به گزارش ایکنا؛ سیزدهم رجب، سالروز میلاد علی بن ابیطالب(ع) است، این روز را روز پدر نامگذاری کردهاند؛ چراکه علی(ع) پدر همه بشریت است. سراسر زندگی آن حضرت، آموزههایی است که میتوانیم از آنها الگو بگیریم. علی(ع)، به عنوان پدر و همسر در فرزندپروری و همسرداری مظهر مهربانی و صمیمیت و در برخورد با دشمنان قاطع و محکم بود.
پدر در هر خانوادهای نقش ویژهای ایفا میکند، از یک سو تکیهگاه محکم، الگو و راهنما در شکلگیری شخصیت فرزندان است و از سوی دیگر در ایجاد محیط خانوادگی امن و آرام بسیار مؤثر است. این وجوه از نقش پدر در رشد و توسعه فرزندان نقش اساسی دارد و میتواند آنها را به انسانهایی محکم و قوی تبدیل کند، در غیر این صورت نیز ممکن است سلامت روانی و جسمی آنها در معرض خطر و آسیب باشد و به تبع جامعه از این آسیبها در امان نخواهد بود.
خبرگزاری ایکنا، این روز را غنیمت شمرده و اهمیت نقش پدران در خانواده و جامعه را مورد توجه قرار داده است. مشروح گفتوگوی خبرگزاری ایکنا با زهیر احمدی، روانشناس و عضو انجمن روانشناسی اسلامی را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ ضمن تبریک میلاد حضرت علی(ع)، بفرمایید که چرا آن حضرت را پدر بشریت مینامند؟
با سالروز ولادت فردی مواجه هستیم که پیامبر اکرم(ص) درباره ایشان میفرمایند؛ «اگر آب دریاها مرکب شوند و تمام درختان قلم شوند، نمیتوان فضائل او را نوشت». همچنین میفرمایند: «من و علی پدران این امت هستیم.» این سخنان، حکایت از فضائل علی(ع) دارد و خوب است از علی(ع) درس بگیریم. کسی که در میدان جنگ پیشقدم و اولین نفری بود که برای پیکار با دشمنان قدم برمیداشت، در ارتباط با فرزندان و محبت به کودکان و یتیمان زبانزد خاص و عام بود. علی(ع) را وقتی در میدان جنگ میدیدند، میگفتند؛ مگر این مرد میتواند، محبت کند، مردی که خوب میجنگید و در مقابل دشمنان خشمگین بود، اما محبتی فراوان در دل داشت. وقتی، این مرد را میدیدند که کودکان یتیم را بر شانه میگیرد و با آنها بازی میکند، میگفتند، مگر این مرد میتواند خشمگین شود. در واقع امام علی(ع)، نقش خود را به خوبی ایفا میکردند و این درس بزرگی برای ماست که اگر پدر امروز، دچار گرفتاریها، سختیها، ناراحتیها، چک برگشتی و ... است، آنها را کنار بگذارد و برای فرزندانش پدری و برای همسرش، همسری کند و در این زمینه حضرت علی(ع) معیار و ملاکی مهم برای پدر بودن هستند.
ایکنا ـ پدران چه نقشی در تربیت فرزندان ایفا میکنند؟
هر یک از والدین، در تربیت فرزندان جایگاه ویژهای دارند و به نوبه خود میتوانند نقش کلیدی ایفا کنند. اولین نقش کلیدی پدر، الگو بودن است و آنها اولین الگوی مردانه برای فرزندان خود اعم از دختر یا پسر هستند. پدر میتواند الگویی برای پسران باشد، اینکه چطور مرد خانه باشند و از پس مسئولیتهای خانواده برآیند. برای دختران نیز الگو باشند، اینکه چطور بتواند با جنس مخالف ارتباط برقرار کرده و به او محبت کند. از این رو با گفتار، رفتار و منش خود میتواند در خانواده مفاهیم و ارزشها را به فرزندان خود منتقل کند؛ اینکه پدری دغدغه دارد، روزی حلال بیاورد و دست به هر کار و شغلی نمیزند، آموزش غیرمستقیم فرزندان را در پی دارد.
