کد خبر: 4238366
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۳
پیشکسوتان جهاددانشگاهی مطرح کردند

الگوی دفاع مقدس را در شرکت‌های دانش‌بنیان پیاده کنیم + فیلم

پیشکسوتان جهاددانشگاهی در نشست «بررسی پشتیبانی‌های علمی و فنی جوانان انقلابی از جبهه‌های جنگ تحمیلی» که به میزبانی ایکنا برگزار شد، مطرح کردند: باید همان الگوی دوران دفاع مقدس را در شرکت‌های دانش‌بنیان پیاده کنیم، از جوانان حمایت کنیم و اجازه دهیم که آنها فعالیت کنند.

الگوی دفاع مقدس را در شرکت‌های دانش‌بنیان پیاده کنیمهر جنگی یک صحنه و صفحه نظامی دارد و هزاران صحنه و صفحه غیر نظامی و با قاطعیت می‌توان گفت هیچ نبردی در طول تاریخ با تکیه صرف بر صحنه نظامی خود پیروز نشده است چراکه برای شلیک یک تیر توسط یک سرباز باید ۱۳ نفر در خارج میدان نبرد تلاش کنند و موفق شوند تا آن یک تیر شلیک شود.

جنگ تحمیلی با ضعف شدید در صفحه نظامی و میدان نبرد و کمبود شدید تجهیزات آغاز شد؛ اما این ضعف در تجهیزات و میدان نبرد را قوت و قدرت باور «ما می‌توانیم» در پشت جبهه‌ها، دانشگاه‌ها، آزمایشگاه‌ها و خانه‌های تک‌تک ما ایرانی‌ها به بهترین شکل ممکن جبران و صحنه نبرد را به نفع ایران برگرداند.

اگر آن دوران توانستیم در کنار جنگ ویران کننده‌ای که علیه ایران در جریان بود از پس همه نیازهایمان بربیاییم؛ اکنون نیز با الهام و الگوگیری به روز از آن روش‌ها می‌توانیم مشکلات کشور را رفع و آسایش، امنیت و توسعه‌ای در خور کشورمان ایجاد کنیم. یکی از نهادهایی که نقش مؤثر و مهمی در پشتیبانی از جبهه‌های جنگ داشت جهاددانشگاهی بود که با فعالیت‌های علمی و فنی به بهبود شرایط کمک می‌کرد.

برای درک آنچه در پشت صحنه دوران دفاع مقدس رخ می‌داد با دو نفر از جهادگران جهاددانشگاهی که نقش ارزنده‌ای در تعمیر، ساخت و به‌روزرسانی تجهیزات جنگی آن دوران داشتند به گفت‌وگو نشستیم. محمدصادق حاجی‌تاروردی و حسن کی‌ارسلان، از اعضای هیئت علمی جهاددانشگاهی از روزهایی گفتند که ایمان به عمل منجر و افتخار آفریده شد. در بخش نخست این نشست، میهمانان برنامه از ضعف‌ امکانات و قوت‌ اراده و خواستن‌ در دوران دفاع مقدس سخن گفتند. در ادامه مشروح بخش دوم این گفت‌وگو را با هم می‌بینیم و می‌خوانیم.

الگوی دفاع مقدس را در شرکت‌های دانش‌بنیان پیاده کنیم

ایکنا ـ مرور خاطرات جنگ با ارزش است اما اکنون الگوگرفتن از آن تجارب مهم‌تر است، این دو دوران چطور با هم قابل مقایسه و الگوبرداری است؟ 

تاروردی: خاصیت ویژه دوران جنگ تحمیلی این بود که به جوانان صد درصد اعتماد می‌شد؛ ما بی‌‌تجربه بودیم. یعنی همان زمان اگر به دست من یک تکه صابون  و یک تکه تی‌ان‌تی می‌دادند، نمی‌توانستم تفاوت آنها را تشخیص دهم مگر اینکه تست می‌کردم و علی‌رغم این شرایط می‌خواستم در صنعت نظامی فعالیت کنم. باید آموزش زیادی می‌دیدم تا بتوانم این کارها را انجام دهم. البته آموزش‌های زیادی هم دیدیم، کار کردیم، تست کردیم و در بسیاری از تست‌ها به شدت به مشکل برخوردیم.

