کد خبر: 4243432
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۱
مدرسه اثرگذار/ 6

مدرسه؛ از کارخانه آدم‌ساز تا ماشین آسیب‌ساز

نرگس سجادیه سه شاخصه‌ «اخلاق مراقبتی»، «همبستگی ملی و اجتماعی» و «کاوشگری و خلق» را از جمله مأموریت‌های مهم مدرسه دانست و گفت: برخی اوقات به دلیل انتظارات حداکثری از مدرسه یا تعاریف غلطی که از رسالت مدرسه داریم ممکن است مواردی را در دانش‌آموزان دچار آسیب کنیم که قابل تصحیح نیست و مدرسه به یک کارخانه آسیب‌ساز تبدیل شود.

سال ما دو آغاز و دو بهار دارد؛ آغاز نخست، نوروز است که برای همگان خجسته و پیروز است و آغاز دوم، مهری است که گرچه با خزان آغاز می‌شود اما بهار علم و دانش است و با جشن و سرور و مهرگان، سال تحصیلی جدید شروع می‌شود و دانش‌آموزان و دانشجویان می‌کوشند تا به قول ناصر خسرو، درختشان بار دانش بگیرد تا به زیر آورند چرخ نیلوفری را.

به بار نشستن درخت دانش، ملزوماتی نیاز دارد که توجه به آنها سبب‌ساز «ز گهواره تا گور دانش بجو» می‌شود و اگر به آن ملزومات بی‌توجهی شود؛ تا گور که هیچ، ۹ ماه سال تحصیلی هم طاقت‌فرسا خواهد بود. لازمه همه اینها «اثرگذاری» است؛ یعنی مدرسه باید اثرگذار باشد و به سمتی برود که علم نافع ایجاد کند و از علم بی‌نفع بپرهیزد.

ایکنا همزمان با بازگشایی مدارس در چندین گفت‌وگو با کارشناسان و متخصصان حوزه تعلیم و تربیت به موضوع «مدرسه اثرگذار» پرداخته است تا از دیدگاه‌های مختلف، چیستی و چگونگی چنین مدرسه و نظام تعلیم و تربیتی بررسی شود. در گفت‌وگوی ششم به سراغ نرگس سجادیه، دکترای تعلیم و تربیت و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، مؤلف کتاب «تبارشناسی و تعلیم و تربیت» و «رویکردهای نوین در تربیت اخلاقی» و مترجم کتاب‌‌های «فرهنگ‌های برنامه درسی»، «تربیت اخلاقی در مدرسه»، «روش‌ها و رویکردهای پژوهش در فلسفه تعلیم و تربیت» رفتیم و نظر او را در این رابطه جویا شدیم که در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانید.

ایکنا - مدرسه اثرگذار در زمینه تربیتی دارای چه شاخص‌هایی است؟ 

ابتدا برای اثرگذاری باید دید که چه مأموریت‌هایی را برای مدرسه در نظر گرفته‌ایم زیرا این مأموریت‌ها با توجه به تغییرات جهان، شتاب تغییرات، انقلاب ارتباطی، هوش مصنوعی و بحث‌هایی که در حوزه اشتغال و شغل به وقوع پیوسته است می‌تواند مأموریت‌های مدرسه را دچار فراز و نشیب کند.

برخی افراد با توجه به این تغییرات معتقد هستند که کارایی مدرسه برای یافتن شغل یا کسب درآمد مثل گذشته نیست و در جامعه با مهارت‌های دیگری که لزوماً در مدرسه آموخته نمی‌شود، افراد می‌توانند به درآمدهای بالاتر و جایگاه شغلی بهتری دست پیدا کنند.

همچنین با توجه به وضعیت اخیر که موضوع نمره بسیار بسط پیدا کرده است که سال دوازدهم که سال کنکور است و سال‌های قبل را نیز دربرمی‌گیرد؛ فضای تحصیلی-ارزشیابی، آزمون زده شده به سمتی رفته است که مدرسه نمی‌تواند موفقیت در این آزمون‌ها را تضمین کند و مؤسساتی که به صورت خاص بر آزمون‌ها تمرکز دارند و کارشان آزمون‌سازی است، بیشتر می‌توانند در این زمینه کمک کننده باشند؛ بنابراین بعضی از خانواده‌ها مناسب‌تر دیده‌اند که بیشتر از مدرسه بر سازمان‌ها و گزینه‌های دیگر تمرکز کنند. 

تربیت دینی و اخلاقی در کنار تربیت سیاسی یکی از مأموریت‌هایی است که پس از انقلاب برای مدرسه بیشتر قائل شدیم؛ در برخی موارد رویکردها و بینش‌هایی که در این سال‌ها نسبت به دانش‌آموز و متربی اتخاذ کردیم، ناکارآمد و مسئله‌دار بوده‌ است، مثلاً گاهی اجبار و توجه به مناسک در مدارس پررنگ بوده است و خانواده‌ها به نوعی شکست تربیت دینی، اخلاقی و سیاسی را می‌بینند و احساس می‌کنند که مدرسه نتوانسته است این مأموریت خود را هم به خوبی به انجام برساند بنابراین مدرسه را اثربخش نمی‌بینند. 

با توجه به توضیحات قبل باید بررسی کنیم که از مدرسه چه انتظاری داریم؟ اگر نگاه ما به مدرسه حداکثری باشد و همه وظایف تربیتی که بر عهده خانواده، جامعه و حاکمیت است را بر دوش مدرسه بگذاریم؛ مشخص است که مدرسه بسیار نحیف‌تر از آن است که بتواند بار این مسئولیت بزرگ را بر دوش بکشد. مدرسه محدودیت‌های خود را دارد در فضای خلأ شکل نمی‌گیرد و کاملاً در بستر اجتماع شکل می‌گیرد. مدرسه با خانواده‌ها مراوده و تعامل دارد و نمی‌تواند انتظارهای حداکثری را پاسخگو باشد. 

از سوی دیگر بعضی از افراد معتقدند که چون مدرسه این انتظارات را نتوانسته برآورده کند پس باید به سمت مدرسه‌زدایی حرکت کنیم و به مدرسه فکر نکنیم و یک نهاد جایگزین برای مدرسه در نظر بگیریم؛ فکر می‌کنند که می‌شود نهادی را در نظر گرفت که این انتظارات حداکثری را برآورده کند.

در شرایط امروز با توجه به بسیاری از ویژگی‌هایی که در جامعه ما وجود دارد همچنان می‌توانیم از مدرسه سخن بگوییم، ولی با این قید که مأموریت‌های ویژه‌ای برای مدرسه تعریف کنیم یا در تعریف مأموریت‌هایی که برای مدرسه داریم، تجدیدنظر کنیم. باید مأموریت‌های معقول، منطقی و معدود برای مدرسه قائل شویم و نخواهیم همه انتظارات تربیتی که از جامعه، خانواده و حاکمیت داریم را بر دوش مدرسه بگذاریم. 

اندیشمندانی که در حوزه مدرسه‌داری و مدرسه کار می‌کنند افراد متعددی هستند؛ وظیفه‌ای که گفته می‌شود که تقریباً فقط از عهده مدرسه برمی‌آید یا مدرسه نهاد قابل تأمل و توجه برای برآورده‌سازی آنهاست؛ ویژگی‌هایی دارد. ویژگی نخست بحث اخلاق مراقبت است که به معنای نوعی اخلاق رابطه‌ای و تمرین اخلاق شفقت و همدلی نسبت به یکدیگر است و اخلاق ارتباطی که در آن ارتباط اهمیت بسیار زیادی دارد. مدرسه می‌تواند محمل بسیار مهمی برای این موضوع باشد زیرا فقط در مدرسه تعداد زیادی از کودک و نوجوان هم‌سن و سال در کنار هم جمع می‌شوند که با این میزان ساعت قابل توجه، زیست کودکان و نوجوانان در آن جریان پیدا می‌کند. تقریباً نهاد رقیبی نداریم که حدود ۵ تا ۸ ساعت از زندگی بچه‌ها در آن رقم بخورد و تعداد بسیاری از کودکان و نوجوانان در این زیست جمعی حضور داشته باشند. این اتفاق برای مدرسه فرصت بسیار مغتنمی ایجاد می‌کند تا بتواند توقعات اخلاقی را بیشتر به صورت اخلاق مراقبت برآورده کند.

مدرسه به دلیل اینکه خانواده‌ها کوچک شده‌اند، اهمیت پیدا کرده است. در گذشته با خانواده‌های گسترده مواجه بودیم اما اکنون با خانواده‌های هسته‌ای مواجهیم که هر کدام در یک آپارتمان زندگی می‌کنند در حالی که قدیم‌ترها خانواده‌ها تا یک سنی در کنار پدربزرگ و مادربزرگ زندگی می‌کردند و ارتباطات نزدیک‌تری داشتند؛ بچه‌ها به همین دلیل فرصت ارتباط و مراودات نزدیک‌تری داشتند و به واسطه گستردگی خانواده، با همسالان بیشتری مراوده داشتند. از سوی دیگر با فرهنگ آپارتمان‌نشینی و شهرنشینی، مفهوم محله به معنای اصیل خود اصلاً وجود ندارد یا بسیار اندک است. این موضوع فرصت مراوده با دوستان و همسالان هم محله‌ای را برای کودکان تحت شعاع قرار داده است. 

این‌ها امکاناتی بود که به صورت طبیعی در گذشته وجود داشت و کودکان می‌توانستند دفاع از حق خود، بخشش نسبت به دیگری، ایثار، همکاری و همدلی را بیاموزند اما اکنون این بسترها وجود ندارد و بستر مدرسه برای تمرین اخلاق زیستن کودکان، بستر بی‌رقیبی است.

تک فرزند در خانه هیچ رقیبی ندارد تا بر سر منافع خود با دیگری رقابت کند، گاهی ببخشد و گاهی حق خود را بگیرد و یا گاهی از حق خود کوتاه بیاید. این موضوعات در خانواده‌های تک‌ فرزند خیلی کمتر وجود دارد ولی در مدرسه این فضا و موقعیت مهیاست که می‌توانیم از این موقعیت برای شکل‌گیری تربیت اخلاقی استفاده کنیم البته نمی‌خواهم بگویم که همه بار تربیت اخلاقی بر دوش مدرسه باشد؛ قطعاً خانواده و جامعه تأثیرگذارند؛ همچنان که فضا و اتمسفری که در مدرسه وجود دارد بیش از برنامه درسی در تربیت اخلاقی تأثیر می‌گذارد ولی به هرحال موقعیتی که ما در مدرسه داریم از این جهت بی‌همتاست و موقعیت دیگری با آن قابل رقابت نیست.

می‌توانیم در مدرسه یک فضای مشترک داشته باشیم؛ با توجه به اینکه مدرسه به حاکمیت متصل است باید ارزش‌های اجتماعی بنیادی بین همه افراد جامعه نهادینه شود. باید توجه کرد که این ارزش‌های اجتماعی، ارزش‌های بنیادی و مادر باشند و مخصوص یک قشر خاص و گروه ویژه از جامعه نباشد زیرا در این صورت گروه‌های دیگر جامعه در مدرسه از این ارزش‌ها استقبال نمی‌کنند مثلاً اگر بر ارزش سیاسی یا مناسک دینی خاصی تمرکز شود که برای گروه خاصی است که فقط مؤمنین به آن دین، این مناسک را انجام می‌دهند، باعث فاصله گرفتن افراد خواهد شد و بچه‌ها از این ارزش‌ها فاصله می‌گیرند.

یکسری ارزش‌های انسانی وجود دارد که در دین خیلی مورد تأکید قرار گرفته است که در اجتماع هم برای تنظیم روابط بسیار کمک کننده است؛ مدرسه برای تکمیل این ارزش‌ها بسیار بستر مناسبی است مثلاً ارزش عدالت که دین نسبت به این ارزش حساسیت بسیاری دارد. همچنین قسط و عدل از جمله مواردی است که در قرآن بر آن بسیار تأکید می‌شود و هم یک ارزش انسانی است که بسیاری از انسان‌ها فارغ از نژاد، مذهب، جنسیت و ملیتشان به آن می‌پردازند یا ارزش احترام و کرامت انسانی که ارزش مهمی است در دین هم به آن تأکید شده است و تقریباً همه جا می‌توانیم از آن یاد کنیم یا ارزش مدارا که هر کس باید سعی کند با دیگری مدارا کند؛ اینها ارزش‌های اجتماع‌بخش و جامع هستند که می‌تواند انسان‌ها را در کانون خود مجتمع کند. این‌ موارد ارزش‌های لازم برای شکل‌گیری یک ملت است. 

حتی ارزش‌های ملی ما نیز در همین دسته هستند؛ البته نه به صورتی که بخواهد با ارزش‌های محلی رقابت کند یا آنها را نادیده بگیرد. ما پرچم و مرزهایی داریم که باید از آن دفاع کنیم و مفهومی به نام «وطن» که امروزه بسیار مفهوم مهمی است که در درون خود یک میثاق اجتماعی دارد. همبستگی اجتماعی از جمله رسالت‌های مدرسه است که هیچ نهاد اجتماعی دیگری نمی‌تواند این رسالت را بر عهده بگیرد؛ بنابراین اگر بخواهم مشخصه‌های یک مدرسه اثربخش را مشخص کنم این است که یک مدرسه چقدر بر مؤلفه‌های همبستگی‌های اجتماعی توجه دارد، چه میزان آنها را نهادینه و تقویت می‌کند، چقدر عشق به وطن را در بین بچه‌ها تقویت می‌کند و چقدر پذیرش اقوام دیگری را که در ایران حضور دارند را تقویت و فضایی برای آشنایی با اقوام دیگر برای کودکان ایجاد می‌کند. 

سومین ارزشی که بسیار اهمیت دارد و بچه‌ها در مدرسه فرصت تجربه آن را دارند یک نوع تجربه کنجکاوی جمعی یا کاوشگری جمعی است. این کاوشگری جمعی امروزه در علم‌ورزی و فناوری نقش بسیاری پیدا می‌کند. امروز در دنیایی زندگی می‌کنیم که علم و پروژه‌های علمی نمی‌تواند به صورت تک نفره جلو برود؛ دیگر مثل قدیم که یک نفر حکیم وجود داشت که در همه رشته‌ها سرآمد بود نیست، چراکه در فناوری نمی‌توان قائم به فرد جلو رفت. همه شرکت‌هایی که برترین‌های فناوری جهان هستند کاملاً جمعی کار می‌کنند و پروژه‌ها به صورت گروهی است. 

اگر نگاه ما به مدرسه حداکثری باشد و همه وظایف تربیتی که بر عهده خانواده، جامعه و حاکمیت است را بر دوش مدرسه بگذاریم؛ مشخص است که مدرسه بسیار نحیف‌تر از آن است که بتواند بار این مسئولیت بزرگ را بر دوش بکشد

بنابراین در دنیای امروز علم‌ورزی و تولید فناوری و کارهای رسانه‌ای با کیفیت در گرو این است که ما چقدر بلدیم به صورت گروهی کار کنیم یعنی کاوشگری، خلاقیت، تولید محتوا و..‌. باید به صورت گروهی باشد و مدرسه به عنوان نهادی که می‌تواند بستر این کاوشگری و خلق جمعی باشد، نهاد بی‌رقیبی است.

اگر از بحث‌های آزمون و کنکور عبور کنیم و خیلی آن را جدی نگیریم و آن را علامت بدانیم نه علم و بخواهیم در حوزه‌های علمی جلو برویم باید بدانیم که فرد آرام آرام بزرگ می‌شود، رشد می‌کند و نحوه جمعی کاوشگری را یاد می‌گیرد و می‌داند که چگونه از امکان‌های دیگران استفاده و توانمندی‌های خود را تقویت کند، چگونه با امکانات دیگران ضعف‌های خود را بپوشاند و چگونه با دیگران در راستای بهینه شدن نتیجه مراوده کند. در مدرسه زمینه ایجاد این موضوعات را داریم و باید به آن پرداخته شود. باید تا حدی از رقابت‌های فردی عبور کنیم و به سمت همکاری و رفاقت حرکت کنیم و در عین حال رقابت‌های گروهی را داشته باشیم. 

سه شاخصه‌ای که مطرح شد یعنی بحث اخلاق مراقبتی، همبستگی ملی و اجتماعی و کاوشگری و خلق، می‌تواند از جمله مأموریت‌های مهم مدرسه باشد که با وجود همه اتفاقاتی که رخ داده است و همه امکاناتی که برای جایگزینی مدرسه وجود دارد، همچنان مدرسه می‌‌تواند به بهترین شکل این سه مأموریت را محقق کند. 

ایکنا - با توجه به موضوعاتی که فرمودید به نظر شما خروجی ۱۲ سال تحصیلی دانش‌آموزان باید چه چیزی باشد؟

اگر بخواهم به صورت حداقلی بگویم و از حالت حداکثری عبور کنم خروجی ۱۲ سال تحصیلی باید فردی باشد که ارزش‌های اخلاقی پایه در او وجود داشته باشد و به اخلاق به خصوص و ارزش‌های پایه‌ای پایبند باشد؛ یعنی صداقت داشته باشد، امانتدار باشد، عدالت در ذهن او نهادینه شده باشد، در پی سلطه بر دیگران نباشد، کرامت انسان‌ها را به رسمیت بشناسد، به حقوق دیگران تجاوز نکند و در درجه دوم فردی باشد که حب وطن و عرق ملی دارد.

فرد باید به وطن خود عشق بورزد و مردم جامعه برای او اهمیت داشته باشند و در عین حال مهارت‌هایی را داشته باشد که بتواند در حوزه علم، هنر، فناوری یا کسب و کار به صورت جمعی در شبکه‌ای از آدم‌ها ایفای نقش مثبت کند و بده و بستان ثمربخش داشته باشد؛ اگر اینگونه باشند مدرسه به آن چیزی که می‌خواسته است رسیده است. 

ایکنا - سخن پایانی. 

برخی اوقات به دلیل انتظارات حداکثری از مدرسه یا تعاریف غلطی که از رسالت مدرسه داریم ممکن است مواردی را در دانش‌آموزان آسیب بزنیم که دیگر با هیچ چیز دیگر درست نمی‌شود و مدرسه را به یک کارخانه مریض‌سازی تبدیل کنیم. قبلاً گفته می‌شد که مدرسه باید کارخانه آدم‌سازی باشد؛ این تعبیر از دوران قاجار مطرح بود و بعضی اوقات با نگاه‌های معیوبی که در مدارس ما وجود دارد؛ مدارس در حال تبدیل به یک کارخانه مریض‌سازی هستند که با ایجاد رقابت‌های خیلی شدید شکننده و غیراخلاقی و فشارهای بسیار زیاد آموزشی غیرعلمی به دانش‌آموزان، آزارهای آموزشی می‌دهیم یا با تنگ نظری‌هایی که در آموزش ارزش‌ها ایفا می‌کنیم ممکن است به ساختارهای عمیق روانی آنها آسیب بزنیم؛ بعد از ۱۲ سال با موجوداتی مواجه هستیم که روانشان عمیقاً زخم خورده است.

دانش آموزان کاملاً توان دفاع از خود را ندارند و در سنی نیستند که بالغ باشند و فعالانه در مقابل این ماشین آسیب‌ساز کاری انجام دهند؛ بنابراین ممکن است به علت غفلت والدین یا ابراز نکردن دانش آموز  و مقاومت او، آسیب‌های روانی را در فرد نهادینه کنیم و برای اولویت‌های دست چندم، اولویت‌های مهم زندگی را دچار آسیب کنیم. این مسئله باید بسیار مورد توجه قرار گیرد که اگر مدرسه به ماشین آسیب تبدیل شود باید برای آن فکر جدی کرد.

گفت‌وگو از سجاد محمدیان

انتهای پیام
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۳/۰۸/۰۷ - ۱۴:۳۳
0
0
سلام احسن بسیار عالی و کارشناسی شده پیرامون اهمیت و جایگاه سازندگی مدرسه در نظام اجتماعی و شهروندان آن
captcha