در دنیای امروز که کودکان از نخستین سالهای زندگی در معرض انواع پیامهای رسانهای قرار دارند، بهرهگیری از زبان تصویر و روایتهای جذاب برای انتقال مفاهیم عمیق، ضرورتی انکارناپذیر است. انیمیشن بهعنوان رسانهای تأثیرگذار و محبوب، نقشی تعیینکننده در شکلگیری نظام فکری نسل آینده دارد و میتواند بستری مناسب برای آشنا ساختن کودکان با ارزشهای انسانی و الهی باشد.
در این میان، موضوع «منجی» یا نجاتدهنده بهعنوان یکی از بنیادیترین باورهای ادیان الهی، از ظرفیت فراوانی برای بازنمایی در آثار تصویری بهویژه انیمیشن برخوردار است. هنگامی که این مفهوم در قالب داستانهای نمادین و شخصیتهای محبوب برای کودکان بازآفرینی میشود، امکان درک عمیقتر و اثرگذاری ماندگارتر فراهم میآید.
انیمیشنهایی چون «رویا شهر» با بهرهگیری از داستانی خیالانگیز و طراحی بصری چشمنواز، تلاش میکنند مفهوم منجی و ضرورت کنشگری در برابر بحرانهای اجتماعی را در قالبی کودکپسند تبیین کنند. چنین آثاری نهتنها سرگرمی سالم برای کودکان فراهم میآورند، بلکه بستر تربیتی مناسبی برای تقویت روحیه حقیقتجویی و مسئولیتپذیری در آنان ایجاد میکنند.
از سوی دیگر، توجه به فرهنگ بومی و آموزههای تربیتی خانوادهمحور در تولید این آثار، به غنای مفهومی آنها افزوده و باعث میشود کودکان ایرانی بتوانند در دل داستانی پرهیجان، با هویت فرهنگی و اعتقادی خویش پیوندی عمیق برقرار کنند. بدینترتیب، انیمیشن به پلی میان دنیای فانتزی کودک و واقعیتهای ارزشمدار جامعه بدل میشود.
در همین راستا ایکنا با محسن عنایتی، کارگردان انیمیشن «رویا شهر» درباره دغدغههای او در پرداختن به مفهوم منجی و چگونگی بازنمایی آن در قالب انیمیشن برای کودکان گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ در آغاز توضیح دهید انیمیشن «رویا شهر» براساس چه دغدغهای خلق شد و مراحل شکلگیری آن چگونه طی شد؟
انیمیشن «رویا شهر» بر پایه دغدغهای جدی در زمینه نگاه آیندهنگر و عدالتمحور خلق شد. پیش از این نیز در انیمیشن «بنیامین» سعی کرده بودم نگاهی بینالمللی به مسئله نجات و منجی داشته باشم، اما در «رویا شهر» این نگاه عمق بیشتری یافت. به این نتیجه رسیدیم که بسیاری از آثار هالیوودی بر محور یک نجاتدهنده یا منجی ساخته میشوند و این امر تصادفی نیست. آنها در آثار خود دائماً تأکید میکنند که یک منجی باید بیاید و جهان را نجات دهد؛ ما نیز بر همین پایه اما با روایتی متفاوت وارد عمل شدیم.
در «رویا شهر» نجاتدهنده را نه از بیرون، بلکه از دل شهری به تصویر کشیدیم که نماد دنیای غرب و مشکلات حاکم بر آن است. این شهر در واقع نمایندهای از جوامعی است که درگیر بحرانهای اخلاقی، هویتی و ساختاری هستند. قهرمان ما از دل همین شهر برخاسته است؛ او کسی است که از محیط پیرامون خود عبور میکند، رازهای شهر را کشف میکند، با حقیقت مواجه میشود و در نهایت در برابر ساختار ناعادلانهای که در آن رشد کرده، قیام میکند. این شخصیت قرار نیست از بیرون بیاید و شهر را نجات دهد؛ بلکه خودش محصول همین نظام معیوب است و اتفاقاً به همین دلیل، کنشگریاش اهمیت دو چندان پیدا میکند.
