کد خبر: 4260835
تاریخ انتشار : ۰۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۹
تدبر در سوره‌های جزء سی‌ام؛ فجر

«ذی‌‌حجر»‌ها به چه عقوبتی دچار شدند

هانی چیت‌چیان با اشاره به آیه‌ای از سوره «فجر» در بیان مصداق «ذی‌حجر» گفت: احوال سه قوم عاد، ثمود و فرعون است که به دلیل غرور از داشتن استحکامات و بناهای سنگی طغیان کردند و در برابر عذاب الهی مصون نمانده و هلاک شدند.

«ذی حجر» چه کسانی بودند و به چه عقوبتی دچار شدند؟به گزارش ایکنا، بررسی سوره مبارکه «فَجر» عنوان جلسه شب گذشته یکشنبه 30 دی‌ماه تدبر در سوره‌های جزء‌ سی‌ام قرآن کریم بود که از سوی مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار می‌شود.
 
هانی چیت‌چیان مدرس این سلسله‌جلسات در برنامه شب گذشته ابتدا به ترجمه تحت‌اللفظی این سوره پرداخت و سپس به برخی از نکات مهم تدبری در آن اشاره کرد که در ادامه خلاصه‌ای از مباحث طرح شده از نظر می‌گذرد؛  
 
این سوره هم مانند برخی دیگر از سوره‌های قرآن با قسمی که نسبت به برخی از پدیده‌ها صورت می‌گیرد، آغاز می‌شود و آیه ابتدایی آن قسم به فجر است، یعنی پرتوی نور خورشید به هنگام اقامه نماز صبح. فجر به معنی پاره شدن است. در افق زمانی که تاریکی کامل را شاهدیم به ناگاه خط نورانی حاصل از نخستین بارقه‌های نورانی خورشید ساطع می‌شود و گویی به این واسطه این خط نورانی، افق ظلمانی شب را پاره می‌کند. البته فجر صادق و فجر کاذب داریم؛ فجر کاذب زمانی پیش از هنگامه نماز صبح است، هنوز مظاهری از خورشید هویدا نیست، ولی به واسطه تشعشع انوار آن پیش از آنکه خط افق شکافته شود، خطی نورانی حاصل از گرد و غبار صبحگاهی نمایان می‌شود که به آن فجر کاذب می‌گویند اما اینجا قرآن به فجر صادق و کیفیت بروز آن اشاره دارد.
 
در آیه دوم، قسم به شب‌های ده‌گانه خورده می‌شود که طبق اقوال گوناگون این امر اشاره به 10 شب ابتدایی ماه ذی‌الحجه دارد. در تفسیر «المیزان» آمده است که در ادبیات عرب هرگاه به عدد 10 اشاره می‌شود، این امر بر کثرت چیزی دلالت دارد. در ادبیات عامیانه و محاورات نیز شاهدیم که وقتی فردی زمان زیادی به انتظار می‌ایستد، شاکی می‌شود که من دو ساعت اینجا منتظرم و یا هزار سال چنین کاری را انجام نمی‌دهم. 
 
در آیه سوم از این سوره، به شفع و وتر(وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ) قسم یاد شده است؛ اینکه واقعاً این دو واژه چیست و چه منظوری را می‌رساند دقیقاً مشخص نیست و اقوال در مورد آن نیز متفاوت است. هر چند که اشاره به نمازهایی دارد که نمازگزاران در نیمه‌های شب آن را به جای می‌آورند؛ هر چند که آنچنان هم درست نیست، چرا که در این صورت باید اشاره به صلاة نیز می‌شد و در آیه بعدی اشاره به شب می‌شود که به آرامی سپری شده است.
 
از مجموع آنچه در این آیات به آنها قسم یاد شده شاید بتوان این استدلال را داشت که خداوند با بیان این مسائل به ظاهر عادی و جاری در طبیعت می‌خواهد به این موضوع اشاره کند که همین امور ساده، پیچیدگی‌هایی در ماهیت خود دارند که اگر قرار باشد به آنها دقیق شویم، پرسش‌های زیادی مطرح خواهد شد.
 
پس از قسم‌های آیات ابتدایی این سوره، بلافاصله صحبت از کسانی می‌شود که قرآن از آنها تعبیر به ذی حجر می‌کند! (هَلْ فِی ذَلِكَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ) معنای تحت‌اللفظی این افراد «صاحبان سنگ» است. این گروه چه کسانی هستند؟ از آنچه در تفسیرالمیزان می‌توان به آن دست یافت اینکه ذی‌حجر، استعاره از افراد صاحب خرد و دانش است. به هر حال از قدیم‌الایام، مردم برای محصور کردند زمین‌ها و اراضی خود از تخته‌های سنگ استفاده کرده و دور تا دور آن را سنگ‌چین می‌کردند و عرب اتفاقاً به این اتفاق «تحجیر» می‌گوید و وقتی با این لفظ صاحبان خرد خطاب قرار داده می‌شوند، مراد افرادی است که با استفاده از دایره و فضای علمی که در اختیار دارند، حیطه‌ای را در اختیار خود قرار می‌دهند.   
 
کشف و شهود آنچه که به عنوان مظاهر خلقت در آیات ابتدایی این سوره به آنها قسم خورده شده است، جایی برای تأمل این عده از مردمان است که اتفاقاً بروز چنین پدیده‌هایی را دست کم نگرفته و هر لحظه به این فکر باشند که جریان جدیدی را از نظم و مقررات طبیعت کشف و ثبت کنند.
 
به محض آن که به آیات بعدی این سوره برمی‌خوریم می‌توان اطلاق ذی‌حجر را در نسبت به آنچه در این آیات به آنها اشاره شده مرتبط دانست. در ادامه سوره فجر به سه قوم «عاد»، «ثمود» و «فرعون» اشاره می‌شود که همگی آنها صاحب یک ویژگی مشترک بودند و آن تبحرشان در زمینه شهرسازی با استفاده از سنگ است. عاد سرزمینی به نام «ارم» را با استفاده از هنر سنگ‌چینی بنا کرد که بر ستون‌های فراوانی از سنگ استوار شده بود و ثمود قومی بود که شهرهای خود را با حجاری کوه‌ها بنا می‌کرد و آنچنان در این امر مهارت داشتند که در آن از هیچ مصالحی استفاده نمی‌کردند، کوه‌ها را آنچنان ماهرانه می‌تراشیدند که از میان آن، حجره‌هایی ساختمانی به عنوان محیط زندگی بنا می‌کردند. در مورد فرعون هم که ساخت ابنیه‌ای به نام اهرام زبانزد است. احجام عظیم که از چینش هزاران هزار قطعات عظیم سنگی ساخته شده است و همچنان هم در عصر حاضر با وجود همه پیشرفت‌ها در امر ساختمان‌سازی، موجب شگفتی است که چگونه با ابزار آن زمان چنین بناهایی برپا شده است!
 
صرف نظر از این مسئله و وجه تشابهی که میان این اقوام در ساخت ابنیه وجود دارد، امر دیگری سرنوشت این سه قوم را به آنها متصل کرده است و آن طغیانی است که هر سه در برابر امر خدا و فرستاده او به انجام رساندند، آن هم به اتکای این امر که مجهز و مسلح به دانشی هستند که اینچنین می‌توانند برج و باروهای مستحکمی بسازند که هیچ کس را یارای تخریب و انهدام آنها نیست، در حالی که وقتی به سرنوشت هر سه آنها به درسی نظر می‌افکندیم، متوجه می‌شویم که همه آنها به واسطه این طغیان به بلایایی دچار شدند که تنها خود آنها را به هلاکت رساند، در حالی که هیچ آسیبی به بناها وارد نشد و بنا به اشاره قرآن چونان تازیانه‌ای که صرفاً آدم سرکش به واسطه آن به سزای عمل خود برسد. این همان چیزی است که خداوند در آیه دیگر این سوره اشاره کرده و بیان می‌دارد که خداوند به واسطه چنین طغیانی همواره در کمین است.    
 
 
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
 
وَالْفَجْرِ ﴿۱﴾
سوگند به سپیده‏ دم 
 
وَلَیَالٍ عَشْرٍ ﴿۲﴾
و به شبهاى دهگانه 
 
وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿۳﴾
و به جفت و تاق 
 
وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ ﴿۴﴾
و به شب وقتى سپرى شود 
 
هَلْ فِی ذَلِكَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ ﴿۵﴾
آیا در این براى خردمند [نیاز به] سوگندى [دیگر] است 
 
أَلَمْ تَرَ كَیْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ ﴿۶﴾
مگر ندانسته‏ اى كه پروردگارت با عاد چه كرد 
 
إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿۷﴾
با عمارات ستون‏دار ارم 
 
الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ ﴿۸﴾
كه مانندش در شهرها ساخته نشده بود 
 
وَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿۹﴾
و با ثمود همانان كه در دره تخته ‏سنگها را مى ‏بریدند 
 
وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ ﴿۱۰﴾
و با فرعون صاحب خرگاه ‏ها [و بناهاى بلند]
 
الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلَادِ ﴿۱۱﴾
همانان كه در شهرها سر به طغیان برداشتند 
 
فَأَكْثَرُوا فِیهَا الْفَسَادَ ﴿۱۲﴾
و در آنها بسیار تبهكارى كردند 
 
فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ ﴿۱۳﴾
[تا آنكه] پروردگارت بر سر آنان تازیانه عذاب را فرونواخت 
 
إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴿۱۴﴾
زیرا پروردگار تو سخت در كمین است 
 
فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَكْرَمَنِ ﴿۱۵﴾
اما انسان هنگامى كه پروردگارش وى را مى ‏آزماید و عزیزش مى دارد و نعمت فراوان به او مى‏ دهد مى‏ گوید پروردگارم مرا گرامى داشته است 
 
وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ ﴿۱۶﴾
و اما چون وى را مى ‏آزماید و روزى‏ اش را بر او تنگ مى‏ گرداند مى‏ گوید پروردگارم مرا خوار كرده است 
 
كَلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْیَتِیمَ ﴿۱۷﴾
ولى نه بلكه یتیم را نمى ‏نوازید 
 
وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِینِ ﴿۱۸﴾
و بر خوراك[دادن] بینوا همدیگر را بر نمى‏ انگیزید 
 
وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا ﴿۱۹﴾
و میراث [ضعیفان] را چپاولگرانه مى ‏خورید 
 
وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿۲۰﴾
و مال را دوست دارید دوست داشتنى بسیار 
 
كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا ﴿۲۱﴾
نه چنان است آنگاه كه زمین سخت در هم كوبیده شود
 
وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا ﴿۲۲﴾
و [فرمان] پروردگارت و فرشته[ها] صف‏درصف آیند
 
وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى ﴿۲۳﴾
و جهنم را در آن روز [حاضر] آورند آن روز است كه انسان پند گیرد و[لى] كجا او را جاى پندگرفتن باشد
 
یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی ﴿۲۴﴾
گوید كاش براى زندگانى خود [چیزى] پیش فرستاده بودم
 
فَیَوْمَئِذٍ لَا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿۲۵﴾
پس در آن روز هیچ كس چون عذاب ‏كردن او عذاب نكند
 
وَلَا یُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿۲۶﴾
و هیچ كس چون دربندكشیدن او دربند نكشد 
 
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿۲۷﴾
اى نفس مطمئنه
 
ارْجِعِی إِلَى رَبِّكِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً ﴿۲۸﴾
خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد
 
فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿۲۹﴾
و در میان بندگان من درآى 
 
وَادْخُلِی جَنَّتِی ﴿۳۰﴾
و در بهشت من داخل شو (منبع: پارس‌قرآن)
 
ادامه دارد ...
 
 
 
انتهای پیام
captcha