انتظار، مفهومی ایستا و منفعلانه نیست، بلکه حرکتی رو به جلو است؛ راحله اعتمادیان، نویسنده و پژوهشگر حوزه مهدویت بر این باور است که برای ساختن جامعهای که آمادگی پذیرش حکومت عدل جهانی را داشته باشد، باید آن را بر اساس اصول مهدوی مهندسی کرد؛ به این معنا که ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و تربیتی آن در مسیر ظهور حرکت کند. او در گفتوگوی مفصل خود، به نقش کلیدی بانوان در این مسیر پرداخته و از مسئولیتهای فردی و اجتماعی آنان سخن گفته است.
این مصاحبه، سفری است برای درک عمیقتر از جایگاه منتظران در ساختن آیندهای که وعده داده شده است.
ایکنا - چه شد حوزه مهدویت و انتظار را انتخاب کرده و درباره تألیفات خود حول این موضوع توضیحاتی بفرمایید.
ورود اینجانب به حوزه نگارش کتابهای مهدوی، ریشه در خلأ آثار ساده و کاربردی برای عموم مردم داشت. در نوجوانی، هنگام مطالعه کتابهای اعتقادی، اغلب با متونی سنگین و پیچیده روبهرو میشدم که برای نسل جوان و غیرمتخصص قابل هضم نبود. این تجربه، انگیزهای شد تا مفاهیم نابِ مهدویت را با زبانی روان و به دور از اصطلاحات پیچیده، در اختیار همگان قرار دهم.
به بیان دیگر؛ نگارش کتابهای مهدوی برایم از دغدغهای شخصی و نیاز جامعه نشئت گرفت. از کودکی به دلیل علاقه وافر به معارف دینی، به مطالعه کتابهای اعتقادی روی آوردم، اما همواره با یک چالش روبهرو بودم؛ اکثر این آثار یا بسیار پیچیده و تخصصی بودند یا صرفاً بر هیجانهای عاطفی تکیه داشتند، بدون آن که پاسخی منطقی به پرسشهای نسل جوان بدهند. این خلأ، انگیزهای شد تا با قلمی ساده و مستند، مفاهیم ناب مهدویت را به گونهای بازگو کنم که هم برای عموم مردم قابل درک باشد و هم پاسخی به نیازهای فکری روز جامعه باشد. اگر بخواهم کتابهای نگارش یافته در حوزه مهدویت را نام ببرم به دو عنوان کتاب اشاره میکنم.
کتاب «گامی اندک در شناخت مباحث مهدویت» (انتشارات دلیل ما، ۱۳۹۲). یکی از این کتابهاست، این کتاب به دنبال تبدیلِ مفاهیم پیچیده مهدویت به «نانوشتههای خواندنی» برای عموم، با تمرکز بر چهار محور کلیدی است؛ این محورها شامل «انتظار به عنوان موتور محرکه زندگی در عصر غیبت»، «اطاعت و نقش بیبدیلِ پیروی از امام در عصر غیبت»، «محبت و رابطه عاطفی با امام زمان» و «ارتباط معنوی با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف» است.
دومین کتاب «آرمان والای مهدوی» (انتشارات منیر، ۱۳۹۵) است. این کتاب به پایان آرزوهای بشر اشاره دارد و درباره زمانی سخن میگوید که حق پیروز و باطل نابود میشود. همانطور که «خلیل ذکاوت» گفته است «زمانی که مهربانی بر سراسر جهان حاکم خواهد شد.»
ایکنا - اتفاقی که منجر به نگارش این کتابها و از جمله کتاب آرمان والای مهدوی شد، چه بود و این کتاب چه زاویهای از مهدویت را مطرح کرده که تا پیش از این مغفول مانده بود؟
کتاب «آرمان والای مهدوی» بخشی از کتاب اول من بود که در ابتدای نگارش، به دلیل افزایش حجم کتاب و همچنین هدفم برای ارائه اثری کمحجم و قابل دسترس برای مخاطب عام، با پیشنهاد استاد ارجمندم، به کتابی جداگانه با عنوان «بیم و امید» منتقل شد، البته در نهایت نام آن را هنگام چاپ تغییر دادم.
هدف اصلی این کتاب، دمیدن روح امید در کالبد بیجان انسانها از طریق بیان آیات و روایات روشنگر، معرفی نظام آینده جهان و شناساندن رهبری است که امت خویش را هدایت میکند. در این اثر تلاش شده تا مخاطب به شور و اشتیاق برای تحقق آن حکومت عدل و چشمداشت روزگاری سرشار از نیکی و زیبایی ترغیب شود.
بیشک کاستیهای این اثر فراوان است و مباحث ناگفته بسیار؛ اما تمامی نویسندگان، ناشران و تلاشگران این عرصه میکوشند تا به اندازه توان خود، با استناد به سخنان اهلبیت (ع)، بخشی از این مفاهیم را بازگو کنند و چراغ راهی برای جویندگان حقیقت باشند.
به بیان دیگر؛ کتاب «آرمان والای مهدوی» حاصل دغدغهای عمیق برای پاسخگویی به نیازی بود که در فضای فرهنگیِ جامعه احساس میشد؛ «فقدان امیدِ فعالانه در گفتمان مهدویت». بسیاری از آثار موجود، یا صرفاً بر علائم ظهور متمرکز بودند یا به شرحِ کلیاتِ حکومت جهانیِ امام عصر (عج) بسنده میکردند، بیآنکه پیوندی روشن بین «انتظار» و «مسئولیتپذیریِ امروزِ انسان» ترسیم کنند. این کتاب تلاش کرد تا با نگاهی نو، دو زاویه مغفول را برجسته سازد.
۱ - امید به مثابه «انرژیِ حرکتساز»
در حالی که برخی آثار مهدوی، امید را صرفاً به معنای «انتظارِ منفعلانه» تعریف میکردند، این کتاب با استناد به آموزههای اصیل دینی، نشان داد که امیدِ مهدوی، نیرویی است که انسان را از رکود خارج میکند.
- نکته نوآورانه؛ تحلیلِ «امید» به عنوان یک «تکلیف شرعی» که در روایتِ «انتظارِ فرج، بزرگترین فرج است» ریشه دارد. این نگاه، مخاطب را از حالتِ تماشاگرِ ظهور به «سربازِ پیشرو» تبدیل میکند.
به عنوان الگوی واقعی؛ در لابلای صفحههای داستانِ حضرت نوح (ع) که قرنها در انتظارِ نجاتِ مؤمنان، همزمان به ساختنِ کشتی ادامه داد؛ نمادی از پیوندِ انتظار و عمل.
۲. ترسیمِ «نظام آرمانی» با جزئیاتِ کاربردی
اکثر کتابهای مهدویت، حکومتِ امام زمان (عج) را در قالبِ کلیاتِ «عدالت» و «رفاه» توصیف میکردند، اما این اثر با بررسی آموزههای اصیل دینی، به شفافسازیِ ابعادِ این نظام و رهبرِ الهی آن پرداخت.
این جزئیات، تصویری ملموس از «آرمانشهرِ مهدوی» ارائه میدهد که برای مخاطبِ امروزِ تشنهٔ عدالت، جذاب و الهامبخش است.
سخن پایانی «آرمان والای مهدوی» بیش از آنکه یک کتاب باشد، بیانیهٔ امیدِ نسلی است که از ظلمهای فراگیر خسته شده، اما هنوز به فرج ایمان دارد. این اثر میکوشد تا با الهام از سخنان معصومان (ع)، یادآور شود که مهدی ما در عصر خودش مظلوم است تا میتوانید درباره او سخن بگویید و قلمفرسایی کنید.
ایکنا - آیا در حین نوشتن کتاب به جایی رسیدید که احساس کنید نگاه خودتان هم نسبت به مهدویت تغییر کرده یا دچار تردید و بازنگری شوید؟
بله، بدون تردید این تجربه را داشتهام. هر چه باور فرد به مهدویت قویتر شود، نگرش او به مسائل زندگی عمیقتر میشود و در جنبههای مختلف زندگی نمود پیدا میکند. یکی از مهمترین تأثیرات مستقیم مهدویت، شیوه مواجهه افراد با مشکلات زندگی است؛ به گونهای که هیچگاه دل انسان از امید خالی نمیماند و همواره چراغ امیدی در آن روشن است.
من نیز مانند بسیاری از مردم، ظهور منجی و مسئله مهدویت را پدیدهای دور از دسترس میپنداشتم. اما هنگامی که در فرایند نگارش کتاب با آیات، روایات و به ویژه تفسیرهای روشنگرانه ائمه (ع) درباره این موضوع آشنا شدم، نگرشم نسبت به بسیاری از جنبههای این آموزه مهم دگرگون شد. با این حال، هنوز بسیاری از مصلحتهای دوران غیبت آشکار نشده و ما از درک کامل بسیاری از حقایق ناتوانیم.
به بیان دیگر؛ فرایند نگارش کتاب، فرصتی بود برای بازتعریف عمیقتر باورهای مهدوی و مواجهه انتقادی با پیشفرضهای پیشین. این سیر تحول فکری را میتوان در سه محور اصلی توضیح داد:
۱. گذار از نگاه انتزاعی به عینیتگرایی امیدبخش
پیش از این، مهدویت را بیشتر به عنوان آرمانی دوردست میپنداشتم؛ مفهومی مرتبط با آیندهای نامعلوم. اما با مطالعهٔ نظاممند آیات قرآن، مانند آیه پنجم سوره مبارکه قصص «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ...» و روایات ائمه (ع) - به ویژه تبیینهای امام صادق (ع) در کتاب «کافی» - درک کردم که مهدویت جریانی زنده و اثرگذار در لحظه حال است. این آموزه نه فقط درباره آینده، بلکه درباره چگونگی زیستن امروزِ ما نیز سخن میگوید.
۲. تأثیر مهدویت بر مواجهه با چالشهای زندگی
نگارش کتاب مرا به این بینش رساند که مهدویت پادزهری برای یأسِ عصر مدرن است. در روایتی از امیرمؤمنان (ع) آمده است؛ «انْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ» (بحارالأنوار ۱۰: ۹۴/ ۱). این انتظارِ فعالانه، به من آموخت که مشکلات فردی و اجتماعی را نه به عنوان بنبست، بلکه آزمونهایی برای تقویت ظرفیتِ جامعه منتظر ببینم.
۳. بازنگری در مفاهیم سنتی و کشف لایههای نو
برخی مفاهیم مانند «غیبت» و «انتظار» را پیش از این، صرفاً به معنای انزوا و سکون میدانستم. اما با بررسی روایاتی مانند توقیع شریف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به شیخ مفید (الاحتجاج ۲: ۴۹۵-۴۹۹) دریافتم که غیبت، دوره بلوغ عقلانی امت و انتظار، جنبشی اصلاحگرانه است. این بازخوانی، نگاهم را به مسئولیتپذیری اجتماعی در عصر حاضر متحول کرد.
۴. اعتراف به ناتوانی درک تمام حقایق
با وجود این تحولات، همواره به یاد دارم که بسیاری از اسرار مهدویت در پرده غیبت باقی است. این ناآگاهی، نه تردید که محرکی برای تواضع علمی و تلاش بیشتر است.
در نتیجه؛ امروز مهدویت برای من، دیگر یک «مسئله کلامی» صِرف نیست؛ بلکه چارچوبی عملیاتی است که بر سبک زندگی، اخلاق حرفهای و حتی نگرش به بحرانهای جهانی اثر میگذارد. این تحول، هدیه همان مطالعاتی بود که ابتدا برای «نگارش کتاب» آغاز کردم، اما به «بازنویسی وجود خود» انجامید. به امید روزی که در عصر ظهور در کنار وجود گرانبهای ایشان جمیع حقایق آشکار گردد؛ «اللهم عجّل لولیک الفرج».
ایکنا - نوشتن با موضوع مهدویت چه موانع و چالشهایی دارد؟
استقبال جامعه از مفاهیم مهدوی، تابعی از متغیرهای متعدد فرهنگی، اجتماعی و آموزشی است. نقش مربیان، نویسندگان و خطیبان در این فرایند، تعیینکننده است؛ آنان میتوانند با بهرهگیری از کلام استدلالی، دانش عمیق و بصیرت دینی، مخاطبان را به مطالعه معارف مهدوی ترغیب کنند یا بالعکس، با سطحینگری، زمینهساز بیاعتمادی شوند. بیتردید هر امر مهمی متناسب با جایگاهش در معرض چالشها و آسیبها قرار دارد و مهدویت به عنوان محوریترین آموزه شیعی، از این قاعده مستثنی نیست.
نکات کلیدی برای منتظران حقیقی:
۱. چشمبهراهیِ فعالانه
امام صادق (ع) فرمودند: «...وَ تَوَقَّعْ أَمْرَ صَاحِبِکَ لَیْلَکَ وَ نَهَارَکَ...» (بحارالأنوار ۹۵: ۱۵۹/ ۱۵). «پیوسته در شب و روز، منتظر فرج صاحبامر خود باش». این فراز، ضرورت هوشیاریِ دائمی و پیوند قلبی با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را گوشزد میکند.
۲. امیدواری و دعا
امام زمان (عج) در پایانِ توقیع شریف میفرمایند: «.. وَ أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُمْ...» (کمال الدین ۲: ۴۸۵/ ۲) «.. بر تعجیل فرج بسیار دعا کنید؛ چرا که این، خود مایه گشایش خود شماست».
۳. عمل به تکالیف عصر غیبت
مهمترین وظیفه منتظران، اجرای دستورات ائمه (ع) در دوران غیبت است. این تکالیف شامل: «تقویت ایمان و اخلاق بر اساس آموزههای مهدوی»، «تلاش برای ایجاد جامعهای عدالتمحور و منتظرِ ظهور» و «پاسداری از حریم ولایت و مبارزه با تحریفها» است.
به بیان دیگر؛ نگارش در حوزه مهدویت، با وجود جذابیت و اهمیتش، همواره با موانع و پیچیدگیهایی همراه است که نیازمند توجه عمیق به ابعاد اعتقادی، اجتماعی و فرهنگی است. این چالشها را میتوان در پنج محور اصلی بررسی کرد.
۱. چالشهای محتوایی؛ میان سادهسازی و عمقبخشی
تعادل در انتقال مفاهیم؛ مفاهیمی مانند «غیبت»، «انتظار» و «حکومت جهانی مهدوی» از یک سو نیازمند بیان ساده برای عموم مردم است و از سوی دیگر، مستلزم پرهیز از سطحینمایی و تحریفِ حقایق. نویسنده باید میان زبان علمی (استناد به داده و گزارشهای معتبر اسلامی) و زبان ادبی - عاطفی (برای تأثیرگذاری بر قلبها) توازن ایجاد کند.
شبههزدایی؛ برخی مفاهیم مانند «بداء» یا «طول عمر امام زمان (عج)» ممکن است برای مخاطبِ غیرمتخصص، بهویژه در فضای شبههخیز امروز، چالشبرانگیز باشد. نویسنده باید با استناد به آیات، روایات پاسخگوی این پرسشها باشد.
۲. چالشهای اجتماعی؛ از سنت تا مدرنیته
فاصله نسلها؛ نسل جوان امروز، تحت تأثیر فضای پرسشمحور و شکاکیتِ مدرن، ممکن است، مفاهیم مهدویت را با عینک «خرافه» یا «اتوپیا» ببیند. نویسنده باید با زبانِ روز و مثالهای ملموس این مفاهیم را کاربردی کند.
هجمه رسانهای؛ شبکههای اجتماعی و رسانههای غربی گاه مهدویت را با افراطگرایی یا خشونت پیوند میزنند. وظیفه نویسنده، ارائه تصویری واقعی از «مهدویتِ عدالتمحور» است که بر پایه عقلانیت و اخلاق استوار است.
با استناد به آیات قرآن و روایات معصومین (ع) امام زمان (عج) در دوران ظهور، سیره پیامبر اکرم (ص) را الگوی کامل خود قرار میدهد. این موضوع - به طور نمونه - در چهار دسته از متون دینی به شرح زیر تبیین شده است:
- قرآن کریم: اسوه حسنه بودن پیامبر (ص)
﴿لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا﴾ (الأحزاب: ۲۱). «بیتردید برای شما در روش رسول خدا صلی الله علیه وآله الگوی نیکویی است؛ برای کسی که به خدا و روز قیامت امید دارد و خدا را بسیار یاد میکند».
این آیۀ شریفه پایهای قرآنی برای تبیین ضرورت پیروی از سیرۀ پیامبر (ص) است. امام زمان (عج) به عنوان ادامهدهنده راه ایشان، این اسوهپذیری را در تمام ابعاد حکومت و رفتار خویش تجلی میدهد.
. روایات پیرامون سیره عملی امام زمان (عج)
الف) پیروی از سیره امیرمؤمنان (ع) به عنوان تداوم سنت نبوی
«إِنَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ إِذَا قَامَ لَبِسَ ثِیَابَ عَلِیٍّ وَ سَارَ بِسِیرَةِ عَلِیٍّ» (الکافی ۱: ۴۱۱). «هنگامی که قائم ما خاندان پیامبر قیام کند، لباس علی (ع) را میپوشد و به روش او رفتار میکند».
رفتار امیرمؤمنان امام علی (ع) خود تجلی کامل سیره پیامبر (ص) بود. بنابر این، پیروی امام زمان (عج) از ایشان، در حقیقت پیروی از سنت نبوی است.
ب) پیروی از امیرمؤمنان (ع) حتی در پوشش ظاهری
«خَیْرُ لِبَاسِ کُلِّ زَمَانٍ لِبَاسُ أَهْلِهِ... غَیْرَ أَنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ لَبِسَ لِبَاسَ عَلِیٍّ وَ سَارَ بِسِیرَتِهِ» (الکافی ۱: ۴۱۱). «بهترین لباس هر زمان، لباس اهل آن زمان است...، اما قائم ما هنگام قیام، لباس علی (ع) را میپوشد و به سیره او عمل میکند».
امام زمان (عج) با وجود تطبیق با شرایط عصر، در اصولِ برگرفته از سیرۀ پیامبر (ص) و امام علی (ع) ثابت قدم است.
تلفیق سیرۀ پیامبران (ص) و تأکید بر سنت محمدی
«فِی صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ سُنَنٌ مِنْ أَرْبَعَةِ أَنْبِیَاءَ... سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ: إِذَا قَامَ سَارَ بِسِیرَةِ رَسُولِ اللَّهِ... یُبَیِّنُ آثَارَ مُحَمَّدٍ» (غیبة النعمانی: ۱۶۴). «در صاحب این امر (امام زمان)، سنتهایی از چهار پیامبر وجود دارد... سنتی از محمد (ص) هنگامی که قیام کند، به روش رسول خدا رفتار میکند ... و آثار محمد (ص) را آشکار میسازد».
امام زمان (عج) با الگوبرداری از سیره پیامبر (ص)، احیاءکننده کامل دین اسلام است.
بازسازی حکومت نبوی در عصر ظهور
«إِذَا أَذِنَ اللَّهُ لِلْقَائِمِ... سَارَ بِسِیرَةِ رَسُولِ اللَّهِ... وَ یَعْمَلَ فِیهِمْ بِعَمَلِهِ» (الإرشاد ۲: ۳۸۲). «هنگامی که خدا به قائم اذن ظهور دهد... به روش رسول خدا (ص) رفتار میکند... و در میان مردم به سیره او عمل مینماید».
امام زمان (عج) با الهام از شیوۀ حکومتی پیامبر (ص)، عدالت و قوانین اسلامی را در سراسر جهان حاکم میکند.
در نتیجه؛ امام زمان (عج) به عنوان «خاتمالأوصیاء»، وارث تمام سنتهای پیامبران و به ویژه سیره رسول خدا (ص) است. پیروی ایشان از پیامبر تنها محدود به ظواهر نیست، بلکه شامل احیای حکومت عدل، تبیین احکام ناب اسلامی و مبارزه با تحریفهاست. این موضوع، تحقق عینی آیۀ «أُسْوَةٌ حَسَنَة» در عصر ظهور است.
۳. چالشهای تاریخی؛ از تحریف تا سیاستزدگی
سوءاستفادههای تاریخی؛ در درازای تاریخ از دیرباز تا به امروز، گروههایی با ادعای نیابتِ خاص یا مهدینمایی، این مفهوم را به انحراف کشاندهاند. نویسنده باید با تبیینِ معیارهای اصیلِ مهدویت از روایات، مرز بین حق و باطل را روشن کند.
سیاستزدگی؛ گاه جریانهای سیاسی از مهدویت به عنوان ابزاری برای مشروعیتسازی استفاده میکنند. نویسنده متعهد باید مراقب باشد که این آموزه را در دامِ کاربردهای ایدئولوژیک نیندازد.
۴. چالشهای معنوی؛ از یأس تا شتابزدگی
یأس از ظهور؛ برخی با مشاهده فسادهای جهانی، امید خود را از دست میدهند. نویسنده باید با یادآوریِ سنتهای الهی (مانند آزمونهای پیش از ظهور) و نمونههای تاریخی (مانند مقاومتِ اصحاب امام حسین علیه السلام)، روحیهٔ امید را زنده نگه دارد.
شتابزدگی؛ گروهی دیگر با تحلیلهای نادرست زمانی (تعیین وقت برای ظهور) یا اقداماتِ نسنجیده، جامعه ایمانی را دچار آشوب میکنند. وظیفه نویسنده، تبیینِ «انتظار فعال» است که همراه با آمادگیِ عملی و دوری از اقدامات نابخردانه است.
ایکنا – برای عبور از این چالشها راهکارهایی هم هست؟
بله از طرق مختلف صورت میگیرد.
آموزشِ چندلایه؛ ارائه محتوا در سطوح مختلف (کودک، نوجوان، عموم، نخبگان) با ابزارهای متنوع (کتاب، اینفوگرافی، پادکست).
گفتمانسازیِ علمی؛ مشارکت در تولید آثار بینرشتهای (مانند مهدویت و روانشناسی امید، یا مهدویت و جامعهشناسی انتظار).
الگوسازی از زندگیِ منتظران؛ روایتِ داستانهای واقعی از افراد یا جوامعی که سبک زندگی مهدوی را در عصر حاضر تجربه میکنند.