آینده را اینگونه پیشبینی کردهایم که تغییر و رستگاری باید از درون جوامع بحرانزده آغاز شود. افرادی که در دل همین حکومتها و نظامهای ناسالم زندگی میکنند، باید نسبت به ناهنجاریها حساس باشند و برای اصلاح شرایط، دست به عمل بزنند. این نگاه ریشه اصلی شکلگیری روایت ما بود.
در مرحله تولید، نزدیک به هفت تا هشت ماه زمان صرف پیشتولید و نگارش فیلمنامه شد. فرایند تولید انیمیشن نیز تقریباً سه سال به طول انجامید و پس از آن، نزدیک به یک سال صرف مراحل پستولید، از جمله تدوین و اصلاحات فنی شد. در مجموع، این پروژه حاصل چهار سال کار مداوم، تیمی و دقیق بود.
ایکنا ـ به موضوع منجی اشاره کردید. این مفهومی است که در همه ادیان به شکلی مطرح شده. در «رویا شهر» این مفهوم چگونه به کودک منتقل میشود و چه نسبتی با مهدویت دارد؟
مفهوم منجی در همه ادیان ابراهیمی و حتی غیرآسمانی هم وجود دارد. اما به عنوان شیعه، غنیترین نظام فکری را در این زمینه داریم. در «رویا شهر» تلاش کردیم با زبان کودکانه و غیرمستقیم، این نگاه آیندهنگر را بازنمایی کنیم. اینکه جهان به کجا میرود؟ چگونه باید نجات یابد؟ چه کاری از ما برمیآید و کجا باید منتظر منجی باشیم؟ پیام فیلم این است که کودک باید بداند بخشی از اصلاح دنیا به دست خود اوست. ولی آن بخش نهایی و بنیادین، به دست منجی خواهد بود؛ باید آماده بود. این مفاهیم را سعی کردیم بیآنکه سنگین یا کلیشهای شود، در قصه تنیده و منتقل کنیم.
ایکنا ـ فیلم «رویا شهر» در عین روایت فانتزی، تا چه اندازه توانسته به مسائل تربیتی در حوزه کودک از جمله مسئولیتپذیری، صداقت و تعاملات اجتماعی بپردازد؟
در طراحی داستان و شخصیتهای «رویا شهر» از ابتدا به موضوعات تربیتی بهویژه در حوزه خانواده توجه ویژهای داشتیم. اصولی چون صداقت، مسئولیتپذیری و تعاملات سالم اجتماعی، اساس شخصیتپردازیها را شکل دادند. طبیعتاً در یک اثر کودکانه نمیتوان شخصیتهایی داشت که دروغ میگویند یا رفتارهای ناپسند دارند و آن رفتارها بدون عواقب نمایش داده شود. بنابراین، این مسائل بهطور طبیعی در ساختار اثر جای گرفتند.
با این حال، دغدغه اصلی ما خانواده و ارتباطات درون خانوادگی بود؛ یعنی رابطه پدر و فرزند، مادر و فرزند، خواهر و برادر. این ساختار ارتباطی، بستر اصلی شکلگیری شخصیت قهرمان داستان و مسیر رشد او بود. ما سعی کردیم در خلال روایت فانتزی و ماجراجویانه، مفاهیم تربیتی را در بستر زندگی روزمره کودکانه بگنجانیم، به گونهای که برای کودک ملموس و اثرگذار باشد.
