
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «نو به نو شدن زیستنهای جمعی» شب گذشته ۹ فروردین ماه با سخنرانی
حکمتالله ملاصالحی، استاد تمام دانشگاه تهران، مقصود فراستخواه، جامعهشناس، سیدمحمود نجاتی حسینی، دینپژوه و مدیر گروه دین انجمن انسانشناسی ایران و نعمتالله فاضلی، جامعهشناس به همت گروه علوم اجتماعی خانه اندیشمندان علوم انسانی در فضای اسکایروم برگزار شد.
ملاصالحی در این نشست به موضوع «کارکرد آئینها در جامعه و جهان بشری» پرداخت و گفت: انسان، موجودی گشوده به فراسوی خویش است. این گشودگی را در مناسک دینی، اشعار آئینی و تمام جلوههای فرهنگی میبینیم. آئینها، اعم از مراسم حج،
نوروز، یا نیایشهای رمضانی، همگی نشاندهنده این فراخوانی به ماورا بوده و در واقع آنها بیانگر رابطه زنده انسان با امر متعالی هستند. آئینها از کهنالگوهای عمیق بشری سرچشمه میگیرند؛ الگوهایی که ریشه در ناخودآگاه جمعی دارند و با معیارهای مادی محض قابل سنجش نیستند. این کهنالگوها، با همه رمز و رازشان انسان را به سوی سرچشمه هستی میکشانند.
وی با اشاره به نقش تاریخ و اسطوره در شکلگیری آئینها افزود: تاریخ و اسطوره، بستر شکلگیری این آئینهاست. آنها با زبان رمز، تمثیل و حرکت یعنی دستافشانی و پایکوبی سخن میگویند و حقیقتی فراتر از زمان را بازتاب میدهند. بنابراین تاریخ و حضور فرهنگی انسان نشان میدهد که آئینها صرفاً تصاویر بیرونی و تاریخی نیستند.
ملاصالحی در ادامه به نقش کهن الگوها در آئینها اشاره کرد و گفت: همین تاریخ و حضور تاریخی، فرهنگی و تاریخمند انسان در جهان نشان داده است که وقتی از آئینها سخن میگوییم، نباید تنها به تصویرهای بیرونی و تاریخی شده آنها بسنده کنیم. البته سیر وجودی انسان را در تاریخ به آسانی نمیتوان رصد کرد، ولی تاریخ با تصویرها و تمثیلهایی که ارائه میدهد، شواهدی در اختیار ما قرار میدهد که بر مبنای آنها میتوانیم به این سیر وجودی پی ببریم. به تعبیر قرآن، انسان در زمان و تاریخ بوده است. این شواهد به ما کمک میکنند تا بدانیم این سیر وجودی چگونه در تاریخ ظهور کرده است.
وی ادامه داد: کهنالگوهایی از پیش در انسان وجود داشتهاند که همواره او را به نو شدن و تجربهای تازه از زندگی باطنی، معنوی و روحانی فرا میخواندهاند. شاید بتوان گفت یکی از دلایل مهم و رمز پایداری و مانایی آئینهای نوروزی همین بوده است. نوروز انسان را به «نو شدن» دعوت میکند. تکرار رفتارهایی که در آنها هر بار کهنالگوها از عرصه فرهنگ و زندگی انسان فراخوانده میشوند و انسان را به نو شدن هستی میخوانند. در میان واژگانی مانند «رستن»، «راستن»، «رستاخیز»، هر «رستنی» نوعی رها شدن و آزاد شدن نهفته است.
وی با اشاره به آئینهای مناسکی و دینی بیان کرد: آئینها به ویژه وقتی که مناسکی، شعائری و دینی میشوند، از یک سو انسان را با نو شدنهای روحانی، معنوی و وجودی فرا میخوانند و از سوی دیگر رشته اتصال فرد را با امر ماورا یک بار دیگر به منصه ظهور مینشانند. این نکته مهمی است که در اکثر آئینها - چه آئینهای پاکی که در مسیحیت میبینیم، چه در مناسک حج، چه در آئینهای رمضانی و چه در نوروز - مشاهده میشود.
ملاصالحی در ادامه به معجزه نوروز پرداخت و تصریح کرد: نوروز به عنوان آئینی که روزگاری از مقدسترین، تشریفاتیترین، رسمیترین و فراگیرترین آئینهای امپراتوری ایران باستان بوده و در میان بسیاری از اقوام ساکن در این امپراتوری برگزار میشد، پس از اسلام نه تنها مانایی خود را حفظ کرد، بلکه معنویتر، پرشورتر و غنیتر شد و در میان اهل اسلام برگزار شد. البته نوروزی که ما در دوره جدید برگزار میکنیم، تا حدودی با نوروزهای گذشته که با شور و حال و همراه با جهان اسطورههای عهد باستانی و کهنالگوها برگزار میشد، تفاوت دارد؛ اما باز هم میتوان این آئین را با وفاداری به همان کهنالگوهای ازلی نوروزی، در مسیری جدید انداخت.
وی افزود: نوروز آئین پاسداری از رستاخیز و رویشهای بهاری طبیعی است. فراموش نکنیم که تمام جغرافیای تاریخی، فرهنگ، هستی، حضور و حیات انسان روی پوسته نازک غبار کیهانی سیاره زمین و بر شانه جغرافیای طبیعی آن شکل گرفته است. منابع حیاتی که زیستبومهای این جغرافیا در اختیار ما قرار دادهاند، زمینهساز تداوم و استمرار تاریخ و فرهنگ ما بودهاند؛ بنابراین ما به طبیعت عمیقاً نیاز حیاتی داریم و باید از این پوسته نازک جغرافیای طبیعی سیاره زمین که متأسفانه به زبالهدانی تبدیل کردهایم، پاسداری کنیم. هوای پاکش را آلوده و چشمههای زلال طبیعتش را مسموم کردهایم.
این استاد دانشگاه با اشاره به مسئولیت جهانی نوروز بیان کرد: نوروز به عنوان آئین جهانی میتواند وجدان انسان معاصر را برای حفظ این پوسته نازک جغرافیای طبیعی - این غبار کیهانی سیاره زمین که در میان صدها میلیارد غبار کیهانی دیگر، نمونهای بینظیر و بیبدیل است، بیدارتر، هوشیارتر و حساستر کند.
وی در پایان گفت: شاید بتوان از نو شدن در نو شدنها سخن گفت، یعنی حتی خود نو شدن نیز نوبهنو دارد و این یعنی رستاخیزی مستمر و مداوم که هیچ چیزی از آن بیرون نخواهد بود، حتی خود نو شدن. در واقع نوروز نماد بارز نو شدن است و جالب اینجاست که امسال نوروز و ماه مبارک رمضان و شبهای قدر با هم تلاقی کردهاند. گویی ما انسانها نیازمند نو شدن دوباره هستیم. شاید بار زمان و روندها و فرایندهایی که ما را به سوی آینده میبرد، گاهی ما را خسته و خمود کند، اما هم شب قدر و هم نوروز، آغاز دوباره به ما میبخشند و این هر دو آئین، تجربهای گرانقدر برای ایرانیان به همراه داشته است.
انتهای پیام