نحوه رفتار پدر با فرزندان و همسر نیز حائز اهمیت است. همچنین
حمایت عاطفی و امنیت از نقشهای کلیدی پدر است؛ چراکه پدر منبع امنیت است و خانواده به او تکیه میکند و ستون خانواده محسوب میشود. وقتی او نباشد، فرزندان احساس امنیت اندکی دارند و علاوه بر اینکه میتواند در مسائل مالی، حامی باشد در مسائل عاطفی نیز نقشآفرینی میکند تا هرم خانواده را حفظ کند. این پدر است که با حضور و ایجاد احساس امنیت، به فرزندان خود اعتماد به نفس و خودباوری میدهد.
پدر میتواند حس استقلال و خطرپذیری را در فرزندان تقویت کند. وقتی فرزندان میخواهند کاری انجام دهند، پدر اولین فردی است که میگوید؛ اجازه دهید، خودش انجام دهد و با چالشها مواجه شود. این حس پدر، استقلال و ریسکپذیری را در فرزندان تقویت میکند. چون دنیا مملو از چالشها و خطرهاست و فرزندان در آینده با آنها مواجه خواهند شد؛ از این رو باید این آمادگی را از کودکی بیاموزند و پدر در این زمینه میتواند نقشآفرینی جدی داشته باشد.
نقش پدر در بازی و تفریح فرزندان نیز میتواند جدی و حائز اهمیت باشد. پدران در بازی با بچهها نقشهای متفاوتی را ایفا میکنند. پدر، بازیهای پرتحرک و ماجراجویانه انجام میدهد و فرزندان میتوانند رشد فیزیکی و شناختی خود را در این بازیها کسب کنند. نقش دیگر، تقویت حس مسئولیتپذیری باشد. وقتی پدر برخی از مسئولیتهای خود را به فرزندان واگذار میکند، آنها هم مسئولیتپذیر میشوند.
مشارکت در تصمیمگیری نیز حائز اهمیت است و پدر میتواند در این زمینه نقش پررنگی داشته باشد و این طور نیست که همه مسئولیتها به عهده مادر باشد. برخی پدران تصور میکنند باید از صبح تا شب کار کنند و مادر مسئول تربیت فرزندان است، در حالی که همه مسائل را نباید از نگاه مالی و مادی دید، هر چند منکر این نیستیم که تأمین نیازهای مادی، مسکن و ... مهم است و با شرایط اقتصادی فعلی، تأمین این نیازها دشوار شده است، اما باید بدانیم علاوه بر نیازهای مادی، نیازهای روحی و روانی نیز وجود دارد که تربیت فرزندان در این زمینه، نیازمند مشارکت پدران است. بنابراین یکی از آسیبهای فرزندپروری ناهماهنگی والدین با همدیگر است و باعث میشود آنها در این امر موفق نباشند.
ایکنا ـ حضور عاطفی پدر در خانواده چقدر بر رشد روانی کودک تأثیر دارد؟
حضور عاطفی به معنای در دسترس بودن، توجه کردن، ابراز محبت و همدلی به صورت فعالانه است. یعنی اینکه وقتی فرزند نیاز دارد، پدر در کنارش باشد، مثلاً وقتی فرزند شاگرد اول شده، یا مقامی کسب کرده یا قهرمان شده است، پدر باید مرخصی بگیرد و در دسترس باشد و به فرزندش توجه و محبت کرده و با او همدلی کند. یا وقتی فرزند ناراحت است یا آسیبی به او وارد شده، باید با او همدلی کند که متأسفانه این احساس همدلی در خانوادهها ضعیف است.
