گیسو فکوری، مسئول موزه سیار عروسکهای سخنگو در گفتوگو با ایکنا درباره فعالیتهای این موزه و تأثیر این فعالیتها در تربیت کودکان و نوجوانان گفت: موزه ما سیار است و در یک مکان ثابت قرار ندارد و به مناسبتهای گوناگون از جمله ایام نوروز، تعطیلات تابستان و ... برگزار میشود. در واقع هرجا که بخواهیم، میتوانیم برویم و نمایشگاه برگزار کنیم. حتی در مکانهایی که فضای مناسبی برای نمایش عروسکها وجود ندارد، داخل چمدونهایی که همراه خود میبریم، عروسکها را چیدمان کرده و قصهگویی میکنیم. همچنین به روستاهای محروم، مراکز بهزیستی، بیمارستانها و هر جای دیگری که مخاطب مورد نظر آن باشد، سر میزنیم.
وی افزود: عروسکها در چهار بخش عروسکهای بومی، آیینی، عروسکهایی با لباس اقوام مختلف و عروسکهای افسانهها دستهبندی شدهاند. عروسکهای افسانهها کاملاً تخیلی بوده و مربوط به قصهها هستند و وقتی قصهگویی میکنیم، از این عروسکها استفاده میکنیم. برخی از این عروسکها ایدهپردازی خودم هستند، اما بیشتر آنها توسط دیگران ساخته شدهاند و آنها را خریداری کردهام.
فکوری ادامه داد: در بخش عروسکهای بومی، سعی کردهام عروسکها را از همان روستاهایی تهیه کنم که زنان محلی آنها را میسازند. مثلاً در روستای تاجمیر، زنان خانهدار جمع شدهاند و یک تعاونی تشکیل دادهاند تا عروسکهای بومی بسازند و بفروشند. این عروسکها اصیل هستند و تمام نمادها و مشخصههای منطقهای خود را دارند؛ از این رو از آنها، ۱۰ عروسک که به ثبت ملی رسیدهاند را خریداری کردهایم و در نمایشگاهها نمایش میدهیم.
وی تصریح کرد: در بخش لباسهای اقوام، عروسکهایی داریم که لباسهای محلی مناطق مختلف ایران را نشان میدهند. مثلاً عروسک «لیلی بازبازک» از کهگیلویه و بویراحمد، عروسک «دهتولوک» از قشم و هرمزگان و عروسکهای «قورچوق» از ترکمنهای استان گلستان است و سعی کردهایم این عروسکها را از همان مناطق تهیه کنیم. جالب اینجاست که کلمه «عروسک» در مناطق مختلف ایران تلفظهای متفاوتی دارد. مثلاً در آذربایجان به آن «گلچاق» یا «گلینجیک» میگویند، در جنوب «دهتولوک»، در شوشتر «لالبی» و بندر ترکمن به آن «قورچوق» میگویند. این کلمات را ما انتخاب نکردهایم، بلکه همان واژههای محلی هستند.
فکوری ادامه داد: در بخش لباسهای اقوام، عروسکهایی با لباسهای محلی ساختیم و یک نقشه ایران نیز طراحی کردیم. کودکان با این عروسکها بازی میکنند و لباسها را میبینند. سپس سعی میکنند بفهمند که هر لباس مربوط به کدام منطقه است و آن را در جای مناسب روی نقشه قرار دهند. این کار باعث میشود کودکان با فرهنگ و لباسهای مناطق مختلف ایران آشنا شوند و حتی اگر همهچیز را یاد نگیرند، حداقل به یکی دو مورد علاقهمند میشوند و ممکن است بعداً بیشتر درباره آنها تحقیق کنند.
وی بیان کرد: در بخش عروسکهای آیینی، عروسکهایی داریم که در مراسم خاصی استفاده میشوند. مثلاً «چُمچَه گلین»، عروسک بارانخواهی از آذربایجان، یا «بوکه باران» از کردستان، «تکم»، پیامآور بهار، و «چهارشنبه خاتون» که مربوط به مراسم چهارشنبهسوری است. عروسکهایی هم داریم که برای برکت به محصول ساخته شدهاند، مثل «ورزا مشته» و «عروسک گندمی»، که بعد از برداشت محصول در خانهها آویزان میشوند تا برکت بیاورند. در بخش مربوط به خراسان(شمالی، جنوبی و رضوی)، جعبه نمایش داریم که میتوانیم هر چیدمانی را که بخواهیم در آن انجام میدهیم. در هر جایی که باشیم، میتوانیم هر قصهای را که بخواهیم، چیدمان کنیم و نمایش دهیم.
