کد خبر: 4289907
تاریخ انتشار : ۰۴ تير ۱۴۰۴ - ۰۷:۰۴
تحلیلگر الجزایری:

برگ‌های برنده ایران برای تعیین نتیجه نبرد حفظ می‌شود

هر سلاحی که علیه دشمن صهیونیستی نشانه رفته، به نوعی مرتبط با ایران، با حمایت یا دخالت این کشور بوده است. ضرورتی ندارد که همه نیروها همزمان وارد عمل شوند؛ معمولاً در جنگ‌ها، برگ‌های برنده تا لحظات پایانی برای تعیین نتیجه نبرد نگه داشته می‌شوند. بنابراین ایران به این شکل و در این زمان مداخله کرد تا این نتیجه‌گیری را با تمام قوایش محقق کند.

 نورالدین ابولحیه، نویسنده و استاد دانشگاه الجزایری، در یادداشتی برای ایکنا به پرسش‌ها و ابهاماتی پاسخ داده است که درباره تأخیر ایران در حمله به رژیم صهیونیستی مطرح شده است.

در این یادداشت آمده است: از پرسش‌هایی که بسیاری با انگیزه‌های مختلف مطرح می‌کنند، پرسش درباره دلیل تأخیر ایران در مقابله با رژیم صهیونیستی است. برخی این تأخیر را دلیل ضربه پیش‌دستانه‌ای می‌دانند که به ایران وارد شد. در پاسخ به این پرسش ـ صرف‌نظر از نیتی که پشت آن بوده است ـ با طرح پرسش‌های زیر پاسخ می‌دهیم؛ شاید بهترین پاسخ به پرسش و ابهام، خودِ پرسش و ابهام باشد:

اول: فرض کنیم ایران در همان روز آغاز «طوفان الاقصی» به رژیم صهیونیستی حمله کرده بود. آیا تضمینی وجود داشت که این رژیم از تجاوز خود دست بردارد و به وضع موجود تن دهد، یا اینکه همان کاری را می‌کرد که اکنون انجام می‌دهد؟ در آن صورت، صداهایی بلند می‌شد که همه مصائب را به مداخله غیرحکیمانه ایران نسبت می‌دادند و می‌گفتند عادت این رژیم این نیست که تجاوزش را طولانی کند.

دوم: ایران ـ چنانکه همه می‌دانیم ـ کشوری گسترده و پهناور است با ادیان، مذاهب و اقوام گوناگون. بسیاری از مردم از نظامشان می‌خواهند که تنها به مسائل داخلی بپردازد و توان ایرانیان را در مسائل خارجی به هدر ندهد. به همین دلیل، ناآرامی‌ها و فتنه‌های زیادی رخ داده است که متأسفانه برخی از همین پرسش‌کنندگان از آنها حمایت کرده‌اند، به بهانه اینکه این مردم در پی حقوق خود هستند. آیا اگر ایران از ابتدای طوفان‌الاقصی مداخله می‌کرد، تضمینی بود که این گروه‌ها به بهانه ورود به جنگی که «هیچ نفع و ضرری در آن ندارند» تحریک نشوند؟ آیا در آن صورت ایران می‌توانست قدرت خود را حفظ کند؟ آنگاه نه‌تنها آنچه از سرزمین‌های اسلامی را از دست دادیم، از دست می‌دادیم، که ایران را نیز از دست می‌دادیم. بنابراین استفاده از «صبر راهبردی» و انتظار برای فرصت مناسب که باعث تحریک داخلی نشود، حکیمانه بود.

سوم: همه می‌دانیم که ـ علی‌رغم جنایات بسیار رژیم صهیونیستی علیه مستضعفان ـ آگاهی جهانیان از شنیع‌ترین جنایت‌های مجرمان و شناخت همگان از کینه‌توزی و جنایتکار بودن این باندهای اشغالگر و حامیان آمریکایی و اروپایی‌شان، حاصل شد. اگر ایران مداخله می‌کرد، هیچ‌یک از این‌ها محقق نمی‌شد، بلکه مسئله اصلی و محوری [فلسطین] به فراموشی سپرده می‌شد و به مسائل حاشیه‌ای بی‌ربط تبدیل می‌گشت.

چهارم: آیا تضمینی وجود دارد که مداخله ایران ـ که بی‌مهابایی و بی‌درایتی توصیف خواهد شد ـ به عنوان خدمت به رژیم صهیونیستی تفسیر نشود، چرا که بهانه لازم را برای حمله به آن می‌داد؟ آیا چین یا روسیه یا دیگر کشورهای جهان می‌توانستند در رویارویی آغازشده توسط ایران، از او حمایت کنند؟ با علم به اینکه قوانین بین‌المللی آغازگر جنگ را ـ فارغ از هرچیز ـ جنایتکار می‌داند.

پنجم: دعوت از ایران برای پیروی از یمن در آغاز مداخله، ناآگاهانه و غیرحکیمانه است. چرا که ایران هرچند در باور جهادی با یمن همسو است، اما شرایطش متفاوت است. نخستین تفاوت، واکنش و آمادگی مردمی است؛ یمن هر هفته با راهپیمایی‌های گسترده، رهبر و ارتش خود را نمایندگی و تأیید می‌کند، برخلاف ایران. اگر واکنش مردمی در ایران مانند یمن بود، ایرانیان حتی یک دقیقه هم در مقابله تأخیر نمی‌کردند، زیرا عقیده حاکم بر هر دو یکی است، اما شرایطشان متفاوت است. منافقان در ایران و کشورهای همسایه، ایرانیان را مانند «اصحاب جبل» در جنگ احد کرده‌اند که مأموریتشان حفظ مواضعشان بود تا دشمن از جانب آن‌ها حمله نشود.

این‌ها بخشی از فرضیات و ابهاماتی است که به ذهن پرسش‌کنندگان از راز تأخیر ایران خطور می‌کند. هرچند ما معتقدیم ایران اصلاً تأخیر نکرده، بلکه مقابله‌اش از همان روز اول آغاز شده است. هر سلاحی که علیه دشمن صهیونیستی نشانه رفته، به نوعی مرتبط با ایران، با حمایت یا دخالت این کشور بوده است. ضرورتی ندارد که همه نیروها همزمان وارد عمل شوند؛ معمولاً در جنگ‌ها، برگ‌های برنده تا لحظات پایانی برای تعیین نتیجه نبرد نگه داشته می‌شوند. بنابراین ایران به این شکل و در این زمان مداخله کرد تا این نتیجه‌گیری را با تمام قوایش محقق کند.

ترجمه از میترا فرهادی 

انتهای پیام
captcha