در مراجعههای روانشناسی بسیار دیده میشود که بانوان بابت اینکه از سوی شوهرانشان درک نمیشوند گلایهمند هستند. همین مسئله در رابطه با فرزندان نیز صدق میکند. وقتی فرزند ناراحت است، پدر باید نقش خود را ایفا کند و به این احساس احترام بگذارد و با او همدلی کند و این یک نیاز مهم است. در واقع حضور عاطفی فراتر از حضور فیزیکی است و به کیفیت ارتباط و تعامل اعضای خانواده با هم مربوط میشود. حضور عاطفی پدران در رشد شخصیت فرزندان، اعتماد به نفس آنها، تنظیم هیجانات و روابط اجتماعی آنها نقش دارد.
حضور عاطفی پدر، به معنای حضور فعالانه پدر در خانواده است. در واقع این حضور میتواند منفعل یا فعالانه باشد، حضور منفعل این است که پدر در خانه حضور دارد، اما مدام تلویزیون میبیند، کتاب میخواند و سرش در لاک خودش است. اما حضور فعال این است که پدر وقتی در خانه حضور دارد، در تعاملات، ارتباطات فعالانه مشارکت دارد، با فرزندان بازی میکند، اگر نیاز به تذکر تربیتی باشد، ورود میکند، در رسیدگی به تکالیف آنها مشارکت میکند. اما این رفتارها، چگونه میتواند در افزایش خودباوری و اعتماد به نفس مؤثر باشد؛ وقتی پدر به صورت فعال حضور داشته باشد و به فرزندان محبت کند، آنها احساس ارزشمندی خواهند کرد و با خود خواهند گفت، بابا مرا دوست دارد که در خانه حضور دارد، بابا مرا دوست دارد که به من کمک میکند، من برای بابا ارزشمند هستم که با من بازی میکند. این احساس، باعث اعتماد به نفس خواهد شد که در روانشناسی گفته میشود، اعتماد به نفس و عزت نفس رابطه تنگاتنگی با هم دارند و هر زمان که اعتماد به نفس رشد یابد، عزت نفس نیز افزایش خواهد یافت.
تنظیم هیجانات و کنترل احساسات نکته دیگری است که باید مورد توجه باشد. حضور عاطفی پدر، باعث میشود، وقتی کودک دچار چالش شد، احساس امنیت به فرزندان منتقل شود. مثلاً وقتی کودک میترسد، خواهر یا برادرانش میگویند، نگران نباشید، پدر در خانه است. این یک عبارت کوتاه است، اما حضور پدر، غم، ناراحتی، احساس ناامنی و استرس را از آنها دور میکند و هیجانات آنها کنترل میشود. آنها میآموزند که چطور با احساسات منفی خود کنار بیایند و سازگار شوند.
حضور عاطفی پدر میتواند روابط اجتماعی سالم را شکل دهد. نحوه تعامل پدر با فرزندان به ویژه در سالهای اول زندگی، تأثیر زیادی در الگوی ارتباطی آنها دارد. اگر پدر با آنها صمیمی و دوست باشد و رابطه عاطفی خوبی داشته باشد، معمولاً در مدرسه و تعاملات اجتماعی سازندهتر و مهربانتر هستند. اما میبینیم برخی فرزندان به دلیل عدم حضور پدر در خانه و نبود توجه پدرانه به آنها، در مدرسه رفتارهای پرخاشگرانه دارند، به بچههای دیگر زور میگویند؛ چون محبت پدر را دریافت نکردهاند. از این رو پدران میتوانند مهارتهای اجتماعی را به فرزندان بیاموزند، مثلاً به آنها بگویند اگر کسی خواست، اذیتت کند، بایست و حقت را بگیر. یا اگر کسی خواست تو را مجبور به انجام کاری کند، به او نه بگو و انجام نده. یا اگر کسی خواست آسیبی به تو بزند، نگران نباش، پدر، پشتیبان و در کنار توست.
