کد خبر: 4267508
تاریخ انتشار : ۰۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۶
یادداشت

پیام رسای برگرفتن زینت در مسجد

زینت در مسجد نه نقش و نگاری گذرا، که پیامی رساست؛ اعلامی است که این مکان، منزلگاه زیبایی و معبدِ طهارت است. عبادت نه خاموشیِ محض، که شوقی برای وصال است؛ نه رکوعی بی‌جان، که پرواز روحی به ملکوت است؛ نه حرکتی صامت، که نوری ساطع است. این زینت، پرتوی است که از درون می‌جوشد و در محیط می‌پراکند، تا گواهی دهد که سجده‌کننده در مقام عبادت، در آغوش نور، در بلندترین درجات حضور یافته است.

آیت‌الله احمد مبلغی؛ عضو مجلس خبرگانآیت‌الله احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان و استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه طی یادداشتی که در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده به تحلیل بعد روان‌شناختی و اجتماعیِ برگرفتن زینت در نماز پرداخته است که این یادداشت را با هم می‌خوانیم:

«یَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ؛ ای فرزندان آدم! زینت خود را هنگام هر نمازی برگیرید». 

بعد روان‌شناختی برگرفتن زینت در نماز

لباس زیبا، لوحی از لطافت است و جلوه‌ای از ظرافت؛ آینه‌ای که درخشش جان را می‌نمایاند و شفافیت روان را عیان می‌سازد. جامه، گرچه بر تن می‌نشیند، بر دل نیز نقش می‌بندد؛ گویی که تار و پود آن از رشته‌های احساس و نگاره‌های اخلاص تنیده شده است.

چون انسان با هیئتی نیکو در حریم عبادت گام می‌نهد، دل را به ساحت زیبایی می‌کشاند، روح را به آستان طهارت می‌رساند، و جان را در سایه‌سار صفا می‌نشاند. پوشش نه صرفاً زینتی ظاهری، که پرتوی از درون و پژواکی از برون است؛ حلقه‌ای است میان جسم و جان، میان صورت و سیرت، میان قامت و قداست.

لباس فاخر، جسم را آراسته و جلا داده و دل را به درخشش صفا و طراوت رضا آغشته می‌کند؛ چنانکه هر تار آن، رشته‌ای از راستی و هر پودش، نخی از پارسایی است. زینت، اگر به زیور اخلاص آذین گردد، نه فریب ظاهر، که تجلی باطن است؛ نه جلوه‌گری زودگذر، که شعاعی از نور باقی است.

پس آنکه به مسجد می‌رود و خویش را به جامه‌ای نیکو مزین می‌سازد، نه تنها قامت خود، که جان خود را نیز می‌آراید، نه تنها ظاهر را، که باطن را نیز صیقل می‌دهد. زیرا که زیبایی، اگر با طهارت همراه شود، صورتی از سیرت و نشانی از حقیقت خواهد شد.

بُعد اجتماعیِ برگرفتن زینت در نماز

زیبایی نه گوهری منفرد، که گوهرنشانِ پیوندی همبسته است؛ نه زینتی فردی، که طُره‌ای از تار و پود جامعه است. چونان نغمه‌ای که در سرود وصال طنین می‌افکند، چونان ستاره‌ای که در شبستان اجتماع می‌درخشد، چونان عطری که در گلستان الفت می‌پیچد و چونان جویباری که در بوستان محبت جاری می‌شود.

آنگاه که انسانی در میان مردم به جامه‌ای آراسته وقار می‌بخشد، نوری در فضای جمع جاری می‌شود، صفا در دل‌ها روان می‌گردد، و آرامش در چشم‌ها مأوا می‌گیرد. محراب‌ها به نور، زینت می‌یابند، مجالس به شکوه آراسته می‌شوند و حضور در مسجد، جلوه‌ای از جمیل و جمال، از صفا و کمال می‌گردد.

زینت در مسجد نه نقش و نگاری گذرا، که پیامی رساست؛ اعلامی است که این مکان، منزلگاه زیبایی و معبدِ طهارت است. عبادت نه خاموشیِ محض، که شوقی برای وصال است؛ نه رکوعی بی‌جان، که پرواز روحی به ملکوت است؛ نه حرکتی صامت، که نوری ساطع است. این زینت، پرتوی است که از درون می‌جوشد و در محیط می‌پراکند، تا گواهی دهد که سجده‌کننده در مقام عبادت، در آغوش نور، در بلندترین درجات حضور یافته است.

در موارد بسیار، زیبایی، بیش از آنکه در صحن محراب بدرخشد، در عرصه‌های دیگر تلالؤ می‌یابد و این جدایی، شکافی پدید می‌آورد میان نورِ روح و نقشِ جسم، میان طهارتِ باطن و ظرافتِ ظاهر.

راه رهایی، پیوند این دو فروغ است؛ آنگاه که پاکیِ درون با زیباییِ بیرون هم‌نفس گردد، آنگاه که عبادت، لقای دو نور شود، آمیزه‌ای از درخشندگیِ سیرت و تابندگیِ صورت شود. در این مقام، جمالِ ظاهر با جلالِ باطن درهم‌می‌آمیزد، و این آمیزش، نوری در جان و زیوری بر اندام می‌نشاند. و چنین است که در لحظه‌ی عروج، دل در دریای نور غرقه می‌شود، و سجده‌کننده، در بلندای محراب، به آغوش نوری بی‌نهایت در می‌آید.

انتهای پیام
captcha