سخن پایانی اینکه نویسندگی، جهادی فرهنگی است. نوشتن درباره مهدویت، تنها انتقال اطلاعات نیست؛ احیای ایمان و امید در دلهای تاریکِ عصر حاضر است. همانگونه که در پاسخ اولیه اشاره شد، نویسنده باید با «کلام استدلالی و بصیرت» مخاطب را همراه کند. این مسیر، اگرچه پر چالش است، پاداشی والا دارد؛ امید که قلمهایمان، پیشقراولانِ سپاهِ ظهور باشند و خالق فضل و کرم به رأفت خود ما را هم از آن حکومت رضوانی بهرهمند سازد و از یاران و زمینهسازان ظهور قرار دهد.
ایکنا - آیا در میان ناشران، مقاومتی نسبت به برخی مباحث مطرح شده در کتاب دیدید؟
انتشار کتابهای اعتقادی، بهویژه در حوزههای حساسی مانند امامت و مهدویت، همواره با چالشهایی میان نویسندگان و ناشران همراه است. این چالشها ریشه در عوامل گوناگونی دارد؛ تفاوتهای فکری، ملاحظات بازار نشر و نگرانی از واکنشهای مخاطبان.
در این مسیر، چند نکته کلیدی تجربه شد که لازم میدانم به آنها اشاره کنم.
۱. همکاری با ناشران متخصص
پیش از انتشار، با ناشرانی همکاری کردم که سابقهای درخشان در چاپ آثار معارف مهدوی و امامت داشتند. این ناشران نه تنها با سرفصلهای کتاب همراهی نشان دادند، بلکه اعتماد متقابلی در حوزه محتوایی نیز شکل گرفت. این هماهنگی به دلایلی همچون «هدف کتاب، بیان مفاهیم عمیق اعتقادی با زبانی ساده و همهفهم بود» و «پرهیز از دو آفت خطرناک سطحینگری و تحریف مفاهیم دینی» حیاتی بود.
۲. چالشِ طرح مفهوم «بداء»
یکی از نقاط اختلاف، آموزش مفهوم «بداء» (تغییر در تقدیر الهی بر پایه اعمال بندگان) بود. این آموزه که مستند به روایات اهلبیت (ع) است، همواره هدف شبههافکنیهای جریانهای مخالف قرار گرفته است. برخی دغدغهها عبارت از «نگرانی از سوءبرداشت مخاطبان عمومی»، «احتمال سردرگمی نسل جوان به دلیل عدم آشنایی با مبانی اولیه اعتقادی» و «نیاز به پیشزمینههای فکری برای درک چنین مفاهیمی» بود.
۳. پاسخ به نگرانیها؛ از دغدغه تا فرصت
مقاومت برخی اساتید و ناشران در برابر طرح مفاهیم چالشی، عمدتاً ریشه در دلسوزی و احتیاط داشت، نه رویکردی خصمانه. وظیفه ما در این مسیر سهگانه است؛ «صبر و شنیدن دغدغهها؛ درک نگرانیهای طرفین»، «استدلالورزی منطقی؛ تبیین ضرورت طرح این مفاهیم با استناد به منابع معتبر» و «ارائه الگوهای موفق؛ معرفی نمونههایی که نشان دهد آموزش مفاهیم عمیق به زبان ساده ممکن است.»
در آخر، به نظر میرسد این چالشها نه تنها مانع نیستند، بلکه فرصتی برای بلوغ فکری و فرهنگی هستند. تبدیل دغدغهها به گفتمان سازنده، نیازمند عزمی است که همزمان اصالت محتوایی و نیازهای مخاطب را پاس بدارد.
ایکنا - نقش و کارکرد بانوان در عرصه مهدویت و موضوع موعود را چگونه ارزیابی میکنید و آیا بانوان توانستهاند در این حیطه به وظایف خود به خوبی عمل کنند؟
نقش بانوان در عرصه مهدویت، نه تنها همپای مردان، بلکه در برخی حوزهها بینظیر و تکمیلی است. ایشان به مثابه «معمارانِ پنهانِ تمدن مهدوی»، در سه عرصه کلیدی عمل میکنند.
۱. خانواده؛ گهواره تربیتِ نسلِ منتظر
مادران به مثابه نخستین مبلغان مهدویت؛ بانوان با تربیت فرزندانی آگاه به فلسفهٔ انتظار، پایههای ایمان را در نسل آینده میگذارند. در روایات فراوانی به مطالب زیر اشاره شده:
الف: چهار محور بازخواست قیامت در تمام روایات؛ عمر، جوانی/جسم، مال و حُب اهلبیت(ع).
ب: علامت حُب اهل بیت(ع)؛ محبت به امام علی علیه السلام به عنوان شاخص اصلی.
ج: ولایت اهل بیت(ع) شرط قبولی اعمال؛ عدم پذیرش ولایت آنان، باطلکننده تمام عبادات است.
روایات زیر بیانگر این سه محور اصلی هستند:
(۱) روایت رقیه بنت اسحاق از پیامبر (ص)
«عَنْ رُقَیَّةَ بِنْتِ إِسْحَاقَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهَا عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله: لَا تَزُولُ قَدَمَا عَبْدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ: عَنْ عُمُرِهِ فِیمَا أَفْنَاهُ، وَ شَبَابِهِ فِیمَا أَبْلَاهُ، وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَیْنَ کَسَبَهُ وَ فِیمَا أَنْفَقَهُ، وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ» (بحار الأنوار ۷: ۲۵۸/ ۱).
پیامبر اکرم (ص) فرمودند؛ «هیچ بندهای در روز قیامت قدم از قدم برنمیدارد تا از چهار چیز بازخواست شود: از عمرش که در چه راهی سپری کرد، از جوانیاش که چگونه به پایان برد، از مالش که از کجا به دست آورد و در چه راهی خرج کرد، و از محبت ما اهلبیت».
(۲) روایت ثمالی از امام باقر (ع)
«عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله: لَا یَزُولُ قَدَمُ عَبْدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنْ بَیْنِ یَدَیِ اللَّهِ حَتَّى یَسْأَلَهُ عَنْ أَرْبَعِ خِصَالٍ: عُمُرِکَ فِیمَا أَفْنَیْتَهُ، وَ جَسَدِکَ فِیمَا أَبْلَیْتَهُ، وَ مَالِکَ مِنْ أَیْنَ اکْتَسَبْتَهُ وَ أَیْنَ وَضَعْتَهُ، وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ». فَقَالَ رَجُلٌ: وَمَا عَلَامَةُ حُبِّکُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ: «مَحَبَّةُ هَذَا» وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى رَأْسِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام (بحار الأنوار ۲۷: ۱۰۳/ ۷۰).
پیامبر (ص) فرمودند: «هیچ بندهای در روز قیامت از پیشگاه الهی خارج نمیشود تا از چهار چیز پرسیده شود: عمرت را در چه راهی به پایان رساندی؟ بدنت را در چه کاری فرسودی؟ مالت را از کجا به دست آوردی و در کجا خرج کردی؟ و از محبت ما اهلبیت. مردی پرسید: نشانه محبت شما چیست؟ پیامبر دست بر سر علی (ع) گذاشتند و فرمودند: محبت این شخص (علی)».
(۳) روایت ابوبردۀ اسلمی از پیامبر (ص)
«عَنْ أَبِی بُرْدَةَ الْأَسْلَمِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله یَقُولُ: لَا یَزُولُ قَدَمُ عَبْدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ: عَنْ جَسَدِهِ فِیمَا أَبْلَاهُ، وَ عَنْ عُمُرِهِ فِیمَا أَفْنَاهُ، وَ عَنْ مَالِهِ مِمَّا اکْتَسَبَهُ وَ فِیمَا أَنْفَقَهُ، وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ» (بحار الأنوار ۷: ۲۶۱/ ۱۱).