تقویت هویت جنسیتی نیز در نوع رابطه پدر با فرزندان شکل میگیرد. حضور فعال پدر، میتواند الگوبرداری صحیح فرزندان از آنها را شکل دهد. این حضور فعال میتواند در هویت مردانه آنها مؤثر باشد. ارتباط مؤثر پدر با دختران باعث میشود آنها درک بهتری از نقش پدر در خانه و خانواده داشته باشند و این مسئله در آینده دختران و ارتباط آنها با همسران آیندهشان مؤثر خواهد بود. حضور عاطفی پدر همچنین میتواند احساس آرامش و امنیت خاطر را برای فرزندان فراهم کند. با حضور فعال پدر در خانه، فرزندان به جهان پیرامون خود اطمینان پیدا میکنند و میتوانند با اعتماد به نفس و ریسکپذیر باشند.
ایکنا ـ چگونه پدر میتواند الگوی رفتاری مناسب برای فرزندان خود باشد؟
اینکه پدر چه الگویی را پیش گرفته باشد و چه رویکردی را انتخاب کرده باشد، قطعاً در تربیت و آینده فرزندان، تأثیرگذار است. آیا پدر در خانواده، رفتار پرخاشگرانه دارد و حرفهایش را با داد و بیداد میزند و کتک زدن فرزندان و تنبیه آنها را پیش می گیرد یا با احترام و تکریم با آنها صحبت میکند. این الگوی رفتاری است، همانطور که در قرآن نیز آمده است؛ «کونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکمْ، اگر میخواهید دیگران را به دین دعوت کنید، به غیر از زبان باشد». یعنی با رفتار و عمل آنها را به خوبی دعوت کنید. یا در آیه دیگری آمده است؛ «لم تقولون ما لا تفعلون» چرا آنچه را که میگویید، عمل نمیکنید. پس این الگوی رفتار حائز اهمیت است.
آیا پدر به حضور در خانه و در کنار خانواده بودن اهمیت میدهد یا خیر؟ پدری که از ساعت شش صبح سرکار میرود و دوازده شب به منزل برمیگردد، خانه را شبیه به خوابگاه کرده است و حضور فعال در خانه ندارد و این موارد میتواند برای فرزندان الگوی مهمی باشد.
اولین الگوی رفتاری پدر، احترام به اعضای خانواده است، نحوه صحبت کردن، نحوه صدا زدن، درخواست کردن و ... در رفتار سایر اعضای خانواده مؤثر خواهد بود. آیا این صحبت کردن همراه با پرخاشگری است، آیا صحبت کردن پدر با مادر همراه با تحقیر کردن و بیاحترامی است؟ اینکه بگوید، من خرج تو را میدهم، من تو را بزرگ کردم و ... میتواند در فرزندان نیز مؤثر باشد. امام هادی(ع) میفرماید؛ «هر کس نفسش، در نزد خودش بیارزش شود، دیگر از شر آن آدم در امان نخواهید بود». پدری که مدام به فرزندانش توهین و بیاحترامی میکند، تحقیر و تهدید میکند، از شر این فرزندان در امان نخواهد بود.
پسری میگفت؛ در کودکی در خانه توپبازی میکردم و با توپ یک گلدان را شکستم، پدرم، من را جلوی سگ نگهبان برد و جلوی او گذاشت و این گونه من را تنبیه کرد. این رفتار پدر، باعث میشود در آینده فرزند نیز رفتارهای بدی با پدر داشته باشد.
صداقت و شجاعت نکته دیگری است که پدران باید به آن توجه کنند. پدر باید در پستی و بلندیهای زندگی صادق باشد، حتی اگر به ضررش باشد. در روایت داریم، حق را بگویید، ولو به ضررتان باشد. پدری که شجاعانه بتواند، اشتباهاتش را بپذیرد و عذرخواهی کند، فرزندان از او یاد میگیرند. رسول خدا(ص) بچهها را در حال ورزش و زورآزمایی دیدند، مثلاً سنگهایی را بلند میکردند؛ پیامبر کنار آنها نشست، وقتی بازی آنها تمام شد، به بچهها گفت؛ میدانید شجاعترین مردم چه کسانی هستند، هر کدام موردی را گفتند. پیامبر فرمود؛ شجاعترین مردم کسی است که بر هوای نفس خود غلبه کند.
سومین نکته در الگوی رفتاری، مسئولیتپذیری پدرهاست. پدر، کار و تلاش و زحمت خود و احساس مسئولیتپذیری را از همین طریق به فرزندان خود میآموزد. اینکه وظایف خود را انجام دهد، نیازهای مادی فرزندانش را تأمین کند، تصمیمهای مهم بگیرد و برای بهبود وضعیت موجود خانواده تلاش کند، اگر اتفاقی در خانواده رخ داده است، پدر مسئولانه رفتار کند و همه مسائل و تقصیرها را گردن همسرش و یا دیگران نیندازد، درواقع مسئولیتپذیری است و این رفتار را میتواند در فرزندانش نیز رشد دهد.
واگذاری مسئولیت به فرزندان از سوی پدران نیز در تقویت مسئولیتپذیری فرزندان مؤثر است. متأسفانه با نسلی مواجه هستیم که در این زمینه ضعف دارند و والدین وقتی مراجعه میکنند، با مسائل بسیاری در این زمینه مواجه هستند. وقتی بررسی میکنیم میبینیم والدین تمام وظایف و خواستههای فرزندان را انجام دادهاند و حتی وظایفی را که میتوانستند به فرزندان واگذار کنند را خودشان به عهده گرفتهاند که مبادا از درس فاصله نگیرد. والدینی که میگویند پسرم، دخترم، تو درس بخوان، من نان میگیرم، غذا درست میکنم، لباست را اتو میکنم و ... و فرزندان هیچ مسئولیتی را در طول زندگی خود به عهده نمیگیرند، در آینده نیز مسئولیتگریز میشوند و این یکی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج است. روایتی از پیامبر(ص) است که میفرماید؛ «فرزندان، هفت سال اول، آقا هستند، هفت سال دوم غلامند». غلام به معنی این است که به فرزندان کار و مسئولیت بدهیم. این مسئله باعث میشود، فرزندان قدر زحمات آنها را بدانند. بنابراین پدران باید توجه کنند، اینکه ساعات زیادی را خارج از خانه باشند و کار کنند و مشغول برطرف کردن نیازهای خانواده باشد، خوب نیست. آنها باید بدانند بخشی از وظایف خودشان را به فرزندانشان تفویض کنند.
موضوع دیگر همدلی و مهربانی است؛ پدران باید با فرزندان خود همدل و همراه باشند. به احساسات و نیازهای آنها توجه کنند، این توجه همان گوش دادن فعال است. یعنی گوشی موبایل را کنار بگذار، تلویزیون را خاموش کن و مقابل فرزندانت بنشین و به حرفهای آنها گوش بده و احساساتشان را بفهم. این الگوی رفتاری در فرزندان و نحوه رفتار آنها در زندگی آینده مؤثر خواهد بود.
الگوی رفتاری دیگر، تعادل میان کار و زندگی است؛ یعنی وقت خوب و کافی اعم از تفریح، صحبت کردن، استراحت کردن، مسافرت و ... را برای خانواده در نظر بگیرد. این تعادل و حضور فعال در خانه، پیامی را به اعضای خانواده میرساند و آن هم اینکه، من برای شما ارزش و اهمیت قائل هستم و این زندگی، زندگی سالمی خواهد بود. بنابراین پدرها باید در فعالیتهای خانوادگی مشارکت داشته باشند.
گاهی والدین از این شکایت دارند که نمیتوانند با فرزند نوجوان خود حرف بزنند و مدام بحثشان به دعوا و ناراحتی ختم میشود. دلیل این مسئله مربوط به نکاتی است که تاکنون به آنها اشاره کردم. بعضی خانوادهها، پدر را به عنوان یک دستوردهنده میدانند که مدام دستور صادر میکند و کارهای تربیتی خشن را انجام میدهد. این پدر هیچگاه نمیتواند با فرزندان خود ارتباط بگیرد.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام