به گزارش ایکنا، دومین جلسه تفسیر قرآن آیتالله ابوالقاسم علیدوست؛ استاد درس خارج حوزه علمیه قم در سال جدید تحصیلی با محوریت تفسیر سوره بقره امروز، 18 مهر در حوزه علمیه قم برگزار شد.
در ادامه گزیده مباحث این جلسه را میخوانید؛
قرار است آیات 40 تا 61 از سوره بقره را مورد بحث و گفتوگو قرار دهیم. همه این آیات مربوط به بنیاسرائیل است و روش ما هم تفسیر آیه به آیه نیست بلکه فقره به فقره است. یکی از سورههای قرآن، سوره اسراء یا بنیاسرائیل است یعنی این قوم در قرآن یک سوره دارند. 49 مرتبه در قرآن از بنیاسرائیل با همین عنوان یاد شده است که این امر، اهمیت مطلب نزد خداوند را میرساند.
به این بسامد قرآنی بنیاسرائیل که حاکی از اهمیت است، روایاتی را اضافه کنید که مرحوم مجلسی در بحارالانوار نقل میکند و به تعبیر مرحوم نوری در لولو و مرجان، نقل متواتر از رسول خدا(ص) داریم که فرمودند آنچه در امتهای سابق به ویژه در بنیاسرائیل گذشته در امت من نیز واقع میشود. بنابراین ایشان میگوید نقل متواتر داریم از رسول خدا(ص) آنچه بر آنها گذشته بر امت من میگذرد. به هر روی غیر از تکرار نام و یاد بنیاسرائیل در قرآن که میطلبد یک مفسر در اطراف این قوم فکر کند و آیات مربوط به این قوم را بررسی کند، در روایات هم بر این مسئله تاکید شده است.
ما نکاتی راجع به این بخش از قرآن مطرح میکنیم. بنده هفته گذشته هم گفتم آیتالله جوادی آملی جلد چهارم تفسیر تسنیم را کلا به همین بخش از آیات اختصاص داده است. من حتیالامکان سعی میکنم اگر تعین و مصداقی در این آیات هست که محل بحث قرار گرفته وارد نشویم و عبور کنیم و اگر نکاتی به ذهن میرسد که نو است و قابل گفتن است و خوب به آن پرداخته نشده را بیان کنیم، بنابراین انتظار نداشته باشید آیه به آیه بحث کنیم.
همین نکتهای که الآن گفتیم مهم بود یعنی چرا باید به این آیات اهتمام ویژه داشته باشیم. بعید میدانم کسی از مفسران این نکته مهم را تذکر داده باشد که مطالعه روی سرنوشت بنیاسرائیل و آنچه بر آنها گذشته ارزش دارد چون بنا است مشابه آن بر امت اسلام جاری شود. نکته بعدی این است که خداوند 13 دستور به شکل امر در این آیات به بنیاسرائیل میدهد: ایمان بیاورید، ذکر نعمتهای خدا کنید، وفای به عهد با خدا داشته باشید، تقوا و پروا از خدا داشته باشید، اقامه نماز کنید، زکات بپردازید، رکوع کنید، تعقل داشته باشید، به صبر و نماز استعانت بجویید، پروا از قیامت داشته باشید، توبه کنید. اینها دستورات اثباتی است که در این بخش به بنی اسرائیل داده میشود. شکی نیست اگر بنی اسرائیل آیینهای باشد که بخواهد سرنوشت امت اسلام را نشان دهد، این دستورات شامل ما هم خواهد شد.
در این آیات شش مورد دستور الزامی در قالب نهی داریم که عبارت است از؛ نهی از کفر، نهی از مبادله خسارتبار، نهی از لبس حق به باطل، نهی از کتمان حق، نهی از خودفراموشی، نهی از قول بدون عمل. بخش معظمی از این آیات به ذکر نعمتهایی که خدا به بنی اسرائیل داده اختصاص دارد. این یک نما و شمای کلی از آیات مورد بحث ما است.
انسان باور نمیکند آیاتی در قرآن باشد که ابهام داشته باشد و مفسران تاکنون بحث نکرده باشند ولی ما مواردی دیدیدم که اینچنین است. بعضی نمونههای آن را الآن عرض میکنم. آیه 41 میفرماید: «وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ» یعنی آیات مرا به ثمن قلیل نفروشید. در تفسیر نمونه آیه اینطور معنا شده «آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید». «اشتراء» به معنای فروختن است و مراد آیه روشن است ولی مشکل این ترجمه این است که «اشتراء» به مبیع بیواسطه متعدی میشود و به «ثمن» با واسطه حرف باء متعدی میشود. این اشکال مورد نظر مفسران بوده. مثلا طبرسی در جوامع الجامع این بحث را مطرح میکند. در تفسیر تسنیم هم آقای جوادی آملی مسئله را مطرح میکند ولی حل نمیکنند. مثلا طبرسی میگوید «اشتراء» استعاره از استبدال است. نکتهای که به ذهن ما میرسد و نمیدانم کسی قبلا بیان کرده باشد یا نه این است اشتراء را به معنای برگزیدن و انتخاب کردن بگیریم. اتفاقا هر مشتری دنبال برگزیدن است. آیه میخواهد بفرماید آنها آمدند ثمن قلیل را برگزیدند، در مقابل ایمانشان را دادند.
آیه 46 میفرماید: «الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ». مصداق روشن ملاقات با خدا، قیامت است. سوالی که اینجا مطرح میشود این است که این افراد ظن به ملاقات خدا دارند یا یقین دارند؟ قاعدتا باید یقین داشته باشند. پس چرا تعبیر به گمان شده است؟ آیا میتوانیم بگوییم مراد از این گمان واقعا گمان است و صرف گمان کفایت میکند؟ واقعیت این است بسیاری از مومنان نسبت به اعتقادات ظن دارند یعنی در حد گمان، به خدا و قیامت ایمان دارند. یک پاسخ دیگر این است که یظنون دو معنا دارد؛ یک معنای گمان یعنی اعتقاد راجح، یک معنا هم یقین است. به همین خاطر برخی قراء «یظنون» را «یعلمون» قرائت کردند.
من بحث را تمام میکنم ولی پرونده این بحث را نبندید و درباره این آیات تفکر کنید تا بعدا ببینیم راه دیگری برای حل مطلب داریم یا نه. مثلا ببینیم روایات در این زمینه ورود دارند یا ندارند. مرحوم طبرسی میگوید یظنون یعنی انتظار دارند به ثواب خدا برسند. در واقع ایشان میخواهد خودش را از مخمصه رها کند. ما نسبت به ثواب قیامت و نیل به رحمت خدا و بهشت یقین نداریم بلکه انتظار و رجا داریم. ایشان خواسته معنای ظن را حفظ کند و از آن طرف معتقد نشود صرف گمان به قیامت کفایت میکند لذا طوری معنا میکند یظنون از معنای خودش خارج نشود، مشکل هم حل شود.
انتهای پیام