دستگیری، رسیدگی و یاری است. در آیات و روایات فراوانی بر ضرورت خدمت به خلق خداوند متعال، تأکید شده و ثواب آن نیز بیشتر از ثواب حج و عمره مقبول وضع شده است. در برخی روایات، رفع حاجت از مؤمن، نزد خداوند، محبوبتر از بیست حج دانسته شده؛ القَضَاءُ حَاجَةِ أَمْرِی مُؤْمِنٍ أَحَبُّ إِلَى اللهِ مِنْ عِشْرِینَ حَجَّةٌ و در برخی روایات افضل از هزار حج مقبول شمرده شده است؛ «أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ حِجْةٍ مُتَقَبلَةٍ بِمَناسِکِها.»
امام صادق(ع) میفرمایند؛ «الْمُؤْمِنُ أَخو المُؤْمِنِ کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَکَى شَیْئاً مِنْهُ وَجَدْ أَلَمَ ذلک فی سَائِرِ جَسَدِهِ»، مؤمنین مانند اعضای یک بدن واحدند؛ رنج و درد و ناراحتی هر فرد، رنج همه و راحتی هر یک، راحتی همه آنهاست؛ چنان که درد یک عضو بدن، همه اعضای بدن را ناراحت میکند.
بنی آدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار
تو کر محنت دیگران بیغمی/ نشاید که نامت نهند آدمی.
اما مطلب حائز اهمیت بیشتر، آن است که خدمت به مردم، در وقت احتیاج آنان واجب است، نه مستحب. مثلاً اگر کسی نیاز مالی ضروری پیدا کند، افرادی که قدرت مالی دارند، واجب است برای رفع احتیاج او اقدام نمایند.
قرآن کریم میفرماید: «وَالَّذِینَ یَکْبَرُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلا یُنفِقُونَها فی سبیل الله فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ»، بر این اساس، وقتی فقر و احتیاج فردی یا اجتماعی، نظیر اختلال در معیشت و گرسنگی برای کسی پدید آید، انفاق و کمک به وی، واجب است و خودداری از آن مستوجب عذاب دردناک خواهد بود.
باید توجه شود که منظور قرآن کریم از انفاق در این گونه آیات، خمس و زکات اموال نیست، بلکه قرآن سوای خمس و زکات، کمک و دستگیری از نیازمندان را از مسلمانها میخواهد. راجع به وجوب پرداخت خمس، یک آیه در قرآن داریم که میفرماید: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ»، در رابطه با وجوب ادای زکات اصطلاحی نیز تنها در یک آیه میفرماید: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً».
سایر آیات قرآن شریف، با عناوین انفاق، زکات و نظایر آن، مربوط به «حق خدمت و یاری» مسلمانها نسبت به یکدیگر است.
امیرالمؤمنین میفرمایند: «خداوند متعال در اموال اغنیا، به اندازه گشایش فقر فقرا قرار داده و ادای آن را واجب گردانده است و اگر فقیر در جامعه وجود دارد، از کوتاهی اغنیا در ادای واجبات مالی است و آنان به این سبب در قیامت، عذاب خواهند شد.»
پس عمل به قانون تعاون و مواسات و دستگیری از نیازمندان و کمک به همنوعان، در صورت احتیاج آنان، یک تکلیف است و این تکلیف، حق نیازمندان شمرده میشود. نکته قابل توجه دیگر اینکه، «حق خدمت و یاری» منحصر در کمک مالی و رفع احتیاج اقتصادی نیست، بلکه هر نوع خدمت و گرهگشایی مشروع و متعارف را شامل میشود. انسان باید با قلم، قدم، زبان، آبرو و بالأخره به هر صورتی که میتواند، گره از کار دیگران بگشاید و به همنوعان خویش خدمت نماید. حتی امام صادق(ع) در روایتی میفرمایند: باید نوکر و خادم همدیگر باشید و این نحو خدمت را یک حق برمیشمرند. «مُعلی بن خُنَیس» میگوید، به امام صادق(ع) عرض کردم: مسلمان بر مسلمان چه حقی دارد؟ حضرت فرمودند؛ «لَهُ سَبْعُ حُقُوقِ وَاجِبَاتٍ مَا مِنْهُنَّ حَقٌّ إِلَّا وَهُوَ عَلَیْهِ وَاحِبُّ إِلى طیع مِنْهَا شَیئاً خرج من ولایة الله وَطَاعَتِهِ وَلَمْ یَکُنُ اللَّهِ فِیهِ مِنْ نَصیب».
هفت حق لازم است که هر یک را مراعات نکند، از سرپرستی خدا و اطاعت او بیرون رفته است و از خدا بهرهای در او نیست. سپس میگوید؛ به امام(ع) گفتم: فدای شما شوم، آن حقوق چیست؟ فرمودند؛ معلی! من بر تو مهربانم، میترسم آنها را مراعات نکنی و بیاموزی، ولی عمل ننمایی. عرض کردم از خداوند توفیق عمل میخواهم.
پس حضرت فرمودند: «آسانترین این حقوق آن است که آنچه برای خود دوست داری برای او دوست بداری و آنچه بر خود نمیپسندی بر او نپسندی».
حق دوم؛ آنکه او را خشمگین نسازی و رضایت او را بجویی و فرمانش را اطاعت کنی.
حق سوم؛ آنکه او را با تمام وجود یاری کنی، با مالت و زبانت و دست و پایت.
حق چهارم؛ آنکه چشم او و راهنمای او و آئینه او باشی (اگر عیبی دارد با مهر و دوستی به او گوشزد کنی، پیش از آنکه دشمن با سرزنش به او بگوید.)
حق پنجم؛ آنکه تو سیر نباشی و او گرسنه باشد، تو سیراب نباشی و او تشته بماند و تو پوشیده نباشی و او برهنه باشد.
حق ششم؛ آنکه اگر تو خدمتکاری داری و برادر دینی تو ندارد، لازم است خدمتکارت را بفرستی تا لباس او را بشوید و غذایش را آماده سازد و خانهاش را نظافت کند.
حق هفتم؛ آنکه هدیه او را بپذیری و گرامی داری و اگر تو را دعوت کرد اجابت نمایی و اگر بیمار شد عیادت کنی و اگر فوت کرد به تشییع جنازهاش بروی و اگر فهمیدی که نیازی دارد، پیش از آنکه با تو در میان بگذارد به رفع آن اقدام کنی و این کار را و انگذاری تا او از تو بخواهد، بلکه پیش از خواستن او در برآوردن نیازش بکوشی. اگر این حقوق را مراعات کردی، پیوند دوستی را با یکدیگر استوار داشتهاید.
انتهای پیام