«حقالناس» مهمترین و پربسامدترین موضوع در دین اسلام است تا جایی که طولانیترین آیه قرآن(سوره بقره آیه ۲۸۲) نیز به همین موضوع اختصاص دارد و امیرالمؤمنین امام علی(ع) نیز میفرمایند: «خدای متعال رعایت حقوق بندگانش را مقدمهای بر رعایت حقوق خودش قرار داده است.»
اوج جلوهگاه توجه به حقالناس در مکتب اسلام و اهلبیت(ع) را میتوان در شب عاشورا مشاهده کرد؛ هنگامی که امام حسین(ع) شرط پیکار با ظلم و همراهی با خود را بدهکار نبودن گذاشت و بیعت خود را از افرادی که حقی بر گردن دارند، برداشت، چراکه پرداخت حق مردم را مقدم بر حضور در جهاد با طاغوت میدانستند.
همین رویداد مهم و درسآموز از واقعه کربلا سبب شد تا ایکنا در ماه محرم و صفر امسال به موضوع مهم «حقالناس» بپردازد و بخشهایی از کتاب «حقالناس، ارتباط متقابل حقوق مردم و اخلاق اسلامی» نوشته آیتالله مظاهری را به نظر مخاطبان خود برساند که در ادامه، مشروح بخش چهل و ششم با عنوان «غش در معامله» را میخوانید.
غَشّ، از دیگر مصادیق مهم و مشهور حقالناس است که مال انسان را مبدل به مال حرام میکند. معنای غش این است که جنس یا خدمتی که ارائه میشود، یکدست و یکسان نبوده، ظاهر و باطن آن تفاوت داشته باشد. غش در معامله که گناه بزرگی است، وقتی رخ میدهد که معامله با فریب و نیرنگ همراه شود. بارزترین مثال برای غش در معامله، اضافه کردن آب به شیر و فروختن آن به عنوان شیر خالص است.
پیامبر اکرم(ص) مسلمانها را از چنین عملی نهی فرمودهاند. پیغمبر اکرم(ص) از کسی که غش در او باشد، سلب ایمان کردهاند؛ «أَلَا وَ مَنْ غَسَّنَا فَلَیسَ مِنَّا». در روایتی از قول امام صادق(ع) نقل شده که پیغمبر اکرم(ص) به یک مرد خرمافروش که در معامله غش میکرده است، فرمودهاند: مگر نمیدانی اگر غش در معامله کنی، مسلمان نیستی؟ بر این اساس کسی که غش در معامله کند، کسی که مشتری را فریب دهد و جنس بد را به جای جنس خوب بفروشد، مسلمان نیست، فروشندگانی که با چراغهای پرنور و فراوان، زرق و برقی به جنس خود میدهند تا بیشتر بفروشند، غش در معامله میکنند. حتی فروش جنس در نور کم که حقیقت آن را آشکار نمیکند، نیز غش است.
هشام بن حکم میگوید: من در سایه مشغول فروختن پارچه بودم، امام کاظم(ع) از آنجا رد میشدند. وقتی من را دیدند، فرمودند: «إِن البَیعَ فِى الظَّلِّ غِشَِ وَإِنَّ الْغِش لا یحلُ»، ای هشام فروختن در سایه غش است و غش حلال نیست.
تعریف از جنس و ایجاد ذهنیت در مشتری برای فروش کالا نیز غش در معامله است. بعضی از افراد برای فروختن جنس خود، حرفهای عجیب و غریبی میزنند، دروغ میگویند و به هر نحوی که بتوانند نظر مشتری را برای خرید کالای خود جلب کرده، او را فریب میدهند. در هنگام خرید نیز هرچه بتوانند بر سر جنس میکوبند و عیوب آن را آشکار میسازند.
این در حالی است که پیامبر اکرم(ص) به روایت امام صادق(ع) میفرمایند: «هر که قصد معامله و خرید و فروش دارد، باید از ابتلا به پنج خصلت خود را حفظ کند و گرنه باید از خرید و فروش صرف نظر نماید؛ آن پنج خصلت عبارتند از: ربا، سوگند، پوشاندن و کتمان عیب کالا، تعریف و ستایش از کالا در هنگام فروش و بدگویی از کالا در وقت خرید.»
غزالی در احیاءالعلوم مینویسد: شخصی در بازار حریر میفروخت. روزی طبق معمول در حال فروختن حریر به یک مشتری بود که دعا کرد و گفت: «اللهم ألبسنى من حریر الجنة»؛ یعنی خدایا مرا بهشتی کن و در آنجا از حریر بهشت به من بپوشان». وقتی این جمله را گفت، توجه کرد که نکند، این دعا تعریف جنسش محسوب شود. وقتی تعریف جنسش را بکند، غش در معامله میشود و معامله فاسد است. بالأخره حریر را کنار گذاشت و گفت: من امروز به تو حریر نمیفروشم، هرچه مشتری اصرار کرد، گفت: از مغازه دیگری بخر و از معامله شبههناک صرف نظر کرد.
انسان باید به خاطر خدا و به خاطر دین خدا از هرچه که در تعارض با دستورات الهی است، بگذرد، امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: من که حاکم مسلمانها هستم، در شبانهروز دو قرص نان جو دارم یا با نمک یا خالی یا با دوغ ترش شده میخورم. لباس ایشان هم بعضی اوقات وصلهدار بوده است. ایشان میفرمایند: از شما نمیخواهم مثل من باشید، اما «أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَاجْتِهَادٍ وَ عِفَةٍ وَسدادٍ»؛ من از حلال خدا نخوردم، شما از حرام خدا نخورید.
نبی گرامی(ص) در روایتی میفرمایند: ای صنف تاجر و کاسب! شما گناهکار و فاجر هستید، مگر اینکه تقوا پیشه کنید و از خدا بترسید، با مردم نیکی کنید و در معامله و داد و ستد راست بگویید.
انتهای پیام