کد خبر: 4280536
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۸:۳۰
رحیمیان بیان کرد:

ضرورت تقویت سیستم آموزشی کشور

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: اگر سیستم مدرسه یا مؤسسه شما تقویت شود، هیچ فردی نمی‌تواند آن را تعطیل کند. به نظر من، بهترین باقیات الصالحاتی که می‌توانید از خود به جای بگذارید، تقویت سیستم آموزشی است.

حمید رحیمیان عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطباییبه گزارش خبرنگار ایکنا، حمید رحیمیان، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در نشست تخصصی بررسی سنجش اثربخشی آموزش در نهادهای تربیتی که امروز دوشنبه ۱۵ اردیبهشت‌ماه به همت مؤسسه توسعه محتوای آموزشی دینی (متمادی)، کانون اسلامی انصار، کانون بصائر و سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی درسی وزارت آموزش و پرورش برگزار شد، با موضوع اثربخشی، کیمیای آموزش و معرفی مدل موفق سنجش اثربخشی:Kirkpatrick model به سخنرانی پرداخت و گفت: امیرالمؤمنین علی(ع)، حضرت صادق(ع) و حضرت موسی بن جعفر(ع) هر سه این روایت را نقل کرده‌اند: «لیس منا من لم یحاسب نفسه؛ از ما نیست کسی که به حساب نفس خود رسیدگی نکند». این حدیث شریف تأکید می‌کند که انسان باید هر روز به محاسبه نفس بپردازد؛ اگر چیزی به دست آورده، شکرگزار خدا باشد و اگر چیزی از دست داده، به درگاه خدا توبه کند که او توبه‌پذیر و مهربان است. حالا بیایید بر روی همین جمله نورانی تمرکز کنیم. ما امروز اینجا گرد هم آمده‌ایم تا درباره یکی از فرمایشات ارزشمند ائمه اطهار(ع) گفت‌وگو کنیم. مطالبی که خدمتتان ارائه می‌کنم در سه بخش تنظیم شده است: بخش اول: اره‌ها را تیز کنیم (مقدمه و کلیات). بخش دوم: ارزیابی آموزش (که بحث اصلی من خواهد بود) و بخش سوم: اثربخشی آموزش.

وی تشریح کرد: وقتی در مدرسه، مؤسسه آموزشی یا فرهنگی‌مان برنامه‌ای مانند اردوی یک روزه آموزشی، فرهنگی، دینی برگزار می‌کنیم، باید بدانیم چقدر به اهدافمان رسیده‌ایم (ارزیابی) و کیفیت کارمان چگونه بوده است (اثربخشی)؟. دو کتاب مرجع در این زمینه وجود دارد. یکی از آن‌ها «مدلی برای ارزیابی مدرسه» است و دیگری کتاب بین‌المللی «ارزیابی اثربخشی برنامه‌های آموزشی». این مدل سال‌ها مورد تحقیق و توسعه قرار گرفته و نتایج ارزشمندی ارائه داده است.

رحیمیان در ادامه به محتوای کتاب «هفت عادت مردمان مؤثر» اشاره کرد و گفت: این کتاب پرفروش بین‌المللی هفت عادت افراد مؤثر را معرفی می‌کند. عادت هفتم آن بسیار جالب توجه است: «اره را تیز کن» داستان جالبی در این مورد وجود دارد: مردی را دیدند که با اره‌ای کند، سخت مشغول بریدن درختی بود. وقتی به او گفتند اگر ۱۰ دقیقه وقت بگذاری و اره را تیز کنی، کارت بسیار سریع‌تر پیش می‌رود، پاسخ داد: «وقت ندارم! نمی‌بینی چقدر سرم شلوغ است؟» و به کار بی‌حاصل خود ادامه داد. این داستان برای ما درس بزرگی دارد: بسیاری از ما ماه‌ها و سال‌ها با اره‌های کند کار می‌کنیم. ساختمان می‌سازیم، امکانات فراهم می‌کنیم، ارتباطات برقرار می‌‌کنیم و سخت تلاش می‌کنیم اما بازدهی ما بسیار پایین است. بحث امروز ما این است که چگونه اره‌هایمان را تیز کنیم.

وی در خصوص راه‌حل تیز کردن اره‌ها، گفت: دانش روز در این زمینه بسیار کار کرده است. در سال ۱۳۵۴ وقتی می‌خواستیم رشته علوم تربیتی را انتخاب کنیم، به این نتیجه رسیدیم که این رشته شامل سه بخش اصلی است: فلسفه تعلیم و تربیت، اصول تعلیم و تربیت و بخش ابزار، روش و مدل. در مورد فلسفه و اصول تعلیم و تربیت در اسلام بهترین مباحث مطرح شده است اما در خصوص ابزار عقل سلیم حکم می‌کند که از تجربیات کشورهایی که ده‌ها سال در این زمینه تحقیق و سرمایه‌گذاری کرده‌اند، استفاده کنیم.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: این به معنای تقلید کورکورانه نیست. وقتی می‌خواهیم ریاضی پایه چهارم را تدریس کنیم، عقلانی است که ببینیم کشورهای موفق در این زمینه چه روش‌هایی را به کار گرفته‌اند. این نگاه خردمندانه به معنای پذیرش بی‌قید و شرط همه روش‌های خارجی نیست، بلکه بهره‌گیری از تجربیات جهانی و بومی‌سازی آنهاست. دانش روز ابزارهای ارزشمندی در اختیار ما می‌گذارد که می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد.

وی در ادامه گفت: وقتی از این روش‌های پیشرفته استفاده می‌کنیم و سپس ارزیابی و اثربخشی را به دقت می‌سنجیم، متوجه می‌شویم که ابزارهای کارمان تیزتر شده‌اند. در مدرسه، مؤسسه یا جلسات آموزشی‌مان، اگر این رویکرد را به کار بگیریم، بسیار سریع‌تر به نتایج مطلوب می‌رسیم و بهره‌وری کارمان به شکل محسوسی افزایش می‌یابد. چند مفهوم کلیدی در اینجا مطرح است که به اختصار به آن‌ها اشاره می‌کنم. ابتدا مفهوم «ارزیابی» را بررسی می‌کنم. ارزیابی در واقع فرایند اندازه‌گیری، قضاوت و داوری درباره یک پدیده یا فعالیت است. این کار کاملاً طبیعی و روزمره است، مثلاً وقتی خانه‌ای را برای خرید بررسی یا کیفیت میوه‌ای را ارزیابی می‌کنید. در محیط آموزشی هم همین منطق حاکم است، هرچند که نیاز به استدلال‌های دقیق‌تری دارد.

کل سیستم مدارس باید بررسی شود

رحیمیان ادامه داد: در گذشته تمرکز اصلی بر ارزیابی عملکرد افراد بود، مثلاً ارزیابی معلم یا مدیر. اما امروزه نگاه ما تغییر کرده است. الان مهم‌تر از ارزیابی افراد، ارزیابی عملکرد کل سازمان است. چه مدرسه دخترانه باشد چه پسرانه، باید ببینیم کل سیستم چگونه عمل می‌کند. از رفتار کوچک‌ترین کارمند گرفته تا سیستم‌های ایمنی ساختمان، همه و همه در این ارزیابی کلان نقش دارند. مفهوم مهم دیگر «اثربخشی» است که به کیفیت دستیابی به اهداف برنامه مربوط می‌شود. اینجا کلمه برنامه کلیدی است. اگر در مدرسه یا مؤسسه‌مان برنامه‌ای مدون نداشته باشیم، اساساً صحبت از اثربخشی بی‌معناست. باید بدانیم دقیقاً چه هدفی داریم تا بتوانیم میزان موفقیت را اندازه بگیریم.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: مثال گویایی در این زمینه وجود دارد: تصور کنید کسی با کمان به سمت دیوار تیراندازی کند و بعد دور محل اصابت تیر دایره بکشد و ادعا کند که هدف را زده است! این دقیقاً شبیه کار مؤسساتی است که بدون برنامه مشخص فعالیت می‌کنند. متأسفانه بسیاری از مدارس را دیده‌ام که برنامه واقعی ندارند. داشتن جدول زمان‌بندی کلاس‌ها یا بودجه مالی، به خودی خود برنامه محسوب نمی‌شود. برنامه واقعی یعنی بدانیم امسال دقیقاً چه می‌خواهیم انجام دهیم و به کجا برسیم.

ارسالی/ مدل سیپ روشی برای سنجش و ارزیابی مدارس

وی در ادامه گفت: تنها در صورتی که برنامه‌ای محکم و شفاف داشته باشیم، ارزیابی و سنجش اثربخشی معنا پیدا می‌کند. در غیر این صورت، مثل بازی بچه‌گانه‌ای می‌شود که خودمان انجام می‌دهیم و خودمان هم قضاوت می‌کنیم. کتاب هفت عادت مردمان مؤثر که پیشتر اشاره کردم، در این زمینه بسیار ارزشمند است. این کتاب به چندین زبان ترجمه شده و میلیون‌ها نسخه از آن به فروش رفته که خود نشان‌دهنده نیاز واقعی مردم به چنین محتوایی است. در بخش ارزیابی هم باید بگویم که چه در مدرسه و چه در مؤسسات فرهنگی، جایگاه ارزیابی کاملاً مشخص است.

ارزیابی واقعی باید مبتنی بر شواهد عینی باشد

رحیمیان با اشاره به مراحل یک برنامه‌ریزی اصولی، گفت: یک برنامه‌ریزی اصولی چهار مرحله اصلی وجود دارد: 1) برنامه‌ریزی، 2) اجرا، 3) نظارت و 4) ارزیابی. منطق حکم می‌کند که اگر سه مرحله اول به درستی انجام نشود، ارزیابی مرحله چهارم بیشتر شبیه یک نمایش بی‌معنا خواهد بود و متأسفانه معمولاً هم نمره‌های چنین ارزیابی‌های بی‌پایه بسیار بالا است. این همان اشتباهی است که بسیاری از مؤسسات آموزشی مرتکب می‌شوند. ارزیابی واقعی باید مبتنی بر شواهد عینی و برنامه‌های از پیش تعیین‌شده باشد، نه بر اساس احساسات و تصورات شخصی. تنها در این صورت است که می‌توانیم ادعا کنیم اره‌هایمان را واقعاً تیز کرده‌ایم و بهره‌وری کارمان افزایش یافته است.

آغاز افول از نقطه اوج

وی در ادامه با اشاره به اینکه برخی کارشان را بسیار بیشتر و بهتر از آنچه که هست تصور می‌کنند، گفت: مثلاً وقتی نمایشگاهی از دستاوردهای فنی دانش‌آموزان برگزار می‌کنیم، ممکن است نگاهمان بیش از حد خوشبینانه باشد.در اینجا باید به دنبال رشد واقعی باشیم، نه اینکه خودمان را فریب دهیم. طبق نظریه چرخه عمر سازمان‌ها، هر سازمانی پس از رسیدن به اوج، رو به افول می‌گذارد. هنر واقعی این است که این اوج را حفظ کنیم و اجازه ندهیم سازمان به سراشیبی سقوط بیفتد. بسیاری از سازمان‌ها دقیقاً به همین دلیل از بین رفته‌اند چرا که زمانی که در اوج بودند، همچنان به خودستایی ادامه دادند، غافل از اینکه مدتهاست از قله فاصله گرفته‌اند.

مدل سیپ روشی برای سنجش و ارزیابی مدرسه

این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه ارزیابی درست و دقیق می‌تواند از این فاجعه جلوگیری کند، گفت: همکاران محترم به هر دو جنبه ارزیابی (فرآیند و نتایج) نیاز داریم. وقتی می‌گویم «باید» ارزیابی کنید، از سر دلسوزی و خیرخواهی است، نه تحکم. ارزیابی باید مثل یک آچار در جعبه ابزار مدیریتی شما باشد. مدل CIPP (سیپ) که در کتاب «مدلی برای ارزیابی مدرسه» معرفی شده، یک چارچوب چهارمرحله‌ای جامع ارائه می‌دهد. این کتاب بانک سؤالات ارزشمندی با ۴۹۵ پرسش دارد که می‌توانید بسته به نیاز مدرسه یا مؤسسه‌تان از میان آنها انتخاب کنید. این سؤالات در ۱۱ دسته مختلف طبقه‌بندی شده‌اند و انعطاف‌پذیری خوبی به شما می‌دهند.

چهار مرحله کلیدی سیپ

رحیمیان در ادامه به تشریح مدل CIP پرداخت و گفت: این مدل چهار مرحله کلیدی دارد: 1. ارزیابی بستر و زمینه کار: باید بدانید مدرسه‌تان در چه بافتی فعالیت می‌کند، آیا محیط همکاری و هم‌افزایی است یا پر از تنش و انرژی‌های منفی؟ 2. بررسی ورودی‌ها: در مدارس معمولاً آزمون‌های ورودی و مصاحبه داریم، اما آیا واقعاً می‌دانیم چه کسانی را باید رد کنیم؟ این را فقط وقتی می‌فهمیم که خروجی‌ها را ارزیابی کنیم. 3. تحلیل فرآیندها و 4. ارزیابی نتایج و خروجی‌ها.

وی تشریح کرد: نکته کلیدی این است که باید ورودی‌ها را به دقت تعریف کنیم. وقتی دانش‌آموزی را می‌پذیریم، باید بدانیم دقیقاً می‌خواهیم به چه نتیجه‌ای برسیم. تنها در این صورت است که می‌توانیم میزان موفقیتمان را به درستی اندازه بگیریم.

رحیمیان ادامه داد: وقتی به عنوان مربی در حوزه‌های مختلف، چه ورزشی، چه آموزش مفاهیم دینی و اعتقادی و ... فعالیت می‌کنید، طبیعتاً روش‌های خاص خود را برای انتخاب و گزینش دارید. اما نکته مهم این است که این فرآیند ورودی را می‌توانید با پرسشنامه‌های آماده مدل CIP ارزیابی کنید. این مدل به شکلی نظام‌مند سوالات را طبقه‌بندی کرده است (مثلاً سؤالات ۱ تا ۱۲ برای سنجش یک بخش خاص). کتاب مربوطه اگرچه حجم کمی دارد، اما بسیار کاربردی و جامع است. پیشنهاد می‌کنم زمانی را به مطالعه آن اختصاص دهید یا از کسی که این مدل را می‌شناسد بخواهید برایتان توضیح دهد که چگونه باید ارزیابی را به درستی انجام داد. مطمئن باشید اگر یک سال با این روش کار کنید، پیشرفت محسوسی در کارتان مشاهده خواهید کرد و نتایج به تدریج آشکار می‌شود.

وی افزود: پس از ورودی، نوبت به ارزیابی فرآیندها می‌رسد. در هر مدرسه‌ای فرآیندهای مختلفی جریان دارد، از تدریس گرفته تا امور تغذیه و پذیرایی. یکی از نکات جالب توجه در ارزیابی مدارس ما این است که معمولاً مهارت‌های زیبایی‌شناختی (یکی از هوش‌های هشت‌گانه گاردنر) کمترین نمره را کسب می‌کنند. به نظر می‌رسد با حوزه‌هایی مثل هنرهای نمایشی، موسیقی، عکاسی و سایر فعالیت‌های هنری کمتر کار می‌کنیم، در حالی که در مدارس پیشروی دنیا این بخش بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد. اما بخش سوم، خروجی یا محصول کار است. برخی مدارس را دیده‌ام که واقعاً بر روی خروجی‌های خود حساس هستند و وقت می‌گذارند. اینجا دیگر بحث ۱۲ سال آموزش مدرسه مطرح نیست، بلکه پیگیری می‌کنند که دانش‌آموز پس از فارغ‌التحصیلی در دانشگاه و زندگی شخصی‌اش چگونه عمل می‌کند. شاید در گذشته این ارتباط کمتر بود، اما امروز به لطف تدابیر هوشمندانه، شاهد حفظ ارتباط مدارس با فارغ‌التحصیلان هستیم. این ارزیابی خروجی‌ها می‌تواند نشانگر بسیار خوبی برای اصلاح ورودی‌ها و فرآیندهایمان باشد.

ارسالی/ مدل سیپ روشی برای سنجش و ارزیابی مدارس

هیچ مدرسه‌ای را نمی‌توان با یک نسخه واحد اداره کرد

رحیمیان به نموداری که در این زمینه تهیه کرده است اشاره کرد و گفت: در نموداری که تهیه کرده‌ام می‌توانید این سیر را به وضوح ببینید: از محتوای کار و بستر آموزشی (سمت چپ) شروع می‌شود، به اهداف آموزشی و رفتاری می‌رسد (مثل تقید به احکام و باورهای دینی)، و در نهایت خروجی‌ها را شکل می‌دهد. تهیه چنین برنامه‌ای ممکن است صدها ساعت وقت ببرد، اما برای ارزیابی نظام‌مند کاملاً ضروری است. نکته کلیدی این است که هیچ مدرسه‌ای را نمی‌توان با یک نسخه واحد اداره کرد. شرایط ۳۰-۴۰ سال پیش با امروز کاملاً متفاوت است. اگر سیستم مدرسه یا مؤسسه شما تقویت شود، هیچ فردی نمی‌تواند آن را تعطیل کند. به نظر من، بهترین باقیات الصالحاتی که می‌توانید از خود به جای بگذارید، تقویت سیستم آموزشی است.

وی با بیان اینکه تغییر، کار سختی است به خصوص وقتی پای تغییر انسان‌ها در میان باشد، بر لزوم تغییر تأکید کرد و گفت: در ارزشیابی روش‌های آموزشی، این ارزیابی فرآیندها و خروجی‌هاست که اهمیت دارد.

رحیمیان در ادامه نحوه ارزیابی مؤثر، گفت: برای انجام ارزیابی مؤثر، ابتدا باید تهدیدها را کنار بگذاریم. جالب است بدانید در کشور خودمان، در صنعت برق (از توانیر تا شرکت‌های توزیع) با ایجاد سیستم خودارزیابی و ارزیابی رقابتی، نتایج بسیار خوبی گرفته‌اند. این نشان می‌دهد که نیازی نیست برای مثال‌های موفق همیشه به خارج از کشور نگاه کنیم. مدارس هم می‌توانند با اعتماد به نفس، این روش را اجرا و با هم رشد کنند.

وی ادامه داد: در خصوص سنجش اثربخشی، وقتی زمینه ارزیابی را آماده کردید، مفهوم اثربخشی برایتان ملموس‌تر و معنادار می‌شود. باید در نقشه راهمان، اثرات را دقیق مشخص کنیم. اثربخشی هم بخشی از ارزیابی است (پیش‌نیازش ارزیابی است) و هم بخشی از بهره‌وری. همانطور که می‌دانید، بهره‌وری از تقسیم ستاده به داده یا خروجی به ورودی به دست می‌آید. اگر اثربخشی را خوب بسنجید، گام بزرگی در بهبود بهره‌وری برداشته‌اید. شاید فکر کنید کیفیت چیزی مبهم و غیرقابل اندازه‌گیری است، اما اینطور نیست و تمام مباحث کیفی را می‌توان در قالب چند موضوع کمی سنجید.

مدرسه تأثیرگذار است یا خانواده

وی تصریح کرد: نکته کلیدی این است: نتایج اثربخشی را به چه کسانی گزارش می‌دهیم؟ به حامیان مالی مدرسه؟ به معلمان؟ به والدین؟ هر گروه زبان خاص خود را می‌طلبد. باید واقعیت‌ها را متناسب با مخاطب بیان کنیم. حدود ۵۰-۶۰ سال پیش، دولت آمریکا پروژه ملی مدارس اثربخش را اجرا کرد که تحولات بزرگی به وجود آورد. سؤال محوری آن پروژه این بود: آیا مدرسه واقعاً تغییر محسوسی در دانش‌آموزان ایجاد می‌کند یا نقش اصلی با خانواده است؟ تحقیقات اثبات کردند مدرسه قطعاً تأثیرگذار است.