پیامبر (ص) فرمودند: «هیچ بندهای در روز قیامت قدم از قدم برنمیدارد تا از چهار چیز بازخواست شود: از بدنش که در چه راهی فرسود، از عمرش که چگونه گذراند، از مالش که از کجا به دست آورد و در چه راهی خرج کرد، و از محبت ما اهلبیت».
(۴) روایت ابو سعید خدری از پیامبر (ص)
«عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله قَالَ: لَا تَزُولُ قَدَمُ عَبْدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعَةٍ: عَنْ عُمُرِهِ فِیمَا أَفْنَاهُ، وَ عَنْ شَبَابِهِ فِیمَا أَبْلَاهُ، وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَیْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فِیمَا أَنْفَقَهُ، وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ» (بحار الأنوار ۲۷: ۳۱۱/ ۱).
پیامبر (ص) «هیچ بندهای در روز قیامت قدم از قدم برنمیدارد تا از چهار چیز پرسیده شود: از عمرش که در چه راهی سپری کرد، از جوانیاش که چگونه به پایان برد، از مالش که از کجا به دست آورد و در چه راهی خرج کرد، و از محبت ما اهلبیت».
(۵) روایت ابوبرده با اشاره به علامت حُب اهلبیت (ع)
«عَنْ أَبِی بُرْدَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله: لَا تَزُولُ قَدَمَا عَبْدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ: عَنْ عُمُرِهِ فِیمَا أَفْنَاهُ، وَ عَنْ جَسَدِهِ فِیمَا أَبْلَاهُ، وَ عَنْ مَالِهِ مِمَّا کَسَبَهُ وَ فِیمَا أَنْفَقَهُ، وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ». فَقَالَ عُمَرُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ مَا آیَةُ حُبِّکُمْ مِنْ بَعْدِکَ؟ قَالَ: فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَى رَأْسِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام وَ هُوَ إِلَى جَنْبِهِ فَقَالَ: «آیَةُ حُبِّنَا مِنْ بَعْدِی حُبُّ هَذَا» (بحار الأنوار ۳۶: ۷۹).
پیامبر (ص) فرمودند: «هیچ بندهای در روز قیامت قدم از قدم برنمیدارد تا از چهار چیز بازخواست شود: از عمرش که در چه راهی گذراند، از بدنش که در چه کاری فرسود، از مالش که از کجا به دست آورد و در چه راهی خرج کرد، و از محبت ما اهلبیت. عمر پرسید: نشانه محبت شما پس از شما چیست؟ پیامبر صلی الله علیه وآله دست بر سر علی (ع) نهادند و فرمودند: نشانه محبت ما پس از من، دوستی این شخص (علی) است».
(۶) روایت ساباطی از امام صادق (ع) درباره شرط قبولی اعمال
«عَنِ السَّابَاطِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ أَوَّلَ مَا یُسْأَلُ عَنْهُ الْعَبْدُ إِذَا وَقَفَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ: عَنِ الصَّلَوَاتِ الْمَفْرُوضَاتِ، وَ عَنِ الزَّکَاةِ الْمَفْرُوضَةِ، وَ عَنِ الصِّیَامِ الْمَفْرُوضِ، وَ عَنِ الْحَجِّ الْمَفْرُوضِ، وَ عَنْ وَلَایَتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ. فَإِنْ أَقَرَّ بِوَلَایَتِنَا ثُمَّ مَاتَ عَلَیْهَا، قُبِلَتْ مِنْهُ صَلَاتُهُ وَ صَوْمُهُ وَ زَکَاتُهُ وَ حَجُّهُ، وَ إِنْ لَمْ یُقِرَّ بِوَلَایَتِنَا، لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ شَیْئاً مِنْ أَعْمَالِهِ» (بحار الأنوار ۲۷: ۱۶۷/ ۲).
امام صادق (ع) فرمودند: «نخستین چیزی که از بنده در پیشگاه الهی پرسیده میشود، نمازهای واجب، زکات واجب، روزه واجب، حج واجب و ولایت ما اهلبیت است. اگر ولایت ما را پذیرفت و بر آن از دنیا رفت، نماز، روزه، زکات و حجش پذیرفته میشود، و اگر ولایت ما را نپذیرفت، هیچ یک از اعمالش قبول نمیشود».
در نتیجه؛ بر پایه روایات یاد شده و با توجه به نقش محوری بانوان در تربیت نسل و کانون خانواده، میتوان سه مسئولیت کلیدی را برجسته نمود. الف. تربیت اعضای خانواده بر پایه معارف اهلبیت (ع)؛ ب. نهادینهسازی محبت و ارادت به خاندان رسالت در دلهای فرزندان و همسر و ج. ترویج ولایتپذیری به عنوان سنگ بنای هویت دینی جامعه.
این وظایف، نه تنها نشاندهنده جایگاه رفیع زنان در نظام تربیتی اسلام است، بلکه تحقق جامعه مهدوی را در گرو نقشآفرینی آگاهانه و مسئولانه آنان قرار میدهد.
همسران به مثابه همقدمانِ معنوی: بانوان با ایجاد فضایی سرشار از محبت و معنویت در خانواده، همسران را در مسیر انتظار یاری میکنند. مثال تاریخیِ حضرت نرجس خاتون (س)، مادر امام زمان (عج)، که با صبر و درایت، نقش محوری در حفظ سلسله امامت داشت، گواه این مدعاست.
۲. جامعه؛ پیامآورانِ امید و عدالت
- فعالیتهای فرهنگی - تبلیغی: بانوان با حضور در عرصههای آموزشی، هنری و رسانهای، مفاهیم مهدویت را به زبانی نرم و تأثیرگذار به نسل جوان منتقل میکنند. تشکیل حلقههای معرفتی، نشر کتابهای کودکانه با محوریت امام زمان (عج) و تولید محتواهای دیجیتال خلاقانه، نمونههای بارز این اقدامات است.
- الگوهای مقاومت: بانوانی، چون حضرت زینب (س) در کربلا نشان دادند که چگونه میتوان در تاریکترین لحظات تاریخ، مشعل امید را روشن نگه داشت. امروز نیز بانوان در بحرانهایی، چون جنگهای فرهنگی و هجمههای ضد دینی، با حفظ حجاب، عزت نفس و فعالیتهای اجتماعیِ مبتنی بر ارزشها، همان نقش را ایفا میکنند.
۳. عرصهٔ روحانی: عابدانِ عصر غیبت
- دعا و نیایشِ جمعی: بانوان با محوریت بخشیدن به مراسم دعای ندبه، زیارت عاشورا، حدیث شریف کساء و...، جامعه را به وحدت و آمادگی برای ظهور سوق میدهند.
- پاسداری از معنویت: در برابر موج مادیگرایی، بانوان با سادهزیستی، ایثار و توجه به باطن امور، معنویت را در جامعه زنده نگه میدارند. حدیثی از پیامبر (ص) میفرماید: «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ» (الکافی ۵: ۵۰۷/ ۴)؛ جهاد زن، نیکو همسرداری کردن است؛ اما این جهاد امروز گستردهتر شده و شامل پاسداری از هویت دینی جامعه نیز میشود.
