در شرایط بحرانی و پرتنش، نقش والدین به عنوان تکیهگاه اصلی فرزندان بیش از هر زمان دیگری اهمیت مییابد. ترس و اضطراب والدین میتواند به سرعت به کودکان منتقل شود و فضای روانی خانواده را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین، حفظ آرامش و ایجاد امنیت عاطفی برای فرزندان، اولین گام در مدیریت این شرایط است.
در پی تجاوز رژیم کودککش صهیونیستی به کشورمان و ایجاد شرایط خاص با بکارگیری راهکارهای ساده، اما مؤثر میتوانیم از آسیبهای روانی بر کودکان جلوگیری و فضایی اطمینانبخش را برای آنان فراهم کنیم. نقش والدین در این زمینه بسیار مؤثر است و باید زمینهای را فراهم کنند تا کودکان با کمترین دغدغه فکری علاوه بر اینکه برنامههای روزمره خود را ادامه میدهند، دچار کمترین آسیب روحی و روانی از شرایط بحرانی و جنگی شوند.
سحر پهلواننشان، دانشآموخته دکترای روانشناسی تربیتی، استاد دانشگاه و روانشناس کودک و خانواده در گفتوگو با ایکنا، به ارائه توضیحاتی در رابطه با چگونگی برخورد والدین با کودکان و نوجوانان در شرایط بحرانی پرداخته که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ظرفیت متفاوت کودکان در شرایط بحرانی
با توجه به تهاجم رژیم منحوس صهیونیستی به ایران اسلامی، یکی از گروههایی که بیشتر در معرض خطر بوده و ممکن است تعبات این مسئله را تا سالهای سال در ذهن خود به همراه داشته باشند، کودکان و نوجوانان هستند. لذا خانوادهها در این زمینه باید نکاتی را مدنظر قرار داده و بتوانند ایمنسازی روانی بهتری را برای کودکان و نوجوانان جامعه رقم زده و سطح تابآوری ایشان را بالا ببرند. این موضوع باعث میشود تا کودکان و نوجوانان با پیامدهای روانشناختی و جسمی کمتری مواجه باشند.
کودکان و نوجوانان از لحاظ ظرفیت درونی خود برای تحمل فضاهای اینچنینی که غالباً از آنها به عنوان خطرات و بلایای انسانی یاد میشود، ظرفیت متفاوتی دارند که این ظرفیت با نحوه زیست، مزاج، وضعیت سلامت جسمی، روانی، نحوه تعامل والدین با ایشان، دسترسی به منابع امنیتی و حمایتی قوی و ... کاملاً مرتبط بوده و میتواند در نوع مواجهه کودکان با بلایا و نوع واکنش ایشان تأثیرگذار باشد. لذا همین مسئله باعث میشود چنانچه خانوادهای دارای چند فرزند باشد، سطح آسیبپذیری و تأثیرپذیری ایشان با یکدیگ متفاوت باشد. والدین نباید در این زمینه فرزندان خود را با یکدیگر مقایسه کرده، بلکه باید اضطراب و ترس فرزندان را به رسمیت بشناشند. برخی از فرزندان نسل جدید از روحیه کنجکاوی بیشتری برخوردار بوده و به راحتی نمیتوان آنها را از اتفاقاتی که رخ داده است دور نگاه داشت.
خانوادهها در ارائه اطلاعات به فرزندان باید مراقب باشند که ابتدا باید توپ را در زمین فرزندان خود انداخته و از میزان آگاهی ایشان نسبت به قضایای رخ داده باخبر شوند؛ چراکه عدم آگاهی والدین نسبت به این موضوع باعث میشود تا ایشان مجبور به ارائه توضیحات بیشتر به فرزندان شوند که این مسئله کار را برای ایشان دشوارتر خواهد کرد. همچنین، این مسئله ممکن است تا والدین را مجبور به ارائه اطلاعات کلی به فرزندان خود کند؛ در حالی که فرزندان از جزئیات واقعه نیز باخبر هستند و این مسئله باعث کاهش اعتماد فرزندان به والدین خواهد شد.
واکنش متفاوت کودکان در بحران
در رابطه با اینکه آیا تمامی فرزندان به یک شکل به تروماها یا وقایع و خطرات پاسخ میدهند یا خیر؟ باید اشاره کرد که اگر کودکان سؤالی راجع به این مسائل نپرسیدند، والدین باید خوشحال باشند که کودکان احتمالا توانستهاند تا ماجرا را هدایت کرده و به شکل سالمتری با آن مواجه شوند. البته پاسخ دقیقی برای این پرسش وجود ندارد و در این زمینه به والدین توصیه میشود تا از طریق قصهها، فضای بازیهای مبتنی بر هنردرمانی مانند بازی با خمیر، نقاشی و بازیهای نمادین و ... در جریان هیجانات ابراز نشده و نهفته کودکان قرار گیرند. والدین باید کمک کنند تا هیجانات و احساسات فرزندان برونریزی شود تا بتوانند از آنها اطلاع پیدا کرده و چنانچه در این زمینه نیازی به استفاده از مشاورههای تخصصی و ارتباطات حمایتی بود، اقدام کنند.