رحیمیان در ادامه به تفاوت مدیر و رهبر اشاره کرد و گفت: تفاوت مدیر و رهبر مدرسه در چیست؟ مدیر را سازمان مجبور به اطاعت می‌کند، اما مردم داوطلبانه از رهبر پیروی می‌کنند. این تفاوت بزرگی است. معلمان غیر مدرسه‌ای هم داریم که صرفاً تدریس می‌کنند، اما معلمان مدرسه‌ای، نقش عمیق‌تری دارند. برای سنجش اثربخشی، یک منطق ساده داریم: محاسبه و قضاوت. همین الان از خودتان بپرسید: کارم را چقدر خوب انجام می‌دهم؟ این سؤالی است که باید همیشه با خود، با خانواده، با دانش‌آموزان و با جامعه در میان بگذارید. بحث فلسفی قدیمی‌ای وجود دارد: آیا مدارس جامعه را می‌سازند یا جامعه مدارس را؟ این سؤال مهمی است که باید برای مدرسه خودتان پاسخش را پیدا کنید. دلایل اثربخشی را در چند عامل می‌توان جست‌وجو کرد: منابع انسانی، امکانات مالی، انرژی و فناوری. استفاده بهینه از این منابع دو نتیجه دارد: اول کسب اعتبار برای مدرسه، و دوم ایجاد تغییرات ماندگار در دانش‌آموزان. این همان چیزی است که مدرسه شما را به یک نهاد تأثیرگذار تبدیل می‌کند.

وی ادامه داد: سومین عامل، انتظارات یادگیرندگان و خانواده‌هاست. دانش‌آموزان ما بسیار فعال هستند و در گروه‌های مختلف مشارکت می‌کنند. موضوع نحوه لباس پوشیدن بچه‌ها هم بخشی از این انتظارات است  که در انگلیسی به آن Dress Code می‌گویند. جالب است بدانید حتی مک‌دونالد در مناطق ساحلی روی شیشه ورودی نوشته: لطفاً بدون تیشرت وارد نشوید. این نشان می‌دهد مقررات پوشش در همه جای دنیا وجود دارد و کاملاً قابل دفاع است. مواردی مثل مدل مو، نوع لباس یا کفش، و حتی استفاده از گوشی همراه، همه بخشی از این استانداردها هستند که دلایل منطقی پشتشان وجود دارد. من یک چالش آماده کرده‌ام که چکیده‌ای از یافته‌هایم است. می‌خواهم به شما نشان دهم چگونه می‌توان هر کیفیتی را سنجید. اگر بخواهید کیفیت خاصی را ارزیابی کنید، می‌توانم روش اندازه‌گیری آن را توضیح دهم.

رحیمیان افزود: مؤسسه استاندارد چگونه کیفیت کالاها را می‌سنجد؟ با تبدیل کیفیت به مجموعه‌ای از کمیت‌های قابل اندازه‌گیری. استانداردهایی مثل ISO همه بر اساس اعداد و ارقام دقیق کار می‌کنند. همین منطق را می‌توان برای سنجش کیفیت آموزش به کار برد. وقتی می‌گوییم این معلم باکیفیت است، یعنی چه؟ یعنی: گفتار مطلوب دارد (قابل اندازه‌گیری)، در کلاس هم جدی است هم مهربان (قابل سنجش)، حجم مناسبی از مطالب را ارائه می‌دهد و مورد رضایت همکاران است. تا زمانی که کیفیت را به عدد تبدیل نکنید، نمی‌توانید بر آن مسلط شوید. روزی هوش هم مفهومی انتزاعی و دست‌نیافتنی به نظر می‌رسید، اما امروز با پیشرفت علوم انسانی و آماری، حتی هوش را هم به عدد تبدیل کرده‌اند. امروزه نرم‌افزارهای پیشرفته و روش‌های آماری به کمک علوم انسانی آمده‌اند. پیش‌بینی می‌کنم در پنج سال آینده، مدارس کاملاً متحول خواهند شد. کنترل دانش‌آموزان با هوش مصنوعی بسیار پیچیده‌تر از کنترل اینترنت در مدارس است. سؤال اینجاست: آیا می‌توانیم برای مدرسه خودمان برنامه‌نویسی کنیم و برخی فرآیندها را به هوش مصنوعی بسپاریم؟ این چالش آینده ماست.

انتهای پیام
captcha