کد خبر: 4252058
تاریخ انتشار : ۱۸ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۱
صنعت کتابت در تمدن اسلامی / بخش دوم و پایانی

از بانوان هنرمند قرآن‌نویس تا رقابت تجاری بین کاتبان مسلمان

کتابت و نسخه‌برداری کتب علمی و اسلامی به ویژه قرآن کریم، از صدر اسلام تا کنون رواج داشته است به طوری که در قرون اولیه اسلامی علما و پادشاهان بسیاری به شغل کتابت قرآن و کتب علمی اشتغال داشته‌اند. حتی بانوان نیز به این حرفه مشغول بوده و از این راه ارتزاق می‌کردند.

به گزارش ایکنا، تارنمای شبکه الجزیره در گزارشی به قلم محمد المختار ولد احمد، به بررسی صنعت کتابت و نسخه‌برداری از کتب اسلامی و علوم مختلف در قرون اولیه پس از ظهور اسلام پرداخته است. در قسمت نخست این گزارش اشاره شد که پدیده نویسندگی و کتابت ـ یا صنعت نشر کتاب در جوامع اسلامی ـ از شاخص‌ترین پدیده‌های شناختی است که تمدن اسلامی به تمدن انسانی هدیه داده و با توسعه خود، به فراوانی کتاب‌ها و تأسیس کتابخانه‌های عمومی و خصوصی منجر شد.

 ترجمه بخش دوم این گزارش در ادامه می‌آید:

درخشش و شکوفایی حرفه کتابت

 
در پایان قرن دوم هجری، صنعت کتابت به تعبیر ابن خلدون در کتاب «المقدمه»، مسیر خود را به سمت پیشرفت و شکوفایی طی کرد و در قرن سوم هجری/ نهم میلادی به شاخه‌های مختلفی چون نسخه‌برداری، تصحیح، صحافی و سایر امور کتابت مانند خرید و فروش کاغذ تقسیم شد. بدین ترتیب صنعت کتابت حتی در اندلس نیز به شکل قابل توجهی شکوفا شد.
 
در این شغل هزاران کاتب زن و مرد از همه طبقات جامعه، از علما و ادبا و فرزندان پادشاهان گذشته گرفته تا غلامان و بردگان مشغول به کار شدند. از جمله مشهورترین علمایی که برای کسب درآمد به کار ورّاقی مشغول بود، امام احمد بن حنبل (متوفی 241هـ/855م) بود که برای گذران زندگی در ایام طلبگی در قبال مقداری دستمزد به کتابت و نسخه‌برداری کتاب‌ها مشغول بود.
 
فقیه و مورخ مشهور، شهاب الدین النویری الشافعی (متوفی 733هـ/1333م) یکی از ورّاقان مشهور آن دوران بود که کتب بسیاری در علوم مختلف به خط او باقی مانده است. گفته شده که وی کتاب «صحیح بخاری» را 8 مرتبه نسخه‌برداری کرد و هر نسخه از این کتاب به خط وی، 1000 درهم (امروز معادل تقریبا 2000 دلار آمریکا) به فروش می‌رسید. او در هر روز 3 جزوه 10 صفحه‌ای (30 صفحه) کتابت می‌کرد.
 
از جمله پادشاهانی که به حرفه وراقی اشتغال داشت نیز می‌توان به سلطان نورالدین زنگی (متوفی 569هـ/1173م) اشاره کرد که ذهبی در کتاب تاریخ الاسلام نوشته است: «او گاهی نسخه‌برداری و گاهی صحافی می‌کرد.»
 

بانوان ورّاق

 
بانوان نیز در کنار مردان به شغل وراقی وارد شده و یا در این کار به مردان کمک می‌کردند. عبدالواحد المراکشی، مورخ اندلسی (متوفی 647هـ/1249م) در کتاب «المُعجِب فی تلخیص اخبار المَغرب» نوشته است: «در سمت شرق قرطبه (کوردوبا) 170 زن وجود داشت که همه آنها مصحف‌ها را به خط کوفی کتابت می‌کردند.» این فقط در این قسمت اندلس بود، اما بقیه مناطق آن چگونه بوده است؟
 
ورقاء بنت ینتان (متوفی بعد از 540هـ/1145م) یک زن اندلسی‌تبار بود که یکی از کاتبان بسیار خوب به شمار می‌رفت. در زندگینامه او آمده است که وی یک زن ادیب و شاعر بود که حافظ قرآن و خوشنویس هم بود.
 
عبداللطیف چلبی، نویسنده عراقی (متوفی 1365هـ/1945م) حکایت کرده که در سال 1347هـ/1928م، در مسجد جامع حیدرخانه در بغداد نسخه‌ای از قاموس «الصحاح» از ابونصر جوهری (متوفی 393هـ) را دیده است که زنی به نام مریم بنت عبدالقادر که در قرن ششم هجری می‌زیسته، آن را نسخه‌برداری کرده است. این زن در پایان کتاب عبارت تأثیرگذاری نوشته است: «امیدوارم هرکس در این کار اشتباهی می‌بیند مرا ببخشد، زیرا من در حالی که با دست راستم خط می‌نوشتم، با دست چپم گهواره فرزندم را تکان می‌دادم!»
 
الصفدی تاریخ‌نگار نیز در کتاب «الوافی بالوفیات» نوشته است که ابوالعباس بن الحطیئه الفاسی (متوفی 560هـ/1165م) در مصر کتاب‌های بسیاری را در ازای دستمزد نسخه‌برداری کرده است. او به همسر و دخترش نیز کتابت را آموخته بود و آنها هم این کار را مانند او انجام می‌دادند و هنگامی که نسخه‌برداری یک کتاب را آغاز می‌کردند، هر کدام از آنها بخشی از آن را کتابت می‌کردند اما جز افراد بسیار حاذق و ماهر کسی نمی‌توانست بین خط آنها تفاوتی احساس کند.
 
نویسندگان و صنعت کتابت در تمدن اسلامی (بخش دوم)
 
شهرهای بزرگ اسلامی دارای بازارهای مختلفی بود که بر اساس کالاها یا صنایع دستی که در آنها عرضه می‌شد، تقسیم‌بندی شده بود. از جمله این بازارها، «بازار وراقین» بود. 
 
یعقوبی، جغرافی‌دان و تاریخ‌نگار مشهور (متوفی 284هـ/897م) در کتاب «البلدان» نوشته است: «در حومه بغداد به نام ربض وضّاح بازارهایی بود که در آن زمان (قرن سوم هجری) اکثراً وراقان و کاتبان در آن مشغول بودند و در این بازار بیش از 100 مغازه به آنها اختصاص داشت.»
 

وراقی؛ حرفه‌ای گسترده

 
مغازه‌های وراقی منحصر به نسخه‌برداری کتب فرهنگ اسلامی نبود بلکه کتابهای ترجمه شده نیز به آنها اضافه شده بود و وراقان حرفه خود را گسترش داده و وراقان سایر ملل را نیز به جمع خود ه‍ بودند. نه به خاطر اینکه کتب ادیان دیگر را نسخه‌برداری و منتشر کنند بلکه برای اینکه کتب اسلامی به دست آنها نسخه‌برداری و فروخته شود.
 
بیهقی (متوفی 458هـ/1067م) در کتاب «دلایل النبوة» حکایتی از یک یهودی ذکر می‌کند که خلاصهچچ آن بدین شرح است: «یکی از فرهیختگان یهودی که خط خوشی داشت مسلمان شد و داستان اسلام آوردنش را برای مأمون، خلیفه عباسی تعریف کرد و گفت: «من قرآن را گرفتم و سه نسخه از آن نسخه‌برداری کردم و عمداً چیزهایی به آن اضافه و چیزهایی را کم کردم و سپس آن را به وراقان دادم. آنها این نسخه‌ها را مشاهده کردند و وقتی زیادی و نقصانی در آنها دیدند، از من نخریدند. لذا فهمیدم که این کتاب محفوظ است (قابل تحریف نیست) و همین سبب اسلام آوردن من شد.»
محدث بزرگی چون بیهقی این حکایت را برای تأکید بر محافظت قرآن کریم از تحریف آورده است.
 
در میان کاتبان و وراقان کسانی بودند که کتاب‌های کوچک قابل حمل را که امروز به کتب جیبی مشهورند، کتابت می‌کردند؛ مانند ابوالفضل عبدالکریم بن احمد بن جلیق تغلبی (متوفی 640هـ/1242م) که از این راه امرار معاش می‌کرده است.
 
نویسندگان و صنعت کتابت در تمدن اسلامی (بخش دوم)
 

گسترش همه‌جانبه

 
کاتبان از محدوده تولید علمی و ادبی  فراتر رفته و به تولید کتب ادبی تخیلی پرداختند، چه با هدف آموزش کودکان، یا برای پر کردن اوقات فراغت. بنابراین، داستان‌ها، رمان‌ها، دیوان‌های اشعار عامه‌پسند و همه کتاب‌های ادبی مورد نیاز، هرکدام کاتبان خاص خود را داشتند که در خلق این آثار تخصص داشتند. 
 
در این کار همه‌جانبه، وراقان و کاتبان در سرعت و مهارت خوشنویسی و توانایی نسخه‌برداری تألیفات حجیم با یکدیگر رقابت می‌کردند و در این کار اصطلاحاتی برای اندازه‌گیری حجم و بخش‌های این کتاب‌ها داشتند.
 
ابن عبدالملک مراکشی (متوفی 703هـ/1303م) در کتاب «الذیل و التکملة» درباره طریقه اندازه‌گیری کتاب‌ها توسط وراقان می‌نویسد: «اندازه‌گیری حجم کتاب‌ها توسط وراقان در آن زمان بدین صورت بود که «کتاب لطیف» (کوچک) در حجم دیوان متنبی (حدود 5350 بیت)، «کتاب متوسط» به اندازه دیوان ابوتمام (حدود 7300 بیت) و «کتاب ضخیم» شامل 15 هزار بیت و بیشتر بود. اما شاید «کتاب بزرگ» نیز وجود داشت که حد واسطی بین کتاب متوسط و کتاب ضخیم محسوب می‌شد.»
 
به نظر می‌رسد اندازه‌‌گیری حجم کتاب‌ها بین ساکنان شرق و غرب متفاوت بود. مثلاً ذهبی یک جزء را 20 ورق در نظر می‌گرفت. اما ابن خیر اشبیلی اندلسی در کتاب فهرست خود تعریف متفاوتی از جزء دارد و می‌گوید: حجم کتاب فهرست 10 جزء است که هر جزء شامل 30 ورق است.
 
اما یاقوت حموی در معجم الادباء درباره حجم «مجلد» می‌گوید که مجلد 20 جزوه است. وی در زندگینامه ابوالعلاء معری می‌نویسد که او کتاب «الجلی و الحلی» را تألیف کرده که یک مجلد یا 20 جزوه است. 
 
ذهبی حجم جزوه را 3 ورق می‌داند اما ظاهراً این اندازه‌گیری برای جزوه در میان کاتبان رایج نبوده است چرا که زمخشری (متوفی 538هـ/1143م) در کتاب «اساس البلاغه» می‌گوید که «هر جزوه 10 ورق است». این روش اندازه‌گیری نزد پژوهشگران کتب تاریخی تا عصر حاضر ادامه داشته است.
 

رقابت تجاری بین کاتبان

 
کاتبان در سرعت کتابت و حجم آن با یکدیگر رقابت می‌کردند. یکی از نمونه‌های این رقابت آن است که ابوالفضل محمدبن طاهر مقدسی ظاهری می‌گوید: صحیح بخاری و مسلم و سنن ابی داوود را 7 بار و سنن ابن ماجه را 10 بار کتابت کردم. ابن ندیم نیز بیان کرده که یک فیلسوف مسیحی در شبانه روز 100 ورق کتابت می‌کرد!
 
در زندگینامه اسماعیل بن محمد ابی الفوارس قرطبی نیز آمده است که او خطاط مصحف و بسیار ماهر بود و هر مصحف را در حدود دو هفته کتابت می‌کرد.
 

دسته‌بندی کاتبان

 
کاتبان در زیبایی و نازیبایی خط خود تقسیم‌بندی متفاوتی داشتند؛ به برخی از آنان «خوش خط»، برخی دیگر «بد خط» و به برخی نیز «خوش خط و ماهر» گفته می‌شد. خط برخی کاتبان نیز به عنوان «خط منسوب» شناخته می‌شد یعنی خطی که متناسب با ابعاد هندسی باشد و کسی که قواعد تقسیم‌بندی خط را وضع کرد، ابن البوّاب بغدادی (شیخ الخطاطین) بود.
 
درباره دقت کار کاتبان می‌توان گفت که بسیاری از وراقان به خصوص آنهایی که عالم نبودند، اشتباهات فاحشی در نسخه‌برداری داشتند از جمله حذف، اضافه کردن، تحریف یا نسبت دادن کتاب به شخصی غیر از مؤلف آن و دیگر اشتباهاتی که بین کاتبان وجود داشت و امروز پژوهشگران کتب تاریخی از این اشتباهات رنج می‌برند. به همین دلیل علمای گذشته کتاب‌هایی درباره اخبار کاتبان نوشته و در آنها تحریف‌هایی که در نسخه‌برداری کتب خطی رخ داده است را شرح داده‌اند.
 
از جمله آفت‌های وراقی، سرقت علمی بود؛ افرادی بودند که در زمینه برخی هنرهای رایج در میان مردم کتاب‌هایی نوشته و برای فروش بیشتر، نام یکی از افراد مشهور در آن هنر را روی آن کتاب می‌گذاشتند و بدین ترتیب از نام و شهرت افراد مشهور سوءاستفاده می‌کردند. 
 
به عنوان نمونه، یاقوت حموی در کتاب معجم الادباء به نقل از قاضی وکیع بن حیان ضبّی نوشته است که گفت: حماد بن اسحاق موصلی (موسیقیدان مشهور قرن دهم میلادی) می‌گوید: پدرم کتاب «الاغانی الکبیر» را هرگز ننوشته و حتی ندیده است! این کتاب را کاتب پدرم پس از وفاتش نوشته بجز باب اول آن که خود پدرم تألیف کرده است.
 
نویسندگان و صنعت کتابت در تمدن اسلامی (بخش دوم)
 

نشست‌های فرهنگی

 
مغازه کاتبان و بازارها تنها برای نوشتن کتاب و انتشار آن نبوده است بلکه تبدیل به نشست‌های فرهنگی شده بود که عالمان، فرهیختگان و ادیبان در آن گرد هم آمده و نشست‌هایی در خصوص علوم مختلف برپا می‌کردند و به بحث و نقد می‌پرداختند.
 
این مغازه‌ها همچنین سایر خدمات مربوط به کتاب را نیز انجام می‌دادند؛ از جمله ساخت کاغذ که تعداد کارخانه‌های کاغذسازی تنها در شهر فاس (دومین شهر بزرگ مراکش) در زمان حکومت مرابطین  104 کارخانه بود (مرابطین حکومتی اسلامی که بین سال‌های 1056 تا 1060 میلادی بر شمال باختری آفریقا و بخشی از اندلس فرمانروایی کردند و پایتخت آنها شهر فاس بود) و در عهد موحدین به 400 کارخانه افزایش یافت. (موحدین فرقه‌ای اسلامی در مغرب و شمال آفریقا از خاندان بربرهای امازیغ بودند).
 
هنر خطاطی و صحافی کتاب که در اندلس و مراکش «تسفیر» نامیده می‌شد، و هنر تذهیب و تزیین از هنرهایی هستند که به درجه بالایی از پختگی رسیده‌اند و اکنون در زمره زیباترین هنرهای دست بشر شناخته می‌شوند.
 
با شکوفایی کتابت، صنعت ساخت قلم و مداد و ترکیب جوهرهای رنگی نیز پیشرفت کرد و کاتبان حتی توانستند جوهری بسازند که تنها در شب می‌توان آن را خواند و در روز خوانده نمی‌شود! در این زمینه الصفدی گفته است: برخی از مردم مراکش نامه‌ای در برگه‌ای سفید به ملک کامل ایوبی نوشتند که اگر در نور چراغ خوانده می‌شد، نقره‌ای بود، اگر در نور خورشید خوانده می‌شد طلایی بود و اگر در سایه خوانده می‌شد، رنگ جوهر آن سیاه بود!
 
پس از این مرحله از پیشرفت حرفه کتابت و نسخه‌برداری کتب، شمارش معکوس برای اختراع دستگاه چاپ آغاز شد و در قرن 15 میلادی گوتنبرگ ماشین چاپ را اختراع کرد. اولین کتابی که با این دستگاه چاپ شد، کتاب «صلاة السواعی» بود که در سال 1513 میلادی به زبان عربی به چاپ رسید. پس از آن کتب عربی و اسلامی بسیاری در نقاط مختلف جهان اسلام چاپ و منتشر شد و بدین ترتیب دسترسی به کتب تاریخی برای مسلمانان تسهیل گردید.
 
گزارش از فرشته صدیقی

 

انتهای پیام
captcha