ایکنا ـ آیا کودک در این فیلم صرفاً به عنوان عنصری داستانی دیده شده یا به عنوان یک مخاطب فعال، کنشگر و تأثیرگذار؟
کودک صرفاً یک ابزار روایت یا عنصری تزیینی برای پیشبرد داستان نیست، بلکه دقیقاً در جایگاه یک شخصیت محوری، فعال و اثرگذار قرار دارد. با این پیشفرض جلو رفتیم که اگر موضوع فیلم کودک باشد، باید خود کودک نیز در مرکز روایت باشد، تصمیم بگیرد، عمل کند و عواقب تصمیماتش را ببیند. بنابراین، قهرمان ما در مسیر قصه، نقش کلیدی در جهتدهی به داستان دارد.
در لایههای بیرونی، فیلم برای کودک جذاب است؛ از نظر بصری، رنگآمیزی و قصهپردازی؛ اما در لایههای عمیقتر، مفاهیمی مانند هویت، خانواده، کنشگری اجتماعی و حتی عدالتخواهی گنجانده شده که هر کودک به فراخور سن، تجربه و شرایط خانوادگی خود، بخشی از آنها را درک میکند و با آنها ارتباط میگیرد. بنابراین، کودک نه تنها مخاطب فیلم است، بلکه در واقع یکی از کنشگران اصلی داستان نیز محسوب میشود.
ایکنا ـ چه مؤلفههایی از فرهنگ ایرانی - اسلامی در شخصیتپردازی کودکان و خانوادهها در انیمیشن «رویا شهر» لحاظ شده و چگونه این عناصر در روایت گنجانده شدهاند؟
صادقانه باید بگویم که هنگام طراحی شخصیتها، به صورت مستقیم به مؤلفههای مشخصی از فرهنگ ایرانی-اسلامی فکر نکرده بودیم. اما ارزشهایی چون درستکاری، احترام به والدین، پذیرش مسئولیت، وفاداری و راستگویی به صورت خودجوش در شخصیتها جاری شدهاند. شاید بتوان گفت آنچه در بطن فرهنگ ما وجود دارد، ناخودآگاه به اثر منتقل شده است.
برای مثال، کاراکتر اصلی داستان همیشه در پی انجام درستترین رفتار در موقعیتی است که در آن قرار گرفته. اگر رفتار نادرستی در محیطش میبیند، در برابرش سکوت نمیکند؛ بلکه تلاش میکند تصمیم درست را بگیرد، حتی اگر سخت باشد. این نگاه، برآمده از همان درک فرهنگی ما از حق و باطل و کنشگری در برابر ظلم است. به همین خاطر، میتوان گفت بدون آنکه بخواهیم به شکل شعاری رفتار کنیم، ارزشهای فرهنگیمان در روح اثر جاری شده است.
ایکنا ـ با توجه به فضای فانتزی و ماجراجویانه فیلم، آیا به نظر شما این انیمیشن توانسته الهامبخش سبک زندگی سالم برای کودکان باشد؟
به این موضوع باور دارم، چون در آثار قبلیام هم همین مسیر را دنبال کردم. در «بنیامین» نیز قصهای قوی با طراحی بصری مناسب همراه شده بود و کودکان توانستند ارتباط خوبی با آن برقرار کنند. در «رویا شهر» نیز چنین بوده است. کودک هنگام تماشای فیلم، با شخصیت اصلی همذاتپنداری میکند؛ او را دنبال میکند، به او اعتماد میکند و تصمیمات او را زیر نظر میگیرد.
بچهها متوجه میشوند این قهرمان چگونه با خطر روبهرو میشود، چگونه برای نجات شهرش تلاش میکند و حتی چگونه با اژدها مقابله میکند. اینها همه برای کودک معنادار و الهامبخش است. کودک الگو میگیرد، مقایسه میکند، رفتار درست را از نادرست تشخیص میدهد. این دقیقاً همان ظرفیت پنهان و مؤثر سینمای کودک است؛ اینکه بدون آنکه مستقیم چیزی را دیکته کند، بتواند تأثیرگذار باشد و جهتدهی کند.
