کد خبر: 4232068
تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۶
رئیس مرکز بین‌المللی مطالعات صلح لندن:

«غزه» عاشورای مقاومت در مقابل بیداد است

سیدسلمان صفوی در نشست ادبی «غزه به منزله عاشورا» با تأکید بر آنکه نهضت آزادی‌بخش حسینی در تاریخ استمرار داشته است تصریح کرد: امروز غزه عاشورای عزت و مقاومت در مقابل اشغال و بیداد است.

غزه عاشورای مقاومت در مقابل بیداد است

به گزارش ایکنا؛ نشست ادبی «غزه به منزله عاشورا»؛ شامگاه جمعه، ۲۶ مردادماه با حضور جمعی از اهالی اندیشه و ادب حوزه ایران فرهنگی با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سیدمسعود علوی‌تبار به میزبانی گروه بین‌المللی «هندیران» برگزار شد.

در آغاز این مراسم سیدسلمان صفوی، رییس مرکز بین‌المللی مطالعات صلح لندن گفت: «سلطان عشق»، حضرت سیدالشهداء(ع)، با تاسیس مکتب «الهیات آزادی‌بخش»، نهضت مقاومت در مقابل بیدادگری را در عاشورای حسینی با قلم سرخ عَلَم کرد.

وی با تاکید برآنکه نهضت آزادی‌بخش حسینی در تاریخ استمرار داشته است تصریح کرد: امروز غزه عاشورای عزت و مقاومت در مقابل اشغال و بیداد است.

رئیس مرکز مطالعات صلح لندن با اشاره به آنکه نیروی مقاومت پیروان مکتب عاشورا هستند یادآور شد: هنرمندان، اصحاب رسانه و نویسندگان جبهه مقاومت، رسالت زینب(س) را بر دوش می‌کشند و پرچم عاشورای عزت و ایستادگی را زینب‌وار برافراشته‌اند. امروز غزه، کربلا و تهران به هم پیوسته‌اند. راه مقاومت در مقابل اشغال، ستم و تحریم ادامه دارد و پیروزی با عاشوراییان است.

 

و قدس! منتظر است آن طلوع ديگر را

در این محفل ادبی شاعرانی همچون علیرضا قزوه، سیدسلمان صفوی، ایرج قنبری، سیدمسعود علوی‌تبار، محمدعلی یوسفی، محمدمهدی عبداللهی، سیدمهدی بنی‌هاشمی، علی مزمل، سیدتصور مهدی، جواد اسلامی، احمد رفیعی‌وردنجانی، ابراهیم میر، عمادالدین ربانی، نغمه مستشارنظامی، نجمه پورملکی، میترا ملک‌محمدی، حمیده پارسافر، آسیه مرادپور، ام‌البنین بهرامی، نیره جهانشاهی، آمنه آل‌اسحاق، فرزانه قربانی و صبا فیروزی حضور داشتند.

در ادامه برخی اشعار ارائه شده در نشست «غزه به منزله عاشورا» را با هم مرور می‌کنیم.

غزه عاشورای مقاومت در مقابل بیداد است

قلبم شکسته… خسته‌ام… زخمی شده بالم…

سایه به سایه مرگ می‌آید به دنبالم

بی دامن سرسبز مادر مانده پژمرده

گل‌های زرد و قرمز پیراهن و شالم

من با تمام کودکی، در میهنم امروز

میراث‌دار رنج و اندوهی کهن‌سالم

عکاس‌ها! عکاس‌ها! از من چه می‌خواهید؟

من کِی شبیه خنده‌های کارت‌پستالم؟

غمگین‌ترینم من! چه می‌فهمید از احساسم؟

تنهاترینم من! چه می‌پرسید از احوالم؟

شاید مرا در انفجاری تازه بشناسید

با گریه‌های گیره‌مو… با بغض خلخالم…

آه ای شما راحت‌نشسته گوشهٔ خانه!

جز ایستادن راه حلی نیست در عالم

سروده: فاطمه عارف‌نژاد

 

خلخال نه، سر می‌بُرند از پیش و از پس

ننگ است ما را اینچنین جولان کرکس

حاجی شدن گاهی به حج ناتمام است

محمل مهیا کن إلی بیت المقدس

سروده: جواد اسلامی

 

آه دنیا از رفح دیگر چه باقی مانده است

غیر مشتی خاک و خاکستر چه باقی مانده است

از سکوت مرگبار عده‌ای شرمنده‌ام

آه از انسانیت دیگر چه باقی مانده است

بغض اردوگاهی از آوارگان در من شکست

گریه‌های بی‌شماری گرچه باقی مانده است

آه از سمت درست ماجرا باید نوشت

آه از گهواره اصغر چه باقی مانده است

کودکانش زنده زنده بین آتش سوختند

فکر کن آن لحظه از مادر چه باقی مانده است

از گلویی سوخته بانگ اذان آمد ولی

از نماز صبح این پیکر چه باقی مانده است

دختری با گریه پرسید از وزیر خارجه!

از تن عباس آب‌آور چه باقی مانده است

بالگرد حادثه در شعله‌ها فریاد زد

از شهیدان غیر انگشتر چه باقی مانده است

پرچمِ از کربلا تا قدس را دارم به دست

تا بگویم از غم آخر چه باقی مانده است

خشم ملت‌های دنیا پاسخت را می‌دهد

تا شکست قلعه خیبر چه باقی مانده است

آیه‌های «نصر» خیلی دلنشین‌تر گفته است 

هر چه را باید بگویم هرچه باقی مانده است

سروده: نجمه پورملکی

 

قنوت گريه گرفتم عزاى ديگر را

ميان روضه كه ديده، عروج پيكر را؟!

غبار ماتم افلاك با سكوتى تلخ

گذاشت در دل طوفان، غم صنوبر را

محرم آمده از نو ولى بگو اى دل

چگونه شرح دهم آن غروب آخر را؟

شبيه حرمله اینبار قوم کودک کُش

نشانه رفته گلوی هزار اصغر را

به اشك‌هاى سحرخيز جانب غزه

ببين به هيئت خون، لاله‌هاى پرپر را

به مقتلى كه در آن، کودکان به خون خفتند

بخوان عزيز دو عالم، فراز آخر را

سقوط لشکر صهیون چقدر نزديك است!

و قدس! منتظر است آن طلوع ديگر را

سروده: محمدمهدی عبداللهی

 

جهانی گریه روی گونه دفتر به جا مانده

قلم گُنگ است و از شعرم، فقط جوهر به جا مانده

تو آن سیمرغِ قافِ دوردستِ آرزوهایی

چرا از تار و پودت خون و خاکستر به جا مانده

چنان خمپاره‌ها در استخوان‌هایت فرو رفتند

که در گوشم صدای پُتکِ آهنگر به جا مانده

به تیرِ هیچ صیادی تنت پَرپَر نخواهد شد

اگرچه در قفس بعد از تو مشتی پَر به جا مانده

چه سِری در نهان دارند این شب‌های سردرگُم

که در تفسیرشان،  لب‌ها «هُوالَابتر» به جا مانده

تمام عمر، در من جاری است این رنجِ بی‌پایان

که از پروانه‌هایت، شعله‌ای پَرپَر به جا مانده

تنی این سو و آنسو سر به جا مانده است بر خاکت

و هر سو مادری با چشم‌های تَر به جا مانده

به روی کودکانت آب را هم بسته‌اند، آری...

هنوز از  کربلا آیینه‌ای دیگر به جا مانده...

سروده: حمیده پارسافر

 

غزه مانند جبهه‌ها شده است

غزه هم رنگ نینوا شده است

گشته وقت رزم و غزه آماده

با همه قدرت و قوا شده است

غزه این بار با تمام قوا

از صف دیگران جدا شده است

تیری از ترکش و کمان خدا

جانب دشمنان رها شده است

دشمن از حمله غزه ترسیده

که تلاویو کودتا شده است؟!

در صف سرکشان صهیونیست

وه که چه محشری به پا شده است

قدرت صهیونیسم پوشالی است

پوچ پوچ است و برملا شده است

دست هر کودکی که فلسطینی است

دست پر قدرت خدا شده است

سنگ هم اعجاز می‌کند گاهی

خاصه سنگی که او رها شده است

سروده: محمدعلی یوسفی

 

غزه چون محشر کبراست، کجایی عباس؟

باور حرمله اینجاست، کجایی عباس؟

گوش کن العطش از غزه صدا می‌آید

کودک و تیر مهیاست، کجایی عباس؟

بر لب خشک هزاران دل تنها، لرزان

«این عباس؟» که نجواست، کجایی عباس؟

هر طرف غنچه پَرپَر به زمین افتاده

رَد خون جاری دریاست، کجایی عباس؟

مادران رخت عزای پسران می‌پوشند

قصه‌ اکبر و لیلاست، کجایی عباس؟

کربلا گشت فلسطین، همه جا شد آتش

خیمه در حلقه اعداست، کجایی عباس؟

باز پیچیده به عالم دم «هل من ناصر»

کوفه در حال تماشاست، کجایی عباس؟

دست برگیر به شمشیر، زمان را بشکن

وقت خونخواهی زهراست، کجایی عباس؟

سروده: ام‌البنین بهرامی

 

از برگ و بارت دست دشمن دور باشد

چشم بخیل دشمنانت کور باشد

ای زادگاه انبیا، ای قلب تاریخ

تا کی زمینت جای مار و مور باشد

خاکت، توقف گاه اسرا، عشق، معراج 

نامت به آفاق جهان منشور باشد

تا کی کبوتر‌های خونین بال شهرت

در سلطه و اشغال هر مزدور باشد

تاکی خدایا قدس، آمال مسلمان

دور از بهار آب و رنگ و نور باشد

روزی بیاید ابرهایت مهربانتر

باران ببارد لاله غرق سور باشد

هم لاله‌ها در باغ غرق عشق و مستی

هم سور و سات نسترن‌ها جور باشد

کاش آخر این قصه سهم غزه شادی

سهم شغال سلطه جو هم گور باشد

سروده: سیده‌کبری حسینی بلخی(افغانستان)

 

زخم است تنت، غرق به خون تَن‌پوشت

اندوه شهیدان وطن بر دوشت

بگذار به هر بغض تو درمان باشم

ای غزه مرا بگیر در آغوشت

سروده: میترا ملک‌محمدی

 

از غم خاک و خانه و میهن

قلب شاعر دوباره صد چاک است

حیف اما به جای محفل شعر

زیر انبوهی از غم و خاک است

شعرهایی که رفت و گفته نشد

چه غزل‌ها نخوانده مدفون شد

آخرین شعر او شهادت بود

قافیه‌های این غزل خون شد

موشکی خورده بین ابیاتش

وزن اشعار او شده درهم

می‌چکد از ترانه‌هایش خون

می‌چکد از ترانه‌هایش غم

حرف‌هایی که خاک و مدفون شد

در میان زمین اجدادی

می‌شود بیت بیت شعر او

شعر آهنگ روز آزادی

در میان سکوت این دنیا

چه نفس‌ها که می‌شود خاموش

سازمان ملل ولی خواب است

سازمان ملل ولی بیهوش

مثل برگ درخت می‌ریزند

جسم‌ها در هوای این پاییز

سازمان حمایت از زن‌ها

یک مترسک میان این جالیز

آه از داغ مردم غزه

آه از خانه‌ای که شد ویران

آه از ظلم و ظالم و تبعیض

آه از فرق غزه با اوکراین

آه از سانسورِ شدید خبر

آه از حیله‌های این دشمن

تو کجا مانده‌ای در این میدان؟

سمت حق یا که سمت اهریمن؟

سروده: سیدمهدی بنی‌هاشمی

 

من هم نمی‌دانم ولی شاید که اصغر بود

آن کودکی که در رفح با جسم بی سر بود

لعنت به آن پاییز که در باغ‌های سبز

چشمان او دائم پِی زیتون نوبر بود

خاکستر پَرها نشان می‌داد از اول

در خیمه‌ها آتش به دنبال کبوتر بود

آه عروسک‌ها چنان سرشار بود از دود

حتی دل آیینه هم از غم مکدر بود

سرگرم بازی بود با باد سحرگاهی

خاکستر طفلی که در آغوش مادر بود

ای شعله‌های پُر شَرَر خود را سبک کردید

پروانه درس مرگ را بسیار از بَر بود

سروده: فرزانه قربانی

 

می‌رسد از هر طرف آوای هل من ناصری

این نوا از غزه  می‌آید ز جور جائری

وقت آن است تندر و سجیل را آذین کنیم

مقصد ما قدس باشد سرزمین مادری

لشکر ثاراله است آماده و پا در رکاب

منتظر تا بر دَمَد فرمان و اِذن راهبری

مسجدالاقصی بود پایان راه کربلا

خیبر صهیون نگون گردد به زور قادری

آهنینِ گنبدش گَرد قدم‌هامان شود

وعده حق است این نه ادعای شاعری

پرچم ما بر فراز قدس خواهد شد بلند

می‌شود این فتح‌مان ذکر لب هر ذاکری

با قیام قائم آل‌محمد می‌شود

این جهان زیبا و یک رنگ و چو صبح ساحری

اربعین باشد تجلی‌گاه فتح  قلب‌ها

این حسین است و جهانی را که باید عامری

سروده: نیره جهانشاهی

 

لبنان و عراق و سوریه تا غزه

اسلام محاصره شده یا غزه؟

أن یعتصموا و لا تُفّرق یعنی

مرگا به جهانی که نشد با غزه

سروده: ابراهیم میر

 

پژواک شرف، حجاب، ایمان... غزه

عینیتِ دین، مظهرِ قرآن... غزه

تکرار شده است روزِ عاشورا باز

پیروزیِ خون به ظلم‌باران... غزه

سروده: آمنه آل‌اسحاق

 

تو دستام شاخه زیتون

رو موهام خاک و خاکستر

لبام خشک و تنم زخمی

مگه می‌شه از این بدتر

پناه ما یه چادر بود

که توی شعله‌ها سوخته

ولی مادر با هر سختی

دوباره چادرو دوخته

دوباره کربلا برپاست

باید منجی بیاد کَم‌کَم

با عطر نرگسش می‌ره

از این دنیا غبار غم

می‌دونم روحِ روح‌الله

همین نزدیکی پیش ما ست

می‌گم آقا دعایی کن!

دعای سیدا گیرا ست...

سروده: صبا فیروزی

انتهای پیام
captcha