
به گزارش ایکنا، سیدرضا قائمی رزکناری، استادیار دانشگاه عالی شهید مطهری، 21 بهمن ماه در نشست علمی «بررسی انتقادی تاثیرپذیری شیعه از تفکر گنوسی در نگاه اسلامشناس غربی» که از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، با بیان اینکه برخی میگویند شیعه در غیر سرزمین حجاز یعنی بینالنهرین ایجاد شده است، گفت: به این دلیل شیعه تحت تأثیر مکاتب فکری زمان خود بوده است؛ این مکاتب به مکاتب گنوسی معرف هستند و تاثیر خود را بر اسلام گذاشت و از طرف ایرانیها و یمنیها سبب پیدایش شیعه شد. شیعه براساس نگاه آنها، خوانشی گنوسی از اسلام است و برای اثبات این ادعا سراغ آموزههای تشیع رفتند و سعی کردند ارتباطاتی بین آموزههای شیعه و تفکرات گنوسی قبل از آن مطرح کنند.
وی افزود: تفکر گنوسی، تفکری باطنگراست و همه شاخصههای درونگرایی را در خود دارد؛ تفکر گنوسی به صورت مشخص در حوزه خداشناسی تفکری دوگانهپرستی دارد و معتقد است دنیا مخلوطی از خیر و شر و محلی برای پاک کردن انسان است و اینکه انسان خود را از حصار تن رها کند و نجات برای این جزء الهی یعنی روح محقق شود و به عالم برین و ارواح و نور برگردد.
استاد دانشگاه شهید مطهری اضافه کرد: این نجات با معرفت و شناخت تحقق پیدا میکند زیرا واژه گنوس هم از واژه معرفت است؛ معرفت هم از طریق ریاضت و اشراف بر مسائل الهی حاصل میشود نه صرف خواندن و تحصیل کردن بلکه انسان با راهنمایی یک انسان کامل تحت اشراف او به نجات و فرجام نیک برسد.
وی با بیان اینکه در این تفکر، انسان اگر تلاش خود را کرد و به حد خاص رستگاری نرسید این جزء نورانی باید آنقدر در دنیا باقی بماند و از بدنی به بدن دیگر منتقل شود که امکان رهایی از حصار تن را داشته باشد، افزود: در باور گنوسی در حوزه هستیشناسی هم یک دنیای نورانی و یک دنیای ظلمانی داریم که دنیای ظلمانی توسط خدای فرودست و دنیای نورانی توسط خدا فرادست ایجاد شد و جزء نورانی در وجود انسان تحت اشراف منجی و انسان کامل باید از اسارت تن رها و به خاستگاه اولیه خود برسد.
قائمی رزکناری بیان کرد: اصولاً تفکرات باطنگرا، انعطافپذیر هستند یعنی میتواند به راحتی وارد جریانهای دینی مختلف شود و تحت تاثیر آن مکاتب خاصی شکل بگیرد لذا در مسیحیت و یهودیت مکاتب مختلف گنوسی ایجاد شد؛ حتی مکتب زرتشتی تحت تأثیر تفکر گنوسی است، صابئان هم همینطور. مرکز ثقل این مکاتب، منطقه بینالنهرین است و برخی مکاتب مسیحیی هم تحت تأثیر تفکر گنوسی در منطقه بین النهرین هستند.
وی افزود: میگویند شیعه هم با همین شاخصهها ایجاد شده است؛ اول حضور پررنگ انسان کامل که منجی است و قرار است بیاید به انسان معرفت ببخشد تا روح او از وجود جسم رها شود. هیچ مکتبی به اندازه شیعه نداریم که تحت تأثیر یک انسان فوق بشری و منجی و امام باشد.
وی بیان کرد: در شیعه، ظهور و بروز انسان کامل در قالب منجی است و هیچ مکتبی به اندازه شیعه، منجیگرایی پررنگی ندارد و اینها نشاندهده آن است که شیعه تحت تأثیر تفکر گنوسی است. معمولاً افرادی که گرایش صوفیانه دارند، ظاهرگرایی برای آنان رنگ میبازد و اصل را رسیدن به شناخت و معرفت میدانند.
استادیار دانشگاه عالی شهید مطهری به ذکر خاطرهای از علامه طباطبایی پرداخت و اظهار کرد: علامه طباطبایی قبل از اذان ظهر وارد حرم امیرالمؤمنین(ع) شدند و گروهی از صوفیه هم نشسته بودند و من مشغول مطالعه در حرم تا اذان مغرب شدم ولی این افراد هیچکدام نماز ظهر و عصر نخواندند و به آنها گفتم چرا نماز نخواندید که جواب دادند ما به آن جایگاه و شناخت رسیدهایم.
وی با بیان اینکه متأسفانه گاهی در درون مکتب شیعه اباحیگری و عدم توجه به شعائر دینی را شاهدیم، افزود: ممکن است این موضوع ادعایی به ما بربخورد ولی گاهی میبینیم برخی از صوفیان محرمات را حلال اعلام کردهاند، مثلاً فرقه بیانیه، خطابیه و ... محرمات را حلال کردند از جمله ازدواج با محارم را.
وی ادامه داد: بر اساس برخی تفکرات انحرافی، روح و بارقه الهی آنقدر باید در دنیا باقی بماند تا به شناخت و معرفت برسد و تا زمانی که به شناخت نرسیده است، باید در بدنهای مختلف رفت و آمد کند که در حقیقت همان نظریه تناسخ است؛ در شیعه همه گروههای خاصی مانند صبائیه و بیانیه و خطابیه داریم که میگوید روح فلان فرد در روح امیرالمؤمنین(ع) حلول کرده که ایشان به امامت رسیده است لذا به زعم این افراد، تفکر شیعه تحت تأثیر مکتب گنوسی است و شیعه خوانشی گنوسی است.
قائمی رزکناری اظهار کرد: عیب این تفکر آن است که این افراد توجه نداشتهاند که تفکر غالیان با شیعه دو خط جدا از هم هستند و بیشتر آموزههای اسلامشناسان غربی که به شیعه نسبت داده شده، آموزههایی است که از طریق غلات بروز و ظهور یافته است.
وی بیان کرد: امامان شیعه مبارزه جدی با غلات انجام دادهاند؛ مثلاً نقل است که ایشان تفکرات غلات را نقد کرده و غلات را لعن میفرمودند تا بدنه اصلی شیعه از این تفکر جدا شود. حتی علمای شیعه هم ردهنویسی متعدد بر تفکر غلات نوشتهاند.
قائمی رزکناری تصریح کرد: آموزه امامت به عنوان یک آموزه کانونی در مکتب تشیبع مورد توجه بوده است ولی آیا این آموزه با آنچه در تفکر گنوسی وجود دارد یا در میان غلات یکسان است؟ آیا نظریه انسان کامل که در تفکرات باطنگرا و گنوسی وجود دارد با تفکر امامت یکسان است و آیا این تفکر تحت تأثیر آموزه انسان کامل وارد شیعه شده است؟
وی اظهار کرد: خیلی سخت است که بخواهیم آموزه امامت را تحت تأثیر تفکر گنوسی بدانیم و بگوییم این همان نظریه انسان کامل است که در اینجا بروز و ظهور خاص یافته است؛ انسان کامل در مکاتب متأثر از تفکر گنوسی تفاوت زیادی دارد؛ برخلاف مکاتب گنوسی، امامت از نظر شیعه، جایگاه منصوص و منصوب از طرف خداست و فرد برای رسیدن به آن نیاز به انتخاب مردم ندارد و فردی که به مقام امامت برسد، قطعاً یکسری ریاضتها را تحمل کرده و به این مرتبه رسیده است.
وی تأکید کرد: حتی در برخی از این مکاتب، انسان کامل یک شخصیت حقیقی نیست بلکه حقیقتی است که در همه زمانها وجود دارد و در هر زمانی با تجلی خاصی بروز و ظهور مییابد.
استاد دانشگاه شهید مطهری گفت: از نگاه او انسان کامل یک شخصیت در حال تکامل و انسان در حال شدن است و به تدریج دریافتهای بالقوه وی به منصه ظهور میرسد؛ البته شیعه این مسئله را قبول ندارد.
قائمی رزکناری بیان کرد: از نگاه طرفداران تفکر گنوسی، انسان کامل منجی هم هست. گروه غالیان آنچه را تحت عنوان منجی ارائه میدهند، مشابه تعریف گنوسی از منجی است؛ منجی شیعه امامی الهی است که ظهور کرده و دنیا را پر از داد و عدل میکند ولی در تفکر غلات موجود کاملی است که به انسانها برای رهایی کمک میرساند و به عبارت دیگر شبیه مرشد در تفکر صوفیانه است.
وی افزود: مثلاً میگویند خلقت نوری و آموزه آفرینش نخستین تحت تأثیر تفکر گنوسی است؛ خدای نورانی و فرادست در تفکر گنوسی پررنگ است و میگویند انسان کامل هم باید خلقت نورانی داشته باشد که در روایات هم داریم که نور پیامبر اولین مخلوق خداوند است.
وی تاکید کرد: در روایات داریم که این نور از آدم تا ابیطالب(ع) تداوم دارد و بخشی در بدن ابیطالب(ع) و بخشی بر بدن عبدالله، پدر پیامبر(ص) وارد شد و این نور تقسیم شده وارد بدن امیر مؤمنان و بدن پیامبر(ص) شده است.
قائمی رزکناری تأکید کرد: از نگاه مکتب گنوسی اگر چه جهان از حقیقتی به نام ظاهر دارد ولی دنیا بخواهی نخواهی از واحد خلق شده است گرچه شاید ارادهای برای خلق این عالم نداشته است که شبیه نظریه فیض و صدور است مانند چشمهای که بخواهد و نخواهد میجوشد ولی این تفکر ضد قرآن و شیعه است زیرا خداوند میفرماید ما خلق کردیم و زمانی که اراده کنیم آن را از بین خواهیم برد.
انتهای پیام