«حقالناس» مهمترین و پربسامدترین موضوع در دین اسلام است تا جایی که طولانیترین آیه قرآن(سوره بقره آیه ۲۸۲) نیز به همین موضوع اختصاص دارد و امیرالمؤمنین امام علی(ع) نیز میفرمایند: «خدای متعال رعایت حقوق بندگانش را مقدمهای بر رعایت حقوق خودش قرار داده است.»
اوج جلوهگاه توجه به حقالناس در مکتب اسلام و اهلبیت(ع) را میتوان در شب عاشورا مشاهده کرد؛ هنگامی که امام حسین(ع) شرط پیکار با ظلم و همراهی با خود را بدهکار نبودن گذاشت و بیعت خود را از افرادی که حقی بر گردن دارند، برداشت، چراکه پرداخت حق مردم را مقدم بر حضور در جهاد با طاغوت میدانستند.
همین رویداد مهم و درسآموز از واقعه کربلا سبب شد تا ایکنا با آغاز ماه محرم امسال به موضوع مهم «حقالناس» بپردازد و بخشهایی از کتاب «حقالناس، ارتباط متقابل حقوق مردم و اخلاق اسلامی» نوشته آیتالله مظاهری را به نظر مخاطبان خود برساند که در ادامه مشروح بخش هفتادم با عنوان «برخی از مصادیق حق الناس آبرویی؛ اهانت» را میخوانید.
۵. اهانت
گناه بزرگ دیگری که سبب میشود، دیگران حق پیدا کنند، توهین یا اهانت است. در نکوهش اهانت، همین بس که خداوند متعال در حدیث قدسی به روایت امام باقر(ع) میفرماید: «من أهان لی ولیاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ وَأَنَا أَسْرَعُ شَیْءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِیائِی». هر که به دوستی از من اهانت کند، آشکارا به جنگ من آمده و من به یاری دوستانم از هر چیز شتابانترم، از نظر قرآن کریم افراد رباخوار، با خداوند متعال در حال جنگند، چنان که میفرماید: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأَذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ». قبح اهانت و عظمت گناه آن به اندازهای است که خداوند سبحان، آن را مثل ربا، جنگ با خودش میداند.
ناسزا گفتن، شکستن دل، زخم زبان، آبروریزی، تحقیر، سرزنش و بالأخره هر گفتار یا رفتاری که دیگران را سرافکنده و خجالتزده کند، از مصادیق اهانت است و اهانت یکی از مصادیق بارز ظلم و حق الناس آبرویی است. در روایت دیگری از قول پیامبر اکرم(ص) میخوانیم که خداوند در معراج به ایشان میفرماید: «یا مُحَمَّدُ مَنْ أَذَلِّ لِی وَلِیًّا فَقَدْ أَرْصَدَنِی بِالْمُحَارَبَةِ وَ مَنْ حَارَبَنِی حَارَبَتُهُ»، ای محمد هر کس یکی از دوستان مرا خوار و ذلیل کند، او خود را برای جنگ با من آماده کرده است و هر کس با من بجنگد، من نیز با او میجنگم. منظور از واژه «ولی» در این دو حدیث، طبق روایتی که در ادامه آن در اصول کافی نقل شده، شیعه است.
بر این اساس، اگر کسی به یکی از شیعیان معمولی توهین کند یا او را ذلیل و حقیر کند، گناهش به اندازهای بزرگ است که گویا مهیای جنگ با خداوند شده است. خداوند هم میفرماید: من با چنین کسی میجنگم. پروردگار عالم بندههایش را خیلی دوست دارد. او از هفتاد پدر و مادر مهربان به بندگان مهربانتر است و این از باب مثال است بلکه از هفتصد یا هفت میلیون و هرچه تصور شود، مهربانتر است. خدا صددرصد عاشق بندگان است و همه را خیلی دوست دارد و اگر ببیند به این بنده، حتی بنده گناهکار، توهین شد، غضب میکند. اگر ببیند کسی به بندهاش زخم زبان زد یا فحش داد، حتی اگر بنده بدی باشد، از توهین به او غضب میکند. بالاتر از این نیست که اگر کسی محکوم به اعدام باشد، مأموری که طناب را به گردن او میاندازد، حق توهین به وی را ندارد و اگر اهانت کرد، اگر او را تحقیر، تمسخر یا سرزنش کرد، گناهش مثل جنگ با خداست.
شدت مهربانی خداوند به بندگان، حتی بندگان گناهکار به قدری است که جهنم را برای پاکسازی آنان قرار داده است. جهنم، از الطاف خفیه خداست و اگر پروردگار عالم کسی را به جهنم بفرستند، قصد اهانت به وی را ندارد. بلکه میخواهد گناهان او و حقوقی که بر عهده دارد و برایش مبدل به آتش و عذاب شده، از بین برود. مثل سنگ معدنی، که در کوره ذوب میگردد تا ناخالصیها از آن زدوده شده و طلای ناب شود، گناهکار نیز به جهنم میرود تا کدورتها و رذالتها از او زدوده شود و لیاقت ورود به بهشت را پیدا کند.
پروردگار عالم به اندازهای از اهانت و تندی بیزار است که وقتی حضرت موسی(ع) را برای هدایت فرعون میفرستد، سفارش میکند که با زبان نرم و لین با وی سخن بگوید. یعنی حق تعالی اهانت به فرعون که گردنکشی کرده و ادعای خدایی دارد، را نیز خوش نمیدارد.
ابتدا میفرماید: به سوی فرعون برو که او طغیان و سرکشی کرده است، «إِذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى». سپس میفرماید: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَینا لَعَلَّهُ یَتَذَکرُ أو یخشى». من دوست دارم، فرعون هدایت شود، پس با تلطف و مهربانی و نرمی با او حرف بزن، شاید آدم شود. گذشته از آنچه بیان شد، اساساً حرمت مؤمن، نزد خداوند تعالی طبق روایات، از حرمت کعبه بالاتر است: «الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حَرمَةٌ من الکعبة». در برخی روایات احترام مؤمن بیشتر از احترام ملک مقرب شمرده شده است، «وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَعْظَمُ حُرمَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأَکْرَمُ عَلَیْهِ مِنْ مَلَک مقرب».
پس اجتناب از اهانت به دیگران ضروری است و همه باید مراقب باشند که با گفتار یا کردار خویش کسی را خوار و ذلیل نکنند، آبروریزی نکنند، شخصیت دیگران را نکوبند، زخم زبان نزنند و سرزنش نکنند که همه این گناهان بزرگ، نوعی اهانت و ذلت است و مثل جنگ با خداست. بیشتر این گناهان به واسطه زبان رخ میدهد.
شخصی به پیامبر اکرم(ص) گفت: یا رسول الله مرا نصیحت کنید. فرمودند: «احفظ لسانک»؛ مواظب زبانت باش! دو مرتبه گفت: من را نصیحت کنید. پیامبر(ص) باز فرمودند: مواظب زبانت باش. برای مرتبه سوم، گفت: مرا نصیحت کنید و باز هم همان جواب را شنید. سپس پیامبر به او فرمودند: «هل یکبُ النَّاسَ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ فِی النَّارِ إِلَّا حَصَائِدُ ألسنتهم»، مگر غیر از این است که بیشتر اهل جهنم به واسطه زبانشان جهنمی میشوند؟
در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است که هرکس بر ضرر یک مؤمن حرفی بزند و قصدش آبروریزی و افشای عیب او باشد و بخواهد او از چشم مردم بیفتد، خداوند او را از ولایت خود به ولایت شیطان میراند و شیطان هم او را نمیپذیرد: «مَن رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَایَةً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَهَدْمَ مروءته لیسقط من أعین النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللهُ مِنْ ولایته إلى ولایة الشیطان فلا یقبلُهُ الشَّیْطَانُ» وای به حال کسی که به دیگران توهین کند، زخم زبان بزند کسی را مسخره کند، آبروی اشخاص را بریزد و به این طرف و آن طرف بزند تا یک نقطه ضعف از مردم پیدا کند و بخواهد شخصیت دیگران را منکوب نماید.
گاهی افراد این گناهان بزرگ را به عنوان سیاست مرتکب میشوند، به راحتی شخصیت دیگران را میکوبند، به آنها توهین میکنند، بعد هم گناه خود را توجیه میکنند که در سیاست، افشاگری لازم است. توجیه گناه کمتر از خود گناه نیست و خطر آن بسیار بزرگ است. یکی از خطرهای آن، این است که توفیق توبه را از انسان سلب میکند.
انتهای پیام