ایکنا ـ شما پیشتر انیمیشن «بنیامین» را کار کردهاید. تجربه شما از ارتباط مخاطب کودک در این اثر چه بود و چه تغییراتی در «رویا شهر» اعمال کردید؟
در «بنیامین» تجربه خوبی از ارتباط مخاطب کودک به دست آوردیم. متوجه شدیم که بچهها با حرکت و اکشن ارتباط بیشتری برقرار میکنند. در «رویا شهر» هم این تجربه تکمیلتر شد. در آنجا شاید طنز بیشتری داشتیم ولی اکشن کمتر بود. در «رویا شهر» این بار سعی کردیم اکشن را بیشتر کنیم. طنز کمی کمتر شد، ولی نکته مهم این بود که کودک از همان ابتدا درگیر داستان میشد و تا آخر رها نمیکرد؛ این موضوع را بهوضوح در بازخوردهای مخاطبان دیدیم.
ایکنا ـ اسم اثر شما «رویا شهر» است که مفهومی آرمانی را تداعی میکند. مدینه فاضله همواره دغدغه ذهنی بشر بوده. شما این ساختار شهر را در انیمیشن چگونه تعریف کردید؟
بله، رویا شهر همان مدینه فاضلهای است که در همه فرهنگها یک نقطه آرمانی برای زیستن به شمار میرود. ما هم از همین نقطه شروع کردیم. دغدغهمان این بود که این آرمانشهر فقط ظاهری زیبا نداشته باشد، بلکه مخاطب کودک را به این پرسش برساند که آیا دنیایی که در آن زندگی میکنیم، واقعاً همان اتوپیاییست که فکر میکردیم؟
در فیلم، کاراکتر اصلی را در موقعیتی قرار دادیم که در دل این شهر زندگی میکند و به تدریج با رفتارهای حاکمیت این دنیا و ساختارهای آن مواجه میشود. پردههایی کنار میرود و او میفهمد که اینجا آن آرمانشهر وعدهدادهشده نیست و این سوال در ذهن کودک ایجاد میشود که «پس رویای واقعی کجاست؟»
ایکنا ـ از نظر فنی، انیمیشنهای ایرانی در سالهای اخیر رشد چشمگیری داشتهاند. وضعیت امروز انیمیشنهای ایرانی را نسبت به استانداردهای جهانی گونه میبینید؟
هیچ چیزی از دنیا کم نداریم؛ نه از نظر نیروی انسانی، نه از نظر هنر و تکنیک. تنها چیزی که کم داریم، بودجه است. آنطرف دنیا، برای یک انیمیشن تا ۲۰۰ میلیون دلار هزینه میکنند. اینجا با یک یا دو میلیون دلار باید تمام کنیم. نمیگوییم که باید ۲۰۰ میلیون دلار خرج شود؛ اما اگر فقط ۴ یا ۵ برابر بودجههای فعلی افزایش پیدا کند، خروجی کار بسیار متفاوت میشود و میتوانیم به راحتی شانه به شانه تولیدات بینالمللی حرکت کنیم. فعالان حوزه انیمیشن در کشور ما این توان را دارند ولی ابزار و منابع کافی در اختیار ندارند.
ایکنا ـ در آثار شما دغدغه پرداختن به نیازهای فکری کودکان بهوضوح دیده میشود. این مسیر از کجا شروع شد و تا کجا ادامه خواهد یافت؟
از همان روزی که تصمیم گرفتیم وارد فیلمسازی شویم، این دغدغه وجود داشت. هدف نیز مشخص بود؛ ساخت آثار برای کودکانی که نیاز به هویت، آیندهنگری و الگو دارند. ولی این مسیر نیازمند بازنگری و رشد است. در آینده تلاش میکنیم تولیداتمان هم از نظر فرم و هم از نظر محتوا، شکیلتر و حرفهایتر باشد. هدف این است که هم از لحاظ داستانپردازی، هم از نظر کیفیت بصری، بتوانیم مخاطب داخلی و خارجی را جذب کنیم.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام