محمد فنایی اشکوری، استاد فلسفه تطبیقی یادداشتی را به مناسبت سالروز شهادت شهید سیدمحمدباقر صدر و خواهرش، در اختیار ایکنا قرار داده که در ادامه میآید:
سیدمحمدباقر صدر در ۱۰ اسفند ۱۳۱۳ (۱ مارس ۱۹۳۵) در کاظمین، عراق، چشم به جهان گشود. تولد او در خاندانی مشهور به علم و تقوا، سرنوشتی را رقم زد که نه تنها تاریخ عراق، بلکه جهان اسلام را تحت تأثیر قرار داد. پدرش، سید حیدر صدر، از عالمان نامدار شیعه بود که پیش از آنکه محمدباقر به بلوغ برسد، دار فانی را وداع گفت. این یتیمی اما نتوانست مسیر پرفروغ او را تاریک کند. زیر سایه مادری فاضله و برادری دانشمند، سید اسماعیل صدر، استعداد خارقالعادهاش در حوز علوم دینی از همان کودکی شکوفا شد. در محیطی آکنده از معارف قرآنی و علوم اسلامی، چنان در یادگیری پیشتاز بود که در ۱۰ سالگی به نجف اشرف کوچید و تحصیلات حوزوی را آغاز کرد و از محضر بزرگانی همچون آیتالله سید محسن حکیم و آیتالله سید ابوالقاسم خویی شاگردی کرد. نبوغ او زبانزد خاص و عام شد.
در ۱۲ سالگی به مرحله «سطح» در فقه و اصول رسید و در عنفوان جوانی به اجتهاد نایل شد و نامش در زمره جوانترین مجتهدان تاریخ شیعه ثبت شد. اما صدر تنها در حوزه فقه و علوم نقلی متوقف نماند. او با درکی ژرف از نیازهای زمانه، به فلسفه، اقتصاد، جامعه شناسی و علوم انسانی جدید روی آورد و تلاش کرد پلی میان سنت و مدرنیته بزند.
کتاب «اقتصادنا» (۱۹۶۱) نمونه درخشان این نگاه بود؛ اثری که با نقد نظامهای سرمایهداری و سوسیالیسم، اولین طرح جامع اقتصاد اسلامی را ارائه داد و به عنوان منشوری برای عدالت اجتماعی در جهان اسلام شناخته شد. در «فلسفتنا» (۱۹۵۹) نیز با تیزبینی و تعمق کمنظیر، فلسفههای مادیگرایانه را به چالش کشید و نظام فلسفی اسلام را بر پایه عقلانیت و وحی بازتعریف کرد. در کتاب «مبانی منطقی استقراء» منطق جدیدی را برپایه استقراء پایهگذاری کرد که در عرصههای گوناگون علمی اثرگذار است.
شهید صدر در حوزه فقه با طرح «منطقۀ الفراغ»، راهی برای انعطاف فقه در مواجهه با مسائل نوپدید گشود و در کتاب «الاسلام یقود الحیاة»، الگویی تازه از حکومت اسلامی را ترسیم کرد. او در کنار فعالیتهای علمی و مبارزاتی هرگز دست از تدریس در حوزه علمیه نجف برنداشت و شاگردان بسیاری را پرورش داد، همچون شهید آیتالله سید محمدباقر حکیم، شهید سیدمحمد صدر، آیتالله سید کاظم حائری، آیتالله سیدمحمود هاشمی و آیتالله سید نورالدین اشکوری که اندیشههای او را بسط داده و در مسیری که او ترسیم کرده بود راهش را ادامه دادند.
مبارزات او اما فراتر از حوزه علم بود. در سال ۱۹۵۸، با تأسیس «حزب الدعوة الاسلامیة»، نخستین سنگ بنای مبارزه سازمانیافته علیه نفوذ کمونیسم و سکولاریسم در عراق را گذاشت. پس از کودتای حزب بعث در ۱۹۶۸، این مبارزه ابعادی تراژیک به خود گرفت. صدر که مدافع حقوق محرومان و مخالف سرکوب شیعیان بود، بارها بازداشت، شکنجه شد و در انزوا قرار گرفت. حتی ممنوعیت تدریس و نشر کتاب نیز نتوانست صدای او را خاموش کند.
در این مسیر، خواهرش، بنتالهدی صدر، که نویسنده ای توانا و همرزمی استوار بود، تا پای جان همراه او ایستاد. سرانجام در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ (۸ آوریل ۱۹۸۰)، این دو قهرمان اندیشه و آزادیخواهی و تقوا در زیر وحشیانهترین شکنجههای نظام منحوس بعثی صدام خونخوار به شهادت رسیدند. جسدشان را مخفیانه دفن کردند، اما خونشان نهال بیداری و مقاومت را آبیاری کرد.
شهادت صدر، پایان کار نبود؛ آغاز جنبشی بود که مرزها را درنوردید. اندیشههای او الهامبخش مقاومت در عراق و سایر نقاط جهان اسلام شد. نظریات سیاسی و اجتماعی او پایههای فکری انقلاب اسلامی ایران را تقویت کرد. حتی در حوزههای علمیه، روشهای نوین او در اجتهاد، تحولی بنیادین ایجاد نمود. امروز کتابهایش در مراکز علمی مورد توجه اندیشمندان و پژوهشگران است و مبارزان مسلمانان و جریانهای مقاومت از عراق و لبنان تا یمن و سوریه، از او به عنوان نماد مبارزه با ظلم و استبداد یاد میکنند.
شهید صدر تنها یک مجتهد یا مبارز نبود؛ او مصلحی بود که درد زمانهاش را می شناخت و پاسخهایی ژرف به آن میداد. از بانکداری بدون ربا تا نقد فلسفههای الحادی، از تربیت شاگردان نخبه تا رهبری مبارزات مردمی، همه را در هم آمیخت تا نشان دهد اسلام نه دینی منزوی، بلکه مکتبی زنده و پاسخگوست. امروز که جهان اسلام درگیر چالشهای هویتی و سیاسی است، تأمل در زندگی پربار او و بازخوانی آثار او چون چراغی فراروی نسلهای جدید میدرخشد. یادش گرامی باد؛ مردی که با قلم و خون خود، تاریخ ساز شد.
انتهای پیام