وی با اشاره به تربیت کودکان از طریق عروسکسازی گفت: سعی میکنیم فرهنگ و تمدنی که پشت این عروسکها وجود دارد را زنده نگه داریم یا احیا کنیم. البته هدف من این نیست که عروسکها را احیا کنم، بلکه تمرکزم بر این است که با استفاده از عروسکها مطالب مهم تربیتی را به کودکان آموزش دهیم؛ چراکه عروسکها ابزاری قدرتمند برای انتقال مفاهیم فرهنگی، تربیتی و آموزشی هستند.
فکوری با تأکید بر آشنایی کودکان و نوجوانان با پیشینه تاریخی عروسکها اظهار کرد: درست است که با عروسکها میتوانیم ارتباط برقرار کنیم، اما این ارتباط باید به گونهای باشد که بچهها متوجه شوند، تاریخی پشت سر این عروسکها وجود دارد. این عروسکها متعلق به دیروز هستند، نه امروز. نمادها و رمزهایی که این عروسکها ارائه میدهند، باید به بچهها نشان دهند که این نمادها تاریخیاند و مربوط به زمان حال نیستند. مثلاً اگر میگوییم یک دختر آذربایجانی نجابت و پوشش برایش بسیار مهم است، این مفهوم از طریق عروسک به خوبی در ذهن کودکان و حتی نوجوانان نقش میبندد؛ چراکه کودکان قصه را میشنوند و پوشش آن را میبینند. این در حالی است که هنجارهای اجتماعی امروز تغییر کردهاند و بچهها ممکن است سردرگم شوند که چرا این پوشش برای گذشته مهم بوده و امروز دیگر به آن شکل رعایت نمیشود. درواقع این نجابت و پوشش خاص، یک هنجار اجتماعی بوده که ریشه و پیشینه تاریخی طولانی دارد و کمکم از بین رفته یا ضعیفتر شده است.
وی با بیان اینکه اغلب عروسکها غیر از عروسکهای افسانهها پوشش را معرفی میکنند که هنجارهای آن منطقه را رعایت شده است، ادامه داد: درست است که امروز مردم آن مناطق دیگر این پوششها را ندارند، اما این تاریخ وجود داشته است و باید برای کودکان به شکلی زیبا و قابل فهم ارائه شود. حتی اگر من موفق شوم فقط یک نفر را تحت تأثیر قرار دهم، باز هم ارزشمند است. کودکان از طریق قصهها با عروسکهای اقوام و افسانهها آشنا میشوند. مثلاً در قصه «جیدّان» که مربوط به آذربایجان است، تفاوت بین کودکان را بیان میکنیم. ممکن است یک کودک از نظر جسمی کوچک، اما بسیار باهوش باشد، در حالی که کودکی دیگر ممکن است قوی باشد، اما به اندازه آن بچه کوچک باهوش نباشد. این قصه نشان میدهد که تفاوتهای ظاهری نباید باعث تعارض یا اختلاف بین آدمها شود.
فکوری گفت: در قصههای دیگری مانند «نارنج و ترنج»، نکاتی درباره اسرار گیاهان دارویی به کودکان آموزش داده میشود. این قصهها هم جنبه سرگرمی دارند و هم کودکان را با عروسکهای بومی و محلی آشنا میکنند. همچنین، مفاهیمی را به آنها یاد میدهند که ممکن است امروزه به راحتی از طریق نصیحت مستقیم نپذیرند. اگر بتوانیم از طریق عروسکها تأثیر بگذاریم، حائز اهمیت است و اگر هم نتوانیم، حداقل، آنها با عروسکها و قصهها سرگرم شدهاند و موضوعات جدیدی یاد گرفتهاند.
وی یادآور شد: بچههای امروز دیگر از نصیحتهای مستقیم خسته شدهاند. آنها ساعتها در مدرسه نشستهاند و به حرفهای بزرگترها گوش دادهاند. دیگر نمیتوانند این نصیحتها را تحمل کنند. اما وقتی با قصه و عروسک با آنها صحبت میکنیم، حداقل این فرصت را به آنها میدهیم که فکر کنند و خودشان تصمیم بگیرند که چه چیزی درست و چه چیزی غلط است. در دنیای اسباببازی و عروسکها، آزادی و امنیت مطلق وجود دارد. بچهها باید خودشان انتخابگر باشند.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام