
به گزارش ایکنا،
انشاءالله رحمتی؛ پژوهشگر فلسفه و مترجم تفسیر معاصرانه قرآن کریم در گفتار
تفسیر معاصرانه قرآن با موضوع مواجهه انسان امروزی با قرآن که به مناسبت ماه مبارک رمضان از صفحه دینآنلاین پخش شد، گفت: تفسیر سیدحسین نصر از دو جهت معاصرانه است؛ ابتدا اینکه تاکید دارد قرآن همچنان برای بشر امروز الهامبخش و راهگشا حتی نسبت به مسائل ظاهری است؛ وجه دوم اینکه قرآن کریم وجه بدون زمان دارد و منحصر به زمان و مکان خاصی نیست و این وجه مهمتر و پیام منحصر به فرد دارد.
متن سخنان وی به شرح زیر است:
کتاب تفسیر معاصرانه قرآن تحت نظارت سیدحسین نصر و با نظارت گروهی از اسلامشناسان گردآوری و توسط اینجانب به فارسی ترجمه شده است. این تفسیر در دو بخش در دسترس است؛ بخش اول تفسیری که مؤلفان آن را نوشتهاند و بخش دوم تفاسیری است که مترجم بر آن افزوده است. این تفسیر بر پایه تفاسیر معتبر اسلامی نوشته شده است و از تفاسیر بنیادگرایانه و تجددگرایانه فاصله گرفته است و تلاش دارد به پرسشهای انسان معاصر پاسخ بدهد.
آقای سیدحسین نصر بین معاصرت و مدرنیته فرق گذاشتهاند و نظرشان این است که اگر بخواهیم متناسب با زمانه حرکت کنیم یکی از کارها نقد زمانه کنونی است که در آن زیست داریم یعنی میتوان معاصرانه اندیشید و در عین حال مدرن نباشیم و نقد به آن داشته باشیم لذا این تفسیر با چنین نگاهی نوشته شده است. از این رو تفاسیر با نگاه سنتی برای تالیف این تفسیر مورد استفاده قرار گرفته است.
اندیشههای معاصر ممکن است با قرآن در تضاد و تعارض باشد ولی این اندیشهها در مقطع کنونی زندگی بشر پدید آمده است و معلوم نیست تا چه زمانی تداوم داشته باشد ولی اندیشههای قرآنی، ابدی و ازلی است که میتواند در هر دورهای با انسانها ارتباط برقرار کند و این تفسیر معاصرانه از این جهت معاصرانه نامیده شده است.
یکی از دلایلی که این تفسیر معاصرانه است ولی مدرن نیست همین است؛ وحی در اندیشه فلاسفه مدرن جایگاهی ندارد و فیلسوفی را نمیشناسیم که وحی را منبع معرفت بدانند و حتی اگر کسی دعوی وحیانی داشته باشد باید او را نقد کرد.
متون مقدس کلام خداست و در این کلام هیچ خطایی راه ندارد ولی این به معنای آن نیست که نمیتوان در مورد آن اندیشید و نقد کرد و البته نقد ما متوجه فهمها و برداشتهایی است که از متن میتوانیم داشته باشیم. قرآن همچنان یک فعالیت انتقادی را از ما طلب میکند و الان هم نیاز است تا تفاسیر نقد شوند بنابراین عصمت قرآن لزوما به معنای مواجهه تعبدی با تفاسیر نیست و اینکه عقل و فهم تعطیل شود. بنابراین در اصالت متن قرآن تردیدی وجود ندارد و خطا در فهم مفسران است.
تفسیر معاصرانه مدعی جامعیت نیست
تفسیر معاصرانه مدعی نیست که جامع تفاسیر است و همه فهمها را لحاظ کرده است، بر اساس نگاه سنتگرایانه معتقدند که تفاسیر سنتی بر قرآن در بین شیعه و اهل سنت تفاسیر اصیلی هستند و فهمهای تجددگرایانه را کنار گذاشتهاند و بدتر از آن تفاسیر بنیادگرایانه که جایگاه نازلتری نسبت به تفاسیر تجددگرایانه دارند زیرا اصولا با عقلانیت نسبت مناسبی ندارند.
معاصرانهبودن را باید در دو معنا در نظر گرفت یکی معاصرت زمانی و تقویمی اما مهمتر از آن این است که قرآن متنی بدون زمان است و سخن قرآن محدود به زمان و مکان نیست و دعوت قرآن دعوت به زمان لاهستی است.
بنده از همان جلد اول با این فرض که قرار است تفسیر در ایران خوانده شود مطالبی را در جلد یک و دو به صورت پانوشت آوردهام و از جلد سوم نکاتی را افزودهام که گاهی با خود حجم تفسیر به انگلیسی برابر میکند گرچه سعی شده است ساختار تفسیر بههم نخورد و به اصول مؤلفان پایبند باشم زیرا آنها قصد داشتند کارشان را در یک جلد تمام کنند و تصور میکردند که خوانندگان زبان انگلیسی با مباحث عمیق فلسفی و عرفانی و تفسیری ما آشنا نیستند لذا خلاصه بیان کردهاند.
در این تفسیر از دو قسم منابع برای تقویت وجه معاصرانه بودن استفاده شده است؛ یکی تفاسیر عرفانی و فلسفی ما از جمله حقایق التفسیر سلمی، لطایف الاشارات، تفسیر عبدالرزاق کاشانی، کشف الاسرار میبدی و تفسیر ملاصدرا و بیان السعاده و حتی برخی تفاسیر معاصر مانند المیزان. یک قسم این منابع بوده و بخش دیگر هم منابع تفسیری نیست ولی تفسیر هستند و حتی از جهاتی اینها منابع غنیتری هم هستند مانند آثار ابن سینا، سهروردی یا روح الارواح سمعانی که شرح اسماء حسنای الهی و از منابع تفسیر میبدی است یا برخی آثار سیدحیدر آملی و بزرگان اهل سنت یعنی محمد و احمد غزالی و شاعرانی چون حافظ و مثنوی معنوی مولوی.