باید به خاطر داشته باشیم که برخی از فرزندان در برابر تروماها و خطرات و بلایا احساس خشم عجیبی تجربه میکنند که این خشم باعث ایجاد برخی رفتارها مانند پرخاشگری، قلدری یا اختلالات درونی مانند اضطراب، وسواس و افسردگی خواهد شد. همچنین، ممکن است معمولا اختلالاتی نیز در الگوی خواب فرزندان ایجاد شود و برخی فرزندان پرخوابتر و برخی دیگر نیز کمخوابتر شوند. وحشت و کابوس، راه رفتن در خواب، کماشتهایی و ... همگی نشانههایی از اضطراب در کودکان است که مککن است در ایشان ایجاد شود. برخی فرزندان در مواجهه با وقایع خطرناک و تروماها ممکن است پرحرفی و یا کمحرفی را تجربه کنند. همچنین، برخی از آنها درونگراتر و بعضی دیگر نیز برونگراتر خواهند شد.
در این زمینه ممکن است برخی کودکان به ترسهایی که در دورههای قبلی تحولی خود تجربه کردهاند، بازگردند. رفتارهای عادتی و تیکهای صوتی و حرکتی نیز از جمله مواردی است که ممکن است در میان کودکانی که در مواجهه با تروماها و وقایع و بلایا قرار دارند، ایجاد شود. والدین باید در این زمینه آمادگی لازم برای مشاهده چنین رفتارهایی را از کودکان خود داشته باشند و دچار دستپاچگی و نگرانی نشود و بدانند که بسیاری از این موارد موقعیتی بوده و در این دوره بحران رخ داده و با حفظ آرامش در میان خانواده و تشکیل حلقههای حمایتی و در موارد ویژه با کمک متخصصان مرتقع میشود.
جلوگیری از تشدید اضطراب کودکان
نکته مهمی که باید بدان پرداخته شود این است که وقتی کودکان با تروماهای اینچنینی مواجه میشوند، یکی از نگرانیهای اصلی آنها این است که چه بلایی ممکن است بر سر والدین بیاید و وقتی این اتفاق رخ دهد، تکلیف خود آنها یعنی کودکان چه خواهد شد و چه کسی از آنها نگهداری میکند؟ از آنجایی که جنگها میان افراد بزرگتر است و کودکان نیز این مسئله را درک میکنند، اضطراب مواردی مانند مرگ والدین و ... تأثیر شدیدی بر ایشان دارد. در این زمینه مواردی همچون وابستگی شدید کودکان به یک بازی ویژه و ... ایجاد میشود. لذا والدین در این زمینه باید وقت بیشتری را به فرزندان و کودکان اختصاص دهند. اجرای پروژههای مشترک میان والدین و کودکان تأثیر زیادی بر آرامش کودکان دارد. البته والدین باید دقت کنند تا این پروژهها فضای مثبت و لذتبخشی را در میان خانواده ایجاد کند تا کودکان سطح اضطراب و تنش کمتری را تجربه کنند.
والدین میتوانند در این رابطه از قصهها و مثلها و و روایاتی استفاده کنند که برای مثال در گذشته نیز برخی از این اتفاقات رخ داده و کودکان نسلهای گذشته نیز به سلامت از آنها عبور کردهاند و امروز نیز پدر و مادر همواره در کنار کودکان خود خواهد ماند تا از این بحرانها به سلامت عبور کرده و مسیر زندگی خود را تا دوران بزرگسالی به خوبی طی کنند. والدین برای این منظور میتوانند از آلبوم عکسهای قدیمی و خاطرات قدیمی استفاده کرده و ذهن کودکان را آرام کنند. البته در این رابطه نیازی به دادن اطلاعات جزئی که موجب برانگیختن حساسیت کودکان میشود، نیست و کافی است به گونهای رفتار شود که کودکان احساس کنند آنها تنها کسانی نیستند که این فضا را تجربه کردهاند و والدین ایشان نیز این دوران را سپری کردهاند.
والدین باید بدانند که نباید به هیچ وجه در مواجهه با قضیه جنگ و بحران ایجاد شده، طرفداری خاصی چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی داشته باشند و اوضاع به گونهای نباشد که فرزندان احساس کنند که چون در این موقعیت قرار دارند، مستحق احساس شرم هستند و مدام به این فکر باشند که راهی برای خارج شدن از مکان خود پیدا کنند. تمامی این نکات میتواند در تشدید احساس ناامنی میان کودکان اثرگذار باشد؛ در صورتی که هدف اصلی والدین این است که در موقعیت ایجاد شده، کودکان به جایی که در آن به دنیا آمدهاند، احساس افتخار کنند و بدانند که این شرایط ممکن است برای هر فردی و در هر کشوری ایجاد شود. کودکان باید بدانند که مسئله، ملیت و جنسیت نیست، بلکه گاهی موارد دیگری دست به دست هم میدهند تا بزرگترها و سران دولتها به این شکل وارد درگیری با یکدیگر شوند، یعنی این قضیه نیز به عنوان یکی از شیوههای اعمال قدرت در میان کشورها وجود دارد.
