ادبیات فارسی خاستگاه حکمت و اخلاق و انساندوستی است و از این رو در ماه خدا چیدن میوههای رنگارنگی که از اشجار حکمت بزرگان ادب ایران باقی مانده و ریشه در چشمه جوشان معرفت دارد میتواند ضیافت الهی را دلچسبتر کند.
«چشمه حکمت» سلسله گفتارهایی مجمل و مختصر از ادبیات فارسی در زمینه حکمت، عرفان و دین است که هر سال در ماه مبارک رمضان، از نگاه و قرائت یکی از چهرهای ادبی کشور در خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) تقدیم شما خوانندگان روزهدار میشود تا قطرههایی شفابخش از اقیانوس رحمت الهی را در کنار هم بچشیم.
در این رمضان همراه با استاد سیدحسن نورانی؛ شاعر، مدرس و پژوهشگر ادبیات فارسی هستیم و در دومین قسمت به موضوع اهمیت سپاس از پروردگار پرداختهایم.
آنچنان که در چشمه حکمت یک وعده دادیم؛ در گام دوم این درس گفتارها کماکان نمط خود را بر روایت حضرت سعدی و «گلستان» بیمثالش استوار میکنیم.
در همان ابتدای «گلستان» بعد از جمله آغازین مصلحالدین سعدی شیراز چنین میخوانیم: «هر نفسی که فرو میرود مُمدِ حیات است و چون بر میآید مُفَرِح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب».
از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش به درآید
پیشتر نیز به این نکته اشاره کردیم که شکرگزاری، مهمترین رکن زندگی بشر از دیرباز تا به امروز بوده است. در سراسر گیتی و تمامی ادیان بر اهمیت شکرگزاری صحبت و بحث شده است و حضرت سعدی تا چه میزان با ظرافت به این مهم نگاه کرده است.
در ماه بندگی خداوند قرار داریم؛ ماه شکرگزاری و اطاعت. سعدی در قالب آموزههای گلستانش به ما میگوید که ما به پاس هر نعمتی باید شاکر خداوند باشیم. سادهترین نعمتی که سعدی دیده و ما همیشه و هر آینه از بدو تولد تا انتهای حیات با آن همراه هستیم و اگر نباشیم، در این جهان نیز نیست خواهیم بود؛ تنفس است!
سعدی میگوید هر نفسی که آن را فرو میدهی، استمرار حیات ما را تضمین میکند و وقتی آن را بیرون میدهیم، «مفرِح ذات» است. «مفرِح» به معنای «شادیبخش» است. پس به تعبیر سعدی، بیرون آمدن و بازدم تنفس نیز تضمینی بر ادامه حیات ما به شمار میرود. پس در هر تنفسی، یعنی هر دَم و بازدَم، دو نعمت وجود دارد که اگر هر کدام از این نعمات وجود نداشته باشد، فاصله میان ورق زدن هستی و نیستی انسانها را تعبیر میکند. یعنی کتاب زندگی ما انسانها با تورق تنها یک برگ نفس ورق نخورد؛ این دَم بیاید و باز نگردد، یا بازگردد و دیگر مجالی برای وارد شدن دَمی دیگر به ریههای انسان نباشد؛ حیات ما نیز به پایان میرسد.
اینجاست که سعدی به همین عنصر ساده (تنفس) در قامت دو نعمت نگاه میکند و میگوید:
از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش به درآید
بیهیچ تردیدی، هیچ فردی این توان را ندارد که با هر بار تنفس دو بار خدای را شکر کند! پس به همین سبب است که سعدی در ادامه میگوید:
بنده همان بِه که زِ تقصیر خویش
عذر به درگاه خدای آورد
ورنَه سزاوار خداوندیاش
کَس نتواند که بجا آورد
امید همنشینی و تامل در این آثار گرانسنگ ادب پارسی که مملو از حکمت و معرفت است سبب شود تا همگی ما در این ماه بندگی بیشتر بر اهمیت و جایگاه شکر و سپاس خداوندی به پاس نعماتی که به ما ارزانی داشته بیندیشیم.
انتهای پیام