رسالت اولیای الهی برای ساختن جامعه آرمانی و ایدهآل، مبتنی بر فردسازی و خانوادهسازی است. اساس و زیربنای خودسازی در خانواده شکل میگیرد. خانواده مطلوب از منظر اسلام، خانواده متعادلی است که در آن روابط گرم و صمیمی، موجب پیوند افراد خانواده به یکدیگر میشود. تعاملات در خانواده متعادل، زمینهساز جامعه سالم و رو به رشد و متعالی میشود. نمونه بارز چنین خانوادهای خانواده عاشورایی است.
روابط خانوادگی در قیام عاشورا میتواند الگوی بسیار خوبی برای خانوادهها باشد. در این راستا ایکنا بنابر رسالت رسانهای خویش در آستانه اربعین حسینی با انتشار مجموعه درسگفتارهای «خانواده حسینی» با حضور سیده معصومه طباطبایی، استاد حوزه و دانشگاه، کارشناس ارشد روانشناسی و دکتری فلسفه و کلام و سطح ۳ تفسیر علوم قرآنی به تشریح ویژگیهای این خانواده متعالی به منظور الگودهی پرداخته است.
قسمت سوم با عنوان «مهرورزی» را در ادامه میبینید و میخوانید.
پیرو سلسله مباحثی که در رابطه با موضوع خانواده و قیام اباعبدالله الحسین(ع) داشتیم، در این جلسه به جایگاه مهرورزی و عاطفه در میان اعضای خانواده اباعبدالله(ع) میپردازیم.
یک نکته اساسی که در آموزههای روانشناسی به آن تأکید میشود، این است که اعضای خانواده باید در کانون خانواده به مهرورزی و همدلی توجه ویژهای کند و همه اعضای خانواده به ویژه کودکان باید در کانون خانواده از عاطفه و مهر پدرانه و مادرانه، خواهرانه و برادرانه اشباع شوند تا بتوانند تعامل مناسبی را در اجتماع رقم بزنند.
وقتی به سیره اباعبدالله الحسین(ع) نگاه میکنیم، بسیار دقیق و ظریف به این مسئله توجه کردهاند. وقتی در بحبوحه جنگ و زمانی که شرایط جنگ در سختترین حالت ممکن بود، اباعبدالله الحسین(ع) برای خداحافظی با اعضای خانواده به خیام آمدند و وقتی بیتابیهای حضرت رقیه(س)، دختر سه سالهشان را دیدند، تعجبی نکردند. شاید برخی از والدین در بحرانهای زندگی و وقتی فرزندانشان بیتابی و بیقراری میکنند یا بهانه و حرفی برای گفتن دارند، با ناراحتی میگویند شرایط را درک کن! یا نمیبینی چقدر حالم بد است یا بهانهها و ناراحتیهای مختلف که توقع داریم، فرزندمان آن شرایط بحرانی و تنشزا را درک کند و با ما همراه باشد.
در حالی که معمولاً بچهها در این سنین نمیتوانند موقعیت را به درستی تشخیص دهند و بحرانها باعث تنش روانی آنها میشود که شاید بعد از برطرف شدن بحرانها هم آسیبهای روانی و جسمی برای آنها ایجاد کند. اباعبدالله الحسین(ع) در این شرایط از اسب پیاده شدند و زانوی خود را روی زمین گذاشتند و فرزندشان را بغل و نوازش کردند و او را از عواطف پدرانه سیراب و بعد با فرزندان و اعضای خانواده خداحافظی کردند و به میدان جنگ برگشتند.
اباعبدالله الحسین(ع) صرفاً مرد جنگ نبودند و با وجود اینکه امام و رهبر بودند و مسئولیتهای کلان اجتماعی، سیاسی و دینی داشتند، از جایگاه پدرانه خود غافل نشدند. بنابراین باید در مهرورزی به اعضای خانواده، تمام منصبهای فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که فرد دارد را بیرون در بگذارد و وقتی به کانون خانواده برمیگردد، در کنار اعضای خانواده، تمام منیتها کنار گذارده شود و برای یک هدف مشترک به هم محبت و همدیگر را از محبت سیراب کنند.
همه ما که محب اهل بیت(ع) هستیم، باید در گام اول از سبک و سیره اهل بیت(ع) الگو بگیریم و در کانون خانواده مهرورزی و محبت را تمرین کنیم تا فرزندان ما بتوانند در کنار اعضای خانواده رشد صحیح جسمی و روانی داشته باشند.
گام و مثال بعدی را در ارتباط اباعبدالله الحسین(ع) و فرزند رشیدشان، حضرت علیاکبر(ع) میبینیم که وقتی حضرت علیاکبر به شهادت رسیدند، حضرت در فقدان فرزندشان گریه کردند و فرمودند؛ «علی الدنیا بعدک العفی» و نهایت محبت و مهربانی و سوگواری را در رابطه با فرزندشان داشتند. ابا عبدالله الحسین(ع) این تعامل و ارتباط را در رابطه با برادرش، حضرت ابالفضل العباس(ع)، خواهرشان، دیگر فرزندان، برادرزادهها، خواهرزادهها و نیز نسبت به دیگر یارانشان داشتند.
پس مهربانی و مهرورزی یکی از مهمترین شعارهای قیام اباعبدالله الحسین(ع) است، حتی نسبت به کسانی که در ظاهر امر مثل حُر، در برههای از زمان دشمن اهل بیت بودند، اما به آغوش اهل بیت(ع) برگشتند و از مهر و محبت ایشان سیراب شدند.
انشاءالله که زندگی ما سرشار از مهر و محبت اباعبدالله الحسین و اهل بیت(ع) باشد.
انتهای پیام