نمونههای تفسیری از تفسیر معاصرانه
مضمون اصلی سوره جمعه پرداختن به دیدگاهها و ادعاهای یهودیان است؛ زمخشری بیان کرده است در این سوره سه ادعای یهودیان ابطال شده است؛ آنها مدعی اهل کتاب بودند و اینکه مسلمین بدوی هستند ولی این سوره فرموده است شما اهل کتاب نیستید زیرا اهل کتاب بودن شرایطی دارد که در شما نیست.
مدعای دومشان این بود که ما به خدا نزدیک هستیم و تقرب داریم ولی باز این ادعا زیر سؤال رفته است و سومین ادعای آنان هم این بود که ما شنبه(سبت) داریم و آن را فضیلت میدانستند ولی خداوند نماز جمعه را در رد این ادعا وضع فرموده است.
در رد مدعای اول در تفسیر معاصرانه بیان شده است: قرآن در مورد این ادعا فرمود شما حامل تورات هستید و نه عامل آن لذا علمای یهودی را به حمار تشبیه کرده است و اینکه تورات را حمل میکنند ولی به آن عمل نمیکنند. البته این مسئله همان مقدار که خطاب به ماست خطاب به اهل قرآن و اسلام هم هست یعنی اگر ما هم با قرآن اینگونه رفتار کنیم همانند آنان خواهیم بوند زیرا هدف قرآن کسب سیرت خوب است نه ترتیل سوره مکتوب.
پیام آیه حتی از این هم فراتر است یعنی کسی که قرآن را حمل میکند ولی فهمی از آن ندارد و علمی به آن ندارد هم مشمول این تعبیر است بنابراین نباید صرفا به قرائت و حفظ قرآن بسنده کنیم بلکه باید مفاهیم آن را دریابیم و در آن بیندیشیم و البته اندیشیدن در قرآن هم کفایت ندارد بلکه باید اسرار قرآن را هم بشناسیم؛ البته باز فراگیری اسرار هم کفایت نمیکند زیرا قرار نیست فقط اسرار در ذهن ما باقی بماند و تخلق و تادب به این اسرار، هدف است.
پیام آیه ششم سوره جمعه
در آیه ششم این سوره هم فرموده است: قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ؛ بگو: ای یهودیان! اگر گمان می کنید که فقط شما دوستان خدایید نه مردم دیگر، پس آرزوی مرگ کنید اگر راستگویید (چون دوستان خدا برای رسیدن به لقاء او مشتاق مرگ هستند.)
خطاب به یهودیان دارد که اگر فکر میکنید فقط شما دوستدار خدا هستید و خدا شما را دوست دارید پس آرزوی مرگ بکنید زیرا وقتی انسان محبوب و معشوقی دارد همه تلاش خود را میکند که زودتر به لقای او برسد و اگر کسی خدا را دوست داشته باشد از مرگ که عامل لقا است نمیترسد؛ برخی مفسران معتقدند که همین سخن خودش معجزه است زیرا یهودیان را به عجز از پاسخگویی انداخت.
پیامبر(ص) فرمود قسم به کسی که جانم در دست اوست اگر یهودیان چنین آرزویی میکردند آب دهان در گلویشان گیر کرده و میمردند و گویی آنها هم احتمال میدادند اگر مدعی شوند خواهند مرد لذا چنین درخواستی نکردند؛ خداوند تاکید دارد هم این یهودیان و هم کسانی که چنین اخلاقی دارند هرگز چنین آرزویی نخواهند کرد به خاطر کارهای بدی که از قبل کردهاند.
در این تفسیر معاصر مطلب متفاوت از سایر تفاسیر این است که اساسا چنین افرادی نمیتوانند چنین آرزویی داشته باشند زیرا سیطره قوای شهوی و حیوانی در آنان آنقدر زیاد بود که فطرت نورانی آنان از بین رفته و فطرت ثانی آنان دنیاپرستی شده و موجودی که سراسر متعلق به دنیاست نمیتواند تعلقی به آخرت داشته باشد؛ لذا پیامبر(ص) فرمود: موتوا قبل ان تموتوا. قبل از آن که واقعا بمیرید خود را بمیرانید.
این آیه گرچه در مورد یهودیان است ولی معیاری به همه انسانها میدهد که جایگاه خود را بدانند و بشناسند و اینکه ببینیم ما صادقانه چقدر اهل ترک این تعلقات هستیم و اگر واقعا توانستیم این تعلقات را رها کنیم اهل دنیا نیستیم و برعکس اگر نتوانتستیم همانند یهودیان هستیم.
نتیجه آن که این تفسیر از دو جهت معاصرانه است؛ ابتدا اینکه تاکید دارد قرآن همچنان برای بشر امروز الهامبخش و راهگشا هست حتی نسبت به مسائل ظاهری ما و در این تفسیر سعی شده است حتی در مسائل فقهی و اخلاقی معقولترین سخنان را از قرآن بیان کند و چیزی گفته نشود که باعث وهن قرآن شود. وجه دوم اینکه قرآن کریم وجه بدون زمان دارد و این وجه مهمتر و پیام منحصر به فرد دارد و در این تفسیر برجسته شده است.
انتهای پیام