وقتی می‌خواستیم موشک کاتیوشا را بسازیم اول تصمیم گرفتیم هر آنچه آلمانی‌ها گفته‌اند را یکبار اجرا کنیم؛ همه را اجرا کردیم اما همه طرح‌ها شکست خورد و معلوم شد تمام طراحی‌ها نقص دارد و باید همه را حل کنیم. آن زمان کسی به ما نمی‌گفت نکنید، بلکه می‌گفتند همه مشکلات را رفع کنید. به ما اعتماد کردند و ما تمام مشکلات موشک کاتیوشا را چه در سوخت و چه در سیستم پیشران، موتور، بالانس و ... رفع و محصول را به جبهه ارسال کردیم. 

تصور کنید به من جوان کم‌تجربه آن زمان چه حسی دست می‌داد که کارخانه در حال کار است، سلاح‌ها به دست رزمنده‌ها رسیده و همه چیز در حال خوب پیش رفتن است چون به ما اعتماد کرده‌اند و اجازه داده‌اند ما مشکلات را حل کنیم. البته منظور از ما فقط گروه ما نیست متخصصان پارچین هم هستند و کار همه آنها باارزش است و همه مکمل هم بودیم که کارها پیش می‌رفت.

اگر بخواهیم همان الگو را امروز اجرا کنیم طبیعی است که باید به جوانان امروز هم توجه و اعتماد کنیم که البته بخشی از آن اعتماد اکنون اتفاق افتاده است. در کشور ما بعد از اینکه یکسری پارک‌ها و مراکز رشد ایجاد شد، (که برخی مکمل و برخی رقیب جهاددانشگاهی بودند و این رقابت اشکالی ندارد) بسیاری از جوانان به این مراکز رفته و کارشان را شروع کردند و اکنون بسیاری از مشکلات کشور را به کمک همین بچه‌های جوان در شرکت‌های دانش‌‌بنیان حل می‌کنیم و این همان الگویی است که در حال رخ دادن است اما باید از آنها حمایت کنیم.

البته اکنون حمایت دشوار است. در فضای نظامی رقابت دشوار نیست، چراکه به شما اعتماد می‌‌کنند و فضای آزمون و خطا دارید اما در صنایع غیر نظامی همه چیز رقابتی است. اکنون برخی مطرح می‌کنند که ما در موشک و پهباد سرآمد دنیا هستیم، چرا در خودرو سرآمد نیستیم؟ به این دلیل که خودرو صنعتی رقابتی است. شما باید محصولی بسازید که با کشورهای دیگر رقابت کنید آن هم کشورهایی که دائماً در حال ایجاد تحول در صنایع خود هستند و نمی‌توانیم با همان سرعت به پیش برویم. به همین دلیل است که نتیجه مطلوب را نمی‌گیریم.

بنابراین باید همان الگوی دوران دفاع مقدس را در شرکت‌های دانش‌بنیان پیاده کنیم، از جوانان حمایت کنیم و اجازه دهیم آنها کار کنند. بودجه‌هایی که پیش‌بینی شده را واقعاً در اختیار آنها قرار دهیم و اجازه دهیم ریسکی که می‌خواهند را انجام دهند. مگر ما نمی‌خواهیم زمین بخریم و هزینه بدهیم، همین هزینه را به بچه‌های دانش‌بنیان بدهیم و بن‌بست‌ها و شکست‌ها را تحمل کنیم و به محض اینکه با عدم موفقیتی مواجه شدیم کار را تعطیل نکنیم و به فکر این نیفتیم که محصول را از خارج وارد کنیم.

یکی از گرفتاری‌های ما این است که رقیب خارجی داریم که می‌تواند محصول را سریع در اختیار ما بگذارد. ممکن است در دوران تحریم به ما ارائه ندهد و با روش‌های دیگری این محصول را وارد کنیم اما اگر شرکت خارجی محصول را در اختیار ما گذارد به رقیب شرکت تبدیل می‌شود و محصول داخلی و جوانان اگر نتوانند در داخل کشور کارهای با ارزش انجام دهند دانش و توانمندیشان را به جایی می‌برند که امکانات در اختیارشان قرار دهند؛ یعنی مهاجرت می‌کنند. اکنون یکی از مشکلاتی که ما در حوزه مهاجرت داریم این است که بچه‌ها می‌خواهند کارهای با ارزش و با کیفیت بالا  انجام دهند و وقتی به آنها اجازه نمی‌دهند به جایی می‌روند که امکانات و اجازه این کار به آنها داده شود.

اکنون در دانش‌بنیان‌ها، مراکز تحقیقاتی، پژوهشگاه‌‌هایی که جهاددانشگاهی در اختیار دارد، اقدامات با ارزشی انجام و مشکلات روز مملکت رفع می‌‌شود. پس باید میدان را گسترده و حمایت‌ کنیم و مراقب باشیم؛ خارجی‌هایی که می‌خواهند ما رشد نکنیم بلافاصله در تولید هر محصولی تلاش می‌کنند برای ما مانع ایجاد کنند.

یک مثال از دوران جنگ تحمیلی می‌زنم؛ بعد از تولید موشک کاتیوشا به سراغ ساخت موشک آر‌پی‌جی 7 رفتیم. این سلاح هم جزو سلاح‌های روسی بود و آلمانی‌ها آن را هم مهندسی معکوس کرده بودند و خط تولید آن هم به کمک متخصصان جهاد و پارچین به ثمر رسید. آن زمان یک موشک آر‌پی‌جی 7 را 400 دلار می‌خریدیم. بعد از اینکه جهاد کمک کرد و خط تولید به راه افتاد و تولید افزایش یافت، خارجی‌ها قیمت موشک را 40 دلار کردند. این بدان معناست که ساخت موشک را رها کنید و از ما ارزان بخرید. اما خوشبختانه مدیران نظامی می‌گفتند نباید فقط به فکر خرید تسلیحات باشیم چون ممکن است تحریم شویم یا مشکلاتی پیش بیاید که نتوانیم محصول را دریافت کنیم. مثل اکنون که در بحث تحریم مشکلاتی ایجاد می‌کنند تا اجازه ندهند کارها را انجام دهیم و عقب بمانیم.

به این مسئله فکر کنیم که چرا کشورمان در حوزه صنایع غذایی مشکل ندارد؟ چون بحث‌های مربوط به سیستم آبیاری نوین به خوبی رشد کرد که بخشی هم در جهاددانشگاهی اتفاق افتاد و سیستم‌‌ها را استاندارد کرده و طراحی‌ آنها را تصحیح کردیم و اکنون نهادهایی که این سیستم‌ها را می‌سازند محصول با کیفیتی ارائه می‌دهند. همین‌ موارد موجب شد مقدار قابل توجهی از زمین‌هایمان را زیر کشت آبیاری قطره‌ای و نوین ببریم و آب کمتر مصرف شود و زمین‌های بیشتری زیر کشت رود؛ نتیجه می‌شود اینکه در هر فصلی انواع محصول در بازار موجود است، در حالی که در گذشته چنین اتفاقی رخ نمی‌داد. تحریم هستیم اما در این حوزه تحریم اثری نداشته است چون دست خودمان است.

در بخش فنی‌تر، این موضوعات مهم‌تر است و البته کمتر به چشم می‌آید و در نمایشگاه‌ها متوجه می‌شویم چه اتفاق‌های بزرگی در حال رخ دادن است و چه محصولات باکیفیت و فناورانه‌ای در کشور ساخته و حتی صادر می‌شود.

«صادر شدن یک محصول» یعنی محصول به قدری با کیفیت است که می‌تواند با محصول خارجی رقابت کند حتی با محصولات چینی؛ اکنون چینی‌ها ثابت کرده‌اند که می‌توانند همه محصولات را با هزینه یک سوم و یا یک پنجم بسازند ولی به حمد الهی ما می‌توانیم در کشورمان تولیدات خوب داشته باشیم چراکه مواد اولیه زیادی داریم و انرژی و نیروی انسانی در کشور ما هنوز هم ارزان است. اینها مزیت‌های ماست که می‌تواند به تولید محصولات ارزان‌تر کمک کند.

الگوی دفاع مقدس را در شرکت‌های دانش‌بنیان پیاده کنیم

ایکنا ـ اگر یک جوان ایرانی به شما بگوید می‌خواهد مهاجرت کند و از شما که خارج از ایران تحصیل کرده‌اید بپرسد چگونه در خارج موفق شوم چه توصیه‌هایی به او می‌کنید؟

کی‌ارسلان: در درجه اول سعی می‌کنم او را از مهاجرت منصرف کنم. البته اگر می‌خواهد برای درس خواندن برود و با معلومات بهتر برگردد و خود را ارزان نفروشد خوب است. زمانی مسئول روابط بین‌الملل جهاددانشگاهی بودم؛ برخی مواقع افرادی برای گرفتن معرفی نامه برای سفارتخانه‌‌ها و تأیید رزومه می‌آمدند. از آنها می‌پرسیدم آنجا چه قدر قرار است به شما حقوق بدهند؟ خیلی تعجب می‌کردند و می‌گفتند فعلاً باید شهریه زیادی پرداخت کنم و سند و مدرک ببرم که در اینجا پول دارم.

می‌گفتم شما دارید می‌روید که عمله مفت برای آنها شوید؛ حداقل ماهی پنج هزار دلار حقوق درخواست کن. آنها باور نمی‌کردند اما برای تعدادی از آنها نامه‌نگاری شد و برای اساتید آنها نوشتیم که این فرد در چه زمینه‌هایی توانمندی دارد و آماده همکاری با شماست حالا شرایط شما چیست؟ با این نامه شرایط دانشجویی که می‌خواست مهاجرت کند تغییر می‌کرد و اساتید آنها می‌گفتند که شرمنده هستیم و ماهی بیش از دو هزار دلار نمی‌توانیم پرداخت کنیم و بعد قراردادی در این زمینه نوشته می‌شد. یعنی دانشجویان اگر می‌خواهند بروند هم از اول باید اینگونه مذاکره کنند.

در مرحله اول به دانشجوها می‌گویم که از ایران نروند و سعی می‌کنم اگر در رشته‌هایی تحصیل می‌کنند که به رشته من مربوط است و خودشان در آن علاقه و استعداد دارند در داخل ایران جایی پیدا می‌کنم که مشغول کار شوند و تشویقشان می‌کنم که می‌توانی در ایران موفق شوی و ... .  چون افرادی که می‌روند معمولاً کارآفرین نیستند. البته متأسفانه طی چند سال اخیر شاهد هستیم که کارآفرینان در حال مهاجرت هستند. یعنی کارآفرینان ایرانی را از خارج کشور جذب می‌کنند و دیگر عمله علمی نمی‌خواهند و می‌خواهند کسانی به کشور آنها بروند که برای آنها اشتغال ایجاد کنند و این خیلی بد است. ولی اگر افراد اصرار داشتند که بروند به آنها می‌گویم لااقل خودت را ارزان نفروش.

ایکنا ـ اگر می‌توانستید چیزی را از دوران مقدس عیناً بردارید و به این دوران بیاورید چه چیزی می‌آوردید؟

کی‌ارسلان: یکی از دلایل موفقیت ما در دوران دفاع مقدس نیاز نظامی بود و اینکه محصولات نظامی را کسی به ما نمی‌داد. خرید خارجی خیلی شیرین است مخصوصاً وقتی پول نفت زیاد می‌شود، شیرین‌تر هم می‌شود چون رفت و آمد و درصد و ... دارد. زمان جنگ فرض بر این بود که ما باید خودکفا و خودگردان باشیم و تولید و کار ارزش دارد. اما حالا به کسی که زیاد کار کند می‌گویند آدم باهوشی نیست. درآمدهای کلان در واردات، خرید و فروش سکه، ارز، ملک، طلا، رانت و ... است و همه قوانین علیه تولیدکننده است ولی کسی که بخواهد درآمد از راه‌های غیر مولد به دست بیاورد حداقل قوانین علیه او وجود دارد. 

اگر بچه‌های کارآفرین حمایت شوند احتمال دارد بتوانند سرپای خود بایستند اما کسانی که کارآفرین نیستند باید مشغول به کار شوند. این موارد کار اکنون کم است. خودروسازی داریم اما طراحی و خلاقیت در آن مطرح نیست. همه قطعه‌سازان سعی می‌کنند دلار دولتی دریافت کنند و از چین محصول ارزان وارد کنند. سود این کار بیشتر از تولید در داخل است. یعنی نظام اقتصادی ما یک گیر اساسی و فرهنگی دارد. ارزش‌های دوران دفاع مقدس در مورد تولید و کار می‌تواند بازگردد و امیدواریم که بازگردد.

ایکنا ـ چه اقداماتی انجام دهیم که این ارزش‌ها احیا شود؟

کی‌ارسلان: هزینه کسب درآمدهای مضر مثل خرید و فروش ارز و سکه و ... را باید بالا ببریم. وقتی درآمدهای مضر در حوزه مسکن و ارز و ... وجود دارد قیمت همه اینها بالا می‌رود و مردم مدام در حال فقیرتر شدن هستند و قشر متوسط از بین می‌رود. یعنی این فعالیت‌ها فقط کاذب نیست بلکه مضر است. هزینه این کارهای مضر را باید زیاد کرد و هر از افرادی که در این زمینه فعالیت می‌کنند، مالیات سنگینی گرفته شود.

دوستی دارم که چند سال بعد از من از انگلیس برگشت. برایم تعریف می‌کرد که ایرانی‌هایی که در جریان انقلاب از ایران فرار کرده بودند و سران رژیم و ... که پولدار بودند ولی آنجا کاری بلد نبودند، همان سیستم دلالی که در ایران در خرید و فروش ملک داریم را در انگلیس راه‌ انداختند. دلالی‌های آنها باعث شد قیمت ملک در محله کنزینگتون انگلیس که مثل فرمانیه ماست 20 درصد بالا رود. این مسئله برای انگلیسی‌ها عجیب بود اما به راحتی دولت انگلیس اعلام کرد 100 درصد مالیات بر ارزش افزوده ملک اعمال می‌شود؛ این اقدام دولت باعث شد این معضل و دلالی کاملاً از بین برود چون دیگر خرید و فروش ملک سودی نداشت و حتی ممکن بود افراد مجبور شوند مالیات معکوس(110 درصد) پرداخت کنند. پس یک راهکار این است که هزینه کارهای مضر را افزایش دهیم و موانع راه‌اندازی اقدامات مثبت را برداریم. البته کسانی که از این فعالیت‌ها، درآمدهای آنچنانی کسب می‌کنند ساکت نمی‌نشینند و جلوی اقدام علیه این مسئله را می‌گیرند اما باید تلاش کنیم.

ایکنا ـ چگونه در دوران دفاع مقدس با وجود کمبودها، مشکلات و شهید شدن همکارانتان مقاومت کردید و کار را ادامه دادید؟ 

تاروردی: بد نیست در مورد شهید مهرداد نکاتی را مطرح کنم. این عزیز اولین رئیس من در گروه مهندسی شیمی جهاددانشگاهی شریف بود. امیر دانشجوی سال سوم دوره لیسانس بود و من دانشجوی سال اول دوره فوق‌ لیسانس بودم. همیشه به من می‌گفت برای من بسیار دشوار است که با تو کار کنم چون تو از نظر علمی و سنی از من بزرگتر هستی و من نمی‌خواهم رئیس تو باشم؛ بیا جایمان را با هم عوض کنیم؛ اما من می‌گفتم این مسئله اصلاً برایم مانعی نیست و حتی در ذهنم نیز چنین چیزی نیامده است. در آن دوران حتی به آنها رئیس هم گفته نمی‌شد، بلکه مسئول فلان گروه یا بخش  بودند که بعدها واژه مدیر گروه مطرح شد و مدیر گروه کسی بود که همه مشکلات را باید گردن می‌گرفت.

همه با هم کار می‌کردیم و سیستم شورایی به شدت در جهاددانشگاهی شریف چه در مدیریت ارشد و چه در مدیریت گروه‌ها و پروژه‌‌ها اجرا می‌شد. مثلاً در اصلاح خط تولید کاتیوشا باید شش تا هفت گروه مختلف را دور هم جمع می‌کردیم. روشی به اسم ماتریسی داشتیم؛ یعنی یک گروه مسئول می‌شد و بقیه گروه‌ها نیروهایشان را به این پروژه قرض می‌دادند تا به آنها کمک کنند و هر وقت مشکلی داشتند به گروه خود باز می‌گشتند و از اعضای گروه خود کمک گرفته و مشکل را حل می‌کردند و به گروه اصلی پروژه بر‌می‌گشتند تا زمانی که پروژه کامل شود و سپس به محل خدمت خود بازمی‌گشتند و پروژه جدید را آغاز می‌کردند. یعنی مدام ساختارمان را تغییر  داده و دوباره به ساختار قبلی بازمی‌گشتیم تا پروژه‌ها اجرا شود. شهید مهرداد خیلی دوست داشت به جبهه برود و این کار را هم کرد و در جبهه نیز شهید شد.

یکبار شهید مهرداد با گروهی از بچه‌ها به جبهه رفتند تا هم دوران جبهه خود را سپری کنند و هم ببینند که آیا می‌شود برای جبهه کاری کرد. آن زمان آغاز کار ما بود. بچه‌ها وقتی به آنجا رفتند با مشکل پشه‌ها مواجه شدند. معضل پشه‌ها به ویژه در تابستان مشکل بزرگی برای رزمندگان بود به خصوص اینکه آب‌های راکد به دلیل موانعی که عراق ایجاد کرده بود، وجود داشت و موجب شده بود به راحتی پشه‌ها تکثیر شوند. خودم هم وقتی با شهید چمران برای جنگ‌های نامنظم رفته بودم همین مسئله را تجربه کردم و حتی به شوخی می‌گفتیم که پشه‌ها از روی پوتین هم آدم را نیش می‌زنند چه برسد از روی لباس.

رزمندگان به شهید مهرداد گفته بودند که فکری برای دفع این حشرات بکنید که بچه‌‌ها رفتند و بررسی کردند که در ارتش لوسیونی وجود دارد که به صورت و دست‌ها مالیده می‌شود و پشه‌ها دیگر به افراد نزدیک نمی‌شوند. این لوسیون را بررسی کردیم و متوجه شدیم ماده اصلی آن دی متیل فتالات است و خطری هم برای مصرف کننده ندارد. این ماده را هم به کمک بچه‌های دانشگاه تهران ساختیم و به عنوان «پماد سنگر» تولید و مشکل رزمندگان حل شد. وقتی این ماده را امتحان می‌کردیم پشه‌ها را می‌گرفتیم و داخل ظرف حاوی این ماده می‌انداختیم تا ببینیم چه اتفاقی می‌افتد و آیا پشه می‌میرد یا خیر. اما بعد متوجه شدیم قرار نیست پشه در داخل این ماده بمیرد بلکه فقط قرار است دفع کننده و دور کننده پشه‌ها از انسان باشد.

آن دوران شرایط ویژه‌ای داشتیم و همه بچه‌‌ها می‌خواستند در جنگ باشند و مطمئن شوند که تکلیف شرعی خود را انجام داده‌اند. این مسئله بسیار مهم است؛ وقتی امام به عنوان یک مرجع دینی دستور می‌دهند به جبهه‌ها بروید با دستور یک فرمانده ارتش تفاوت دارد. با دستور مرجع دینی، از افراد ساده روستایی تا شخصیت‌هایی که مسئولیت اجرایی مهم دارند احساس تکلیف می‌کنند که به جبهه بروند و اگر نمی‌روند در محیطی که هستند بهترین کارشان را انجام دهند تا از اینکه فرمان امام را اجرا می‌کنند، احساس رضایت کنند.

البته خوشبختانه بعدها برخی از مسئولان ما را قانع کردند که اگر شما اینجا کار کنید عین حضور در جبهه است و به شدت به شما در پشت جبهه نیاز داریم. ممکن است افراد زیادی بتوانند کار شما را در جبهه انجام دهند اما آن آدم‌ها نمی‌توانند کار شما را اینجا انجام دهند؛ این کارها یکسری پشتوانه‌های علمی و امکاناتی نیاز دارد که شما امکان انجام آن را دارید، اما دیگران ندارند؛ پس بهتر است بمانید و کارهای بزرگ را پشت جبهه انجام دهید.

