به گزارش ایکنا، حساسترین، آسیبپذیرترین و آسیبدیدهترین افراد جامعه، گروههای هدف سازمان بهزیستی هستند. کودکان کار و خیابان، کودکان بیسرپرست و بدسرپرست، دختران و پسران فراری، دختران آسیبدیده، معلولان، سالمندان، زنان سرپرست خانوار، زنان آسیبدیده، مبتلایان به اختلال هویت جنسی، دختران در معرض آسیبهای اجتماعی، معتادان و ... همه گروههای هدف بهزیستی هستند که یا در مراکز بهزیستی نگهداری میشوند یا از مراکزی مثل مراکز «مثبت زندگی» خدمات دریافت میکنند.
مرکزی را تصور کنید که در آن دهها کودک معلول نگهداری میشوند، افرادی که توان بیان شرایط خود را ندارند و نمیتوانند بگویند که با آنها بدرفتاری یا از آنها سوءاستفاده میشود، مرکزی را تصور کنید که تعدادی دختر و زن آسیبدیده یا در معرض آسیب آنجا حضور دارند، اگر تخلفی صورت گیرد، بحران زندگی این دختران و زنان چندین برابر میشود و آنها حتی نمیدانند تخلف صورت گرفته را باید به کجا گزارش کنند، چون مرکزی که در آن هستند، آخرین پناهگاه خود میدانند. چه کسی مسئول نظارت دقیق بر این مرکز است و چگونه میتوان فهمید که کارمندان و پرسنل این مراکز وظایف خود را به درستی انجام میدهند؟
آیا بهزیستی که مسئول نظارت بر همه این مراکز است، پرسنل و امکانات کافی برای نظارت دقیق بر مراکز نگهداری از کودکان، معلولان، معتادان، دختران و زنان و ... را دارد؟
طی سه سال اخیر اگر صفحات رسانهها را جستوجو کنید با گزارشهای مربوط به سوءمدیریت و تخلف در مراکز بهزیستی مواجه میشوید که فیلم آن به صورت اتفاقی یا از سوی فردی دلسوز رسانهای شده است و البته واکنش مسئولان بهزیستی به این فیلمها اعلام پیگیری و در نهایت ارائه چند سطر تشریح اتفاق بوده است؛ وجود همین فیلمها و عکسهای ناراحتکننده از بدرفتاری با معلولان، کودکان و ... نشان میدهد به دلیل نبود نظارت کافی به احتمال زیاد تخلفات بیشمار دیگری وجود دارد که از دید رسانهها و به تبع آن مردم پنهان مانده است.
اما طی همین مدت چند گزارش رسانهای در مورد شرایط مراکز بهزیستی مشاهده کردهاید؟ چند گزارش در مورد مراکز نگهداری از کودکان کار و خیابان که طرح ساماندهی آنها در حال اجرا بوده، منتشر شده است؟ پس از گزارشهای متعدد از رفتار نامناسب با معلولان چند خبرنگار اجازه یافته تا از مراکز نگهداری از معلولان گزارش تهیه کند؟ آیا رسانهها در این زمینه قصور کردهاند؟ روند دریافت مجوز ورود به مراکز نگهداری بهزیستی چگونه است؟
رسانهها چشم هشیار و بیدار جامعه هستند و به نمایندگی از مردم باید بر عملکرد نهادهای خدمترسان نظارت کنند، اما طی سه سال اخیر عملاً هیچ مجوزی برای ورود به مراکز مختلف بهزیستی نه تنها به رسانهها داده نشده، بلکه پیگیریهای متعدد خبرنگاران نیز با واکنشهای منفی مسئولان مواجه و اصحاب رسانه به سیاهنمایی و ندیدن «اقدامات خوب» متهم شدهاند.
این ممانعت از نظارت رسانهها حتی به هفته بهزیستی نیز سرایت کرد و مسئولان این نهاد در این هفته نیز حاضر به برگزاری نشست، مواجهه با رسانهها و ارائه گزارش خود نشدند. اقداماتی که قدر مسلم آسیب آن به مددجویان و مردم خواهد رسید، چرا که عدم حضور رسانهها به عنوان چشم بینای جامعه در این مراکز تخلفات آنها را از چشم مردم دور نگه میدارد و حاشیه امنی برای متخلفان فراهم میکند که به کار خود ادامه دهند.
با توجه به حساسیتهای خاص موجود در برخی مراکز که کاملاً موجه است، هرگز نباید یک خبرنگار ناآگاه و بدون مطالعه وارد مرکز نگهداری از کودکان شود و حرفی بزند یا رفتاری کند که کودکان آسیب ببینند. کاملاً قابل قبول است که اجازه ورود هر فردی به مراکز بهزیستی داده نشود، اما بستن در این مراکز به روی خبرنگاران خبره و سازمانهای مردمنهاد فعال در این حوزهها اقدامی است که موجب شده به جز رپورتاژهای خبری روابط عمومیها اخبار موثقی از این نهاد منتشر نشود. مسئلهای که امید میرود با روی کار آمدن رئیس جدید این سازمان مهم مرتفع و به کمک رسانهها مردم در جریان آنچه در مراکز بهزیستی رخ میدهد، قرار بگیرند و همین نظارت دقیق موجب کاهش تخلفات در این مراکز مهم شود.
زهرا ایرجی
انتهای پیام