کد خبر: 4237447
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۹:۳۴

نشست تخصصی تجربه دولت در تاریخ ایران در بنیاد ایران‌شناسی برگزار شد 

نشست تخصصی تجربه دولت در تاریخ ایران به همت معاونت پژوهشی بنیاد ایران‌شناسی برگزار شد.

به گزارش ایکنا، نشست تخصصی تجربه دولت در تاریخ ایران به همت معاونت پژوهشی بنیاد ایران‌شناسی، سه شنبه ۲۷ شهریورماه در تالار شهید سردار سلیمانی بنیاد‌ ایران‌شناسی به دبیری بهستانی و با حضور عبدالله قنبرلو، استاد روابط بین‌الملل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ابوالفضل دلاوری، ‌استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی و سجاد چیت‌فروش، استاد علوم سیاسی دانشگاه جامع امام حسین (ع) برگزار شد.
 
در این نشست، بهستانی در موضوع تجربه دولت در طول تاریخ ایران صحبت کرد؛ وی با بیان اینکه تاریخ دولت ایران سیری پرفراز و نشیب داشته و دولت همواره رنگ و بوی ساختار و شرایط زمانه به خود گرفته است، افزود: در نتیجه نه‌ فقط یک نوع از دولت،‌ بلکه تجربه رنگارنگی از تاریخ حکمرانی ایرانی وجود دارد. وی با بیان اینکه نسبت دولت اسلامی و دولت مدرن و ماهیت دولت می‌تواند به‌صورت مجزا، مقایسه‌ای‌ یا کل‌نگرانه‌ مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. 
 
در ادامه نشست ابوالفضل دلاوری با بیان نظرات و سخنان خویش در باب ماهیت دولت به این موضوع اشاره کرد که دولت در واقع ریشه گرفته از کلمه عربی به نام دوله به معنی گذرا و دوره ای می‌باشد و در زبان عربی به معنای چیزی است که ثبات ندارد. این در حالی است که دولت در زبان و ادبیات فارسی به معنی ثروت، مکنت، شانس و اقبال بوده و در ذهنیت غربی،‌ معادل دولت واژه «استیت» است که دلالت به دوام و ثبات دارد. 
 
وی در ادامه در باب عدم ثبات دولت ها در ایران و پدیدارشناسی دولت در ایران تأکید کرد که باید بررسی نمود دولت‌ها در تجربه زیستی مردم ایران چه نقشی دارند. بعضی از دولت‌ها در تاریخ کهن ایران فرصتی بوده است که به دست تعداد محدودی می‌رسید تا مکنت و ثروت های ایران را به دست آورند. در حالی که در واقع ماهیت دولت باید این باشد که در نزد کسی دوام نداشته باشد و به زور و قدرت نیز به دست نیاید ، اما در طول تاریخ این چنین بوده که هر شخصی بر کرسی دولت تکیه داشته، جان و مال مردم در اختیار او بوده است و اگر شخصی در چنین دولت‌های ضعیفی خوش‌خدمتی انجام می‌داد، به درجات بالایی می‌رسید و حتی امکان اداره دولت را برای خود میسر می‌دید یا حکم اداره بخشی از مملکت را به دست می‌گرفت. این در حالی است که افرادی که دولت‌ها را پایه‌گذاری می‌کردند بعضاً خود به دست حاکمان ظالم به کام مرگ یا تبعید می‌رفتند. در صورتی که مترادف با چنین دولت ضعیفی، سیستم حکمرانی دیگری نیز وجود دارد که با ثبات بوده و در واقع هر چند ناچیز اما سهم حاکم و رعیت هر یک به قدر خود مشخص می‌باشد، لذا در سیستم جایگاه‌های اجتماعی یک حاکم هرگز نمی‌تواند به راحتی اقدامی علیه مردم انجام دهد و این همان چیزی است که مشروطیت در ایران به دنبال آن بود. 
 
‌استاد برجسته علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد که در دوران قاجار و در عصر امیرکبیر تلاش برای ایجاد یک دولت منظم شکل گرفت اما این چنین دولتی بر خلاف آرمان‌های حاکمیت تمامیت‌طلب و ظالم آن روزگار بود و بنابراین محکوم به فنا بود و سرانجام با دستور قتل امیرکبیر مواجه شد و نکته جالب آن است که مردم در آن زمان این اقدام را به عنوان یک حق طبیعی برای حاکم قلمداد می‌کردند.
 
دلاوری در ادامه سخنان خود بیان نمود که در دوران پهلوی اول، اجرای دولت نوسازی شکل گرفت و در بازه کوتاهی موفق به توسعه و رشد اقتصادی و زیرساختی شد اما به دلیل سیاست‌های مداخله‌ای حاکمیت و کشورهای دیگر ثباتی نداشت و موجب ایجاد دولت خود بازساز شد که با مبانی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن دوره زمانی سازگار باشد. نهایتاً در حدود سال 42 هجری شمسی در دوران پهلوی دوم با ایجاد دولت جامعه‌ساز و توسعه‌گرا سعی در برقراری ثبات نسبی در طول 15 سال آخر دوران حکومت پهلوی داشت. 
 
وی بیان کرد: انقلاب اسلامی در واقع واکنشی مردمی بود به یک الگوی نادرست توسعه و تعارضات گسترده و عمیق فرهنگی به وجود آمده که پس از انقلاب دولت‌ها به دنبال توسعه و ایجاد فرهنگ بودند لیکن در اوایل انقلاب با روی کار آمدن یک دولت توزیع‌گرا و در حین جنگ تحمیلی منابعی که برای توسعه مورد نیاز بود متأسفانه به دلیل شرایط و مشکلات گریزناپذیر تقریباً از دسترس خارج شدند و نیاز به تلاش و نوسازی این منابع بود.
 
این استاد و پژوهشگر علوم سیاسی در پایان سخنان خود اذعان کرد که پس از پایان جنگ تحمیلی، دولت‌های دیگر با شعارهای اصلاح و عدالت و توسعه بر روی کار آمدند که هر یک دستاوردهایی ارزنده داشتند ولی در کنار آن انتقادهایی نیز به دنبال داشته‌اند.
 
ادامه این نشست تخصصی با سخنان و نظرات عبدالله قنبرلو پی‌گرفته شد. وی با اشاره به موضوع ملی‌گرایی یا ناسیونالیسم در ایران که در اواخر سده هجدهم میلادی در ایران ظهور و در سده نوزدهم شروع به اوج‌گیری کرد، افزود: انتظاراتی از این جریان در ایران وجود داشت که از آن جمله می‌توان به ایجاد همبستگی، تفاهم و همکاری ملی اشاره کرد که این تفاهم و همبستگی ملی در صورت تحقق می‌توانست منجر به توسعه اقتصادی و اجتماعی شود، بنابراین ناسیونالیسم به عنوان یک ضرورت تشخیص داده شد و به شکل مدرن ناسیونالیسم در ایران شکل گرفت. هرچند پس از دوره‌ای دچار انحرافاتی مانند ستیزه‌جویی، نژادپرستی و فرقه‌گرایی شد و متأسفانه از ناسیونالیسم به عنوان ابزاری برای توجیه و مشروعیت یک نظام استبدادی بهره گرفته شد. 
 
استاد روابط بین‌الملل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان دلایل وجود ناسیونالیسم در ایران به این نکته اشاره کرد که وجود دخالت‌ها و فشارهای کشورهای خارجی، نابسامان بودن اوضاع داخلی و وجود یک نظام خودکامه سرکوب‌گر و مهم‌تر از آن نفوذ اندیشه‌های مدرن به جامعه، دلایلی برای ایجاد تفکرات ناسیونالیسم در ایران بوده است و گفت: در دوران ابتدایی ناسیونالیسم در ایران افرادی همچون عباس میرزا، امیرکبیر، میرزا قائم مقام فراهانی، سپه سالار و بعدها افرادی همچون فتحعلی آخوندزاده، ملکم خان، یوسف خان مستشارالدوله و طالب اف تبریزی کسانی بودند که به ترویج این اندیشه کمک کردند و در نهایت این اندیشه‌ها خود را در انقلاب مشروطه خواهان نمایان کرد.  
 
وی در ادامه سخنان خود اظهار کرد که انقلاب مشروطه در واقع متشکل از سه محور اصلی سکولاریسم، مشروطیت و ناسیونالیسم است و این اندیشه‌ها توسط افراد روشن‌فکر در آن زمان به عنوان عناصر کلیدی تشکیل یک دولت مدرن ترویج می‌شدند.
 
وی با ارائه دسته‌بندی انواع ناسیونالیسم در تاریخ ایران افزود: در آن زمان در کشور با سه نسخه از ناسیونالیسم مواجه بودیم که البته هر کدام به نوعی با چالش و شسکت روبه رو بوده اند، اولین نسخه ناسیونالیسم لیبرال یا مدنی بود که در دوران مشروطیت ظهور نمود که خواسته‌ها و اهداف آن‌ها ایجاد همبستگی ملی و مقابله با نفوذ قدرت‌های خارجی و در نهایت ایجاد دموکراسی و رفاه در ایران بود. دومین نسخه که پس از نافرجامی نسخه اول ناسیونالیسم به وجود آمد در دوران پهلوی اول و تحت عنوان ناسیونالیسم ایرانی یا باستان‌گرا یا آریایی بود که تشابه‌ها و تفاوت‌هایی با ناسیونالیسم لیبرال یا مدنی داشت که تفاوت عمده این دو در اَمپِریالیسم بودن ناسیونالیست باستانی است. 
 
وی بیان کرد: باید این نکته را در نظر داشت که ناسیونالیسم باستانی در دوران پهلوی اول برای مدت زمانی موجب ایجاد نوعی همبستگی و حتی قرار گرفتن در مسیر پیشرفت و توسعه کشور شد ولی در نهایت با وقوع جنگ جهانی دوم و ایجاد مسائل و مشکلاتی در سیاست‌های پیش گرفته شده توسط حکومت، این نسخه از ناسیونالیسم هم رو به افول گذاشت و پس از آن شاهد ظهور دور جدیدی از ناسیونالیسم در قالب بازگشت به آرمان‌های ناسیونالیسم لیبرال بودیم که اوج آن را در دوران پهلوی دوم و در زمان جنبش ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق می‌توان مشاهده نمود که پس از کودتای 28 مرداد این جریان نیز جای خود را به جریان دیگری که سمت و سوی بازگشت به ناسیونالیسم باستانی داشت را عوض کرد، اما مجدداً این جریانات نیز به دلیل مسائلی همچون ضدیت با دموکراسی و مشروطه‌خواهی دچار چالش شده و با شکست مواجه شدند. 
 
قنبرلو در ادامه نشست تخصصی تجربه دولت در تاریخ ایران به این نکته اشاره کرد که در دوران انقلاب اسلامی، نسخه سومی از ناسیونالیسم تحت عنوان ناسیونالیسم اسلام گرا که رویکردی از هر دو اندیشه اسلام‌گرایی و ناسیونالیسم که با برخی مواضع اسلام‌گرایانه در ایران همخوانی دارد، به وجود آمد که این جریان را می‌توان به چند برهه زمانی از جمله اوایل انقلاب که مبحث اسلام‌گرایی غلبه داشت بر ناسیونالیسم و سپس وقوع جنگ تحمیلی و ایجاد روحیه ناسیونالیسم اسلامی تقسیم کرد. و پس از آن این جریان و اندیشه موجب ایجاد نوعی همبستگی و توسعه در کشور شد که تا به امروز و به شکل مدرن‌تری در کشور در حال ادامه مسیر می‌باشد.
 
وی در فراز پایانی سخنان خود به این نکته اشاره کرد که ناسیونالیسم در ایران تجربه بسیار موفقی نداشته و به طور کلی انتظارها و خواسته‌هایی که باید را برآورده نکرده و ریشه‌یابی و بررسی این ناکارآمدی‌ها قطعاً نیازمند یک پژوهش گسترده و ژرف در این زمینه می‌باشد.
 
ادامه این نشست تخصصی با سخنان سجاد چیت فروش پیش رفت. وی با بیان اینکه نظام سیاسی ما که وامدار خون شهدای والامقام است و باید ابتدا آن را مورد تجلیل و سپس مورد بررسی قرار داد و توصیف صحیحی همراه با ارائه راه حل‌ها و نقد درست انجام داد.
 
وی افزود: باید تفاوتی میان متخصصین حوزه سیاست و عوام مردم وجود داشته باشد لذا در تحلیل و نقد سیاسی با چنین رویکرد فکری باید اذعان نمود که دچار تعارض‌های متفاوتی هستیم، تعارض در باب دولت اسلامی، اقتصاد ملی و سیاست از جمله مهم‌ترین آن‌هاست. مباحثی در باب مسائل اجتماعی و هویتی باید با رویکرد ریشه‌یابی و ارائه راه حل برای مشکلات باشد.

چیت‌فروش با اشاره به جنبه‌های تاریخی تعارضات مطرح شده بیان کرد که از لحاظ تاریخی این تعارضات شاید تا قبل از جنگ با روس‌ها و انگلیس مورد بررسی قرار گرفته باشد ولی در دوره مشروطه تعارضاتی در باب اختلافات بین دولت وقت و مردم پیش آمد که مردم از طرف روحانیون حمایت شدند که سعی در برقراری عدالت داشتند؛ از نگاهی دیگر در دوران پهلوی اول هم تعارضات فرهنگی با حکومت پیش آمد، تعارض فرهنگی ضد سنت‌های ایرانی و اسلامی که با تشویق و تبلیغ فرهنگ غربی اتفاق افتاد. در دوران پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و پس از آن هم تعارضاتی پیش آمد از جمله مسئله جمهوریت که با مفهوم جمهوریت غربی اشتباه گرفته شد و مبنای اصلی جمهوریت مورد نظر حضرت امام (ره) تحقق نیافت و دچار تعارضات شدیم.

وی با بیان اینکه یکی دیگر از تعارضات پیش آمده مسئله مظلومین جهان و توجه به مستضعفین است، ادامه داد: جنبه‌های مختلف این موضوع با دخالت رسانه‌های کشورهای غربی مواجه شده و موجب ایجاد تعارض میان مردم و سیاست‌های دولت در این باب شده است، در اینجا مبحثی مطرح می‌شود تحت عنوان دولت مدرن و دولت امروزه و چون دولت مدرن است در واقع خوانش اشتباه از دولت می‌باشد و این موجب ایجاد تعارضات بین جامعه اسلامی خواهد شد و لزوماً چنین دولت مدرنی می‌شود که طبقه‌بندی دولت از بالا به پایین باشد که خود شیوه‌ای رضاخانی است. بنابراین منظور از دولت مدرن یعنی چکیده تمام ملاحظات غربی و مسائلی همچون تکنولوژی و فضای مجازی و هوش مصنوعی که بر تعارضات حل نشده در دولت، اضافه می‌کند.

وی بیان کرد: همچنین اگر بخواهیم با نگاهی انتقادی به فضای مجازی فکر کنیم، باید بگوییم که فضای مجازی یک فضای کاملاً لیبرال است و توسط لیبرالیسم مورد توسعه قرار می‌گیرد. آن گاه معضلات لیبرالیسم باید مورد بررسی قرار گیرد. از جمله این معضلات اصالت اقتصادی و فردگرایی است، لیبرالیسم در ابتدا در ایران مورد حمله مارکسیست‌ها قرار می‌گرفت اما امروزه با از بین رفتن فضای مارکسیستی، تفکرات لیبرال‌ها به راحتی در حال توسعه هستند و می‌شود گفت که ما در فضایی لیبرال زندگی می‌کنیم. 

استاد علوم سیاسی دانشگاه جامع امام حسین (ع) در ادامه افزود: یکی از تعارضات لیبرالیسم مصرف‌گرایی است و از ابزار فضای مجازی برای ترویج این مصرف‌گرایی استفاده می‌کند. فضای مجازی تأکید بر اصل لذت دارد نه عقلانیت، بنابراین ترویج فردگرایی، به مرور مشکلاتی مانند اشاعه فرهنگ عدم فرزندآوری و جدایی از کانون خانواده و دوری از اجتماع را به وجود می‌آورد چرا که فرد تنها و رها شده سوژه راحت‌تری برای تسلط بر افکار و اعمال او است.  
 
وی به این موضوع که فضای مجازی دارای خصوصیت‌های دیگری نیز می‌باشد اشاره و عنوان کرد که تصویرگرایی و ارائه تصویری ذهنی و گاهاً ساختگی از یک آبژه که باعث می‌شود واقعیت آن آبژه دچار تعارض شود، از دیگر ویژگی‌های فضای مجازی است، دیگر ویژگی فضای مجازی از بین بردن اصالت مکان و هویت آن است که کاربرد اماکن مختلف و هویت‌های این اماکن را تغییر داده یا زیر سؤال برده است. 
 
چیت‌فروش با بیان دیگر ویژگی‌های فضای مجازی، سخنان خود را ادامه داد و بیان کرد: مشکلاتی که فضای مجازی در جامعه امروزی به وجود آورده، زیر سؤال بردن هنجار‌های مستتر در جامعه است که تعارضاتی را با باورهای نسل جدید و نسل سنتی پیش آورده است. از دیگر ویژگی‌های فضای مجازی غیر متمرکز کردن دولت است زیرا در حال حاضر دیگر برای عموم مردم، فضای مجازی وابسته به دولت نیست و به راحتی می‌توان با استفاده از فضای مجازی چیزی فراتر از حدود دولت کسب درآمد کرد. از دیگر ویژگی‌های فضای مجازی، تغییرات حوزه امنیتی و نظامی است که با استفاده از امکانات تکنولوژیک از جمله حوزه سایبری، نحوه تعاملات نظامی را نیز تغییر داده است . 
 
وی افزود: ساختارهای دولت طبق سیاست‌های فضای مجازی در حال کوچک شدن هستند، سیستم‌های بانک‌داری و شرکت‌های تجاری و خدماتی و غیره در حال انتقال به بستر فضای مجازی و کوچک شدن هستند.
انتهای پیام
captcha