البته کار در جهاد شریف هم خطرات زیادی داشت. وقتی برای اولین بار داشتیم سوخت موشک کاتیوشا را تست می‌کردیم تا مشکل آن را حل کنیم؛ من و آقای دکتر قرنفلی و مرحوم احتشامی زیر دستگاهی تست را مدیریت می‌کردیم که نزدیک به یک تن ماده منفجره داشت و اگر آن ماده منفجر می‌شد همه ما پودر می‌شدیم اما با آرامش تمام آنجا کار می‌کردیم چون می‌خواستیم با نمونه‌بردای دریابیم که این دستگاه چه زمانی به شرایط بهینه می‌رسد و این زمان را مشخص کنیم و ببینیم اگر این مخلوط مشکل دارد و بر روی سوخت تأثیر می‌گذارد مشکل را پیدا کنیم.

نمی‌گفتیم کارگرها این کار را انجام دهند و گزارش را به ما ارائه دهند. خودمان می‌رفتیم و کارها را انجام می‌دادیم چون دانش ما از کارگرها بیشتر بود و می‌فهمیدیم عدم یکنواختی سوخت یعنی چه و به جای اینکه به کارگرها توضیح دهیم خودمان می‌رفتیم و انجام می‌دادیم و می‌دانستیم خطر دارد اما خطر آن را با کمال میل می‌پذیرفتیم و چون دانش داشتیم، خطر را مدیریت می‌کردیم و خوشبختانه در دورانی که در صنایع نظامی کار می‌کردیم هیچ کدام از همکاران ما از این بُعد آسیبی ندیدند.

جنگ‌های شیمیایی خیلی ما را آزار داد ما خیلی دوست داشتیم که برویم و با موادی که تولید می‌کنیم به بچه‌هایی که آلوده می‌شوند کمک کنیم کمتر آسیب ببینند. به همین دلیل تست‌هایی بر مواد شیمیایی انجام می‌دادیم. یکی از دوستان ما دوربین آورده بود تا از نزدیک فیلمبردای کند و ما فیلم‌ها را با حرکت آهسته نگاه کنیم و ببینیم چه اتفاقی می‌افتاد ولی حواسمان نبود که فردای آن روز مراسم عقد فیلم‌بردار بود و متأسفانه به خاطر آلودگی محیط چند جای بدنش تاول زده بود. اگر این کارها را نمی‌کردیم چطور می‌توانستیم مشکلات حملات شیمیایی را حل کنیم و به زودتر خوب شدن رزمندگان کمک کنیم. فضا به شکلی بود که فرد حتی به این فکر نمی‌کرد که فردا مراسم عقد او برگزار می‌شود و به این فکر می‌کرد که باید بایستد و کار کند، چون باید به بچه‌هایی که شیمیایی می‌شدند و زجر می‌کشیدند کمک می‌کردیم؛ خارجی‌ها که حاضر نبودند این مشکلات را حل کنند.

چند روز پیش با یکی از پزشکان صحبت می‌کردم به من می‌گفت، آلمانی‌ها این همه مواد شیمیایی به صدام دادند که بتواند انواع و اقسام گازهای شیمیایی را تولید کند بعد ما تمام مجروحان شیمیایی خود را به آلمان فرستادیم تا درمان شوند و عملاً بهترین نمونه‌های انسانی که تحت تأثیر بمب‌های شیمیایی قرار گرفته بودند را در اختیار آلمان قرار دادیم و آنها فهمیدند وقتی این مواد بر روی انسان‌‌ها آزمایش می‌شود چه اثری دارد. به آنها پول می‌دادیم که بچه‌های شیمیایی ما را درمان کنند و آنها داده‌ها و اطلاعات لازم را از بیماران ما کسب می‌کردند و در آن دوران توانستند بیشترین بهره را ببرند؛ هم به صدام مواد فروختند و کمک کردند، هم به ما آسیب رساندند و هم جواب‌های تست‌های انسانی را در بخش بالینی به دست آوردند. آنها خیانت بزرگی در حق بشریت کردند. اکنون هم جانبازان شیمیایی با زجر زندگی می‌کنند که برای همه آنها آرزوی سلامتی می‌کنم و ان‌شاءالله که خدا از آنها قبول کند.

الگوی دفاع مقدس را در شرکت‌های دانش‌بنیان پیاده کنیم

ایکنا ـ چه حرفی با بچه‌های نسل جدید دارید؟

کی‌ارسلان: ذهنیت ما این است که نسل جدید هم از ما توانمندتر و باهوش‌تر است و هم اطلاعات بیشتری دارد. عرض ما خدمت آنها این است که 40 سال پیش، هم سن و سالان شما حتی بچه‌هایی که از شما کم‌سن‌تر بودند با حداقل امکانات توانستند فعالیت‌هایی انجام دهند که کشور را در برخی از حوزه‌ها به یکباره حرکت دهند. شما توان و هوش بالاتری از ما دارید و امکانات شما هم بیشتر است؛ صد درصد شما هم می‌توانید این کارها را انجام دهید. آن زمان تنها منبع اطلاعات کتابخانه بود و برای به دست آوردن یک کاتالوگ کلی دردسر داشتیم و به سختی برخی کتاب‌ها را وارد کشور می‌کردیم اما اکنون با اینترنت همه چیز در دسترس است.

توان و امکانات این نسل از ما بیشتر است ولی شاید انگیزه‌های آنها کمتر باشد. اول از آنها خواهش می‌کنیم که به خودشان انگیزه دهند و بعد مسئولان در جوانان انگیزه ایجاد کنند. مسئولان نیز سودآوری فعالیت‌های تحقیقاتی و تولیدی را افزایش و سودآوری فعالیت‌های مضر را کاهش دهند.

ایکنا ـ حرف پایانی؟

تاروردی: ملت ایران حواسشان باشد این کشور، کشور خودمان است و باید همه چیزمان را برای این کشور بگذاریم؛ همانطور که گذشتگان این کار را کردند و کشور را به ما تحویل دادند؛ همانطوری که فردی مثل امام، آن شخصیت بزرگ این کار را کردند؛ همانطور که رهبری اکنون هر آنچه دارند را وسط گذاشته و تلاش می‌کنند ایران کشوری پیشرفته در تراز نوین باشد. می‌خواهیم دنیا را به سمت مهدویت و ظهور ببریم و خوشبختانه طرفداران این تفکر در حال افزایش است؛ ما چنین کشوری با چنین امکاناتی داریم پس باید همه ما خودمان را وقف این کشور کنیم تا آباد و پیشرفته شود؛ ایران لایق بهترین‌هاست.

باید به برخی از جوانان یادآوری کنم که حواسشان باشد که 700 سال ایران بزرگترین امپراتوری کره زمین بوده است؛ وقتی که اسلام به ایران وارد شد باز همان نیروهای ایرانی خدمات بزرگی به اسلام کردند. اکنون بسیاری از کشورها فهمیده‌اند که دانشمندان دوران اسلامی یا ایرانی و یا شاگرد ایرانی‌ها بوده‌اند؛ بنابراین وقتی چنین پیشینه و استعداد بزرگی داریم باید ایران را مرجع دینی و علمی دنیا کنیم.

در یک دوره اعلام شد که هر کسی مقاله آی اس آی چاپ کند، امتیاز می‌گیرد. به یکباره تعداد مقالات ای اس آی ایران افزایش یافت و شیب آن 10 برابر متوسط دنیا شد. رئیس جمهور آمریکا گفته بود بروید ببینید در ایران چه خبر است و چه اتفاقاتی در آنجا می‌افتد که شیب تولید مقاله بالا رفته است و قطعاً بعداً این مقالات به فناوری تبدیل می‌شود. البته با تحریم سرعت ما را کم کردند. آنهایی که ایران را تحریم کردند می‌دانستند چه کار می‌کنند، بعد هم که به جان جوانان ما افتادند که آنها را ببرند.

برای من پیامک می‌آید که برای مهاجرت می‌توانید اقدام کنید؛ چرا باید مهاجرت کنم و مشکلات اینجا را برای بقیه بگذارم؛ باید بمانم و مشکلات را حل کنم. بنابراین باید همه به یاد داشته باشیم که ریشه‌ ما اینجاست و پدر و مادر ما اینجا هستند، گذشته ما اینجاست و بخشی از افتخارات گذشته دنیا اینجاست و ان‌شاء‌الله امام زمان ظهور می‌کند و با همراهی ایشان دنیا را آباد می‌کنیم. 

گفت‌وگو از زهرا ایرجی 

انتهای پیام
captcha