تداوم برنامههای روزمره کودکان
نکته مهم بعدی این است که خللی در روند انجام برنامههای روزمره کودکان در اوضاع بحرانی ایجاد نشود. خانواده باید در این زمینه حساسیت ویژه داشته و شرایطی فراهم کنند که کودکان تا جایی که امکان دارد مانند گذشته برنامههای روزمره خود را داشته باشند. کودکان نباید احساس کنند که زندگی ایشان دستخوش تغییرات عجیب و غریب شده است. وقتی کودکان در سنین پائینتر احساس غیر قابل کنترل بودن و پیشبینیناپذیر بودن ماجراها را دارند، به صورت طبیعی اضطراب بیشتری پیدا میکنند، لذا والدین باید تلاش کنند تا فعالیتهای روزمره کودکان را دنبال کنند و تا جایی که ممکن است از دنبال کردن اخبار به شکل تصویری از طریق تلویزیون و تلفنهای همراه در زمانی که کودکان حضور دارند، خودداری کرده و تلاش کنند تا مقداری از فشار روانی موقعیتها را کمتر کنند.
والدین باید تا جایی که امکان دارد کاری کنند تا تغییرات فاحشی در حالت چهره و فعالیتهای روزمرهشان ایجاد نشود؛ چراکه همین مسئله باعث میشود تا کودکان به عنوان مشاهدهکنندگان قوی که یادگیری ایشان در این سنین نیز بر پایه همین مشاهدات است، اضطراب والدین را دریافت کرده و در آینده دچار اختلالات مختلفی همچون اضطراب فراگیر، اضطراب اجتماعی، اضطراب موقعیتی و ... شوند. بنابراین، والدین باید تلاش کنند تا چنانچه کودکان ایشان در حال تجربه هیجانات منفی و اضطراب فراوانی هستند، این موضوع را به رسمیت شناخته و با کودکان خود همدلی کنند.
والدین باید تلاش کنند تا با پرسشگریهای درست و بجایی که مبتنی بر پذیرش مثبت و بیقید و شرط است، به عمق و کنه ماجرا دست پیدا کنند و از این موضوع مطلع شوند که کودکان ایشان از چه موضوعی میترسند چه مسئلهای باعث ایجاد احساس ناامنی در میان آنها شده است. والدین باید بدانند که چه نکاتی را رعایت کنند تا کودکان ایشان احساس امنیت بیشتری پیدا کنند. همچنین، والدین در این زمینه باید حلقههای ارتباطی و حمایتی مختلفی از قبیل خانواده، دوستان و گروههای مختلف را در فضاهای حضوری و مجازی برای کودکان خود ایجاد کرده و کمک کنند تا ایشان احساس بهتری داشته باشند. والدین باید تا جایی که ممکن است زمینهای فراهم کنند تا کودکان اوقات فراغت کمتری داشته و برنامههای مختلفی در زندگی روزمره خود داشته باشند تا سرگرم شده و بتوانند با انجام فعالیتهای مختلف در فضاهایی مانند بازی و ... شکل جدیدی از یادگیری را تجربه کرده و احساس فراغتی نداشته باشند که بخواهد به مشکلات روحی و فکری روی بیاورند.
تعدیل قوانین خانوادگی
والدین باید مراقب باشند که فضاهای بحرانی ممکن است کودکان را برای تجربه اختلالات درونیسازی شده مانند اضطراب، افسردگی وسواس و یا اختلالات برونسازی شده مانند قلدری، خشم، نافرمانی، پرخاشگری آماده کند. حتی ممکن است در سایر حوزهها مانند رشد جسمی، گفتاری، هیجانی و رفتاری نیز زمینه بازگشت به رفتارهایی که کودکان قبلا تجربه کردهاند دیده شود که والدین باید تلاش کنند تا جایی که ممکن است شرایطی فراهم کنند که قوانینی مانند ساعت خواب، ضعیت تغذیه و ... که تا پیش از این در منزل حکمفرما بوده، کمی تعدیل شود تا کودکان دچار احساس اضطراب نشوند. اموری مانند انبار کردن آذوقه و بنزین زدن بیمورد و ... نیز از جمله مواردی هستند که اضطراب کودکان را بیشتر خواهد کرد.
والدین در کنار این موارد نیز باید مراقبتهایی همچون آموزش مانور زلزله و ... را به کودکان خود آموزش دهند تا چنانچه بحرانی اینچنینی رخ داد، آموزشهای لازم را دارا باشند و بتوانند تا جایی که امکان دارد از خود مراقبت کنند. والدین باید با فهم و درک این شرایط دست به دست هم داده و با توکل به خداوند متعال و توسل به امام زمان(عج) نسبت به ایجاد همبستگی بیشتر در میان خانواده اقدام کرده و زمینهای فراهم کنند تا خانواده بتواند با کمترین هزینههای روحی و جسمی از این بحران عبور کند.
انتهای پیام