بخش نخست گفتوگوی خبرنگار ایکنا با عباس سلیمی، پیشکسوت قرآنی با عنوان «مسابقات بینالمللی قرآن ایران، درخشان و نیازمند تحول» منتشر و در آن نقاط قوت و ضعف این رویداد بینالمللی از زوایای مختلف بررسی شد. در ادامه و در بخش پایانی این گفتوگو این بار سراغ بررسی زوایای دیگری از مسابقات بینالمللی قرآن ایران رفتهایم. در این بخش، از میزبانی مشهد و چالشهای پیش روی این میزبانی، ضرورتهای هماهنگی بیشتر مسابقات قرآن در جهان اسلام و سختیهای داوری و اجرای مسابقات صحبت به میان آمده است.
در کنار این مباحث به موضوع تأثیر کسب رتبه اول قاریان و حافظان ایرانی در همه رشتهها، بر کلیت مسابقات نیز اشاره شده است که در ادامه میخوانید.
در اینجا میخواهم نکتهای را بگویم که شاید در حیطه صلاحیت من نباشد، اما نظر شخصی من به عنوان یکی از ۸۵ میلیون نفر ایرانی است؛ جا دارد دبیرخانه دائمی برگزاری مسابقات بینالمللی قرآن کریم در آستان علی ابن موسی الرضا (ع) تأسیس شود، البته سازمان اوقاف عهدهدار باشد، اما این دبیرخانه در سایهسار گنبد زرین امام رضا (ع) باشد. چرا؟ برای اینکه به مهمانان بگوییم که مفتخر به حضور امامی هستیم که بر اساس مستندات صحیحِ روایی هر سه روز یک بار قرآن را ختم میکردند. با اینکه این امام بزرگوار مسئولیت زمین و زمان و عالم و آدم را بر دوش داشتند، اما هر روز ۱۰ جزء از قرآن کریم را تلاوت میکردند، این خود برای آحاد امت اسلام و برای کسانی که مدیر هستند و فکر میکنند، خیلی مشغولیت دارند و فرصت ارتباط و انس لازم با قرآن را ندارند؛ یک پیام دارد؛ لذا مشهد این ظرفیت را دارد تا با همکاری سازمان اوقاف و آستان قدس رضوی میزبانی را استمرار بخشد.
این مسئله در مرحله ایدهپردازی است. تا جایی که اطلاع دارم، این پیشنهاد از سوی یکی از برادران خوب و پیشکسوت قرآنی مطرح شد و گفتوگوی مختصری هم در این رابطه از سوی محمدرضا پورمعین صورت گرفت، ریاست سازمان اوقاف هم با این موضوع مخالفتی ندارند. این ظرفیت را در جمهوری اسلامی ایران داریم که این فدراسیون یا نهاد متمرکز را راهاندازی کنیم.
هدف ما در جمهوری اسلامی ایران این نیست که اینجا یک تشکیلات ثابت به نام ایران داشته باشیم، ما میخواهیم به برکت این حرکت، تبادل افکار، نظریات و تجارب را بین کشورهایی که مسابقات بینالمللی برگزار میکنند، افزایش دهیم.
حضرت امیر (ع) میفرماید از رهگذر تضارب آرا بهترین راه ثواب خلق میشود، اگر بتوانیم این مسابقات را از وضعیت فعلی بیشتر ارتقا دهیم و این فدراسیون یا دبیرخانه یا هر اسم دیگر را راهاندازی کنیم و هر چند سال یک بار در یکی از این کشورهای برگزارکننده مسابقات بینالمللی متمرکز شود، تا کسی احساس انحصارطلبی در این رابطه به او دست ندهد، بسیار عالی خواهد بود.
This is a modal window.
بر من تکلیف کردند وگرنه آنجا جای جوانهای خوب، کارشناسان خوب و مجریان توانمند است تا ما بازنشستهها کنار بنشینیم و آنها را تشویق کنیم ...
هر دو واقعاً سخت است، مسئولیتِ خطیرِ قضاوتِ عادلانه چیزی نیست که انسان بتواند در دنیا و قیامت به راحتی پاسخگوی آن باشد. داوران محترمی که مسابقات را داوری میکنند، متشرع و خداترس بوده و دلیلی ندارند، بخواهند آخرت خودشان را به خاطر دنیای دیگری به ثمن بخس بفروشند، این کار را بکنند که چه بشود؟ اولاً اینکه عملاً محال است، چون ما غیر از ناظر فنی و کیفی و دیگرانی که نظارت دارند، یک داور نداریم، بلکه در هر رشته حداقل دو نفر داوری میکنند، پس اینجا هیچ مشکلی وجود ندارد، در عین حال اگر کوچکترین غفلتی صورت گیرد، مکانیزم اعتراض برای متسابقان طراحی شده است.
در زمینه اجرا نیز حساسیتهای رسانه و آنتن مستقیم و استخدام واژههای متناسب با شأن قرآن و نظام و حضار وجود دارد. ممکن است در خلال کار مجری، خود را برای یک روند از قبل برنامهریزی شده، آماده کرده باشد، اما یک باره وسط کار چند تغییر به وجود میآید و مجری ۱۰ ثانیه وقت دارد خود را با برنامه جدید تطبیق دهد و بلافاصله از آن فضایی که ترسیم و مقدمهچینی کرده بود، وارد فضای جدید شود.
بله؛ مثلاً در خلال مسابقات یکی دو بار صحبتهای من طولانی شد، ممکن بود همان موقع کسی بگوید، شما که از چهار سخنرانی در افتتاحیه ایراد میگیرید، چرا اینجا طولانی صحبت میکنید؟ من آنجا نمیتوانستم پاسخ دهم و بگویم میخواستم شرکتکننده بعد را دعوت کنم، یک ثانیه قبل از دعوت به من پیام دادند که سیستم هنگ کرده و تا درست شدن سیستم مطالبی را بیان کن، اینجا باید اولاً مطلب مرتبط داشته باشی، ثانیاً علما و بزرگان و آیات عظام آنجا نشستهاند، باید با عذرخواهی این را بگویید. این یکی از سختیهای اجراست.
نکته دیگر اینکه وقتی در آن بالا قرار دارید، دیگر نمیتوان حرکتی داشت، کسی که در سالن هست میتواند حالت نشستن خود را تغییر دهد، اما مجری باید آن بالا حضور داشته باشید و شئون اجرا آن هم اجرای مسابقات بینالمللی قرآن در حرم یک امام معصوم را حفظ کنید، هر عزیزی که توفیق داشته باشد، در این جایگاه باشد باید خود را آماده کند، تمام این نکات و مسائل فنی را رعایت کند.
معتقد به ضرورت این کار هستم، اما با محظورات چه کار کنیم. یونس شاهمرادی، برادر و جوان پرافتخار ایرانی در مسابقات عربستان شرکت کرد و بیش از ۴۰ میلیارد تومان جایزه گرفت که البته مبارک ایشان باشد. در مسابقات ایران افرادی همتراز یا حتی بالاتر از ایشان هستند که میآیند قرآن بخوانند، یا حافظ کل قرآن هستند، حافظ کل قرآن شوخی نیست، برخی افراد نشانی خانه خودشان را هم نمیدانند، حتی شماره تلفن منزل را حفظ نیستند، کسی که جرئت و لیاقت و استحقاق و صلاحیت دارد، مجموعه آیات آسمانی قرآن را در سینه خود نگه داشته و دائم با اینها معاشقه میکند، باید چگونه مورد تکریم قرار گیرد؟ نمیخواهم این کار را مادی نشان دهم، اما از آن طرف هم نمیخواهم، متعرض شوم.
ما تنگنظر و بخیل نیستیم، در همین کشور یک استاندارد واحد نداریم، در فلان مسابقه ورزشی به فلان قهرمان که افتخاری کسب کرده و ما هم ممنون ایشان هستیم، دهها و صدها برابر این تشویقها جایزه، داده میشود ...
بله؛ کسی هم اعتراض نمیکند، ولی من مطمئن هستم، اگر بخواهیم ۱۰ درصد جوایز را بالا ببریم، برخی اعتراض میکنند. این انصاف نیست ما باید با یک ملاک بنگریم و نگاه واحد داشته باشیم، هیچ فرقی نمیکند همانطور که آن جوان عزیز در کُشتی، وزنهبرداری، فوتبال، شمشیربازی و ... برای کشور مدال میآورد، در مسابقات قرآن هم یک جوان میرود در رابطه با کتاب آسمانی، قهرمانی کسب کند، چرا ما نباید این را هم همانگونه تجلیل کنیم؟ لذا صدرصد با افزایش مبلغ جوایز موافق هستم.
فقط یک محظور داریم و آن هم اینکه در سازمان اوقاف و امور خیریه در رابطه با هزینههایی که در این رابطه باید انجام شود، بحث نیات واقفین و محظورات شرعی که در این رابطه هست، شاید بیشتر از سایر سازمانها و وزارتخانهها مد نظر قرار گیرد. اما چون سازمان اوقاف هم جزئی از دولت جمهوری اسلامی ایران است، باید آن سیستم طرح و برنامه و بودجه دولت در این رابطه بنشیند و بحث جوایز قهرمانان ملی و بینالمللی را در تمام سطوح همسانسازی کند. این پیشنهاد من برای این موضوع است.
خیر؛ من نمیخواهم این را بگویم، اگر هیچ مزایایی برای شاگردان قرآن در نظر نگیرند، جامعه قرآنی هیچ ادعایی ندارد، من دارم بیرون از جامعه قرآنی را میگویم، در این کار اگر عدالت حاکم نیست، حداقل انصاف را حاکم کنید و به صورت مساوی یا مشابه جوایز را ببینید، اختلافات به گونهای نباشد که برای افراد سوال پیش بیاید که این همه تفاوت چه دلیلی دارد؟
وقتی بیش از ۱۰۰ کشور، نخبگان قرآنی خود را به صحنه رقابتی بفرستند، هر کسی در هر سطح و با هر لهجه و گویشی که هست، بعد یک نفر با تمام اینها رقابت کند و از همه اینها در سکوی بالاتری بایستد، ما از این فرد چگونه باید تقدیر کنیم؟
نکته دیگر اینکه در مسائل ورزشی و حتی قرآنی چرا بعد از قهرمانی حمایتها قطع میشود؟ چرا ادامه نمیدهند تا از این فرد برای بیست سال آینده یک استاد، یک مربی، یک نخبهای که بتواند این تجارب، دانش، معنویت و افتخار را به نسلهای آینده انتقال دهد، ساخته شود. لذا فقط بحث مادی نیست، چه مادی چه معنوی نیاز به یک مکانیزم و آییننامه دقیق و جامع داریم تا بتواند با دریافت پیشنهادات و رعایت همه مقتضیات بهترین شیوه تشویق را از این عزیزان داشته باشد.
شما حتماً نام عبدالرحمن سلمی را به عنوان یکی از اساتید قرآنی معاصر با امام حسین (ع) شنیدهاید، این فرد به یکی از فرزندان امام حسین (ع) یک سوره کوتاه تعلیم داد، وقتی آن فرزند پیش امام این سوره را خواند، فرمودند این معلم را بیاورید. امام به او هزار دینار طلا هزار جامه و حله داد و دهان او را پر از دُر و مروارید کرد.
برخی از افراد تنگنظر و بخیل که همیشه تاریخ هستند، به امام اشکال میگیرند که مگر چه کار کرده است؟ امام میفرمایند کار بزرگی که این استاد قرآن کرده است، کجا و عطایای ناچیز من کجا؟ آیا این شیوه امام حسین (ع) نمیتواند، برای ما ملاک تجلیل از قهرمانان قرآنی باشد؟ جوانی که در برابر این همه امواج تهاجم فرهنگی، مسائل آلوده جامعه و ... همه را کنار زده و با قرآن جلو آمده است، نباید مورد تجلیل قرار گیرد. ما وظیفه داریم از اینها قدرانی کنیم و من صددرصد با بازنگری در بحث جوایز بینالمللی قهرمانان و افتخارآفرینان ملی و بینالمللی در تمام سطوح موافق هستم.
همه مسابقات خوب بود، حضور مردم بسیار عالی بود. سالن مسابقات جا برای نشستن نبود، خانمها و آقایان ساعتها سرپا میایستادند و بعد که خسته میشدند، روی زمین مینشستند. من به این هم نقد دارم، چرا یک سالن بزرگ بینالمللی در شأن قرآن و با رعایت همه استانداردها نداریم تا همه در نهایت آسایش و راحتی بنشیند و از تلاوتها لذت ببرند.
بله؛ ما تا هستیم با این مطالبه میرویم که خدمت خدا عرض کنیم، این مطالبات به حق ما بوده تا اگر کسی کوتاهی کرده باشد، نزد خدا جوابگو باشد و توضیح دهد چرا این کار را نمیکند؟
برای کارهای مشابه این خدمات ارائه میشود، البته ممنون آنها هم هستیم، اما چرا برای قرآن این کار صورت نمیگیرد؟ میدانید همه اینها برای چیست؟ برای این است که با وجود برخی ظاهرسازیهایی که بعضی انجام میدهند، قرآن در اولویت زندگی و مسائل ما قرار ندارد، اگر در اولویت مسائل زندگی ما قرار داشت به همان نسبت در رابطه با امکانات و بودجه و جوایز و پشتیبانی و همه این موارد، قرآن را جدیتر در نظر میگرفتیم؛ لذا درخواست خاضعانه و قاطعانه من از معاونت محترم قرآن و عترت وزارت ارشاد، از سروران عزیز در سازمان تبلیغات اسلامی، از دوستان در مرکز امور قرآنی اوقاف و شورای توسعه فرهنگ قرآنی و تمام کسانی که مسئولیت قرآنی دارند، این است که در مورد این کار طرح دهند و این نابهسامانیها را برطرف کنند، اجازه دهند قرآن و قرآنیان در جایگاه شایسته خودشان بعد از ۴۵ سال از پیروزی انقلاب اسلامی قرار گیرند.
اولاً متاسفانه تعریف ما از زیبا خواندن قرآن با تعریف زیبا خواندن از سوی پیامبر خاتم فرق میکند، اشکال اینجاست. از پیامبر سوال کردند، چه کسی زیباتر از همه قرآن میخواند؟ این سوال را اگر امروز از من و شما و داوران بپرسند، میگوییم کسی که صدای قشنگتری دارد، مطابق آئیننامه بخواند، مقامات را رعایت کند، نغمات را رعایت کند و ... در حالی که پیامبر چنین تعریفی نداشتند. پیامبر فرمودند کسی از همه زیباتر قرآن میخواند که به هنگام تلاوت از خدا بترسد و خشیت داشته باشد. امروز چنین تعریفی در آئیننامههای مکتوب در هیچ کدام از مسابقات بینالمللی قرآن در کشورهای اسلامی نداریم.
از آن سو یکی از سختترین لحظات اجرا برای من زمانی است که میخواهم اسامی منتخبان را اعلام کنم و حسب قضاوتی که صورت گرفته تمام نفرات اول برای جمهوری اسلامی ایران هستند. از یک سو خوشحالکننده و افتخارآفرین است، اما برای من سنگین است، این به آن معنا نیست که اینها به ناحق رتبه اول را دریافت کردند، واقعاً امسال تلاوت سیدمحمد حسینیپور را کسی نتوانست انجام دهد. تلاوتی که محمد خاکپور با آن چهره معصوم و دوستداشتنی انجام داد، افراد دیگر حتی قاریان عربزبان نتوانستند.
واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران در این ۴۵ سال در بحث قرآن پیشرفت کرده است، من قبل از انقلاب را به یاد دارم که تعداد کل حافظان قرآن در سراسر ایران به تعداد انگشتان دو دست نمیرسید، الان دهها هزار نفر حافظ کل قرآن کریم در کشور هستند، حافظانی که در بین آنها افرادی که در مسابقات قرآن کشورهای عربی رتبه اول را کسب کردهاند نیز حضور دارد.
پس یک مطلب این است که واقعاً اینها پیشرفت کردهاند. مطلب دیگر بحث وقف و ابتدا است، باید ببنیم در مسابقات ایران وقف و ابتدا را از خودمان مطرح کردهایم یا عدم رعایت اصول وقف و ابتدا ممکن است به پیکره معانی قرآن لطمه بزند؟ ما آئیننامه مسابقات را قبل از شروع رقابتها در اختیار متسابقان قرار دهیم، شرکتکنندگان میتوانند مطالعه کنند و پس از مطالعه متوجه میشوند وقف و ابتدا چقدر نمره دارد. مگر ما سال ۵۸ به مالزی رفتیم در شرایطی که یک نفر ایرانی در دفاتر سیاسی و فرهنگی نبود و نمیدانستند در کشور ما انقلاب شده است، نه آئیننامهای به ما دادند نه اطلاعاتی، فقط یک قرعه دادند و گفتند بخوانید، خواندیم و با الطاف خدا جمهوری اسلامی ایران رتبه اول را کسب کرد. میخواهم بگویم این مسئله اینقدر مهم نیست؛ لذا لازم است که عزیزان تلاش کنند بالا بیایند، این حرف ما نیست، استاد شعیشع، استاد دکتر نعینع، استاد شحات، استاد احمد الرزیقی، استاد محمد اللیثی و همه اساتید بزرگ دیگری که به ایران آمدهاند، اذعان به این مطلب داشتند که قاریان ایرانی بسیار پیشرفت کرده و بسیار زیبا میخوانند.
مرکز امور قرآنی سازمان اوقاف و امور خیریه میتواند آئیننامه را از همین الان برای مراکز قرآنی سایر کشورها ارسال کند تا مطالعه کنند. راهکاری که فرمودید وقف و ابتدا را اصلاح کنند، آیا سایر کشورها ضوابط خود را به خاطر ما تغییر میدهند؟ خیر؟ میگویند این ضوابط ماست شما باید خود را تطبیق دهید.
برخی از کسانی که امسال آمده بودند، وقف و ابتدای بسیار غیر موجهی داشتند، نباید روی برخی واژهها وقف میکردند وقتی اینگونه هستند، یعنی در آمادگی لازم برای اینکه در تراز یک قاری بینالمللی قرار گیرند و رقابت با سایر قاریان داشته باشند، ندارند و در آن تراز قرار نگرفتهاند. با این کار میشود مقداری این مشکل را برطرف کرد.
فدراسیونی که میگوییم راهاندازی شود برای همین است، اگر این تضارب آرا و تعامل بین کشورها صورت گیرد، آئیننامه واحد شکل خواهد گرفت و این مشکلات حتماً برطرف خواهد شد، پس راه این است که مرکز امور قرآنی این را زودتر ارسال کند و راه دوم تشکیل فدراسیون کشورهای برگزارکننده مسابقات است که امیدوارم محقق شود.
یک نکته برادرانه و دلسوزانه به جوانان عزیز؛ عمر ما تمام میشود، به ما در روایات تعلیم دادهاند که اگر میخواهید با خدا سخن بگوئید نماز بخوانید، ولی اگر میخواهید خدا با شما سخن بگوید قرآن بخوانید، این فرمول را مورد توجه قرار دهند، فریب نخورند، در این روایتهای متناقض و جنگ رسانهای مراقب آینده خودشان باشند؛ لذا توصیه خاضعانه من این است که قرآن بخوانیم قبل از اینکه دیگران بر پیکر و جنازه ما قرآن بخوانند و نماز بخوانیم قبل از اینکه دیگران بر جنازه ما نماز میت بخوانند.
امیدوارم خداوند متعال به همه توفیق دهد با استفاده شایسته از ظرفیت قرآن بدون تظاهر و بدون ریاکاری و بدون بسنده کردن به زیبا خواندن قرآن وارد وادی تدبر شویم و عمل به قرآن را به عنوان یک اولویت در زندگی از صدر تا ذیل قرار بگیرد. اول هم در زندگی مسئولان ارشد و مدیرانی قرار گیرد که باید الگو برای آحاد این ملت بزرگ و قهرمان باشند.
گفتوگو از تیمور کاکایی
انتهای پیام