«حقالناس» مهمترین و پربسامدترین موضوع در دین اسلام است تا جایی که طولانیترین آیه قرآن(سوره بقره آیه ۲۸۲) نیز به همین موضوع اختصاص دارد و امیرالمؤمنین امام علی(ع) نیز میفرمایند «خدای متعال رعایت حقوق بندگانش را مقدمهای بر رعایت حقوق خودش قرار داده است.»
اوج تجلیگاه توجه به حقالناس در مکتب اسلام و اهلبیت(ع) را میتوان در شب عاشورا مشاهده کرد؛ هنگامی که امام حسین(ع) شرط پیکار با ظلم و همراهی با خود را بدهکار نبودن گذاشت و بیعت خود را از افرادی که حقی بر گردن دارند برداشت چراکه پرداخت حق مردم را مقدم بر حضور در جهاد با طاغوت میدانستند.
همین رویداد مهم و درسآموز از واقعه کربلا سبب شد تا ایکنا در ماه محرم و صفر امسال به موضوع مهم «حقالناس» بپردازد و بخشهایی از کتاب «حقالناس، ارتباط متقابل حقوق مردم و اخلاق اسلامی»، نوشته آیتاللهالعظمی مظاهری را به نظر مخاطبان خود برساند که در ادامه مشروح بخش سی و چهارم با عنوان «قانون عدل و انصاف؛ حلال مشکلات» را میخوانید.
در پایان این مبحث تذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه؛ اسلام، تنها مشتمل بر فقه و احکام شرعی نیست، جامعه نیز تنها با قانون اداره نمیشود، بلکه برای عمل به اسلام و نیز برای دستیابی به زندگی سالم در جامعه، چارهای جز التزام عملی به اخلاق و اخلاقیات، در کنار فقه و قانون وجود ندارد. به عبارت دیگر، همان طور که اسلام عزیز فقه دارد، اخلاق هم دارد. اخلاق اسلام در مواردی که احقاق حق، سبب زیان دیگران شود، حکم به گذشت و چشمپوشی میکند.
از این گذشته، گاهی گذشت و چشمپوشی از حق، به خود انسان زیان میرساند. اسلام، به این ضرر و زیان هم راضی نیست. در چنین مواردی، مسائلی از قبیل تشخیص میزان ضرر و ترجیح زیان کمتر، بر زیان بیشتر قابل طرح است؛ که البته مشکل است و معمولاً منجر به حل مسئله نمیشود.
بهترین راهکار برای حل تمام مسائل عمل به قانون عدل و انصاف است. قانون عدل و انصاف، یک قانون مترقی و راهگشا، در احکام اسلامی است. طبق این قانون همه باید ملتزم باشند که آنچه برای خودشان میپسندند، برای دیگران نیز بپسندند و آنچه برای خود نمیپسندند، برای کسی نپسندند.
امام صادق(ع) «انصاف» را چنین معنا کردهاند: «وإِنصَافَ الْمُرْءِ مِنْ نَفْسِهِ حَتَّى لَا یَرْضَى لِأَخِیهِ مِنْ نَفْسِهِ إِلَّا بِمَایَرْضَ لِنَفْسِهِ مِنْهُ». میفرمایند: انصاف آن است که انسان به کمتر از آنچه برای خود میخواهد، برای دیگران راضی نشود. به عبارت دیگر، هرچه برای خود میخواهد، برای دیگران نیز بخواهد. قانون عدل و انصاف، در تعالیم دینی و به ویژه در علم اخلاق، جایگاه برجسته و بسیار مهمی دارد. در روایات فراوانی نیز بر رعایت انصاف، به معنایی که بیان شد، تأکید و پافشاری شده است.
براساس قانون مزبور، انسان منصف کسی است که حق شرعی یا حق قانونی خود را، وقتی به زیان دیگران باشد، جدی نگیرد و از استفاده از آن حق، چشمپوشی کند. چون اگر او به جای دیگران بود و اِعمال آن حق به خودش زیان میرساند، دوست داشت که اِعمال نشود. همچنین طبق قانون عدل و انصاف، کسی که میبیند طرف مقابلش برای زیان ندیدن او، از حق خود گذشته است و این گذشت، سبب اضرار خودش شده است، باید او را وادار به اعمال حقش کند و زیان خویش را بر زبان او ترجیح دهد. در واقع، اگر هر یک خود را به جای دیگری بگذارند، تمام مسائل حل میگردد.
یک مثال ساده برای رعایت انصاف، این است که شخصی تعریف میکرد؛ از مقابل مغازه قصابی رد میشدم که یکی از علمای بزرگوار و متقی را در حال خرید گوشت دیدم. قصاب که از مریدان آن آقا بود، کارد را در ران گوسفند فرو برد تا بهترین گوشت را به ایشان بدهد در این هنگام آن عالم گفت: این گوشت، حق من نیست. تو مقسم هستی و حق نداری گوشتهای خوب را برای من جدا کنی، زیرا گوشتی که به دیگران میرسد، به این خوبی نیست. اختصاص گوشت لخم به من و تحویل گوشت با استخوان یا چربیها به دیگران، انصاف نیست، انصاف آن است که گوشت خوب و بد، بین همه مشتریها عادلانه تقسیم شود.
اگر این مسئله را تنها از منظر فقه و قانون بسنجیم، کار قصاب، نه خلاف شرع است و نه خلاف قانون؛ زیرا گوشتها متعلق به خودش است و میتواند به نحو دلخواه بفروشد؛ به یک نفر گوشت خوب و به دیگری گوشت بد بدهد و خریدار هم میتوانند از او نخرد و اگر خرید معامله صحیح است، اما از دیدگاه اخلاق اسلامی و طبق قانون «عدل و انصاف»، قصاب چنین حقی ندارد. در واقع، برخی از مسائل صرفاً با قانون یا فقه، قابل حل نیست، بلکه باید برای حل مسئله، از فضائل اخلاقی، به خصوص از عدل و انصاف استمداد شود.
انتهای پیام