به گزارش ایکنا حجتالاسلام والمسلمین حمید رفیعی هنر؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، شامگاه 20 اردیبهشت در نشست علمی «بررسی روانشناختی گرایش به فرق کاذب» با بیان اینکه یکی از شگردهای فرقهها کنترل ذهنی است که انجام میدهند، گفت: استثماری که از این طریق انجام میدهند عجیب است؛ از طرف دیگر اعضا هم نوعی وابستگی به رهبر فرقه پیدا میکنند و عمده این وابستگیها، اضطرابی است.
وی افزود: به تعبیر دیگر فرد احساس میکند نه من باید از رهبر فرقه جدا شوم و نه ممکن است زیرا دچار ناامنی و ناایمنی روانی میشوم و زندگی من فروخواهد پاشید؛ ویژگی سرسپاری و اطاعت محض از رهبر و قوانین فرقه هم در این راستا انجام میشود تا جایی که فرد همه هستی خود را در اختیار میگذارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، افزود: افرادی که جذب یک فرقه میشوند احتمالا دچار یکسری اختلالات روانی هستند یا زمینه این نوع کارها را دارند؛ یکسری تحقیقات این مسئله را ثابت کرده است و نشان میدهد 52 درصد شایعترین نوع اختلال یعنی اختلال اضطرابی در وجود این افراد بوده است؛ بیش از 40 درصد گرفتار اختلالات خلقی و 13 درصد هم سوء مصرف مواد مخدر داشتهاند.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: تحقیقات دیگر نشان میدهد مریدان گرفتار روانپریشی هستند؛ اکثر افرادی که در مورد فرقهها اطلاعات دادهاند وقتی بوده است که از فرقه جدا شدهاند یعنی فرد یا آسیب دیده است یا ترس امنیتی او را از فرقه جدا کرده است؛ تحقیقات نشان میدهد افرادی بیشتر جذب شدهاند که استرس زیادی در زندگی داشتهاند، اعتماد به نفس در بین آنان پایین است؛ عدم قاطعیت و سادهلوحی و میل به عضویت در یک گروه، آرمانگرایی سادهلوحانه و جست وجوی معنویت نومیدانه و سطحی که باعث میشود فرد از این هیئت به هیئت دیگر و از این درس اخلاق به درس اخلاق دیگر برود ولی سیراب نشود لذا جذب این گروهها میشود.
رفیعی هنر با بیان اینکه سه نظریه درباره علت گرایش افراد به فرقه بیان شده است، تصریح کرد: نظریه اول جذب عامدانه است یعنی فرد خودآگاهانه گرایش مییابد؛ نظریه دوم و یا مدل دوم روانپویشی و سوم تغییر فکر و اندیشه است. در مدل اول وقتی از مریدان بپرسید چرا جذب شدهاند کاملا اعتراف میکنند که ما معتقدیم این فرقه سخن درست و حرف منطقی دارد و آن را حق میدانند. همچنین تحقیقات نشان داده است که افرادی که در معرض فرقه باشند 32 درصد احتمال جذبشان بیشتر است مثلا اگر کسی نزدیک یک خانقاه خانه داشته باشد که زمینه انحرافی در آن وجود داشته باشد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اضافه کرد: مدل دوم روانپویشی است و اینها کاری با استدلال ندارند و جذب فرقه میشوند و تصور میکنند فرقه نیازهای هوشیار و نیمه هوشیار و عمیق آنان را برآورده میکند و وقتی در درون فرقه هستند دغدغههای روانی و نا آرامی او کمتر است و حس معنا و هویت پیدا میکند و احساس کرده است میتواند در این جمع کسی را عاشقانه دوست داشته باشد؛ این مدل را متخصصین سلامت روانی ارائه کردهاند که تجربه مستقیم کمتری در ارتباط با فرقهها دارند.
وی افزود: مدل سوم توسط متخصصین سلامت روانی که بیشتر در ارتباط با فرقهها بودهاند ارائه کردهاند؛ این مدل میگوید افرادی جذب میشوند که گروه برای آنان کاری میکند یعنی به لحاظ روانی در افکار آنان تغییر ایجاد میکند تا جایی که از آنان به میل خودشان سوءاستفاده میکند؛ تکنیک عام در این مدل، چراغ گاز است یعنی باورهای او را زیر گاز بگذاری تا کاملا بسوزد و وقتی باورهای فرد کاملا سوخت حالا جایگزین باید وجود داشته باشد؛ رهبران فرقهها کاری میکنند که فرد باورهای گذشته خود را احمقانه و سادهاندیشانه بداند لذا جذب فرقه میشود و به تدریج از او میخواهند کمک مالی به فرقه بکند و از او میخواهند محل زندگی خود را تغییر دهد و حتی از خانواده جدا شود.
وی در ادامه تصریح کرد: یکی از کارهای مهم فرقهها بمباران عشق توسط رهبران فرقه است یعنی فردی که در زندگی گرفتار سرخوردگی و اختلالات روانی بوده است ناگهان غرق تعریف و تمجید و ستایش و حتی کمک مالی میشود و فردی که خودپنداره ضعیف از خود داشته است به شدت دستکاری روانی میشود و با فرقه کاملا همکاری میکند و این یکی از رایجترین روش فرقهها در جذب مرید است.
رفیعی هنر با بیان اینکه یکی از دانشمندان روانشناسی مدل یکپارچه بر اساس این سه مدل ارائه کرده است، گفت: از دید وی یک محور، محور نیاز و دیگری دستکاری روانی است و با ترکیب این دو چند سنخ افراد پیدا میشوند؛ مثلا فردی که نیازهای روانی او در خانواده تامین شده است و مشکلی از این حیث ندارد با استدلال جذب یک فرقه میشود و یا حتی تغییر مذهب میدهد. الان افرادی داریم که در جوامع غیرمسلمان جذب اسلام شدهاند و ابتدا اهل سنت بودهاند ولی شیعه میشوند و چنان بر عقیده خود پایبند هستند که کسی نمیتواند آنان را تغییر دهد و حتی مبلغ شیعه میشوند؛ این افراد والدین خوبی داشتهاند و نیازها و اختلالات روانی نداشتهاند لذا به صورت بلوغیافته در دفاع از عقیده خود محکم هستند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: برخی افراد نیازهای روانی بالایی دارند و با فرقهای مواجه میشوند که در عقیده آنان دستکاری میکند حتی اگر این دستکاری زیاد هم نباشد؛ مثلا فردی که نیازهای جنسی شدیدی به همراه نیازهای پنهان روانی دیگر دارد وقتی ببیند در فرقه به این نیاز رسیدگی میشود به راحتی جذب خواهد شد که مدل تامل احساسی است؛ در مدل دیگر نیاز فرد پایین است ولی دستکاری فرقهای شدید و بالاست و این هم عامل دیگری در جذب به فرقه است و راه مواجهه و رفع این نوع آسیبها در مدلهای مختلف هم متفاوت است.
انتهای پیام