در پاسخ به این نکته که آیا بانوان به وظایف خود عمل کردهاند؟ به دستاوردهای درخشان اشاره میکنم: حضور چشمگیر بانوان در تشکلهای مذهبی، مؤسسات خیریه مهدوی و تولید آثار فاخر مهدوی نشاندهنده حرکت رو به رشد ایشان است. سخن پایانی اینکه بانوان، طلایهدارانِ فردای روشن هستند.
بانوان امروز اگر بخواهند نقش تاریخی خود را به تمامی ایفا کنند، باید «سه گام اساسی» بردارند: ۱. آگاهیِ عمیق: مطالعهٔ روایات مهدوی و شناخت فتنههای آخرالزمان از منابع معتبر؛ ۲. خلاقیت در تبلیغ: استفاده از زبان هنر، فضای مجازی و روشهای نوین برای انتقال مفاهیم به نسل دیجیتال و ۳. الگوسازی: ارائهٔ سبک زندگیِ مهدوی در عین حضور فعال در جامعه.
بانوانِ منتظر، با پیوند زدن عشق به امام زمان (عج) به زندگی روزمره، میتوانند جامعه را از خواب غفلت بیدار کنند. با «نفوذ کلام» و «اثرگذاری عاطفی» خود، قادرند قلبهای سخت را به سوی عدالت مهدوی نرم کنند. پس رسالت بانوان، نه همراهی با جریانهای فمینیستیِ سکولار، بلکه احیای تمدنی است که در آن «کرامت زن» در پرتو انتظار معنا مییابد.
ایکنا - جایگاه بانوان در دوران ظهور حضرت منجی به چه صورت خواهد بود و آیا در کتابهایی که با موضوع مهدویت به رشته تحریر در آوردهاید به این موضوع پرداختهاید؟
بانوان در دوران ظهور حضرت مهدی (عج) نقش حیاتی و تأثیرگذاری خواهند داشت که با روایات و متون اسلامی نیز به آن اشاره شده است. در تاریخ مهدویت، حضور زنان در عرصههای مختلف، به عنوان اعضای فعال و مؤثر جامعه مسلمان، نشاندهنده اهمیت و جایگاه آنهاست. این نقشآفرینی در چهار محور اصلی و با استناد به روایات معتبر تشریح میشود:
۱. مشارکت در مسئولیتهای اجتماعی و یاری حضرت مهدی (عج)
روایت اول: «عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ: ... أَلَا أَنَّا نَسْتَنْصِرُ اللَّهَ الْیَوْمَ وَکُلَّ مُسْلِمٍ. وَیَجِیءُ -وَاللَّهِ- ثَلَاثُ مِائَةٍ وَبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا فِیهِمْ خَمْسُونَ امْرَأَةً، یَجْتَمِعُونَ بِمَکَّةَ عَلَى غَیْرِ مِیعَادٍ، قَزَعاً کَقَزَعِ الْخَرِیفِ، یَتْبَعُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً، وَهِیَ الْآیَةُ الَّتِی قَالَ اللَّهُ: ﴿أَیْنَ مَا تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾ [البقرة ۲: ۱۴۸]...» (بحار الأنوار ۵۲: ۲۲۳/ ۸۷).
امام باقر (ع) فرمودند: «امروز از خدا و هر مسلمانی یاری میطلبیم! سوگند به خدا، ۳۱۳ نفر میآیند که ۵۰ تن از آنان زن هستند. آنان بیهیچ قرار قبلی، مانند ابر پاییزی در مکه گرد هم میآیند و این تحقق آیه الهی است: هر کجا باشید، خداوند همگی شما را حاضر میکند؛ چرا که او بر هر کاری تواناست».
۲. نقش حمایتی و امدادگری در جبهههای نبرد
روایت دوم: «عَنْ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ، یَقُولُ: یُکَرُّ مَعَ الْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلَامُ ثَلَاثَ عَشْرَةَ امْرَأَةً». قُلْتُ: وَمَا یَصْنَعُ بِهِنَّ؟ قَالَ: «یُدَاوِینَ الْجَرْحَى، وَیَقُمْنَ عَلَى الْمَرْضَى، کَمَا کَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ». قُلْتُ: فَسَمِّهِنَّ لِی. فَقَالَ: «الْقِنْوَاءُ بِنْتُ رُشَیْدٍ، وَأُمُّ أَیْمَنَ، وَحَبَابَةُ الْوَالِبِیَّةُ، وَسُمَیَّةُ أُمُّ عَمَّارِ بْنِ یَاسِرٍ، وَزُبَیْدَةُ، وَأُمُّ خَالِدٍ الْأَحْمَسِیَّةُ، وَأُمُّ سَعِیدٍ الْحَنَفِیَّةُ، وَصُبَانَةُ الْمَاشِطَةُ، وَأُمُّ خَالِدٍ الْجُهَنِیَّةُ» (دلائل الإمامة: ۴۸۴/ ۴۸۰).
مفضل بن عمر گوید: امام صادق (ع) فرمودند: «۱۳ زن همراه قائم (عج) الشریف خواهند بود. پرسیدم: وظیفه آنان چیست؟ فرمودند: مجروحان را درمان میکنند و از بیماران پرستاری مینمایند، همانگونه که در زمان پیامبر (ص) چنین بود. سپس نام بانوانی مانند حَبابۀ والبیّه، سُمَیَّه مادر عمار یاسر و دیگران را برشمردند.»
روایت سوم: «عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: هَلْ یَرُدُّ النِّسَاءَ إِلَى الدُّنْیَا مِمَّنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضًا؟» قَالَ: «فَلَا بُدَّ مِنْ نِسَاءٍ یَکُنَّ مَعَ الْقَائِمِ». قُلْتُ: کَمْ هُنَّ؟ قَالَ: «ثَمَانِیَ مِنَ النِّسَاءِ». قُلْتُ: وَمَا یَصْنَعُ بِهِنَّ؟ قَالَ: «یُدَاوِینَ الْجَرْحَى، وَیَقُمْنَ عَلَى الْمَرْضَى» (سرور أهل الإیمان: ۱۱۴).
ابوبصیر گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: «آیا زنان باایمان به دنیا بازمیگردند؟ فرمودند: قطعاً هشت زن همراه قائم (عج) خواهند بود. پرسیدم: وظیفه آنان چیست؟ فرمودند: درمان مجروحان و پرستاری از بیماران».
۳. نقش بانوان در بیدارسازی جامعه
روایت چهارم: «عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام، أَنَّهُ قَالَ: ... وَإِذَا سَمِعْتُمُ الصَّوْتَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَلَا تَشُکُّوا أَنَّهُ صَوْتُ جَبْرَئِیلَ. وَعَلَامَةُ ذَلِکَ: أَنَّهُ یُنَادِی بِاسْمِ الْقَائِمِ وَاسْمِ أَبِیهِ؛ حَتَّى تَسْمَعَهُ الْعَذْرَاءُ فِی خِدْرِهَا، فَتُحَرِّضُ أَبَاهَا وَأَخَاهَا عَلَى الْخُرُوجِ...» (بحار الأنوار ۵۲: ۲۳۰/ ۹۶).
امام باقر (ع) فرمودند: «.. هنگامی که در ماه رمضان صدایی شنیدید، شک نکنید که آن صدای جبرئیل است. نشانه آن این است که نام قائم و پدرش را ندا میدهد، تا جایی که دختران از پسِ پرده نیز آن را میشنوند و پدر و برادرانشان را به پیوستن به قیام ترغیب میکنند...».
۴. جایگاه بانوان در آثار مکتوب مهدویت
در مقالات و نگاشتههای ویژه جایگاه بانوان در عصر ظهور و ارتباط ایشان در منظومه مهدویت، نقش بانوان در سه عرصه «ترویج فرهنگ انتظار از طریق آموزش و هنر»، «مشارکت در نهادهای عدالتمحور مانند مدیریت بحران و خدمات درمانی» و «تربیت نسل مهدوی با تأکید بر اخلاق و مسئولیتپذیری» بررسی شده است.
نتیجهگیری اینکه؛ بانوان در دوران ظهور، نه تنها همراهان فعال حضرت مهدی (عج) بلکه سازندگان جامعه عدل مهدوی خواهند بود. این نقشآفرینی، ریشه در آموزههای اسلامی دارد که زن را نیمی از پیکره جامعه و شریک مرد در مسئولیتهای الهی میداند. تفاوت وظایف زن و مرد، نه به معنای نادیده گرفتن جایگاه زنان، بلکه نشانه تکامل نقشها در تحقق جامعه عدالتمحور مهدوی است. همانگونه که روایات از مردان غیور یاد میکنند، از زنان غیور و متعهد نیز غافل نماندهاند؛ این مهم، در کتابهایی هم که به استناد همین آیات و روایات به رشته تحریر درمیآید به خوبی منتقل میشود.
ایکنا - برخی اعتقاد دارند که مفهوم مهدویت باید از یک آموزه صرفا آخرالزمانی به یک الگوی عملی در زندگی روزمره تبدیل شود، شما چه راهی برای تحقق این نگاه پیشنهاد میکنید؟
اگر فرض را بر این بگذاریم که هر لحظه امکان آگاهی از فرا رسیدن آخرالزمان (عصر ظهور) وجود دارد، ناخودآگاه رفتار، گفتار و کردار خود را به گونهای سامان میدهیم که «توشهای اخلاقی» برای آن واقعه مهیا کرده باشیم. این آمادگی، ما را قادر میسازد تا در مواجهه با ظهور حضرت مهدی (عج) با سرفرازی و عزت در کنار آن حضرت ارواحنا فداه حاضر شویم. از این منظر، تنظیم سبک زندگی کنونی بر پایه آموزههای اسلامی، جامعه امروز را به جامعهای شبیهسازیشده برای آخرالزمان (عصر ظهور) تبدیل میکند. هر چند زمان دقیق وقوع این رخداد نامعلوم است، اما میتوان با نهادینه کردن ارزشهای مهدوی در ساختارهای فردی و اجتماعی، همواره در حالت «آمادهباش کامل» قرار داشت تا در روز موعود، سرافکندگی و حسرت روی ندهد.
به باور اینجانب، محدود کردن مهدویت به حادثههای آخرالزمانی، خطایی راهبردی است. مهدویت باید به عنوان الگوی جامع زیست اسلامی در تمام ساحتهای زندگی – از نیت و گفتار تا کنشهای اجتماعی – جریان یابد. اگر این آموزه را تنها به آیندهای نامشخص موکول کنیم، در واقع از ظرفیت تحولآفرین آن در حل بحرانهای کنونی بشریت غافل شدهایم.
پرسش کلیدی این است؛ اگر مهدویت را راهکار بیبدیل نجات بشریت و سبک زندگی برخاسته از تعالیم اسلام میدانیم، چه دلیلی دارد عملی کردن سبک و سیره مهدوی را به زمان نامعلومی موکول کنیم؟ پاسخ روشن است؛ مهندسی جامعه بر اساس اصول مهدوی، نه تنها آمادگی برای ظهور را تضمین میکند، بلکه کیفیت زندگی کنونی را نیز به سطحی آرمانی ارتقا میدهد. این همان «انتظار فعالانه» است که در آن، زمان حال به آزمایشگاهی برای تحقق عدالت جهانی تبدیل میشود.
خلاصه این راهکارها در هفت بند بیان میکنم
۱. درک صحیح از مهدویت
مهدویت، به عنوان یک آموزه اسلامی، به ظهور امام مهدی (عج) برای برقراری عدالت و رفع ظلم اشاره دارد. این آموزه نه تنها مربوط به آخرالزمان است، بلکه میتواند به عنوان یک الگوی عملی برای زندگی روزمره مورد استفاده قرار گیرد. اصول و ارزشهای مهدویت مانند عدالت، انصاف، همکاری و کرامت انسانی میتوانند به عنوان پایههای رفتاری و اخلاقی در زندگی ما نقش ایفا کنند.
۲. الگوی اخلاقی و رفتاری
- عدالت و انصاف: در زندگی روزمره، اصل عدالت و انصاف میتواند به عنوان اساس روابط اجتماعی، خانوادگی و کاری مورد استفاده قرار گیرد. این اصل به ما یادآوری میکند که در برخورد با دیگران، از ظلم و بیعدالتی دوری کنیم و همواره منصف باشیم.
- مهربانی و دلسوزی: یکی از ویژگیهای مهم مهدویت، تأکید بر کمک به نیازمندان، یتیمان و کسانی است که در شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی قرار دارند. در زندگی روزمره، میتوانیم با کمک به دیگران و حمایت از آنها، این الگوی اخلاقی را در عمل پیاده کنیم.
- راستگویی و صداقت: راستگویی و صداقت در گفتار و رفتار، از اصول مهم مهدویت است. در زندگی روزمره، این اصل میتواند به عنوان راهنمایی اخلاقی برای برقراری روابط صادقانه و قابل اعتماد باشد.
۳. الگوی مدیریتی
- مدیریت مبتنی بر عدالت و انصاف: در سازمانها و نهادهای اجتماعی، مدیریتی که بر پایه عدالت و انصاف باشد، میتواند به بهبود عملکرد و افزایش رضایت کارکنان کمک کند. الگوی مهدویت به ما نشان میدهد که چگونه میتوان در مدیریت، عدالت را رعایت کرد و از هرگونه تبعیض و ناعدالتی دوری کرد.
- رهبری همراه با رحمت و خردمندی: امام مهدی (عج) به عنوان رهبری رحیم و خردمند معرفی شده است که برای نجات بشریت ظهور میکند. در زندگی روزمره، میتوانیم از این الگوی رهبری استفاده کنیم تا در مدیریت، با دلسوزی و خردمندی رفتار کنیم.
۴. الگوی آموزشی
- آموزش اخلاقی و دینی: مهدویت میتواند به عنوان پایهای برای تربیت اخلاقی و دینی نسلهای جدید مورد استفاده قرار گیرد. آموزش مفاهیمی مانند صداقت، عدالت و کمک به دیگران میتواند در برنامههای آموزشی مدارس و خانوادهها گنجانده شود.
- پرورش استعدادها: در روایات، امام مهدی (عج) به عنوان کسی معرفی شده است که استعدادها و تواناییهای افراد را شکوفا میکند. در زندگی روزمره، میتوانیم از این الگو استفاده کنیم تا به پرورش استعدادها و تواناییهای خود و دیگران کمک کنیم.
۵. الگوی اجتماعی
- جامعه عدالتخواه: مهدویت به عنوان امیدی برای ایجاد جامعهای عدالتخواه، میتواند به عنوان الگویی اجتماعی برای کاهش فقر، بیعدالتی و نابرابریها در جامعه مورد استفاده قرار گیرد. این الگو به ما یادآوری میکند که چگونه میتوانیم به کاهش مشکلات اجتماعی کمک کنیم.
- همبستگی اجتماعی: در روایات، امام مهدی (عج) به عنوان کسی معرفی شده است که وحدت و همبستگی اجتماعی را برقرار میکند. در زندگی روزمره، میتوانیم از این الگو استفاده کنیم تا در جامعه، همبستگی و وحدت بین گروههای مختلف را تقویت کنیم.
۶. الگوی فردی
- خودسازی و رشد شخصی: مهدویت میتواند به عنوان پایهای برای خودسازی و رشد شخصی مورد استفاده قرار گیرد. این الگو به ما یادآوری میکند که چگونه میتوانیم خود را به فردی اخلاقی، دینی و مسئولیتپذیر تبدیل کنیم.
- امیدواری و مثبتنگری: مهدویت به عنوان امیدی برای آیندهای بهتر، میتواند به عنوان منبعی از انرژی مثبت در زندگی روزمره مورد استفاده قرار گیرد. این امید به ما کمک میکند تا در مواجهه با مشکلات و چالشها، نگرش مثبت و امیدوارانه داشته باشیم.
۷. جمعبندی
مهدویت میتواند به عنوان یک الگوی عملی در زندگی روزمره مورد استفاده قرار گیرد. این الگو نه تنها در بعد اخلاقی و رفتاری، بلکه در جنبههای مختلف زندگی مانند مدیریت، آموزش و جامعه میتواند به عنوان پایهای برای بهبود عملکردها و روابط اجتماعی باشد. با استفاده از این آموزهها، میتوانیم به ایجاد جامعهای عدالتخواه، امیدوار و اخلاقی کمک کنیم. امید است که این آموزههای نورانی در زندگی روزمره ما به کار گرفته شوند و به بهبود زندگی فردی و اجتماعی ما بیانجامند.
ایکنا - در دنیای امروز که همه چیز به سرعت اتفاق میافتد، آیا انسان مدرن قادر است برای ظهور امام زمان «انتظار طولانی» را تاب بیاورد، چگونه میتوان مفهوم انتظار را با ذهنیت انسان امروزی سازگار کرد و تا چه میزان این موضوع را در کتابهای خودتان مورد پردازش قرار دادهاید؟
در جهانی که سرعتِ تکنولوژی، «صبر» را به گمشده عصر مدرن تبدیل کرده است، مفهوم «انتظار فرج» نه تنها با ذهنیت شتابزده انسان امروزی ناسازگار نیست، بلکه پاسخی حیاتی به بحرانهای روحی و اجتماعی اوست. این انتظار، بر سه ستون استوار است که آن را از یک انتظارِ منفعلانه به «جنبشی زنده و امیدآفرین» تبدیل میکند:
۱. انتظار به مثابه «موتور امید»
- امید فراتر از زمان: در عصری که اضطراب و افسردگی، روح بشر را میفرساید، انتظارِ ظهور، نوری است که تاریکیِ یأس را میشکند. این امید، وابسته به محدودیتهای مادی نیست؛ همچون چشمهای است که در دل بیابانِ پوچیگرایی، حیات میبخشد.
- فرمایش خدای متعال: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» (الشرح ۹۴: ۵-۶) (همانا با هر سختی، آسانی است). این آیه، یادآوری میکند که ظهور، وعده حتمی خداست و انتظار، اتصال به این وعده الهی است.
نکته کلیدی: به عقیده من، مقوله انتظار برای تابآوری است در مقابل ظلم و ستمی که بشر تحمل میکند. درست است که پدیدهها در عصر حاضر به سرعت رخ میدهند و چنین به نظر میرسد که انسان امروز تاب تحمل انتظار طولانی را ندارد، ولی از طرف دیگر، نفس انتظار (اگر به معنای واقعی باشد) امیدآفرین است و موجب تقویت اراده، تابآوری و بالا بردن آستانه تحمل افراد در مقابل مشکلات میشود. زیرا انتظار با امید همراه است و امید موجب اتصال انسان به زندگی و تلاش او برای بقا در سختترین شرایط است.
۲. انتظار به مثابه «مسئولیت اجتماعی»
- یاریگرِ منجی بودن: انتظار واقعی، یعنی همزمان که چشم به راه مصلح کل هستی، خود در جایگاه خویش یاریگرِ منجی باشی. همانگونه که در زیارت جامعه کبیره آمده: «.. وَ قَلْبِی لَکُمْ مُسَلِّمٌ وَ رَأْیِی لَکُمْ تَبَعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى یُحْیِیَ اللَّهُ دِینَهُ بِکُمْ...» (تهذیب الأحکام ۶: ۹۶/ ۱۷۷)، و نیز در زیارت امام زمان (عج) میخوانیم: «أَنَا یَا مَوْلَایَ مُسْتَبْشِرٌ بِالْبَیْعَةِ... وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ...» (المزار الکبیر لابن المشهدی: ۵۷۱/ باب ۹).
- عدالتِ خُرد: هر گام در راه احقاق حق، کمک به محرومان یا ایستادگی در برابر ظلم، سنگ بنایی برای جامعه مهدوی است.
۳. انتظار به مثابهٔ «مقاومت فرهنگی»
- پادزهر نسبیگرایی: در اقیانوس شبهههای اخلاقی و مادیگرایی، انتظار، تکیهگاه انسان بر قرآن و عترت است. این انتظار، دیواری است در برابر سونامیِ بحرانهای هویتی که جوامع را میبلعد.
- قرآن کریم و صبرِ آگاهانه: آیه شریفه «وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» (لقمان ۳۱: ۱۷) به ما میآموزد که صبر در مکتب انتظار، نه تسلیمپذیری، که مقاومتی هوشمندانه در برابر فتنههاست.
هشدار و راهکار: همه واقف هستیم که در این دوران، انحرافات بیشتر شده و انسان با سرعت بیشتری به گمراهی کشیده میشود. اما ائمه روشنگر ما از قرنها پیش، انواع این آشوبها و فتنههای عصر حاضر را در روایات و احادیثشان بر ما عرضه کرده و آگاهی دادهاند تا با امید به منجی عدالتگر، تاب بیاوریم. پس نباید دست و دلمان بلرزد و ایمانمان سست شود، بلکه باید به پیشگاه قرآن و عترت تمسک بجوییم و لاغیر؛ زیرا تمسک به غیر ایشان، سقوط به قعر چاه انحراف است.
در تحلیل مفهوم انتظار، دو محور اصلی را باید در پی گرفت:
- محور جامعهشناختی: بررسی نشانههای عصر غیبت در پدیدههایی مانند فروپاشی خانواده، افراط در فردگرایی و بحران معنویت. البته با بررسی سبک زندگی اهلبیت (ع) میتوان پیوندهای اجتماعی را احیا کرد.
- محور معرفتی: ترسیم انتظار به عنوان «سفر روح از حیرت به یقین». چه آن که انتظار، بالهای روح است برای پرواز از ظلمتِ اکنون به سپیدهدمان ظهور.
به بیان دیگر: انتظار، شبیه درختی است که ریشههایش در خاک سخت امروز فرو رفته، اما شاخههایش فردایی روشن را نوید میدهد. انسان مدرن اگر این درخت را ریشهکن کند، در بیابان پوچی سرگردان خواهد شد. به تعبیر امام صادق (ع): «مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ مُنْتَظِراً لَهُ کَانَ کَمَنْ کَانَ فِی فُسْطَاطِ الْقَائِمِ عجل الله تعالى فرجه الشریف» (بحار الأنوار ۵۲: ۱۲۵/ ۱۵)؛ هرکس در حال انتظار بمیرد، گویی در خیمهگاه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شهید شده است.»
پس انتظار، نه گذراندن روزها، که «جاری بودن در مسیر ظهور» است؛ همانگونه که قطرهای از اقیانوس، همراه امواج است تا به ساحل برسد.
انتهای پیام