جایگاه؛ ساحت؛ دیرینگی؛ پایندگی؛ اثربخشی و جریانسازی زبان و ادب پارسی بر بلندای بیش از 1200 سال روایت تاریخ مکتوب از مضامین معرفتبخش، عرفانی و انسانسازش که تام و تمام آن ریشهدار و سرچشمه گرفته از مبانی و آموزههای دین هدایتگر، مبین اسلام و دُرواژههای کلامالله مجید است؛ کوچک تعریفی از کاروان سترگ «زبان و ادب فارسی» به مثابه میراث عظیم ایرانیان تمدنساز و منادی فرهنگ در این جهان است.
میراثی که معرفتِ معارفِ مُبین آن، خود به تنهایی مُبَیِن عظمت مردمانی است که به پشتوانه همین کاروان هزار ساله، جان و جهان را به گونهای درنوردیدند که مرتبه آدمِ به غایت معنا اشرف مخلوقات را از وادی «طلب» با انباز و رهتوشه «عشق»، سوار بر مرکب «معرفت» و با دست یاریگر آدابِ ادب «استغنا» و ایمان به «توحید» و وحدانیت خالق متعال؛ چنان بر مدار و مسیر «حیرت» گذر دادند که انتهای مسیر و مقصدش «فقر و فنای فی الله» بود.
و مگر میشود بر این گذار و گذر در گریز از دنیای پُر از دیو و دد با چنین رهنما و رهنمودی به انسان و انسانیت نرسید؟!
این نه که جادو که همان عین عینیت وعده وصلی است که پروردگار سبحان به اشرف مخلوقاتش وعده سعادت دنیا و عقبی را داد به آن شرط که بر همین مدار و مسیر معارف رسول؛ کتاب و دینش حرکت کند.
و چُنینَند رهپویانِ راهیانِ عشق الهی که شهره به نامند و شهیر به جاه؛ که نه یک؛ که صد از هزاران آنها میشوند پیشقراولان و پرچمدارانِ معرفتِ ادبیتِ ادبیاتِ ایرانزمین و زبانِ تا ابد پارسیاش به گویش و سرایش رودکی؛ فردوسی؛ مولوی؛ سعدی؛ حافظ؛ بیهقی؛ خیام تا پروین؛ نیما؛ مشیری؛ شهریار؛ اخوانثالث؛ امینپور و منزوی!
آیا میشود بر این منظومه و کهکشان نامآوران و جمله شهیران زبان و ادبیات نه ایران که جهان چشم پوشید و بر گنجینه میراث آنها پشت کرد؟ بیتردید و به تحقیق که خیر! و این همان هماورد روزیست که به گذران تقویم فرهنگی ایرانیان بدل به بهانهای برای فخر پاسداشت زبان و ادب فارسی به گاه بیستوهفتمین روز از شهریور است.
و چه نیکبخت مردمان و سرافراز سرزمینی است ایرانزمین که بنا به عزم پولادین مردمانش برای در هم شکستن بُت طاغوت و به دست گرفتن عنان توسن گذاران تاریخ سرزمین پُرمهر از کیش نیاکانشان به دست خود؛ پشت به بتشکنی مینهند که گر چه خاستگاه تعلیم و تربیتش دروس حوزی و فقهی است؛ اما سرچشمه معارفش در آئینه زلال عُرف عرفان و معرفت ادبیتِ ادبیاتِ ادیبانِ ایران است و نامش تجسدی از روح خدا (روحالله) بر سرزمینی که مردمانش با عشق به معارف اسلام، رسولش و مبانی انسانساز قرآن مجید -این کتاب آسمانی-؛ همنشین، همکلام و همدل اوامر الهی هستند.
و این نیک فرجامِ مردمانِ نیککردار ایرانزمین است که گر چه قضا و قدر الهی به آسمانی شدن روحالله آنها حکم میدهد؛ اما سکانداری هیمنه حریم امن و ایمن ایرانزمین به سیدی خراسانی میسپارد که او نیز گر چه سفره رزقِ معرفت و تعلیم و تعلمش دروس فقهی و شرع اسلام است؛ اما «زبان و ادب پارسی» و کاروان هزاران ساله شعر و آداب شئون زیست انسانی شاعران و عارفانش را ارج مینهد و چون پاسداری غیور به غیرت پاسداشت قامت کهندرخت تناور و تنومند زبان و ادب فارسی ایمان دارد و مردمانش در پناه معرفت و مبانی حاکمیتش ایمن از هر شر و شیطانی هستند.
بر بلندای همین نظر و بر بستر سبز و وسیع معرفت روز پاسداشت زبان و ادب فارسی؛ خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) بر آن شد تا با دکتر محمدحسن مقیسه؛ محقق، تدوینگر و نویسنده کتاب «امین زبان و ادب پارسی» با زیرعنوان «راهکارهای علمی و عملی حضرتآیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی دربارهی پویش و گسترش زبان و ادبیات فارسی» بر بلندای آنچه ذکر و شرحش در این مقدمه رفت به گفتوگویی بیپیرایه و صریح بپردازد.
از چرایی و سببیت چرخیدن خامه قلم راقم سطور این کتاب برای گردآوری معارف و مبانی مقام معظم رهبری و منظر بدیع ایشان بر کاروان هزاره شعر و ادب پارسی تا آنچه تاثیر و تاثر نگرش تنها رهبر میان رهبران تمامی کشورهای جهان است که در کنار قدرت سیاسی، هدایت و حاکمیت مردمان سرزمینش؛ سخت دل به سرچشمه معارف انسانساز «زبان و ادب پارسی»؛ آموزههای برآمده از تعالیم اسلام در سرایندگان و نویسندگان آن و نقش و تاثیر این زبان در گسترش اسلام به جهان سپرده است.
حاصل این گفتوشنود صریح، متفاوت و تبیینگرانه در ادامه از خاطرتان میگذرد.
با توجه به اینکه تحصیلات من در رشته زبان و ادب پارسی است و عمده فعالیت دانشگاهی و پژوهشی بنده نیز در این حوزه استوار است؛ سالها پیش به این نتیجه رسیدم مواضع و گفتارهای رهبر معظم انقلاب در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، بینالمللی، اقتصادی بیان، در قالب مجلدات مختلف گردآوری شده و مورد پردازش و استفاده علاقهمندان قرار گرفته است؛ اما بهترین، بیشترین و متبلورترین وجهی که ایشان قبل از انقلاب به آن پرداختهاند بر زمینههای ادبی استوار است.
مقام معظم رهبری پیش از انقلاب اسلامی در محافل ادبی و نشستهای شعر شرکت داشته و اهمیت بسیاری به زبان فارسی میدادند. این انگیزهای شد که به شکل مجزا و مختص نظریات و رهگفتارهای ایشان را در حوزه زبان و ادب فارسی جمع کنم. مؤلفهای که در میان مجلدات منتشرشده از فرمایشات مقام معظم رهبری جای آن بسیار خالی بود. کتاب «امین زبان و ادب پارسی» اولین کتابی است که در سال 1395 رهگفتارهای رهبر معظم انقلاب را تنها در زمینه «زبان فارسی» بیان کرده است.
علت آنکه من در میان تمام مقولات فرهنگی مد نظر معظمله سراغ زبان فارسی رفتهام آن است که این زبان هم در گذشته تاریخی ایرانزمین و شکلگرفتن شاکله فرهنگی ایران بسیار مؤثر بوده و هم امروز، این زبان نه تنها میراثدار هویت فرهنگی ما به شمار میرود که پاسدار مجموعه ارزشهای معنوی و معنایی مردمان ایرانزمین است.
امروزه با توجه به یورشهای فرهنگی که شاهدیم عامدانه متوجه زبان فارسی است به نظرم رسید یکی از مؤلفههایی که هنوز مطالب نو، بدیع و جذابی دارد و باید به آن پرداخته شود؛ نگرش، تأمل و تعمق در بیانات مقام معظم رهبری در حوزه زبان فارسی است. با خود اندیشیدم که بهترین کار این است که سخنان و صحبتهای رهبری را در حوزه زبان فارسی جمعآوری کنم.
حال ممکن است این پرسش پیش آید که چرا سراغ رهبری رفتم؟ در پاسخ باید بگویم که خود این مسئله نیز بازتابدهنده وجوه والا و افتخاربرانگیزی است.
وقتی بخواهیم در مقام تحلیل شخصیت رهبری برآییم؛ به وضوح در مییابیم که ایشان شخصیتی روحانی و برخاسته از حوزههای فقاهت دینی هستند. یعنی شاکله ذهنی؛ ادبیات و ذهنیت ایشان در حوزههای علمیه ما شکلگرفته است؛ شما میدانید پایه و اساس حوزههای علمیه بر زبان عربی استوار است نه زبان فارسی! از این منظر برای ما باید افتخار بزرگی باشد که فردی که در حوزه علمیه درسخوانده، درسهای پایهای و بسیاری از دروس او برمبنای کتابهای عربی نوشتهشده؛ حال شاهدیم که مقام معظم رهبری نهتنها زبان فارسی را کوچک نیانگاشته که معتقد است این زبان در مراحل و مراتبی از زبان عربی نیز بهتر میتواند به اهداف اسلامی ما کمک کند. همچنانکه ما در گذشته تاریخی خود نیز داشتهایم که زبان فارسی گسترشدهنده معارفِ علوم اسلامی و انسانی در داخل و خارج از کشورمان بوده است. به سبب تمامی این مولفهها بود که برای من این موضوع اهمیت بسیاری پیدا کرد.
نکته حائز اهمیت بعدی آن است که اگر این مطالب را از شخصیتی که در دانشگاه در رشته زبان و ادب فارسی درسخوانده و تحصیلکرده استخراج میکردم و از زبان او میگفتم که زبان فارسی دارای چه خصوصیات و ویژگیهایی است، البته که اقدام خوبی است؛ اما اگر همین مطالب با این نگرش از زبان یک روحانی برخاسته از حوزه علمیه خارج شود، اهمیت و جذابیت آن افزون و جای تأمل، درنگ و تعمق بیشتری دارد. بنابراین این مسئله مهمترین عامل در ذهن من برای شکلگیری این ایده بود و همین مؤلفه انگیزهای شد تا از نگاه رهبری به مقوله زبان و ادبیات فارسی تأمل و پرداختی داشته باشم.
بیتردید و به تحقیق آنچه که شما در قالب این پرسش به آن اشاره داشتید دقیقاً به محور اهمیت هویت ملی کشورها و ارتباط مستقیم آن با مقوله زبان بازمیگردد. رهبر معظم انقلاب شاکله کشور ایران را بر دو بنیاد و ستون «دین اسلام» و «زبان فارسی» محکم و استوار میداند. آنچه که میدانیم و هویداست آن است که هیچگاه زبان فارسی و دین اسلام در دو نقطه روبه روی هم و تضاد با یکدیگر نبودهاند، بلکه در طول تاریخ پُرهیمنه کشور ایران همواره این دو در کنار هم و یاریگر یکدیگر بودهاند. به همین مناسبت است که زبان فارسی توانسته بر شاخسار خود معارف اسلامی و انسانی را سوار کند و به اقصی نقاط کشور و جهان برساند.
مطلع هستید وقتی که اسلام وارد ایران عزیز شد مردم ما اسلام را با آغوش باز پذیرفتند و من به جد معتقدم و بر این باورم که یکی از هوشیاریهای بزرگ مردمان ما که بازتابدهنده ذکاوت آنهاست این است که زبان عربی را به عنوان زبان اسلام، به عنوان زبان زبان ایران نپذیرفتند؛ یعنی مردم ایران، اسلام؛ مبانی اسلامی و معارف هدایتگر و آموزشبخش آن را با آغوش باز پذیرفتند؛ اما عربزبان نشدند. این نکته بسیار مهم و حساسی است.
آینده ما نیز نشان داد که مردم ما چقدر هوشیار بودند و به این نتیجه رسیده بودند که زبان فارسی نخست اینکه نمیتواند نقطه مقابل دین اسلام باشد؛ دو دیگر آنکه زبان فارسی، قابلیتها؛ ارزشها و شایستگیهای فراوانی دارد که به مراتب برای آنکه پیام اسلام را در داخل و خارج کشور منتقل کند، ظرفیتش از هر زبان دیگری بیشتر است. شما میبینید که در طول گذار تاریخ نیز این اهمیت و قدرت را زبان فارسی نشان داده است.
اسلام از غرب ایران با زبان عربی وارد ایران شد اما همین اسلام با زبان فارسی از شرق و جنوب ایران خارج شد. در واقع زبان فارسی گسترشدهنده اسلام در شرق و جنوب کشور ایران میان دیگر کشورهای جهان بود.
اگر همین امروز سفر کنید؛ یا سفر نکنید و دست به جمعآوری اطلاعات بزنید؛ متوجه میشوید آنچه که ما امروز در شبه قاره هند شامل هند، پاکستان، سریلانکا و بنگلادش داریم؛ آنچه که در افغانستان یا در کشور چین تا استان «سین کیانگ»؛ مالزی، اندونزی و در کشورهای جنوب شرق آسیا وجود دارد؛ همه اینها با مؤلفه اسلام اما متکی بر مظاهر زبان فارسی است که به آنجا رسید و تا به امروز نیز باقیمانده است.
بسیاری از نسخههای خطی؛ کتب خطی؛ حتی جالب است بدانید برخی از مقابر، ورودیههای برخی از موزهها و مساجد به زبان فارسی است. من خود به برخی از این کشورها سفر کردهام و با چشم خود اینها را دیدهام. «سعدی»؛ «حافظ» و «مولوی» ما در این کشورها شناخته شدهاند. بنابراین وقتی ما صحبت از زبان فارسی میکنیم؛ از زبانی صحبت میکنیم که به شکل تام و تمام با هویت ما آمیخته است. این زبان، گذشته معارفی و معرفتی ما را حفظ کرده و از این به بعد نیز با سرچشمهها و معارف علمی ما همراه خواهد بود.
نکتهای که به آن اشاره کردید نیز بسیار مهم است. امروز ما به جِد نیازمند مراکزی چون صدا و سیما؛ فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ هنرستانها؛ دبیرستانها و دانشگاهها هستیم که به بازنمایی بنمایه هویتی ایرانیان یعنی زبان و ادب فارسی به شکلی ویژه بپردازد. باید درصدد تقویت زبان فارسی برآییم و از بروز و ظهور زاویهها و زائدهایی که میتواند در آن راه پیدا کند و اعتبار آن را خدشهدار سازد جلوگیری کنیم.
به نکته بسیار خوب، دقیق و عمیقی اشاره کردید که درواقع ستون فقرات گسترش معارفی ما و دانشهای ما به دنیا بر همین اساس بدنه پژوهشی و دانشگاهی کشور پیریزی شده است. قطعاً موضوع پژوهش در این زمینه بسیار میتواند به اشاعه زبان فارسی کمک کند.
اتفاقا در کتاب «امین زبان و ادب فارسی» شخص مقام معظم رهبری او هم خود بنده در مقدمهای که بر این کتاب نوشتم بر این مهم که شما در قالب پرسش به آن اشاره کردهاید تأکید ویژهای داشتهام. امروز حتی کشورهایی که زبان برای آنها از اهمیت بالایی برخوردار است در این حوزه به پژوهشهای بهروز دست پیدا کردهاند.
به عنوان نمونه میتوانیم کارهای موفقی که پیش از این در جهان صورت گرفته را در داخل کشور انجام دهیم. به عنوان مثال شاهدیم که آنها شاهکارهای بزرگ ادبی را بسیار خلاصه میکنند و با زبان سادهتر به زیور طبع میآرایند و به جامعه عرضه میکند. این اقدام را به ویژه برای افرادی که تخصصی در حوزه زبان ندارند انجام میدهد.
دومین کاری که آنها انجام داده و ما نیز باید انجام دهیم آن است که دستور زبان را به سمت سادهنویسی ببریم. به ویژه برای اهل غیر زبانی که قصد داشته باشند زبان فارسی را یاد بگیرد. در داخل کشور لازم است که در دبیرستان و دانشگاههای ما آموزش دستور زبان به شکل پخته و جامع بیان شود اما برای غیر اهل زبان میتوان آن را سادهنویسی کرد.
سومین نکته به نیاز ما درباه لغتنامههای روزآمد در داخل و هم برای اهالی خارج از کشور باز میگردد. یعنی فرهنگنامه و لغتنامههایی داخل کشور امروز به شدت نیازمند روزآمد شدن هستند تا کارایی آنها افزایش پیدا کند. میدانیم که روزآمد کردن اینها در برخی از کشورها سالیانه انجام میشود اما در ایران گاه شاهدیم که روزآمد کردن فرهنگ زبان فارسی حتی بیش از یک دهه زمان میبرد. گاه حتی شاهدیم که دو یا سه دهه میگذرد تا بخواهیم فرهنگنامه یا لغتنامهای که نوشتهشده را به روز کنیم.
چهارمین نکته آن است که ما از گنجینه باارزشی به نام ضربالمثلهای خود استفاده کنیم. میخواهم بگویم دو تا سه دهه پیش وقتی مردم ما سخن میگفتند به جای آنکه صحبتهای خود را مطول کرده و پرگویی کنند، گاه بسیاری از مطالب خود را با یک ضربالمثل بیان میکردند؛ به واسطه آن مفهومی که میخواستند به طرف مقابل برسانند را با یک ضربالمثل عنوان میکردند. میدانید که ضربالمثل خلاصه و چکیده از مفهوم ذهنی است که از طرف گوینده به شخص مقابل منتقل میشود.
پنجمین مورد آن است که حتماً باید همافزایی و هماهنگی میان نهادهای فرهنگی خود ایجاد کنیم از شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیونی تا شبکههای تلویزیونهایی که در خارج از کشور برنامه دارند.
دستگاههای فرهنگی داخلی مانند فرهنگستان؛ آموزشوپرورش؛ آموزش عالی؛ مطبوعات؛ صدا و سیما؛ حتی بخش خصوصی و ناشران ما اگر هم کنار یکدیگر قرار گیرند؛ مصونیتبخشی بزرگی برای زبان فارسی ایجاد خواهند کرد و به استقلال و دوام هویت زبان فارسی کمک شایانی میکنند.
ما باید بر این پنج مؤلفهای که اشاره کردم با کوشش و جهد بیشتری کار کنیم.
حقیقت آن است اگر بخواهم به آیندهای دل ببندم؛ به نیروهای نویسنده جوانی دل بستهام که در این دو، سه دهه اخیر شاهد تولد رویش و رشد آنها بودهایم. جوانههایی که از درخت تنومند ادبی ما جَست زدهاند. اگر قرار باشد کار آیندهنگری انجام دهیم باید به همین نیروها دلخوش باشیم.
واقعیت آن است که حرکت اداره کشور مانند قطار پُر از واگن و سنگینی است که به کندی حرکت میکند؛ اما اگر بخواهیم در کشورهای پیرامونی و به ویژه در داخل جامعه این حرکت را سرعت ببخشیم، باید دل ببندیم به نویسندگان، شاعران و نمایشنامهنویسان جوانی که کارهای خوبی طی یکی، دو دهه اخیر از آنها دیدهایم. در این دایره میتوان به جامعه مترجمان نیز اشاره کرد. فراموش نکنیم مترجمان به سبب عمل دوسویهشان نقش بسیار والایی در توسعه زبان و ادب دارند؛ چرا که هم باید بر زبان و ادب فارسی تسلط داشته باشند و هم به زبان مقصد تسلط بالایی داشته و آن را خوب بداند.
اگر بنا باشد که امیدی داشته باشم، امیدم به این نویسندگان، شاعران، مترجمان و قلمبهدستان جوان و پرانگیزه است. بسیار امیدوارم که اینها بتوانند حرکت شایستهای در زمینه آموزش و گسترش زبان فارسی در داخل و خارج کشور انجام دهند.
نکته بسیار ظریف و دقیقی را اشاره کردید. این مصاحبت و گفتوگو را به بهانه روز پاسداشت زبان و ادب فارسی مغتنم میدانم تا به مهم دیگری در قالب پاسخ به این پرسش اشاره کنم.
حقیقت آن است که من کتاب دیگری با نام «با کاروان شعر فارسی» دارم که در آن کتاب به معرفی شاعران غیر ایرانی که به محضر مقام معظم رهبری مشرف شدهاند و در آن دیدارها به زبان فارسی اشعاری را قرائت کردهاند نوشته و پیش از این منتشر شده است. در آن کتاب به معرفی آن شاعران، روایت شعری که قرائت کرده و در ادامه فرمایشات مقام معظم رهبری در مواجهه با این شاعران را گردآوری کردهام.
در تعدادی از این نشستها تنی چند از آن شاعران به همین نکته که شما در این پرسش به آن اشاره داشتهاید تأکید کردهاند که «آقا ما در دنیا، هیچ رهبری را نداریم که وقت خود و حضورشان را به جمع و محفلی اختصاص دهد که در آن شاعران حضور دارند و به پای صحبت اهل ادب و جامعه شاعران بنشیند. رهبری که برای شعرا و نویسندگان وقت بگذارد در هیچ کجای دنیا نمونهای ندارد.»
صادقانه باید گفت رهبری که به ادبیات ملی کشور خود علاقهای داشته باشد در هیچ جای جهان نظیر ندارد. رهبران دنیا همه در کار سیاست؛ کار دنیا؛ کار اقتصاد هستند و به این مقولات میپردازند. برای من بسیار جالب بود که دو تن از شاعران خارجی در آن جلسه این نکته را عنوان کردند و من این مسئله را در همان کتاب آوردهام. این مثال را به مناسبت طرح پرسش شما عنوان کردم.
میخواهم بگویم و تأکید کنم ما واقعاً باید از این خصوصیت ویژه و منحصربه فردی که در رهبر معظم انقلاب وجود دارد برای گسترش و مبانی ارزشهای زبان فارسی استفاده کنیم.
واقعیت آن است که وقتی ما از زبان فارسی صحبت میکنیم از زبان محدودی که دارای گویشگران خاص و کمی است صحبت نمیکنیم؛ از زبان محدودی که دارای پشتوانه 50؛ 50 یا 100 ساله است صحبت نمیکنیم؛ از زبان محدودی که آثاری در دنیا ندارد صحبت نمیکنیم. وقتی از زبان فارسی صحبت میکنیم از زبانی صحبت میکنیم که 1200 سال سابقه کتابت دارد! 1200 سال چیز کمی نیست! از زبانی صحبت میکنیم که آثاری در دنیا دارد که این آثار از گذشته تا به امروز و در آینده در تراز جهانی و به عنوان برترین کتابها و آثار جهانی میدرخشند!
شما در کجا میتوانید اثری مانند شاهنامه به عنوان اثر سترگ ادبی بیابید؟ کجا میتوانید اثری مانند مثنوی مولوی به عنوان عالیترین اثر عرفانی انسانی و جهانشمول بیابید؟ در کجا میتوانید اشعاری در تراز غزلهای حافظ بیابید؟ در کجا میتوانید «بوستان» و «گلستان» سعدی را بیابید؟ سعدیای که روانشناسانه مسائل اجتماعی را نقد کرده و به صورت ادیبانه مطرح کرده؟ دیگر از عطار؛ سنایی؛ رودکی؛ دیگران و دیگران و حتی نویسندگانی مانند بیهقی نگویم! حتی در همین اواخر و ادبیات معاصر ما نیز نویسندگان جوانی را شاهد هستیم که حرفی دیگر در راستای عظمت و سترگی زبان و ادب فارسی در دو بعد ملی و بینالمللی دارند.
من در مقدمه کتاب «امین زبان و ادب پارسی» این موضوع را گنجانده و به آن اشارت داشتهام که رهبری به چهار ادبیات مسلط هستند. رهبر معظم انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر و کلاسیک فارسی؛ بر ادبیات عرب، چه ادبیات معاصر و چه ادبیات کلاسیک عرب مسلط هستند و همینطور مقولهای که کمتر به آن پرداخته و انشاءالله اگر خداوند یاریگر من باشد و دعای خیر خوانندگان شما همراه من باشد، رهبر انقلاب اسلامی حتی بر ادبیات غربی تسلط و اشراف ویژهای دارند. ایشان یکی از رمانخوانهای قهار در این کشور هستند که بر رمانهای امریکایی؛ روسی؛ فرانسوی؛ حتی رمانهای امریکای لاتین به خوبی اشراف دارند.
خوب به خاطر دارم یکبار ایشان فرموده بودند که من آنقدر رمانهای فرانسوی خواندهام که تاریخ فرانسه را از طریق همین رمانهای فرانسوی آموختهام و به خاطر سپردهام.
بنابراین این نکته بسیار مهمی است که ما از این ظرفیت رهبری استفاده کنیم و وجوه مختلف ادبی و فرهنگی رهبری را بشناسانیم. این وجوه تابه حال آنچنان که باید شناخته نشده و غبار بر آن نشسته است.
یکی از نکاتی که من از اولین روزهایی که کار نگارش این اثر را آغاز کردم به ذهن داشته و بر آن تأکید کردهام آن بود که به خواننده نشان دهم که رهبری که برای دیگران سخنرانی میفرمایند؛ دستورالعمل مینویسند؛ میفرمایند که چه بکنید و چه نکنید؛ حال آیا خود این رهبر در پیوند با زبان و ادب فارسی از ویژگیها، توجه و اهمیت بر زبان و ادبیات برخوردار است؟ آیا خود، رهبری است که بتواند ادیبانه صحبت کند؟ ادیبانه بنویسد؟ این یکی از کلیدیترین نکاتی که باید آن را به خواننده نیز نشان میدادم.
به همین مناسبت از میان انبوهی از سخنرانیهای پُرمایه و همینطور دستنوشتههای ایشان در زمینههای گوناگون ادبی و غیرادبی که در خلال آنها پرداختن به مقولههای سیاسی و اجتماعی نیز به چشم میخورد؛ 20 مؤلفه شامل 12 سخنرانی و 8 پیام ایشان را انتخاب کردم که به واسطه آن به خواننده بگویم که مقام معظم رهبری هم در صحبت کردن از تواناییهای بالقوه و ذاتی برخوردار هستند و هم در نوشتن! یعنی گفتار و کلام ایشان کاملاً ادیبانه است؛ به گونهای که به ویرایش نیازی ندارد. ایشان اگر فعلی را به کار میبرند؛ فعل قطعاً با فاعل هماهنگ است. موصوف فعلی که ایشان به کار میبرند؛ نیز از همان قاعده پیروی میکند. حضرت آقا کلام و کلمه را در جای خود به کار میبرند.
معظمله اگر به مناسبتی شعری به یاد آورده و از شاعران مختلف قرائت فرمودهاند؛ آن شعر متناسب به مقدمه و مؤخره است. اگر ضربالمثلی به کار بردهاند؛ آن ضربالمثل در تناسب با موضوعات مطروحه در فهوای کلام ایشان است. همینطور اگر از اشعار عربی و ضربالمثلهای عربی به مناسبت استفاده کردهاند نیز به جا و مرتبط با پس و پیش سخنان معظمله بوده است. به قطع و یقین میدانید که رعایت تمامی این نکات؛ به تحقق رنگارنگی کلام و تنوع در بیان منتج میشود که بیشترین تأثیرگذاری را بر مخاطب دارد.
من در بخش «دُرواژهها» در کتاب «امین زبان و ادب فارسی» خواستم این وجوه را به خواننده نشان دهم و الحق و الإنصاف شما دست روی نقطه خوبی گذاشتید. نقطه و نکتهای که هیچ خبرنگاری در گفتوگو پیرامون این کتاب این بخش را ندیده بود و بر آن تأکید نورزیده بود.
یکی از مؤلفههای بسیار پررنگی که در اجتماع و در ارتباط با مردم باعث میشود تا مکنونات قلبی و مطالب ذهنی که در نظر داریم را به درستی به اطرافیان منتقل کنیم در گروی آن است که هم «خوب صحبت کنیم!» و هم «حرف خوب بزنیم!»؛ میخواهم بگویم که کلام رهبری هر دوی این مؤلفهها را دارد. ایشان هم به خوبی مطالب خود را بیان میفرمایند و هم همواره مطالب خوبی را به خواننده یا شنوندگان خود ارائه کردهاند. یعنی هر خوانندهای با خواندن یا شنیدن پیامها یا سخنرانیهای ایشان از هر دو وجه برخوردار میشود و لذت کلام و سخن را میبرد.
توجه به زبان و ادب فارسی از نگاه و باور مقام معظم رهبری توجه به تواناییها، برجستگیها و شایستگیهایی است که در بطن و متن زبان فارسی و ادبیات فارسی نهفته است.
در کتاب «امین زبان و ادب پارسی» منِ نویسنده تلاشم بر این بوده تا نقطه نظرات رهبر انقلاب اسلامی را فقط بر زبان فارسی متمرکز کنم.
رهبر معظم انقلاب جدا از اهمیت زبان فارسی، همواره توصیه داشته و دارند که باید شرایطی فراهم شود تا از گنجینه بسیار پرمحتوا و و غنی ادبیات فارسی که آثاری بینظیر و نه کمنظیر در سطح دنیا از خود به جای گذاشته تمام ایرانیان و به ویژه غیر ایرانیان استفاده کنند. درست بر همین راستا است که ایشان معتقدند برای آموزش و گسترش زبان فارسی نخست باید به خود زبان بپردازیم و در گام دوم باید توجه خود را بر امر ترجمه استوار کنیم.
اگر ما بتوانیم زبان فارسی را در دنیا به خوبی، شایستگی و با بهرهمندی از معلمان دلسوز و عاشقِ این زبان، گسترش دهیم منظور آن است که باید به آموزش خود زبان بپردازیم نه آنکه آثار زبان فارسی را ترجمه کنیم.
با آموزش زبان فارسی در واقع به شکل مستقیم به افرادی که بر این زبان، ویژگیها و لطایف پنهان و آشکار آن اشرافی ندارند نخست زبان فارسی را آموزش دادهایم و دوم آنکه آنها را بر آن داشتهایم که به شکل مستقیم به منابع ما مراجعه میکند. اگر این امر محقق شود دیگر هر فرد غیرآشنا به زبان فارسی بدون واسطه ترجمه به منابع و آثار ما مراجعه میکند و درحقیقت آموزنده زبان فارسی میشود. معظمله بر این مهم (آموزش زبان فارسی بر غیر فارسیزبانان) توجه و تأکید ویژهای داشته و دارند.
نکته دوم آنکه؛ ما نباید زبان فارسی را محدود به منطقه جغرافیایی، فرهنگی ایران و کشورهای پیرامونی ایران سازیم؛ بلکه باید زبان فارسی را هر جایی که میتوانیم در اروپا؛ امریکا و افریقا گسترش دهیم و باید بر این نکته اصرار بورزیم که زبان فارسی را در سراسر جهان توسعه دهیم. فراموش نکنیم که این مهم امری شدنی است.
نکته سوم و پایانی من آن است که؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی فقط به مقوله توصیه و سفارش در حوزه اهمیت زبان و ادب فارسی اکتفا نکردهاند؛ بلکه ایشان برای گسترش زبان فارسی و آموزش زبان فارسی در داخل و خارج از کشور اقدامهای عملی نیز انجام دادهاند و نمونههای مختلف آن نیز وجود دارد و قابل تحقیق و تامل است.
برای این مسئله مثالهایی به عنوان نمونه بیان میکنم؛ نخست آنکه حضرت آقا بر بهرهمندی از نامهای فارسی سفارش فراوان فرمودهاند کهّ تا آنجا که ممکن است در قبال واژههای انگلیسی و غیر انگلیسی که به کشور وارد میشود از نامهای فارسی استفاده کنیم.
دوم آنکه؛ معظمله دیدارهای منظم سالیانه با شاعران داخل و خارج از کشور دارند و بارها فرمودند که برگزاری این دیدارها برای تاکید بر بزرگداشت و پاسداشت زبان فارسی است.
سومین مطلب آن است که حتی در ساختوساز بناهای فرهنگی ایشان توصیههای تاکید کردهاند که در ساختوساز ساختمان فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ فرهنگستان علوم و فرهنگستان هنر بر رعایت زبان، ادب و هنر فارسی توصیههایی داشته و به میدان آمدهاند.
این مؤلفهها و مثالها را برای آن گفتم که تاکیدی بر این مهم داشته باشم که ایشان اقدامهای عملی فراوانی در زمینه و حوزه پاسداشت و نضج زبان و ادب فارسی داشتهاند.
گزارش، و گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام